eitaa logo
موزیک تایم mz_time
1.4هزار دنبال‌کننده
367 عکس
1.1هزار ویدیو
20 فایل
☫ ﷽ ☫ موزیک تایم 🎸 موسیقی زبان مشترک مردم جهان🎸 ممنون بابت همراهی ارزشمندتون🌹 لطفا مارا به دوستان خود معرفی کنید💌 آهنگ درخواستی🤙 پیشنهادی 👍 انتقادی👎 حرفی🙃 دردودلی😕 داشتی من اینجام🙂👇 @mardanm
مشاهده در ایتا
دانلود
Alireza Talischi - In Zemestoonam Tamoom Shod [128].mp3
2.97M
💞 این زمستونم تموم شد 💞 💫 💫 01:43 ━━━●─── 03:05 ⇆ㅤ ㅤ◁ㅤ ❚❚ ㅤ▷ ㅤㅤ↻ ılıılıılıılıılıılı 🎻موسیقی زبان مشترک مردم جهان🎻 @mz_time 🎧
Mohsen Yahaghi - Man Nadidam [128].mp3
3.21M
💞 من ندیدم 💞 💫 💫 01:43 ━━━●─── 03:14 ⇆ㅤ ㅤ◁ㅤ ❚❚ ㅤ▷ ㅤㅤ↻ ılıılıılıılıılıılı 🎻موسیقی زبان مشترک مردم جهان🎻 @mz_time 🎧
Mehdi Izadoost - Faseleha [128].mp3
5.17M
💞 فاصله ها 💞 💫 💫 01:43 ━━━●─── 05:20 ⇆ㅤ ㅤ◁ㅤ ❚❚ ㅤ▷ ㅤㅤ↻ ılıılıılıılıılıılı 🎻موسیقی زبان مشترک مردم جهان🎻 @mz_time 🎧
Mostafa Yeganeh - Ba To Khobe Cheghad [128].mp3
3.25M
💞 با تو چقدر خوبه💞 💫 💫 01:43 ━━━●─── 03:23 ⇆ㅤ ㅤ◁ㅤ ❚❚ ㅤ▷ ㅤㅤ↻ ılıılıılıılıılıılı همین الان براش بفرست 💌 🎻موسیقی زبان مشترک مردم جهان🎻 @mz_time 🎧
Mehdi Modarres - Vase Bargashtanet Dire [128].mp3
3.12M
💞 واسه برگشتنت دیره 💞 💫 💫 01:43 ━━━●─── 03:14 ⇆ㅤ ㅤ◁ㅤ ❚❚ ㅤ▷ ㅤㅤ↻ ılıılıılıılıılıılı 🎻موسیقی زبان مشترک مردم جهان🎻 @mz_time 🎧
Naser Zeynali - Mage Hast [128].mp3
3.28M
💞 مگه هست 💞 💫 💫 01:43 ━━━●─── 03:24 ⇆ㅤ ㅤ◁ㅤ ❚❚ ㅤ▷ ㅤㅤ↻ ılıılıılıılıılıılı همین الان براش بفرست 💌 🎻موسیقی زبان مشترک مردم جهان🎻 @mz_time 🎧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از موزیک تایم mz_time
سلام دوستان عزیز همیشه همراه😘 امیدوارم همیشه حال دلتون خوب باشه💖 با معرفی ما به دوستانتون وقتی که باهم چت میکنین همزمان آهنگ های دلخواهتون رو باهم گوش کنید😍 ممنون بابت همراهی ارزشمند همیشگیتون 🌹 @mz_time 🎧
رمان انلاین زن زندگی آزادی قسمت هشتم: سحر در یک آن تصمیم خودش را گرفت و شروع کرد به جیغ کشیدن: کمکککک، تو رو خدا به من کمک کنید، این آشغالا منودزدیدن و همزمان با گفتن این جملات به شبشه های ماشین می کوبید و عجیب اینکه افراد بیرون ماشین که متوجه حال و روز سحر نه تنها کمکی نمی کردند بلکه انگار که میترسیدند، با سرعت از ماشین فاصله می گرفتند. خیابان مملو از ماشین های رنگ و وارنگ بود و همین باعث میشد که سرعت ماشین حامل سحر پایین بیاید پسری که کنار سحر نشسته بود، خودش را به سحر چسپانید و همانطور که با دستش مچ دست سحر را محکم فشار میداد گفت: خفه شو احمق، میبینی که هیچ کس بهت توجه نمی کنه، بایددد پای حرفی که زدی بایستی، مگه شعار زن زندگی آزادی سر ندادی؟! مگه روسری از سرت درنیتوردی و اونو لگد مال نکردی؟! مگه آغوشت را به روی من و امثال من باز نکردی؟! خوب ما داریم تحویلت میگیریم، اون آزادی هم داری، پس مرگت چیه که برای من اینجور ادا درمیاری هااا سحر که انگار بغض تمام دنیا را روی دلش ریخته باشند، مثل بچه های مادر مرده شروع به گریه کرد و با مشت های گره کرده اش به شیشه ماشین میزد. یک دفعه انگار نور امیدی توی دلش روشن شده بود، درست میدید، با چشمهایی که پرده ای از اشک اونو پوشانده بود، چراغ های چشمک زن ماشین پلیس را میدید و انگار جانی دوباره گرفته بود. مرد کنار سحر رو به راننده گفت: هومن جون بکن، بزن تو فرعی.. راننده با عصبانیت برگشت عقب و گفت: لامصب تو یه فرعی نشون بده تا من بزنم فرعی و بعد بلند تر فریاد زد این کلاغ بد صدا را بنداز بیرون تا نگرفتنمون و با این حرف درب ماشین باز شد و سحر با یک تیپا به بیرون پرت شد و بین دو ماشین در حال حرکت افتاد.. ادامه دارد.. به قلم: ط_حسینی @bartaren
آقا بیا که غربت بقیع می کشد مرا رفتن به زیارت و نبوسیدن ضریح می کشد مرا دلخوش به بوئیدن از پنجره ای رو به نور... والله رسول هم شده غریب، بنما ظهور دلگویه:ط_حسینی