۷-ان سو مرو این سو بیا اي گلبن خندان من
اي عقل عقل عقل من اي جان جان جان من
۱۱-سما نوری
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همینجاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گر صورت بیصورت معشوق ببینید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
یک بار از این خانه بر این بام برآیید
آن خانه لطیفست نشانهاش بگفتید
از خواجۀ آن خانه نشانی بنمایید
یک دستۀ گل کو اگر آن باغ بدیدید
یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
با این همه آن رنج شما گنج شما باد
افسوس که بر گنج شما پرده شمایید
۱۱-مرجان ماندگاری
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
دانی که پس از عمر چه ماند باقی
مهر است و محبت است و باقی همه هیچ
۱۲-فاطمه برخورداریان
روزها فكر من این است و همه شب سخنم
كه چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از كجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود؟
به كجا میروم آخر ننمایی وطنم؟
ماندهام سخت عجب، كز چه سبب ساخت مرا؟
یا چه بودهست مراد وی از این ساختنم؟
خرّم آن روز كه پرواز كنم تا برِ دوست
به امید سر كویش، پَر و بالی بزنم
كیست آن گوش، كه او میشنود آوازم؟
یا كدامین كه سخن مینهد اندر دهنم
من به خود نامدم اینجا، كه به خود باز روم
آنكه آورد مرا، باز برد تا وطنم
مرغ باغ ملكوتم، نیم از عالم خاك
چند روزی قفسی ساختهاند
۱۶-امید حسین محمدی
هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست
ما به چمن میرویم عزم تماشا که راست
نوبت خانه گذشت نوبت بستان رسید
صبح سعادت دمید وقت وصال و لقاست
۱۷-جواد نوری
گر بی دل و بی دستم وز عشق تو پابستم
بس بند که بشکستم، آهسته که سرمستم
در مجلس حیرانی، جانی است مرا جانی
زان شد که تو می دانی، آهسته که سرمستم
پیش آی دمی جانم، زین بیش مرنجانم
ای دلبر خندانم، آهسته که سرمستم
۱۸-ایوالفضل چاه افضلی