۷ فروردین تفاهمنامه ۲۵ساله با چین امضا شد، چند روز بعد آمریکا خواستار مذاکره برای بازگشت به برجام شد؛ (تا مسیر بیاثری تحریم را خنثی کند)
۲۴ خرداد واکسن ایرانی کرونا مجوز گرفت، دیروز آمریکا برای مبادلات مرتبط با کرونا معافیت صادر کرد! (تا بخریم و نفروشیم!)
به اینمیگن راهبرد اقتدار
میگن عزت
اینطوری میشه تحریم هارو بی اثر کرد
وقتی ۸ سال به دشمن التماس کنی، وقتی برا دیدنش لحظه شماری کنی، نتیجش میشه دلار ۸ برابری و ۳ برابر شدن تحریم ها!
🔻این است جهانِ متمدن!!؛
♦️سومین گور دستهجمعی کودکان بومی هم در کانادا کشف شد!
به قلم؛ 🖋کمال رستمعلی
حالا سومین گور دستهجمعی کودکانِ بومیِ کانادا هم کشف شده است؛ در حیاطِ مدرسه؛ جایی که توی فیلمهایشان بچهها شاد و سرخوش و آزاد و رها در آن بازی میکنند!!
و من شوربختانه، برای بردنِ نامِ سرزمینی که متعلق به آن کودکانِ معصوم و اجدادشان هست، دارم از همین اسمی استفاده میکنم که برایِ آن بچهها یادآورِ شکنجه و سواستفاده جنسی و دور شدن از خانه و خانواده و تجاوز به سرزمینِ مادریست!
جماعتی اما ترجیح میدهند از کنارِ این واقعهی هولناک بگذرند که مبادا گَردی بر دامنِ قدسیِ!! سرزمینِ رویاهایشان بنشیند!
که ترجیح میدهند شیک جلوه کنند و همچنان جملاتِ مهمل و مندرآوردی از چرچیل و ملت عشق و کوروش و حسین پناهی برای هم بفرستند!
حالا اگر کودکی فرانسوی یا آلمانی یبوستی چیزی میگرفت، میشد کاری کرد؛ شمع به دست رفت جلوی سفارتی اروپایی و عکس سلفی گرفت و از کارمایی چیزی خواست شکمِ آن بچهی اروپایی هرچه زودتر کار کند!
اما کودک بومی که به زورِ دولتِ کانادا و کلیسا از خانواده جدا شد و به مدرسه شبانهروزی فرستاده شد تا با زبان و فرهنگ خودش آموزش نبیند و در همان مدرسه پس از آنکه مورد تجاوز جنسی سفیدپوستهای متمدن!! قرار گرفت، به دار آویخته شد و بعد در گورهای دستهجمعی خاک شد، قطعا سوژهی خوبی نیست برای حرّافهایی که شب و روز در گروههای تلگرامی و گعدههای خانوادگی از نایس بودن غربیها و از صلح و سلمِ کلیسا!! مهمل میبافند!
جهان همینقدر کریه است عزیز! و همهچیز همینقدر غرقِ دروغ و وقاحت!
به شبانگاهِ تاریک و سراسر وحشتِ آن کودکان در دخمههای آن مدرسهها میاندیشم، به تنهاییشان، به رنج و درد و استیصالشان! به لحظاتی که با همهی کودکی شبحِ مرگ را میدیدند و میشناختند! به فریادهایشان که در گلو خفه شد. در خاک شدند، به گمانِ آنکه برای همیشه فراموش میشوند؛ ولی نشدند.
دوباره آمدند، در قرنِ ۲۱، تا شاید وجدانهایی هنوز بیدار، صدایشان را بشنوند؛ که شاید دوباره مرور شود همهی آن جنایاتی که اروپاییها در سرزمینی متعلق به هزاران هزار بومیِ مهربان و بیآزار مرتکب شدند!
کوچکترینشان فقط ۳سال داشت!
#کمال_رستمعلے
بهانهگیری برای فرار از پاسخگویی و مسئولیتپذیری
علی ربیعی، سخنگوی دولت دیروز در روزنامه دولتی ایران نوشت: «روند کاهشی نرخ تورم از زمان روی کار آمدن دولت یازدهم در سال ۱۳۹۲ تا تکنرخی شدن آن پس از برجام، در چه زمانی روند صعودی یافت؟
دقیقاً پس از آغاز تروریسم اقتصادی. اقتصاد ایران طی سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۶، علیرغم مشکلات ساختاری و آسیبهای دور قبلی تحریمها، روند خوبی را نهفقط در مهار تورم که ازنظر رشد اقتصادی و اشتغالزایی طی کرد و آنچه این مسیر را تغییر داد دو شوک بزرگ بود: تحریمهای گسترده در سال ۱۳۹۷ و شیوع کرونا در سال ۱۳۹۸.
هر تصویری از اقتصاد ایران بدون محاسبه این دو شوک بزرگ، نه گویاست نه صحیح... برای رشد و توسعه کشور و بزرگ شدن اقتصاد ایران و ایجاد رفاه بیشتر برای مردم و دستیابی به قدرت اقتصادی در میانمدت نیاز به عبور از مانع تحریمهاست که باید همگان حمایت کنیم در دولت آینده این مسئله حل شود. در همین راستا مانع دیگری چون بلاتکلیفی FATF هم مشکل دیگری است که باید از سر راه دولت برداشته شود.»
☝️ادعای ربیعی درباره دوره اول دولت روحانی در حالی است که وی شهریور ۹۴ بهعنوان وزیر کار در آن مقطع به همراه وزرای اقتصاد، صنعت و دفاع در نامهای مشترک به رئیسجمهور با انتقاد از برخی تصمیمات و سیاستهای ناهماهنگ دستگاهها، هشدار دادند «اگر تصمیم ضربالاجل اقتصادی گرفته نشود، بیم آن میرود که این رکود تبدیل به بحران و آنگاه بیاعتمادی شود که برای زدودن آثار آن شاید مدتها وقت لازم باشد.»
افزون بر این، تورم در آن مقطع به اذعان حامیان دولت، به قیمت رکود مطلق کاهش یافت و شمار زیادی از کارخانهها و مراکز تولیدی تعطیل شد و هزاران کارگر بیکار شدند.
درباره رشد اقتصادی آن مقطع نیز واقعیت آن است که افزایش فروش موقت نفت در آن مقطع درآمد را افزایش داد و در محاسبات خام رشد اقتصادی به چشم آمد اما این رشد به تعبیر کارشناسان حامی دولت (مؤمنی، راغفر و...) «رشد بیکیفیت و بیخاصیت» بود که اقتصاد ما را معتادتر و بیرمقتر میکرد و اتفاقاً تأثیر ویرانگر بر تولید داشت که در معرض واردات بیرویه قرار گرفته بود.
آمریکا همزمان، سرمایهگذاران را تهدید به تحریم میکرد و بر خریداران نفت فشار میآورد تا در فواصل سه تا ششماهه، خرید نفت ایران را کاهش دهند. علت مجال موقت فروش نفت، اثرگذاری بر انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و نیز شرطیسازی و فریب ایران، در جهت احساس نیاز بیشتر به مذاکره بود.
اینکه سخنگوی دولت تصویری از شرایط نشان دهد که واقعی نیست، نه گویاست نه صحیح.
یادآور میشود، خروج آمریکا از برجام پس از آن بود که روحانی در یکی از سفرهای استانی اعلام کرد که «اگر اهداف ما از برجام بدون آمریکا محقق شود چهبهتر!»
بهاینترتیب آمریکا اطمینان پیدا کرد که در صورت خروج، ایران همچنان به انجام تعهدات خود ادامه میدهد. پس دلیلی نداشت که آمریکا برگ خروج از برجام را رو نکند و زیر بار تعهداتش باقی بماند.
از سوی دیگر، روزنامه آمریکایی پولیتیکو از قول موگرینی، مسئول سابق سیاست خارجی اتحادیه اروپا نوشت: «حسن روحانی رئیسجمهور ایران به ما اطمینان داده است که ایران از برجام خارج نخواهد شد»(!)
مطلب دیگر اینکه، مدعیان اصلاحات، رشد و توسعه کشور را منوط به برداشته شدن تحریمها و الحاق به FATF جا میزنند در حالیکه 8 سال با شعار رفع تحریم و فرصت سوزی، ارسال پالس ضعف و انفعال و طلبکار کردن آمریکا و اروپای بدهکار و تحمیل سیاست تعلیق و انتظار به اقتصاد کشور موجب تحریم های چند برابری و رکوردهای تورم شدند.
آنها 39 مورد از توصیههای 41 گانه FATF را اجرا کردند اما فشار و تهدید و تحریم بیشتر شد.
نساختن مسکن و عدم هدایت غول نقدینگی به بخشهای مولد ناشی از سوءمدیریت و بیتدبیری دولت است و ربطی به تحریم ندارد. اهتمام دولت به بخش مسکن و هدایت نقدینگی به عرصه تولید میتوانست در تیراژ میلیونی اشتغال ایجاد کند و از تورم بکاهد اما طیف اشرافی غربگرا، آب خوردن مردم را هم به توافق با آمریکا منوط کرد و با بزرگنمایی تحریم، از مسئولیتپذیری فرار میکند.
رشد و توسعه کشور در گرو جابجایی این طیف فرصت سوز و مورد پسند دشمن با مدیران جهادی و انقلابی و باورمند به تواناییهای عظیم ملی است.
حجتالاسلام سیدمحمود نبویان نماینده مردم تهران در ادوار نهم و یازدهم مجلس شورای اسلامی و نایب رئیس کمیسیون اصل 90، در گفت و گو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، به تشریح شرایط فعلی کشور و الزامات حرکت دولت آینده پرداخته است.
مشروح گفتگوی خبرنگار فارس با حجت الاسلام نبویان را در ادامه میخوانید؛
***
* فارس: در انتخابات دوره سیزدهم شاهد بودیم مشارکت مردم نسبت به ادوار گذشته کاهش داشت، هر چند در مجموع مردم مشارکت قابل قبولی را رقم زدند اما این یک واقعیت است که در این دوره با مشارکت کمی مواجه شدیم؛ به نظر شما، علت این کاهش مشارکت مردم و ریشه های مختلف آن چیست؟
نسبت به سوالی که مطرح کردید باید یک تحلیلی شود، به نظر من، مهمترین عاملی که باعث کاهش حضور مردم در این انتخابات شد، وضعیت اقتصادی مردم است؛ یعنی مردم به حدی تحت فشار بودهاند که امید بخشهایی از آنها آسیب دیده است.
اگر مقایسه مختصری داشته باشید میان شرایط الان با سال 92 که این دولت اداره کشور و اقتصاد و سیاست خارجی را تحویل گرفته، معنی این حرف را متوجه میشوید. مثلا قیمت خودرو آن زمان چقدر بود و الان چقدر است؟ پراید که حداکثر 20 میلیون بود، الان 120 میلیون است، قیمت دلار کمتر از سه هزار تومان بود و الان به 30 هزار تومان رسیده است. قیمت مسکن چندین برابر شد، دولتی ها میدانند که کسی نمی تواند در این دوره مسکن تهیه کند، قیمت اجاره مسکن بسیار زیاد شده است. امروز فشارهای اقتصادی برای تشکیل زندگی مردم را کاملاً ناامید کرده و جوان امیدی به تشکیل زندگی ندارد.
همینطور قیمت کالاهای اساسی مثل مرغ، گوشت و میوه یا قیمت آهن، فولاد، لوازم خانگی و ... دست روی هر چیزی بگذارید همین افزایش شدید قیمت را شاهد هستید. کار به جایی رسیده و خروجی دولت فعلی در آستانه تحویل به دولت آقای رئیسی این شده است که از 80 میلیون مردم، دولت آقای روحانی این افتخار را دارد که 60 میلیون معیشتبگیر دارد!
60 میلیون معیشتبگیر به این معناست که از 80 میلیون نفر جمعیت کشور، 60 میلیون را نیازمند کردهاند! این مسئله مهمی است. وضع زندگی مردم را به جایی رساندند که 60 میلیون نفر از مردم تحت فشار اقتصادی هستند!
این دولت در هیچ بعدی در خدمت به مردم موفق نبوده است؛ تنها در یک مورد 100 درصد موفق بوده و هیچ چیزی حتی یک درصد هم کم نگذاشته و آن هم ناامید کردن بخشهایی از جامعه نسبت به نظام و انقلاب بوده و این هنر دولت فعلی بوده است
این دولت در هیچ بعدی در خدمت به مردم موفق نبوده است؛ تنها در یک مورد 100 درصد موفق بوده و هیچ چیزی حتی یک درصد هم کم نگذاشته و آن هم ناامید کردن بخشهایی از جامعه نسبت به نظام و انقلاب بوده و این هنر دولت فعلی بوده است. در این فضا طبیعی است که کاهش مشارکت داشته باشیم. مردم به تعبیر من دل و دماغی ندارند که در انتخابات شرکت کنند، میگویند همه یک جور هستند. هر چند آقای روحانی اصلاً بین مردم نیست؛ با نوع مدیریتی که دارد ارتباطی بین مردم و رئیس جمهور وجود نداشته، به بهانه کرونا یک سال و نیم نه تنها در بین مردم نیست که در مجلس هم حضور ندارد و این ارتباط برقرار نمیشود. وقتی این ارتباط برقرار نمیشود ناامیدی میآید. بنابراین، وضع زندگی مردم مهمترین عامل کاهش مشارکت مردم بود.
در واقع دولت آقای روحانی کاری کرد که عدهای امروز میگویند همهشان (همه مسئولان) یکی هستند و شرکت کنیم فایده ای ندارد و ...؛ البته باید وضعیت مشارکت مردم را هم قدری تحلیل کنیم. در انتخاباتهای گذشته هم هیچ موردی که 100 درصد مشارکت شود، وجود نداشته و این در دنیا هم وجود ندارد. در ایران که بیشترین مشارکت را نسبت به دنیا دارد، در انتخابات ریاست جمهوری میانگین مشارکت بین 80-70 درصد است. یعنی همیشه 20 الی 25 درصد مشارکت نمیکنند که این به هر دلیلی میتواند باشد. در این انتخابات بین 7 تا 10 درصد هم بخاطر کرونا شرکت نکردند.
* فارس: این نتیجه بررسی های دقیق است؟
بله. معمولاً نظرسنجیهای صداوسیما شاید دقیقترین باشد و نظرسنجیهای دیگر هم داریم که در مجموع اینها، حداقل 7 درصد مردم به خاطر کرونا و ملاحظات آن مشارکت نکردند. علاوه بر این، 3 تا 5 درصد از عدم مشارکت هم به دلیل کمکاری و عدم مدیریت و سوءتدبیر در برگزاری انتخابات را هم اضافه کنید.
من مسئول ستاد بودم و در استان مازندران به صندوقها سر میزدم و بعد متوجه شدیم که کل کشور هم همینطور است؛ ساعت 7 صبح زمان شروع انتخابات بود ولی ساعت شروع رایگیری بین 7 تا 11 نوسان داشته و در هیچ حوزه ای ساعت 7 انتخابات را شروع نکردهاند. من ساعت 10:30 سر یک صندوقی در مرکز استان مازندران رفتم هنوز رایگیری شروع نشده بود. استان مازندران یک محیط کشاورزی است و کشاورزان اول صبح که هوا خنک است به دشت میروند تا کارهای دشت و مزرعه خود را انجام دهند، معمولا مردم ابتدا برای رایگیری میروند، اما وق
تی کسی را برای گرفتن رایشان نمیبینند، ظهر بعد از کار کشاورزی با آن خستگی بعید است دوباره مراجعه کنند. چند درصد رأی را با این موارد را از دست دادیم. مواردی هم بود که صندوق سیار نمیرفت. در استان ماندران حدود ساعت 8 شب تماس گرفتند که در برخی روستاهای کوهستانی مثل ونبن که حداقل 100 نفر بوده اند که صندوق سیار برای رایگیری نرفته بود. به صندوق سیار زنگ زدیم، گفتند مسیر کوهستانی است و ما نمیرویم! این موارد یکی دو تا نبوده است.
چند روز پیش در مجلس دوستان از استانهای زنجان، همدان و چند استان دیگر هم این مسئله را مطرح کردند؛ یعنی این یک امر عمومی بود و منحصر به استان ما هم نبوده است.
برخی بهانهتراشی میکنند و میگویند اصلاحطلبان کاندیدا نداشتند و مشارکت پایین بود؛ پس آقای همتی که بود؟ آقای خاتمی رئیس اصلاحطلبان از چه کسی حمایت کرد؟ 15 - 16 گروه اصلاح طلب از آقای همتی دفاع کردند
حالا شما در نظر بگیرید که حداقل 3 درصد مردم به این دلیل مشارکت نداشتند و حداقل 7 درصد هم به دلیل کرونا مشارکت نکردند و در نتیجه 10 درصد مشارکت را از دست دادهایم. حدود 50 درصد مشارکت داشتیم که با این 10 درصد مشارکت به حدود 60 درصد میرسد. به نظر من اگر این کاهلیهای گسترده وجود نداشت مشارکت بالای 60 درصد میرسید.
برخی هم بهانهتراشی میکنند و میگویند اصلاحطلبان کاندیدا نداشتند و مشارکت پایین بود، پس آقای همتی چه کسی بود؟ آقای خاتمی رئیس اصلاحطلبان از چه کسی حمایت کرد؟ 15 - 16 گروه اصلاح طلب از آقای همتی دفاع کردند. همین گروهها مگر از لیست شورای شهر تهران دفاع نکردند؟ خب رای آوردند؟ رای اینها در انتخابات ریاست جمهوری در کل کشور از آرای باطله کمتر بود. باید این مسائل را خودشان توجه کنند.
* فارس: این نکته هم جای سوال دارد که جریان اصلاحات چرا با داشتن مهرههایی مثل آقای عارف که احتمال تائید صلاحیت آنها خیلی بالا بود، مهرههایی مثل جهانگیری را که احتمال ردصلاحیت آنها میرفت، عمداً به میدان فرستادند؟
بله؛ واقعا باید روی این فکر کرد که چرا اینها در چنین مواقعی اینطوری تصمیم میگیرند.
* فارس: فکر میکنید مهمترین چالشهای پیش روی دولت جدید کدام است؟
نکته دیگر، چالشهای پیش روی این دولت است که مردم به آن امید بستهاند که انشاالله مشکلات مردم حل شود. نکته اول این است که ما هرچه بدبختی داریم، از این است که از ابتدای انقلاب تاکنون دولت، قدرت، پول و همه چیز دست تفکر غربگرا و لیبرال و ضدمردم بوده است. اولین دولتی که بعد از انقلاب تشکیل میشود، دولت بازرگان و نهضت آزادی است. نهضت آزادی با تفکر انقلابی چه نسبتی دارد؟ مگر نهضت آزادی نبود که بخاطر تسخیر لانه جاسوسی استعفا کرد؟ این برای دولت غربگرا است. اولین رئیس جمهور بنی صدر است که مشخص است چه تفکری دارد. بعد شهید رجائی است که شهید می شود و بعد مقام معظم رهبری است که میدانیم آن زمان نخست وزیر و رئیس جمهور داشتیم و همه قدرت دست نخست وزیر بود؛ یعنی آقای میرحسین موسوی. بعد از آن 8 سال هاشمی رفسنجانی و بعد 8 سال خاتمی و بعد 8 سال آقای احمدینژاد میآید 4 سال اول آن با تفکر انقلابی میگذرد، اما متاسفانه 4 سال دوم به تفکر غربگراها نزدیک میشود و دوباره 8 سال روحانی سر کار میآید! حالا سوال اینجاست که چه زمانی دولت و حکومت، قدرت و پول و بودجه و نفت و مالیاتها دست نیروهای انقلابی بود؟! فقط 4 سال اول احمدینژاد را سراغ داریم. یعنی از 42 سال انقلاب، نزدیک به 38 سال دست تفکر ضدمردمی، اشرافی و غیرانقلابی و غربگرا بود. هر چه بدبختی وجود دارد زیر سر این تفکر است.
هرجا تفکر انقلابی سر کار آمد، به مردم خدمت کرد. یک نمونه را عرض کنم؛ بزرگترین مصداق و شاهفرد انقلابی تابع ولی فقیه شهید حاج قاسم سلیمانی است. این فرد موفق بود یا خیر؟ در وظیفه ای که به حاج قاسم سپرده شد موفق بود یا خیر؟ حاج قاسم سرباز مردم بود، سرباز انقلاب و مقام معظم رهبری بود. هر جا فرمایش آقا را گوش ندادیم و اصول انقلاب را کنار گذاشتیم، نتیجه بد شد.
حالا اولین چالشی که میخواهم مطرح کنم این است؛ این کسانی که نزدیک به 40 سال همه جای کشور را در دست داشتهاند و همه جا بودهاند، حالا به راحتی خودشان را کنار میکشند و عرصه را به آقای رئیسی تقدیم می کنند که به مردم خدمت کند؟! حتماً اولین چالش بزرگ این است که دسیسه های گوناگونی در انتظار این دولت است؛ لذا مردم به این نکته توجه کنند.
یادم هست سال اولی که آقای احمدینژاد آمد یکباره آهن افزایش قیمت داشت و یکباره همه پول ها به سمت مسکن، ارز و ... رفت.
لذا این چالش بزرگی است که منتظر دسیسه های گوناگون تفکری که 40 سال مملکت را در دست داشت باید بود که براحتی ممکلت را از دست نمی دهند.
کسانی که نزدیک به 40 سال همه جای کشور را در دست داشتهاند و همه جا بودهاند، حالا به راحتی خودشان را کنار میکشند و عرصه
را به آقای رئیسی تقدیم می کنند که به مردم خدمت کند؟! حتماً اولین چالش بزرگ این است که دسیسه های گوناگونی در انتظار این دولت است
نکته دیگر، بدهکاری های این دولت است؛ حتی اگر عدهای سنگاندازی نکنند! بر اساس گزارشهای مرکز پژوهش ها و سازمان بازرسی و دیوان محاسبات، در سال 98 بدهی دولت به بانک مرکزی و سایر بانک های دولتی و خصوصی - که الان باید 100 هزار میلیارد تومان به این عدد بیفزایید – حدود 223 هزار میلیارد تومان بوده است!
بدهی ناشی از اوراق هم درد دیگر است؛ بودجه دولت از کجا بدست میآید؟ یک دولت مقروض و سرزمین سوخته به آقای رئیسی تحویل شده است. بودجه کشور از نفت و مالیات و بخشی هم از فروش اوراق است. سال 92 که آقای روحانی دولت را تحویل گرفت به لحاظ قانونی در بودجه پیشبینی شده 10.4 درصد حق فروش اوراق داشتهاند که 41.7 درصد فروش داشتهاند! در سال 93 به دولت 9.7 درصد اجازه فروش اوراق داده شده که در عمل 51.6 درصد فروش داشته است! به این بدهکاریها توجه کنید. فروش اوراق یعنی اینکه من و شما سرمایه اندکی داریم و در پروژههای دولت سرمایهگذاری میکنیم، با سود 20-10 درصد، مثلا الان در سال 1400 که سال سررسید اوراق است، دولت آقای رئیسی هرچه درمیآورد باید به عنوان بدهی ناشی از اوراق به مردم بدهد.
* فارس: چارهای هم ندارد! چون مردم سرمایهگذاری کردهاند.
بله. حالا در سال 98 فقط 9 درصد مجاز به فروش اوراق بودهاند که 332 درصد فروختهاند!
اینها آمارهای مرکز پژوهشهای مجلس و سازمان بازرسی و دیوان محاسبات است. بدهکاری دولت فعلی بسیار زیاد است. لذا چالش دوم و بزرگی که دولت آقای رئیسی دارد این است که باید این سررسیدها را پرداخت کند.
آمار سال 99 را ندارم ولی بدهکاری های دیگر را در نظر بگیرید. بدهکاری تا سال 98 در اوراق 125 هزار میلیارد تومان بوده. سال 99 را هم اضافه کنید که حداقل 200-150 هزار میلیارد تومان بدهی اوراق بهادار میشود.
بدهکاری دولت به تامین اجتماعی 300 و خرده ای هزار میلیارد تومان است. اینها را چه کسی می خواهد پرداخت کند؟! دولت آقای رئیسی هر چه درمیآورد باید به طلبکاران پرداخت کند.
بدهکاری دولت فعلی بسیار زیاد است. چالش دوم و بزرگی که دولت آقای رئیسی دارد این است که باید این سررسیدها را پرداخت کند
* فارس: فکر میکنید در حوزه سیاست خارجی چالشهای دولت آقای رئیسی چیست؟
در حوزه سیاست خارجی، با دیپلماسی التماسی طرف مقابل کلا طلبکار شده است، با اینکه او تعهدات را انجام نداده و ما اینقدر خسارت دیدهایم و عملا تحریمی هم برداشته نشد. خروجی این مدل دیپلماسی این شد که به گفته آقای عراقچی در مجلس، دوره اوباما 700 و خرده ای تحریم داشتیم ولی الان 1600 تحریم داریم!
یکسری مسائل به ظاهر مرتبط با تحریمها را در کمیسیون اصل 90 مورد بررسی قرار دادهایم. الان در نهاده های دامی و تامین آن مشکل داریم. مثلا باید کنجاله سویا تامین شود که بخش اعظم آن وارداتی است. حالا چرا واردات نداریم؟ می گویند دلار نداریم. بسیار خب تحریم هستیم و صادرات نفت نداریم و در نتیجه دلار نداریم.
ما با برخی ایرانی های خارج از کشور تماس گرفتیم، گفتند هر چه کشور لازم دارد تامین می کنیم و با دلار خودمان تامین می کنیم و به ایران میفرستیم، ولی معادل آن دلار را ریال به ما بدهید؛ این حرف منطقی و حرف درستی است. آقای همتی و معاون ارزیاش را به کمیسیون اصل 90 آوردیم، گفتیم چرا این کار را انجام نمی دهید؟ گفتند مخالفیم؛ باید بدانیم منشا این دلار از کجاست!
کشور دارد به نابودی کشیده می شود و قیمت مرغ و گوشت فشار بر مردم وارد کرده است، آقایان دنبال بهانه هستند. در داخل افرادی داریم که مراجعه کردند و گفتند دلار داریم و وارد میکنیم، شما اجازه ترخیص بدهید؛ آقایان اجازه نمی دادند چون معتقدند منشا دلار باید مشخص شود و شفاف شود! شفافیتی که اینها مطرح می کنند به چه معناست؟ الان مشکل واردات را حل کنید به جای اینکه کشف کنید منشا دلار کجاست.
حتی در ترخیص کالا هم مشکل داریم. تا همین چند وقت پیش نزدیک 4.55 میلیون تن ارزاق اساسی مردم در گمرک خوابیده بود، اما دعوای بین روحانی و همتی مانع ترخیص میشد! یکی میگفت ترخیص شود، آن یکی میگفت ترخیص نشود! اینطوری کشور را قفل میکنند و با این وضع هم نمیشود کشور را پیش برد. برخی ایرانیهای خارج کشور که سرمایه آنها چند هزار میلیارد دلار است، آماده هستند این کار را انجام دهند ولی دولت اجازه این کار را نمی دهد. چرا اصرار دارند وارد نشود؟! اینها چالش های اساسی است که آقای رئیسی باید در کوتاهمدت حل کند.
چالش بزرگ دیگر دولت آینده مربوط به ذخایر استراتژیک مثل گندم و سویا و ... است که وضع آن اصلاً مطلوب نیست. در حالی که طبق قانون باید چند میلیون تن میشد، حالا به این وضعیت رساندهاند! یعنی یک زمین سوخته ای را به آقای رئیسی تحویل می دهند.
* فارس: آق
ای رئیسی هم قبل از انتخابات و هم بعد از پیروزی در انتخابات اعلام کرد که فراجناحی عمل میکند و از همه ظرفیتها برای همکاری نخبگان و اداره کشور استفاده میکند؛ به نظر شما الزامات این مدل مدیریتی چه باید باشد؟
این حرف درست است و ایشان تعهدی به هیچ جناحی ندارد، اما جناب آقای رئیسی باید مراقب باشد که در تعیین وزرا و همکاران شرکت سهامی درست نشود. یعنی اینکه چون قول دادهایم فراجناحی باشیم، یکی به این حزب بدهیم و یکی به آن حزب، این به درد کشور نمیخورد.
ثمره این مدل کار کردن، تشدید مشکلات برای مردم است. بزرگترین مشکل مردم اقتصادی است و یکی از بزرگترین مشکلات در حوزه اقتصاد هم هماهنگ نبودن سه محور اقتصادی دولت یعنی «رئیس کل بانک مرکزی، رئیس سازمان برنامه و بودجه و وزیر اقتصاد» است. در دولت آقای روحانی، آقای همتی در مجلس میگفت هماهنگی وجود ندارد و در نتیجه وضع اقتصاد را داریم میبینیم. اگر تیم هماهنگ سر کار نیاورید، وضع کشور اینطور میشود. به اسم فراجناحی بودن، نمیتوان شرکت سهامی احزاب درست کرد که هیچ هماهنگی هم بین آنها وجود ندارد. آقای رئیسی باید خیلی به این نکته توجه کند. دولت شرکت سهامی نیست. باید یک دولت یک دستی باشد که بتوانند مشکل مردم را حل کنند والا حتماً مشکل خواهیم داشت.
چرا کالاهای اساسی در گمرک ترخیص نمیشد؟! بخاطر دعوای بین همتی و روحانی! اختلاف، مشکلات را تشدید میکند. کلی کالا در گمرک در حال فاسدشدن است و مردم هم در داخل نیاز دارند، آنوقت آقایان دعوا و اختلاف دارند.
نکته دیگری که در تشکیل کابینه باید مدنظر آقای رئیسی باشد، این است که باید وزرایی را سرکار بیاورند که بتوانند کار کنند، مردمی باشند؛ یعنی سطح زندگیشان مثل مردم باشد، نه مثل آقای روحانی که یک سال و خرده ای به مجلس هم نمی آید و از پشت شیشه ماشین نظرسنجی میکند. باید مثل حاج قاسم باشند. حاج قاسم مسئولیتش در حوزه داخلی نبود، اما وقتی سیل میآید پاچهاش را بالا می زند و در آب کنار مردم است. هیچ یک از وزرای آقای روحانی اینطور نبودهاند. مردمی بودن و زندگی هم سطح مردم داشتن، جهادی بودن، پاکدست بودن، انقلابی بودن، اهل اختلاس نبودن و ... خیلی مهم است.
نکته مهم بعدی این است که باید وزرا و مسئولانی سر کار باشند که معتقد به توان داخلی باشند. یادتان هست که ماسک و مواد شوینده در اوایل کرونا کم بود، ما اگر میخواستیم وارد کنیم باید مذاکره می کردیم. بچههای همین کشور وسط آمدند و نیاز کشور را تامین کردند. هر وقت نیاز داشتیم آنها ظلم کردند. لذا معتقد به توان داخلی بودن مهم است.
واردات تا جایی که نیاز باشد باید انجام شود ولی وقتی میتوانید تولید داخل داشته باشید باید جلوی واردات را گرفت.
به نظر من، مهمترین اولویت برای این دولت این است که باید برنامه کوتاه مدت 6 ماهه تا یک سالهای داشته باشد تا بتواند یک آرامشی به وضع اقتصاد مردم بدهد که این میسر است؛ حداقل جاهایی را که قفل شده باز کند، قفل هایی که زدهاند که نه واردات صورت بگیرد و نه صادرات، اینها را باز کنند. بخشنامههای غیرضروری و دست و پا گیر هم نمونه این قفلهاست که باید باز شود.
مهمترین اولویت برای دولت جدید این است که باید برنامه کوتاه مدت 6 ماهه تا یک سالهای داشته باشد تا بتواند یک آرامشی به وضع اقتصادی مردم بدهد که این میسر است؛ حداقل جاهایی را که قفل شده باز کند
اخیرا با یک صادرکننده نشسته بودم، میگفت من همه کالاها را آماده کردهام و مجوز میخواهم برای صادرات، میگویند ساختمان شما کجاست؟! مگر قرار است به ساختمان مجوز بدهید؟ به کالا مجوز میدهید؛ این کالا و این هم تعهدات من!
بنابراین در برنامه کوتاه مدت، باید جلوی این سنگاندازیها و قفل زدنها گرفته شود.
11.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️معاون قضایی دادستان کل کشور: دولت، تمام معادن را در این روزهای آخر به فروش گذاشته است / به دوستان گفتم این یک ماه آتش سوزی زیاد داریم
👤عمرانی:این سید خدا (رئیسی) با بدهی 500 هزار میلیارد تومان اوراق قرضه روبرو است و این یک قلم از سختی کار رئیس جمهور منتخب است
▪️اوباش را اجیر می کنند که مراکز دولتی را آتش بزنند
▪️باید دعا کنیم این یک ماه تا دولت جدید شروع شود به سلامتی بگذرد!
#خیانت
گویا بازداشتهای دیروز در خصوص قطعی برق جواب داده
پیدا و پنهان ماجرای قطع برق -۱
🔹قطع شدن برق همزمان با گرمای بی سابقه هوا، برای مردم کلافه کننده و برای اهالی کسب و کار، آزار دهنده است. طبیعتا همه حساس می شویم که چرا این مضیقه پیش آمده و دنبال مقصر می گردیم. بعضی دنبال راه حل می گردند و برخی دیگر، کلافگی و ناراحتی را بروز می دهند.
♦️میزان مصرف، میزان تولید و شبکه توزیع، سه متغیری است که می تواند در پدید آمدن این چالش موثر باشد. شدت بی سابقه گرما، بالغ بر 10 هزار مگاوات، بر مصرف برق افزوده و همین موجب فشار بر شبکه توزیع (از مدار خارج شدن برخی نیروگاه ها) می شود.
🔹متاسفانه در زمینه توسعه نیروگاه ها، دولت آقای روحانی پایین ترین سهم را در مقایسه با دولت های قبلی داشته و به تعهدات خود طبق برنامه ششم توسعه عمل نکرده است. این در حالی است که اگر به سیاست های کلی "اقتصاد مقاومتی (ابلاغ شده در سال 92) اهتمام می شد، اکنون باید به شکل پایدار، مازاد تولید برق داشتیم و از صادرات آن درآمد ارزی کسب می کردیم.
♦️این هدفگذاری به چند دلیل عملیاتی شد. مدیر عامل بورس انرژی می گوید: "۶۰ درصد تولید برق توسط بخش خصوصی صورت میگیرد و چون قیمت برق زیاد نشده، بخش خصوصی رغبت به تأسیس نیروگاه ندارد. وزارت نیرو کمی دیر توجه نشان داد و حجم معاملات برق در بورس انرژی بسیار پایین است".
🔹عارضه دوم، تعهد دولت در "توافق پاریس"، بدون اطلاع یا تصویب این تعهد خارجی در مجلس است. طبق توافق، دولت متعهد به کاهش مصرف سوخت فسیلی و گاز های گلخانه ای شد، بی آن که جایگزینی برای تامین انرژی پایدار (از جمله برق هسته ای و انرژی های تجدید پذیر) بیاندیشد.
♦️تعهدات متقابل غرب هم، طبق معمول روی کاغذ ماند. دولت در یک دوره هشت ساله، پسرفت در هر دو حوزه قدیمی و جدید تامین برق را پذیرفت، و حال آن که هم پیش بینی ها دلالت بر افزایش دمای سالیانه می کرد و هم برق، پیش نیاز خروج از رکود و آغاز رونق اقتصادی است.
🔹اکنون در حالی با مضیقه برق مواجه هستیم که هنوز بخشی از ظرفیت های تولید، تعطیل یا نیمه تعطیل است و دولت در این زمینه، تمهیدی برای دوره رونق نداشته است. غرب در این حوزه، نقشه راهبردی داشت؛ اما برخی دولتمردان ما منفعل بودند.
♦️آنها نه تنها نقشه متقابل نداشتند، بلکه در زمین دشمن بازی کردند. آنها در حالی می گویند تحریم ها نگذاشت در حوزه نیروگاهی، سرمایه گذاری یا تعمیر کنیم که اساسا تعطیلی 95 درصد برنامه هسته ای (و عدم برنامه ریزی برای تولید برق هسته ای) را با وعده لغو تحریم ها و جذب سرمایه گذاری توجیه کرده بودند.
🔹در پرانتز باید نوشت که افزایش ظرفیت نیروگاهی، منحصر در سرمایه گذاری خارجی نیست. اولا می شد تدبیری اندیشید تا چند هزار میلیارد تومان، از نقدینگی هفت برابر شده (3700 هزار میلیارد تومانی) به ویژه از طرف بانک ها، به این سمت هدایت شود.
♦️ثانیا تولید کنندگان داخلی، به شدت از مانع تراشی های دولتی گلایه دارند؛ چنان که آقای خوشگفتار "نایب رئیس هیات مدیره سندیکای تولیدکنندگان برق" می گوید "بر خلاف تکالیف برنامه ششم توسعه، وزارت نیرو طی چهار سال اخیر، نه خود برای تولید برق سرمایهگذاری کرده و نه اجازه سرمایهگذاری داده است".
🔹زمانی چیت چیان وزیر نیرو گفته بود "ایران با داشتن ذخایر غنی سوخت فسیلی، چه نیازی به انرژی تجدید پذیر دارد ؟ پاسخ این است که عمده مصرف کشور، فسیلی است که منجر به انتشار گازهای گلخانه ای می شود و با جرایم بین المللی روبهرو می شویم". این تلقی در حالی بود که مصرف کننده 80 درصد سوخت های فسیلی در دنیا، کشورهای غربی هستند.
♦️خانم ابتکار رئیس سازمان محیط زیست هم گفته بود: "در دولت یازدهم باب رنامه ریزی انجامشده، حرکت نزولی استفاده ازسوخت های فسیلی بویژه در نیروگاه ها که از عمده ترین منابع تولید کربن هستند، آغاز شده است"!
🔹اما جایگزین چه؟ هیچ! مشابه معامله "نقد- نسیه" برجام، با امضای توافق پاریس در حوزه مهم تامین انرژی انجام شد تا در فرآیندی پنج شش ساله، به نقطه چالش برانگیز فعلی برسیم.
♦️این در حالی بود که اگر برنامه هسته ای درست پیش می رفت و برای توقف آن توجیه تراشی نمی شد، می توانست بخشی از هدفگذاری اعلامی رهبر انقلاب مبنی بر ضرورت تامین بیست تا سی هزار مگاوات برق جدید باشد و حتی موجب درآمد زایی ارزی بشود.
💢ادامه دارد💢
@IMANI_mohammad
پیدا و پنهان ماجرای قطع برق -۲
♦️اتفاقی که در این میان غیر عادی و شک برانگیز می نماید، یقه درانی و التهاب آفرینی طیف غربگرایان (از ضد انقلاب تا برخی افراطیون مدعی اصلاحات)، به بهانه کمبود برق است و حال آن که همان ها دنباله روی از توقعات بی پایان غرب از جمله در زمینه سیاست های تامین انرژی اصرار داشته اند. به قول معروف، "هم می کشند و هم تعزیه می دارند"!
🔹گله مندی و دلخوری به ویژه از قطع بی برنامه و اعلام نشده برق