🔴دلیل این سوختگی شدید چیست؟
ونزوئلا در اوج تحریم مردم ایران توسط آمریکا به ایران بنزین داد و ایران نیز در اوج فشار آمریکا به مردم ونزوئلا به آنها در عوض دریافت طلا بنزین می دهد.
اصلا مشخص نیست چرا اراذل رسانه ایو غربپرستان وحشی اینقدر سوخته اند!!
.
.
┄┅┅✿❀📿❀✿┅┅┄ •[ @nabze_marefat ]•
┄┅┅✿❀📿❀✿┅┅┄
🖥 ماکیاول در بچه رئیس!
🕹 در قسمت «دوام بیار رفیق» از مجموعه «بچه رئیس» قهرمان داستان به برادرش میگوید: «تا وقتی هدفت یه خیر بزرگتره هرکاری میتونی بکنی، گاوصندوق بزنی، چیز بشکنی،تا صبح بیرون بمونی... »
♨️این دیالوگها جملهی معروف ″هدف وسیله را توجیه میکند″، از فلسفه سیاسی ماکیاول را تداعی میکند.
‼️ سوال مهم از دست اندرکاران شبکه پویا این است که آیا در هنگام دوبله و یا قبل از پخش، ناظری جهت بررسی این آموزهها وجود ندارد؟
.
.
┄┅┅✿❀📿❀✿┅┅┄ •[ @nabze_marefat ]•
┄┅┅✿❀📿❀✿┅┅┄
⭕️ بازگشایی دربهای میعادگاه منتظران
🔸معاون فرهنگی مسجد مقدس جمکران: دربهای مسجد مقدس جمکران، فردا [دوشنبه - ۵ خرداد] از ساعت ٧ الی ١٨ با حضور علما و خانواده شهیدان به روی منتظران باز میشود.
🌹اللﮩـمـ عجـل لولیـڪ الفـرجــــ🌹
┄┅┅✿❀📿❀✿┅┅┄ •[@nabze_marefat ]•
┄┅┅✿❀📿❀✿┅┅┄
✨
🔺روایت شهیدی که حق پدری بر گردن حاج قاسم داشت.
جشن رمضان و اهدای نشان حاج قاسم از دست فرزند ارشد ایشان(خانم نرگس سلیمانی)
برنامه جشن رمضان جمعه شب گذشته میزبان خانواده شهیدان حاج قاسم سلیمانی ، حسین پورجعفری و ابوالفضل سرلک بود.
🔸در این برنامه دختر بزرگ سردار شهید حاج قاسم سلیمانی ضمن عرض ارادت به خانواده شهید پورجعفری ، از رابطه بسیار خوب آن شهید با حسین پورجعفری یاد کرد و گفت : شهید پورجعفری برای سردار سلیمانی مثل پدر بود و حاج قاسم از او همانند پدر یاد می کرد و ما مدیون و شرمنده خانواده پورجعفری هستیم .
در بخش دیگری از برنامه که با حضور دو دختر شهید حسین پورجعفری برگزار شد ایشان از خصوصیات اخلاقی منحصربه فرد شهید خاطراتی را بیان کردند .
نفیسه پورجعفری در این بخش گفت : نزدیکی ارتباط شهید پورجعفری با حاج قاسم سلیمانی به حدی بوده که وقتی که ایشان بیمار می شده سردار سلیمانی هم تحت تاثیر کسالت ایشان دچار ناراحتی می شدند.
┄┅┅✿❀📿❀✿┅┅┄ •[@nabze_marefat ]•
┄┅┅✿❀📿❀✿┅┅┄
#خنده_تا_خاڪریز😉
بین تانڪر آب تا دستشویے فاصله بود. آفتابه را پر ڪرده بود و داشت مے دوید. صداے سوتے شنید و دراز کشید. آب ریخت روے زمین ولے از خمپاره خبرے نبود. برگشت دوباره پرش ڪرد و باز صداے سوت و همان ماجرا. باز هم داشت تڪرار مےڪرد ڪه یڪے فهمید ماجرا از چه قرار است. موقع دویدن باد مے پیچید تو لوله آفتابه سوت مےڪشید.😂😂😂😂
به نقل از غلامرضا دعایی
┄┅┅✿❀📿❀✿┅┅┄ •[@nabze_marefat ]•
┄┅┅✿❀📿❀✿┅┅┄
☀️✺ ﷽ ✺☀️
سلام علیکم 🌹
در راستای بصیرت افزایی و تحکیم مبانی دینی و قرآنی
🔴 مجموعه مدافعان حریم ولایت تقدیم میکند:
✨آموزش و حفظ قرآن کریم
✨احکام
✨معارف قرآنی
✨نهج البلاغه
✨نکات تربیتی
✨اذکار کاربردی
✨احادیث قرآنی
✨ولایت و مهدویت
✨تقوا و خودسازی
✨پروفایل های مذهبی
و هرآنچه برای انس با قرآن به آن نیازمندیم همه و همه در
☘ باسابقه ترین کانال آموزش قرآن ایتا
🍀 همراه با بیشترین آرشیو مطالب پرمحتوا و مفید
کانال قرآن کریم مدافعان حریم ولایت
http://eitaa.com/joinchat/3990290446C9b55326945
🌻📖🌼📖🌼📖🌼📖🌻
آخرین ساعات ماه مبارک رمضان، ماه نزول قرآن هست که خوندن هرآیه برابر ختم قرآنه
بچه شیعه که نیاز به تبلیغ نداره برای عضویت توی کانال قرآن، خودش مشتاقانه عضو میشه
http://eitaa.com/joinchat/3990290446C9b55326945
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!
.
اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین…
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی…
جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم…
.
.
دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود…
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا…
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم از کوچه گذشتم…
.
.
به سومین کوچه رسیدم!
شهید محمد حسین علم الهدی…
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم…
.
.
به چهارمین کوچه!
شهید عبدالحمید دیالمه…
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی!؟
برای دفاع از #ولایت!!؟
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم…
.
.
به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران…
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار…
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار…
از حال معنوی ام…
گذشتم…
.
.
ششمین کوچه و شهید عباس بابایی…
هیبت خاصی داشت…
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس،نگهبانی #دل…
کم آوردم…
گذشتم…
.
.
هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی…
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم…
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم…
.
.
هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند…
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند…
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب…
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان…
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت…
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود…
.
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم…
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد…
#تمام
.
.
.
.
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا،نمی توان گذشت…
#شهدا
گاهی،نگاهی
#یاد_شهدا_با_ذکر_5صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم😭🥀💔
┄┅┅✿❀📿❀✿┅┅┄ •[@nabze_marefat ]•
┄┅┅✿❀📿❀✿┅┅┄