💓نبض عشق💓
من شیفته ی میز های کوچک کافه ای هستم که بهانه ی نزدیک تر نشستنمان می شود و من روبروی تو می توانم تما
💜💝💜
💝💜💝💜
خدا را چه دیدی
شاید یک روز در کافه ای دنج و خلوت این کلمه ها صوت شدند
برای گوش های تو که روی صندلی رو بروی من نشسته ای
و برای یک بار هم که شده چای تو سرد شد…
بس که خیره ماندی به من…
💝💜💝💜
💜💝💜
💓 @nabzeeshgh 💓
💚💗💚
💗💚💗💚
در آسمان دلم
همچون نگین الماسی می درخشیدی
نفسم به نفس تو بند بود
نمیدانستم ابر سیاه مهاجم
به عشقمان چنگ خواهد انداخت
و ما را برای همیشه از هم
جدا خواهد ساخت
نفسم تنگ است
میدانم خواهم مرد
تو نباشی میمیرم
💚💗💚💗
💗💚💗
💓 @nabzeeshgh 💓
💚💗💚
💗💚💗💚
شال گردنی به رنگ آبی آسمان
با زیر و بم شعر هایم برایت بافته ام
عزیز من مباد این سرمای لعنتی گزندی
به تو برساند ...
شاید ان جایی که خوابیده ای خوابت عمیق شود
ولی من هنوز گرمای دست هایت را دارم
خیالم را با آن گرم میکنم ...
یادت هست؟!
رویای صبحگاهی ام را هنوز با تو شریک می شوم
یادت که نرفته است؟!
آشیانه ام هنوز با گرمی نفس های توست
شب ها میان خواب چنان دست هایت را محکم می گیرم
مبادا تنهایم بگذاری...
بگو دلت برای تنهایی ام نمی سوزد؟
💗💚💗💚
💚💗💚
💓 @nabzeeshgh 💓