يه بار واسم نامه رسيد بعد نامه رو باز کردم
و هرچي منتظر شدم مثل تو فيلما نويسنده ی نامه با صدای خودش نامه رو واسم بخونه نخوند !
لحظه ي سختي بود تمام باورهام فروريخت😞😂
با سنگ اجل شیشه ی جان می شکند
روزی صدف عمر گران می شکند
ای ماه بیا مثل زمین خاکی باش
یک روز غرور آسمان می شکند
#حسن_رستم_زاده
#شاعر_روشندل
در این شهر پر از درد و پر از دود
در این فصل غم انگیز و مِه آلود
تحمل کردهام سرمای غم چون
امید من به دست گرم تو بود
#میلاد_الماسی
عمریست که میگِریم و یارم شده این اشک
آرامش چشمان خمارم شده این اشک
دستم به قلم آمد و از اشک نوشتم....
دیدم همهی دار و ندارم شده این اشک!
تقدیرِ مرا دست خزان برده به اندوه!
هر ساله زمستان و بهارم شده این اشک
در غربت و تنها شدنم هیچ ندیدم!
جز دیدن هر لحظه کنارم شده این اشک
تقویم نمیخواهم و از عمر چه حاصل؟
وقتی که همین، روزشمارم شده این اشک
بر سنگ مزارم بنویسید که آخر...
مرگم به غم و چوبهی دارم شده این اشک!
#الهه_نودهی
#عضوکانال
فصل خون گشته و لاله به کمین افتاده
آسمان گریه کنان روی زمین افتاده
در دل معرکه ای عشق و جنون می ریزد
باز فتوای شُریح است که خون می ریزد
ضربه ی تیغ رسیده ست به پیشانی ها
می چکد خون ز سر و دست سلیمانی ها
تبر ناخلفان بر چمن گُل زده است
تیر تکفیر به بال و پَر بلبل زده است
تا عمو رفت همه سوی خیام آمده اند
ناکسانند که از منبر شام آمده اند
لشکر حرمله و تیر دوشعبه در دست
بین زوار ببین کودک زائر هم هست
شعله در دست گرفتند و هیاهو دارند
چشم بر میخ در و کودک و پهلو دارند
روضه خوان آمده از اوج خطر می خواند
روضه از کودک از ترکش و سر می خواند
روضه از چادر خاکی که زمین گیر شده ست
دختری یک شبه از داغ پدر پیر شده ست
روضه داغ پس از داغ بسی سنگین است
راه گلزار به خون دلمان رنگین است
گرچه شلاق خزان آتش و تب ریخته است
نخل می سوزد و درباغ رطب ریخته است
ماهمه ملت عشقیم و شهادت غم نیست
این زمین لرزه که پایان حیات بم نیست
تا که از عشق به سردار همه لبریزیم
دستِ امید به زانو زده بر می خیزیم
#مرتضی_برخورداری
#عضوکانال
نَمی از جذبهی چشم تو به دریا برسد
عمر این قوم بعید است به فردا برسد
از منِ سوختهدل روی بگردان، بگذار
بخشی از پیرهنت هم به زلیخا برسد
منِ بیمایه کجا؟ یوسف حُسن تو کجا؟
راضیام از تو به من سهمِ تماشا برسد
نعمت همدم و همصحبت عیسی بودن
گاه لطفیست که شاید به یهودا برسد
بعد از آن روز که موی تو رها شد در باد
گردنت -گرد جنونی- که به هرجا برسد
#حسین_زحمتکش
دنیا همه اش به کام ایرانی ها
بر شوق رسیده اند کرمانی ها
درلحظه ی انفجار یک ملت دید
تکثیر شده نسل سلیمانی ها
#عبدالرحمن_رستمیان_جهرمی
#عضوکانال
تو لیلی نیستی !
من اما
مجنون حرفهایت میشوم
دیوانهی دستهایت
مبهوت خندههایت
شیرین نیستی !
ولی من
صخرههای شب را آنقدر میتراشم،
تا خورشیدم طلوع کند
و تو در آغوشم لبخند بزنی...!
#عباس_معروفی
خویش را در جادهای بیانتها گم کردهام
بعد تو صدبار راه خانه را گم کردهام
من غریبافتادهای بی تکیهگاهم؛ سالهاست
کوهِ خود را بین پژواک صدا گم کردهام
از عبادتهای حاجتمند خود شرمندهام
گاه میبینم تو را بین دعا گم کردهام!
شیشهی عطرم که حیران در هوایت مدتیست
هستی خود را نمیدانم کجا گم کردهام
زیر بار عشق از قلبم چه باقی مانده است؟
گندمی را زیر سنگ آسیا گم کردهام...
بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمهی شراب
بیمار خندههای توام بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
#فریدون_مشیری