هدایت شده از معما.
تو رسوندن منظور کاربلد نیستم/میفهمم سطح دانش و اطلاعاتم خیلی جاها کمه/میفهمم هر اتفاقی نیاز به واکنش آنی من تو مجازی نداره چون هربار با صبر کردن جهات دیگهی اتفاقات روشنتر میشه/ترس از اینکه حرف اشتباهی بزنم از رو نادونی/و خیلی چیزهای دیگه که باعث میشه تا جایی که میتونم نطق نکنم راجعبه اتفاقات، اما گاهیهم وظیفه داریم حرف بزنیم، وظیفه داریم که حتی موضع مشخص کنیم، داشتم فکر میکردم به اتفاقات اخیر، مطمعنن هرکی براساس طرز دیدگاه خودش توجهش به یسری چیزها بیشتر جذب میشه، اما منو این به فکر واداشته که چرا فلانی( که باید بگم این فلانی بیشتر افرادی که من تو مجازی میشناسمرو در برمیگیره) به قول فاء یکی به میخ میزنه و یکی به نعل! سعی میکنید عقایدتونو پنهان کنید چراکه میترسید دوستانی که طرز تفکرشون برعکس شماست و خواستار براندازی و هزارتا چیز شبیه این شمارو ترک کنن :) برا روشنفکر نشون داده شدن. برای پذیرش شدن تو طیف وسیعتر. بذار بگم که حداقل برای من، اون آدمِ اغتشاشگر قابل هضمتره! چون هدفش و حرفش و موضع کثافتش مشخصه لااقل. بذارید یهطور دیگه منظورو بگم، چندسال اخیر تو دهه محرم آدمای زیادی بودن که چون میدیدن مخالف عقایدشون تعداد کثیریان، استوری میکردن "من جریان امامحسین رو به شکل یه افسانه میبینم و قهرمان این داستانو مثل تموم داستانای دیگه، دوست دارم :)
چی باعث میشه جریانی که باور داری وجود داشته و والاترین هدفارو باخودش آورده رو اینطوری کوچیک کنی و تغییر بدی؟ ترس از پذیرش نشدن. من امروز آدمای اینشکلی زیادی میبینم و این بیشتر از هرچیز حالمو بد میکنه، منصوره میگه داریم غربال میشیم! آخرالزمونه، درسته، اما غمانگیزه دیدن اکانتایی که تا قبل این جریانا پروفایلا و حرفایی که میخواست بگه من مذهبیِ طرفدار انقلابم و حالا با این اتفاقا خودشو شکل دیگهای نشون میده. روایت معتبر داریم که تو فتنه ها باید محکم ایمانرو چسبید و حالاست که میفهمم چقدر نقابها داره از صورتا میفته پایین...
و باز بهقول فاء، ما چیزی به اسم میانه روی وسط نداریم دوستان! یا طرف حقی. یا طرف غیر حق. هم حقم. هم شاکیم. هم با باطلم. هم اونطرفیارو دوست دارم و قبول دارم هم اینطرف نداریم عزیزان.
قبلا گفته بودم پیامای طولانیو نمیخونم و این از معدود پیامایی بود که خوندمش و بعدش یه صدایی ته ذهنم گفت:احسنت.
معلم امسال داداشم پارسال عضو کانال تلگرامم شده
برنمیتابم
زن تو با این سنت اونجا چی میخوای
دیروز گفت نادیاجان درست میگم ؟
بعد دستمو محکم فشار داد
همونجا باید میفهمیدم یه چیزی میدونه