۲۵ دی ۱۴۰۲
آمدم بسمت اسکله
رفتم بالای خاکریز اسکله
هم نیم نگاهی تردد قایقها را چک
میکردم قایقها هم سخت در حال ترابری
۲۵ دی ۱۴۰۲
۲۵ دی ۱۴۰۲
۲۵ دی ۱۴۰۲
باز هم شلوغی اسکله
از طرفی نگاهم به سرراه مرگ
تردد آمبولانس نیروها
همین نیم نگاه من به خطوط کانال پرور ش ماهی و حضور بالگردهای عراقی و شلیک موشک آنها به خاکریز و جاده سرراه مرگ وحرکت نیروها از اسکله به سمت سرراه شهادت وکانال
۲۵ دی ۱۴۰۲
۲۵ دی ۱۴۰۲
از همین بالا خاکریز نیم نگاهی به اسکله هم داشتم تا نقاط ضعف و قوت اسکله را داشته باشم
مجروحین روآوردن کنار اسکله هرکدام به یک طرف
۲۵ دی ۱۴۰۲
۲۵ دی ۱۴۰۲
از بالای خاکریز به سکانداربافریاد ودست علامت دادم بیا اینجا مجروح را ببر سکاندار هم روی قایق ایستاده بمن دست تکان دادبه نشانه تائید
۲۵ دی ۱۴۰۲
۲۵ دی ۱۴۰۲
پدافند ها آنقدر شلیک میکردند بسمت بالگردهای عراقی من از،بالای اسکله منتظر انفجار یکی از این خرمگسها بالگردهابودم
۲۵ دی ۱۴۰۲