#عشق نوجوانی من....
قسمت هشتم....
هرچی جلوتر میرفتم پنجره جدیدی از شخصیت خانم اکرامی برام روشن می شد. و جالب این بود که من بیشتر شیفته ایشون می شدم،دوران بچگی به نحوی از ظاهر ایشون و الان شیفته شخصیت و افکار ایشون شدم.
به سارا گفتم که با عمه شراره در مورد جوانی جمعیت صحبت کردیم و داشته من رو مجاب می کرده که بچه سوم و چهارم رو هم بیارم😄
_خب تو که اینقدر شیفته عمه جان هستی چرا حرفشو گوش نمیدی😕
_خب من شیفته زیبایی و مدل حرف زدن و اون کفشای پاشنه بلندشم نه خود حرفاش😜
_همینه دیگه هرجا برات میصرفه دوس داری😄😐
_شوخی کردم حالا یکم فک کنم شاید منم به نتیجه شماها رسیدم.
_حتما میرسی. من جزو فعالین جوانی جمعیت هستم یکی از دلایل فعالیت من تشویق های عمه شراره است. ایشون واقعا هم اهل مطالعه است و هم دلسوز. حالا درسته خدا نخواست و بچه دار نشد ولی اندازه چندبرابر بچه های خودش برای افزایش جمعیت قدم برداشته.
_جان بمیرم براش دلم خون شد.از وقتی گفتی عمو پرویز هم گرفتار اعتیاد شده خیلی بیشتر دلم میسوزه براش😔
_تورو خدا راجع به این قضیه چیزی به عمه نگی خودش اگه دوست داشته باشه بهت میگه.
_باشه حتما
نمیدونی چرا امروز گفت کادر اداری نیستن؟مگه مرکز نگهداری از بچه ها شبانه روزی نیست؟
_چرا شبانه روزیه ولی یک روزهایی عمه و کادر، بچه هارو برمیدارن میبرن دیدن خانواده هاشون.شاید امروز از همون روزها بوده
_آها دیروز یه صحبتهایی درمورد هماهنگی سرویس بود. مگه این بچه ها بچه یتیم نیستند؟
_همه شون نه...یه تعدادی شون بد سرپرستن یه تعدادی هم والدین شون یا هردو یا یکی زندانن😔
_نمیدونی خانم اکرامی چرا اینجا رو بعد بازنشستگی انتخاب کرده؟ میتونست یه موسسه زبان بزنه🤔
_دقیق نمیدونم ولی یه حدسهایی میزنم بهتره خودت از زبون خودش بشنوی.
_گاهی فکر میکنم ای کاش دوباره ایشون رو نمیدیدم. تحمل شنیدن سختی های خانم اکرامی رو ندارم. توی ذهن من ایشون یه آدم خوشبخت و بی غصه است.
_روزگار همینه گل بهار جان! هرکسی یه جوری توی زندگیش درگیره
من که فکر میکنم هراتفاقی برای ما بی دلیل نیست رشدمون به همین اتفاقهاست.
⚜ ⚜⚜ ⚜ ⚜
در کنار سارا روز خوبی بود . داشتم فکر می کردم. امروز که سرکار نرفتم زودتر برم خونه و موقع اومدن بچه ها خونه باشم🥰
چند روز بیشتر نیست که سرکار میرم ولی همین چندروز کافی بود بفهمم چقدر بچه ها خوشحال میشن از مدرسه که بیان ببینن خونه هستم😍
💠💠💠💠💠💠
_خانم اکرامی من امروز سراپا گوشم درمورد زندگی تون بشنوم داستان اونجا رسید که با پسر عمه تون ازدواج کردین🥰
_قربونت برم گل بهارجان امروز راحله مرخص میشه درگیر ترخیص اون هستیم دیر نمیشه داستان زندگی من😏
_باشه فقط به من بگین چی شد اومدین اینجا؟
_اینجا من اولش به عنوان معلم زبان اومدم ولی بعد از شرایط کاری اینجا خوشم اومد موندگار شدم...حالا با جزئیات بعدا برات میگم
_خب حالا که دیگه من اینجا موندگار شدم حداقل دلیل قرص خوردن راحله رو بگین؟
خانم اکرامی یه جوری بهم نگاه کرد که توقع نداشت😏
بعدم گفت: گل بهار فکر نمی کردم اینقدر....لااله اله الله😒
دیگه هیچی نگفتم و سرم و انداختم پایین😔
خانم اکرامی یه چیزی زیر لبش تکرار کرد و بعد گفت: اولا هرچی اینجا اتفاق میفته اصلا نباید به بیرون درز کنه، دوما این طفلان معصوم هرکدوم یه سرگذشت عجیب و غریب دارند که اصلا برای من و شما که تو یک خانواده سالم بزرگ شدیم قابل لمس نیست.
بنابراین نباید سرزنش بشن. اینجا باید محبت کنی و انتظار رفتاری که بچه های عادی دارند نباید داشته باشی ازشون.
تا حالا شنیدی یه دختر نوجوان آرزو کنه با یه پیرمرد ۸۰ساله پولدار ازدواج کنه؟
تاحالا شنیدی یا دیدی....
ولش کن ندونی بهتره
دختری که اونروز دیدی با اون شرایط بردنش دوماه به آزادی پدرش مونده بود...فقط منتظر بود بابا بیاد دنبالش
ولی گویا مجدد دچار جرم شده و حداقل چندسال دیگه باید بمونه😔
راحله به امید اینکه دیگه میره داشت زمان رو سپری می کرد ولی...
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
دیگه تقریبا داشتم مطمئن می شدم که خانم اکرامی چرا اینجاست. اون دیده اینجا میتونه به افرادی کمک کنه که کمبود محبت دارند و اینجوری اون خلاء نداشتن فرزندش رو پر کنه😔😔
خانم اکرامی راست میگه بچه ها خیلی به محبت نیاز دارند و این بچه ها چون از خانواده محروم هستند اون عشق و علاقه ای که از سمت خانواده دریافت میشه رو ندارند..
علی کوچولوی من اگه روزی چندبار بغلم نیاد و من رو نبوسه و مطمئن نشه که من دوستش دارم یعنی از دهنم نشنوه روزش شب نمیشه😕
دیدین بچه ها وقتی میخوان خودشون با خودشون بازی کنن بساط بازی رو میارن دقیق نزدیک ترین نقطه به مامان یا باباشون😄😍....جان، بمیرم این طفلی ها این خلاء رو چطور و با کی پر میکنن...😔
به همین زودی دلم برای بچه هام تنگ شد....ممنونتم خدا که موهبت مادرشدن بهم دادی🙏🙏
این داستان ادامه دارد....
🌿مرکز مردمی نفس سبزوار🌿
https://eitaa.com/nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍😍😘🥰قند عسل.
💫حدود دو دقیقه، بیامان بخند💫
👌🏻داروی ضد افسردگی😍
#قندونبات
🍃🌸••●••🌸🍃
☘مرکز مردمی نفس سبزوار ☘
https://eitaa.com/nafas110530 ✨
7.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به مصاحبهای که با این پسر ۴ساله شده دقت کنید....
❤️بچهها میبینند؛ بچهها میفهمن
👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶
https://eitaa.com/nafas110530 ✨
6.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
√ ارتباطِ عدم درست بازی کردنِ والدین با فرزند در کودکی،
با عدم احترام و اطاعتِ او از والدین در نوجوانی !
#تربیت_فرزند
👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶
https://eitaa.com/nafas110530 ✨
🟡 ارتباط لمسی و عاطفی خود را
با کودک 👧 بیشتر کنید و به او توجه
#بدون شرط داشته باشید ؛
مثلا نگویید:
- اگر ناخن هایت را نجوی دوستت دارم،
-اگر وسائلت را جمع کنی خیلی پسر خوبی
هستی!
بلکه به او اطمینان دهید تحت هر شرایطی
فرزند شماست و او را دوست دارید ♥️ مثلا:
- خودت میدانی که من همیشه
دوستت دارم ،بیا با کمک هم
این چند وسیله را هم برداریم. 😇
اگر کمک کرد یا نکرد، ادبیات
مهربانی شما به هم نخورد بلکه
توجیهی برای ناتوانی او در این
کار پیدا کنید.🌷
#تربیت_فرزند
👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶
https://eitaa.com/nafas110530 ✨
#عشق نوجوانی من...
قسمت نهم....
من خیلی با بچه های مرکز در تماس نبودم. مثل خانم اکرامی هم نبودم که تمایل داشته باشم باهاشون ارتباط بگیرم. بیشتر دلم می سوخت براشون تا اینکه دوستشون داشته باشم😔
ولی خانم اکرامی مثل من نبود. عاشقانه دوستشون داشت و همیشه هم سعی می کرد محبتش به بچه ها باعث سوء استفاده اونا نشه.
گاهی که میدید دارن سو استفاده میکنن باهاشون برخورد میکرد. کاملا مشخص بود که تنبیهش هم مادرانه است.
سارا ولی راست میگفت. خانم اکرامی با اون زمان که معلم ما بود خیلی متفاوت شده بود🤔
⚜ ⚜ ⚜ ⚜ ⚜ ⚜ ⚜
بالاخره، یک روز خلوت و آروم به ثمر رسید😉
_گل بهار میخوام بدونم تو زندگی من دنبال چی می گردی؟
_همه چی خانم اکرامی! من یه زمانی ذوب شخصیت و منش شما بودم. عاشقانه براتون نامه مینوشتم. یادتونه؟
_آره یادمه🥰 ولی تقریبا برام طبیعی بود خیلیا چنین حسی با من داشتند. البته شما قویتر بودی😄
مثل آدمهایی شدم که هوو سرشون اومده😕
با دلخوری گفتم:واقعا؟؟؟ تاحالا نگفته بودین!!!
_ خب لزومی نداشته چی بگم؟بگم بچه ها برام نامه مینویسن که دوستت داریم😏
_آخه شما شخصیتی داشتین که نمیشد راحت باهاتون صحبت کرد ولی درعین حال مهربون و دوست داشتنی بودین😍
_لطف داری عزیزم. خب از کجای داستان بگم از عروسیم؟؟👰🏼
_از همون اول اول
_خب گفتم خدمتت که بین اون همه خواستگار من به پرویز، پسرعمه ام جواب دادم 🥰
اینم خدمتت بگم که با وجود خواستگارهای زیادی که داشتم ، دوتا خواهر بزرگتر داشتم که ازدواج نکرده بودند و مدتی صبر کردم که اونا به خونه بخت رفتند.
آقا پرویز یه تولیدی داشت که پولش از پارو بالا میرفت. اونقدر تو عروسی مون بریز و بپاش کردیم که تا مدتها عروسی مون سرزبونها بود.🍽🍺🍜🌮🍕
من اون زمان دوست داشتم معلم بشم و آقا پرویز خیلی تمایل به کار کردن من نداشت. میگفت ما نیاز نداریم چرا کار کنی بمون خونه و خانومی کن👩
ولی به خاطر اینکه دوست نداشت من ناراحت بشم با من مخالفتی نکرد😊
ولی من برعکس نظر همسرم، دوست داشتم سری تو سرا در بیارم و یه شغلی داشته باشم. برا همین بصورت حق التدریس توی آموزش و پرورش شروع بکار کردم و اول هم از ابتدایی شروع کردم. 👩🏫
زمانی که توی روستای شما معلم کلاس سوم شما بودم سال سوم یا چهارم کارم بود و همزمان توی دانشگاه هم درس میخوندم. چون من با گرفتن مدرکم میتونستم تغییر مقطع بدم و بیام دبیرستان.📚
اینو نگفتم که همون اول ازدواجم باردار شدم در حالی که اصلا آمادگی بچه داری نداشتم که هیچ، اتفاقا از بچه داری هم خوشم نمیومد.
احساس میکردم که یه کار بی کلاسی هست که بچه بغل کنی و شیر بدی🤱 وای وای .. اگه کثیف کنه که باید عوضش هم بکنی🤧🤢
برعکس من آقا پرویز عاشق بچه بود و از همون اول میگفت من دوست دارم شش تا بچه داشته باشم👶👶
اینقدر سر بارداری اولم گریه و زاری کردم که آقا پرویز راضی به سقط شد.
البته اون زمان مثل الان دارو به راحتی در دسترس نبود.مطب چندتا از پزشکان زنان و ماماها رو رفتم ولی هیچکدوم حاضر به اینکار نشدند تا اینکه از یه عطاری یه دارو گیر آوردم و خوردم و بعد چند روز ...😔😔
پرویز که خیلی من رو دوست داشت خودش رو گناه کار میدونست که به این کار راضی شده. چون من چندین روز بیمار شدم و بعد هم دچار خونریزی های متعدد شدم😔
ولی من اصلا پشیمون نبودم. اتفاقا خدا رو شکر هم می کردم که از این مخمصه در اومدم.
شاید یکی دوسال از اون جریان گذشت و من همچنان درسم ادامه داشت. ولی هم درس خوندن و هم کار کردن، کمی من رو خسته کرده بود...
به سفر نیاز داشتم. لذا با دوستان همسرم یه سفر تفریحی خارج از کشور رفتیم و اونجا بسیار به ما خوش گذشت✈✈
اونجا یکی از همسفرها که اشتیاق پرویز رو برای بازی با بچه ها دید، به من گفت چرا بچه دار نمیشم؟ و من انگار کسی بهم توهین کرده باشه گفتم این چه حرفیه؟
مگه همه زندگی بچه اس؟ انشالله که هیچوقت قسمتم نشه بچه بیارم😓😓
اینقدر این رو از ته دلم گفتم که فکر میکنم خدا دیگه این نعمت رو از من گرفت😭😭
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
دوسال بعد با کلی التماس و درخواست اطرافیانم، خواهرام و همسرم کمی نرم شدم و با کلی شرط و شروط قبول کردم که باشه حالا چون شمایین. ولی من اگه بچه بیارم شیر نمیدم و کلی شروط دیگه....الان که فکر میکنم چقدر خام و نادان بودم😭😭
زمان زیادی نگذشته بود که باردار شدم ولی خودم متوجه نشده بودم. یکروز بعد از کلی درد و بی حالی و .. متوجه شدم که بارداری من خارج رحم هست و باعث پاره شدن لوله های رحم و خونریزی داخل شکم شده. و متاسفانه بعد از جراحی هم دچار عفونت شدید شکمی شدم و عفونت وارد خون شده بود😔
من که چیزی یادم نیست ولی چند روز هم آی سی یو بستری بودم و توی کما بودم😥
این داستان ادامه دارد.....
☘مرکز مردمی نفس سبزوار☘
https://eitaa.com/nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این شبها در سراسر کشور😁
خیلی حرفهای میخوره
👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶
https://eitaa.com/nafas110530 ✨
41.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆شما هم درصد طلایی دارید⁉️
😳😳😳😳 ۴۰مگ چه خبره؟؟؟؟؟؟😥😨😥😨😥😨
اگه بدونی هزارتومن شما میشه ۲میلیارد چی بازم نگاه نمیکنی🤑🤑🤑
👆ارزش یکبار دیدن رو داره😍
#انفاق_مهدوی
♦️ امام صادق علیه السلام میفرمایند :
«هر کسی یک درهم در راه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خرج کند، آن یک درهم فضیلتش بالاتر از دو میلیون درهم در کار خیر دیگری است ».
حتما خیلیاتون اول هر ماه که حقوقتون رو میگیرید این درصد طلایی رو به نام امام عصرتون کنار میذارید، چه خوبه که این درصد رو تقسیم کنید و درصدیش رو اختصاص بدین به نفس🥰🌾
شماره کارت مرکز نیکوکاری نفس👇با کلیک کردن روی آن، شماره کارت کپی میشود.
6037997950482761اگه هم نمیدونید که داستان این درصد طلایی از چه قراره ویدیو بالا رو از دست ندین🙏 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ☘مرکز مردمی نفس سبزوار ☘ https://eitaa.com/nafas110530 ✨
⛔️۱۹۰ ، سامانه گزارش تخلفات سقط جنین❗️
♨️توزیع گیاه و داروی گیاهی غیر مجاز سقط جنین در عطاری ها.
♨️ سقط جنین مخفیانه. توسط پزشکان در مطب ها و درمانگاه ها.
♨️ اشخاصی که اقدام به فراهم کردن وسایل سقط جنین دارند.
♨️ سقط جنین مخفیانه توسط اشخاص در مراکز غیر قانونی.
♨️ توزیع داروهای سقط جنین به صورت غیر قانونی در داروخانه ها.
♨️ نهاد هایی که اقدام به مباشرت در اسقاط جنین می نمایند.
〽️هم وطنان عزیز در صورت مشاهده هرگونه تخلف مربوط به اسقاط جنین به سامانه #190 وزارت بهداشت گزارش دهید.
☘مرکز مردمی نفس سبزوار ☘
https://eitaa.com/nafas110530 ✨