eitaa logo
مرکز مردمی نفس سبزوار
334 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1هزار ویدیو
10 فایل
👶ناجی فرزندان سقط👶 طبق آمار😔روزانه حداقل 10 جنین در شهر سبزوار س.ق.ط عمدی می شوند😭 در صورت مواجهه با این موارد با مشاوران ما تماس بگیرید🙏 09389803541 09045158764 09153714155 ادمین👇 @darininurse @drghazanfari شماره کارت 6037997950482761
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👼👼👼👼✨✨✨✨☘☘☘ داستان آرزوی من... 💫💞 قسمت 14
داستان قسمت چهاردهم.... وقتی به نبودن شهاب فکر میکردم چقدر دنیا زیبا بود. دیگه مجبور نبودم به خاطر بچه ها خودمو کنترل کنم. شاید اگر شهاب نباشه مجبور نباشم اینهمه داروی اعصاب بخورم😣 بعدشم‌ من دوباره بهش فرصت دادم چی شد؟ دوباره همون شهاب مسئولیت نا پذیر! البته از حق نگذریم از اوایل ازدواج مون کمی بهتر شده ولی با وجود سه تا بچه که یکی شونم سندرم داون باشه قابل قبول نبود. تحمل شهاب برام سخت شده بود.حتی پدر و مادرمم وقتی موضوع جدایی رو وسط کشیدم، مثل قبل محکم جواب شون نه نبود. از این مدل خانمها نبودم که چشمم به مهریه سنگین باشه و بخوام به جدایی فکر کنم. ولی شاید قانون بتونه امثال شهاب رو ادب کنه🤔 نوبت قبل بعد دنیا اومدن ایلیا من اصلا حوصله یکی مثل شهاب رو نداشتم و اصلا این شهاب بود که منو ترک کرد و منم نمیخواستم با افسردگی شدیدی که داشتم خودم رو بهش تحمیل کنم... بدون هیچ درخواستی و توافقی جداشدیم. درخواست کننده اصلی هم شهاب بود که نمیتونست یه زن مریض و یک بچه علیل رو به دندون بگیره. ولی الان قضیه فرق می کرد. این منم که نمیخوام با اون زندگی کنم. من باید سهم خودم و بچه هام رو از شهاب بگیرم. درمورد جدایی به طور جدی فقط با سارا صحبت کردم. خیلی تلاش کرد منو منصرف کنه ولی من مصمم بودم.فکر خرجی بچه هارو کرده بودم. تنها دارایی شهاب همون آپارتمانی بود که داشتیم. باید مجبورش می کردم بفروشه و مقداری از مهریه من رو بده. خیلی خبیث شدم نه؟؟ با پولی که بهم میداد میتونستم یه خونه اجاره کنم و بقیه رو هم بذارم بانک با سودش یه زندگی بخور و نمیر دست و پا کنم!! فکر خوبی بود مخصوصا وقتی دیگه مجبور نبودم شهاب و تنبلی و بی عاری اون رو تحمل کنم😕 حتی با راهنمایی سارا رفتم یه خونه دیدم که بعد عملی شدن نقشه برم اجاره کنم.🏠 مامان و بابام یکی به نعل میزدن یکی به میخ! یکبار من رو نصیحت می کردند که تحمل کن و یکبار دیگه ته دلمو خالی می کردند. یک لحظه با خودم فکر کردم نکنه شهاب بچه هارو از من بگیره؟؟ نظر مامان و بابام این بود که اون جنم این کار رو نداره. حتی درحد تهدید و گرفتن امتیاز هم حال و حوصله این کار رو نداره. گاهی دلم برای شهاب میسوخت خب چرا باید یه آدم اینقدر بی مسئولیت باشه. من راضی بودم نون خشک و یه پیاله آب بخورم ولی مرد زندگیم مرد باشه💪 پول سیگارش براش مهمتر از هزینه داروی بچه اش نباشه!🙁 وقتی بچه اش تب میکنه و تا صبح بیدارم، حداقل دوبار از خواب بیدار بشه نگران بشه و که خانوم هنوز تب بچه قطع نشده؟! میخوای ببریمش بیمارستان؟🤒 نه اینکه عمدا اینجوری باشه ها نه!! ذاتا خودمحور و بی مسئولیت و بووووووق🤐 به حالت قهر دست بچه هارو گرفتم و اومدم خونه مامانم. بهش پیام دادم که من دارم میرم خونه مامانم و فردا میخوام برم دادسرا و تقاضای طلاق کنم.. اولش جاخورد ولی بعد دوساعت گفت: شوخی خوبی بود حالا که چند روزی اونجا هستی، من ولی بدون شوخی با یکی از دوستام دارم میرم بندر. میگن اونجا بتونی چندبار جنس از گمرک رد کنی میتونی سرمایه خوبی بهم بزنی. میرم شانسم رو امتحان کنم. مطمئن بودم که فصل گردش بندره و داره به بهانه کار میره تفریح. به خودم گفتم چرا مثل همیشه ناراحت بشم من که قرار نیست دیگه با این موجود زندگی کنم پس بذار به تنهایی خودم عادت کنم. شهاب فکر نمیکرد که من در تصمیم خودم جدی هستم . میدونست که من خونه مامانم حتی یک شب هم دوست ندارم بمونم ولی من تصمیم خودم رو گرفته بودم باید به شرایط عادت کنم. حداقل خیالم از کارهای شهاب آسوده باشه. روز بعد من میرفتم دادسرا و شهاب توی راه بندر بود.همین یک دلیل برای جدایی ما کافی بود. درخواستم رو که دادم گفتند به این راحتی نمیشه باید چندجلسه مشاوره برین و هفت خوان رستم رو باید رد کنی! من هر روز کارم این بود که بچه هارو میذاشتم خونه مامان و از این راهرو به اون راهرو. یادم نمیاد نوبت قبل اینهمه دوندگی داشته باشه🏃‍♂️🏃‍♂️ باید صبر می کردم شهاب از سفر برگرده. تا کی باید میرفتیم جلسه مشاوره!😭 _خانم اگر همسر من جلسات مشاوره رو نیاد چی میشه؟ _خب بستگی به نظر مشاور داره! احتمالا به نفع شما نظر بده🤔 شهاب برگشت. برخلاف تصورم که فکر می کردم اگر بیاد راحت با قضیه برخورد می کنه و تلاشی برای حفظ زندگیش نمیکنه، اینجوری نبود. یه نیمچه تلاشی کرد ولی وقتی تصمیم من رو دید دیگه اصرار نکرد. گفت اشکالی نداره بچه ها برای تو و بیا توافق کنیم جدا بشیم😠 _از این خبرا نیست من بچه هارو نمیدم و تا قرون آخر حق و حقوقم رو میگیرم. شهاب از اونجایی که هنوز تصورش پشیمونی من بود، تلاشی برای حفظ زندگی مون نکرد. جلسات مشاوره هم تشکیل شد و یکی درمیون شرکت کرد.همه چیز رو به بازی گرفت 😠 تا اینکه اتفاق عجیبی افتاد😫😫 این داستان ادامه دارد... 🌼مرکز مردمی نفس سبزوار🌼 https://eitaa.com/nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
20.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 پر برکت تر بودن فرزندی که در شرایط دشوار حفظ می شود، و از کشتن 😞او منصرف شدی. ☘مرکز مردمی نفس سبزوارhttps://eitaa.com/nafas110530
خبرچینی کودک را نادیده بگیرید❗️ کودک با خبرچینی به شیوه ناسازگارانه ای به دنبال جلب_توجه است و زمانی موفق خواهد بود که کسی مقصر تشخیص داده شود 💢 در این هنگام، بهتراست با مشغول کردن خود به کاری دیگر صحبت های او را نادیده بگیرید. ✔️ البته بی توجهی به رفتارهای منفی باید با توجه کردن به رفتارهای مثبت همراه باشد. ❗️عادت به خبرچینی، منجر به مشکلات ارتباطی خواهد شد... 👧مرکز مردمی نفس سبزوار 👧 https://eitaa.com/nafas110530
12.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چگونه فرزندانی باشخصیت تربیت کنیم؟ ✅ویژگی های خوب فرزندمان رو به روش درست بهش بگیم ✅مدام اون رو سرزنش و نصیحت نکنیم و.... ⭕️ با این غفلت ساده در حقّ بچّه‌ها جنایت نکنیم! 🔰 👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶 https://eitaa.com/nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا