5.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😊شیرین شدن مدرسه برای بچهها
💢یکی از مشکلاتی که ممکنه
کام هر مادر و پدری رو تلخ کنه
⚠️سخت مدرسه رفتن بچههاست
مخصوصا کلاس اولی ها که
قراره توی یه محیط ناآشنا و جدید قرار بگیرن
#تربیت_فرزند
👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶
https://eitaa.com/nafas110530
5.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🛑به فرزندان خود بیشتر توجه کنیم گاهی خیلی زود دیر میشود
#تربیت_فرزند
👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶
https://eitaa.com/nafas110530
داستان مهاجرت
قسمت آخر
عشق رفتن و مهاجرت اونقدر چشمام رو کور کرده بود که به هیچی غیر از رفتن فکر نمی کردم. تنها چیزی که اصلا بهش فکر نمی کردم بچه داری و نوازش بچه بود.
چیزی که الان در حسرتش دارم می سوزم😭.
من مادر خودم رو مقصر میدونم!! چرا که باید میفهمید یه دختر بیست ساله تو سن من نباید چنین تصمیم خطرناکی بگیره😰.
باید پدرم یکی میزد توی گوشم و اجازه چنین کاری به من نمی داد.
خیلی راحت مثل اینکه قراره برم دندونم رو بکشم، تصمیم گرفتیم و عملی کردیم😔.
روزای اولی که سقط کردم عین خیالم نبود.
همه اش خوشحال بودم. مثل آدمی که از قفس آزاد شده. ولی چند روز که گذشت کابوسهای شبانه اومد به سراغم.
آب خوش از گلوم پایین نمی رفت.
همسرم راحت تر از من با قضیه کنار اومد ولی من ...
من نتونستم به راحتی قضیه رو هضم کنم.
یه مدت که گذشت قضیه برعکس شد ، یعنی همسرم دچار عذاب وجدان شد و من در حال انکار بودم.
وقتی که بد بیاری های ما شروع شد😔
توی اولین بد بیاری،
کل پس انداز و پول و نقدینگی که داشتیم رو یکی برداشت و برد😔.
همسرم عقیده داشت که اینا تقاص خون بی گناهه ولی من، حق خودمون می دونستم که تصمیم بگیریم که بچه داشته باشیم یا نداشته باشیم.
توی دومین بد بیاری، مامانم دچار سانحه ای دردناک شد و نیمی از بدنش سوخت😭.
و من وقت و انرژی خودم رو گذاشتم روی مراقبت از مادرم.
شکر خدا به خیر گذشت و ارگانهای حیاتی سالم بود و خدا، مادرم رو دوباره به ما برگردوند. ولی چندین ماه درگیر درمان مادرم بودیم😔.
این ماجرا هم چند ماه مهاجرت ما رو عقب انداخت.
✈✈✈✈
ریحانه خیلی روحیه بدی داشت و هیچ جوره نمیشد کمکش کنم.
خیلی توی گذشته خودش زندگی می کرد و به شدت سرزنش آمیز با خودش برخورد می کرد.
دوست داشتم بهش کمک کنم ولی چطوری؟
صحبتهای اون روز ما به درازا کشید و وقت اداری تموم شد.
ریحانه عذرخواهی کرد و گفت: خیلی متاسفم که وقت تون رو گرفتم.
توی دلم خیلی دلم براش سوخت، ولی از کنجکاوی داشتم می مردم.
دوست داشتم بدونم چرا این که اینقدر پیگیر مهاجرت بوده و به خاطرش بچه شو سقط کرده الان اینجاست و نرفته؟
شایدم رفته و برگشته🤔
باید صبوری می کردم تا دوباره بتونه بیاد و ادامه داستان زندگی شو برام تعریف کنه.
اگه دوباره نیاد چی؟
اگه پشیمون بشه!
پیگیر یه روانشناس شدم که بتونه بهش مشاوره بده.
گویا با روانشناس مرکز خودمون هم صحبت کرده بود ولی ادامه درمانش رو نیومده بود.
⏰⏰⏰
ریحانه اونروز رفت ولی دیگه برای صحبت با من نیومد😔.
از تو پرونده شماره تماسش رو پیدا کردم و بهش زنگ زدم ولی تمایلی به اومدن پیش من نداشت.
پرونده پزشکیش جلو من بود به خاطر اقدام به سقط، و جزو مواردی بود که به سختی می شد دوباره بچه دار بشه😔
خیلی دوست داشتم میتونستم براش کاری انجام بدم ولی بی فایده بود.
از من کاری برنمیومد.
تنها دلخوشی من این بود که بعدا خیلی اتفاقی فهمیدم همسر ریحانه خیلی به زندگی پایبنده و این تصور که ریحانه داره همسرش به فکر تجدید فراشه، نادرست هست.
این رو زمانی فهمیدم که ریحانه نسبت فامیلی با یکی از همکاران مون داره.
این رو از تشابه فامیلیش متوجه شدم.
همکار جدید مون بود.
اولش فامیلش برام آشنا بود و بعد متوجه شدم که هم فامیل ریحانه است.
خیلی با خودم کلنجار رفتم که در مورد علت عدم مهاجرتش از همکارمون چیزی نپرسم🙈.
حالا چه فرقی می کنه که دلیلش چیه؟
شاید بی پولی!
شایدم مشکلات خانوادگی!
شایدم متوجه شدند کارشون اشتباهه!
آخر این داستان هم بازه شما هرچیزی میتونین تصور کنین براش🤔
ولی چیزی که این وسط مشخصه اینه که از بین رفتن یه موجود معصوم و بی گناهه، و دود شدن یه فرصت قشنگ تجربه مادر شدن🥺
پایان
🌿مرکز مردمی نفس سبزوار
https://eitaa.com/nafas110530
•
قرار بود اولین حسی که تجربه می کند «عشق» باشد
قرار نبود پیش از هر حسی «ترس» را مزه مزه کند... و این حس اولین و آخرین تجربه زندگی کوتاهش باشد.
فرصت نکرد «مامان» را هجی کند..«عشق» را در آغوش مادرانه اش نفس بکشد..و با صدای لالایی اش رویا پردازی کند..
فرصت نشد...
مادر به او فرصت نداد.
#زندگی_حق_اوست
👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶
https://eitaa.com/nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قابل توجه مامان باباهایی که
جنایت قتل جنینشون رو می خوان با این جمله توجیه کن که
اگه این جنین رو بدنیا بیاریم در حقش ظلم کردیم 😞
#نجات_فرزندان_سقط
#میخواهم_زنده_بمانم
👶مرکز مردمی نفس سبزوار👶
https://eitaa.com/nafas110530
#دلنوشته_مادرم_یعنی_عشق❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
مادر یعنی زندگی🌼
مادر یعنی عشق🌼
مادر یعنی مهر🌼
مادر یعنی فرشتهای که با اشکت، اشک میریزد و با خندههایت میخندد.😍
مادر یعنی فرشتهای که نگاهش به تو است و با هر لبخندت، زندگی میکند.🌻
مادر یعنی فرشتهای که موهایش برای بزرگ کردنت سفید میشود و به تو میگوید: «پیر شوی مادر، درد و بلایت به جانم…» 💫💫
مادر یعنی فرشتهای که صبح که خوابی آرام میز صبحانه را میچیند تا وقتی بلند شدی زندگی را لمس کنی.🌈🌈
مادر یعنی فرشتهای که شبهایی که غم داری یا مریضی تا صبح بالای سرت مینشیند و نگران است.😔😔
مادر یعنی فرشتهای که وقتی موقع کار میگویی خسته شدم؛ با اینکه پاهایش درد میکند میگوید: «تو بشین مادر من انجام میدهم…».❤️❤️
مادر یعنی فرشتهای که هیچوقت باور نمیکنی مریض شود یا پیر شود چون همیشه و توی هر حالتی به روی تو لبخند میزند.☺️☺️
مادر یعنی فرشتهای که طاقت دیدن اشکهایش را نداری.🥺🥺
مادر یعنی همه زندگی…🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
📝طیبه سالاری منش
👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶
https://eitaa.com/nafas110530