33.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درحالیکه مُرده بود
در اون عالم
یکی از اهل بیت
به ایشون میگن:
یه جون بخشیدی
یه جون بهت میبخشیم!🌾
(چون میخواست بچش رو سقط کنه اما منصرف شده بود)
و میگن تا بچه ت زنده هست
بخاطر اون
تو هم زنده ای!🌱
👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶
https://eitaa.com/nafas110530 ✨
📌 کارگاه بایسته های بعد از زایمان
تاریخ شروع کارگاه: ۳۰ خرداد ماه✅
آموزش مهارت ها و نکات ویژه دوران بعد از زایمان و دوران شیردهی
👇👇👇
eitaa.com/ostad_Mehrfarzi_1
🦋 #استاد_مهرفرزی
کارشناس خــ🌱 ـــانواده
ورود اقایان ممنوع
☘مرکز مردمی نفس سبزوار ☘
https://eitaa.com/nafas110530 ✨
داستان #آرزوی_من...
قسمت پایانی....
یک رو زحمت سارا خبر وامی رو داد که برای فرزند چهارم به ما تعلق می گرفت🥰
شهاب به محض شنیدن این خبر سریعا پیگیر شد. گرچه اکثر کارهاش رو پدرم انجام داد ولی بالاخره جای شکرش باقی بود که شهاب یکم پیگیری کرد😄
با اون وام و کمی قرض از این طرف اون طرف تونستیم یه پراید مدل پایین بخریم که زمستون و تابستون با بچه ها با اذیت این طرف و اون طرف نریم🚗
علی کوچولو با اومدنش برکت با خودش آورد. مثل زمانی که دخترم اومد و با خودش برکت آورد...
مغازه شهاب رونق گرفت و کمی بزرگترش کرد. ماشین مون که مدلش پایین بود و دائم تو تعمیرگاه بود چند مدل بالاتر رفت.
من خاطره خوبی از شرایط خوب و همه چی برقرار نداشتم😔
چون شهاب دوباره فیلش یاد هندوستان می کرد و بساط خوشگذرانی رو به راه می انداخت.
از دست منم کاری برنمیومد.
یهو خبر میداد من با بچه ها اومدم شمال🚘🌿🍃🍂
البته منم مثل اون زمان حساس نبودم. درسته دست تنها با چهارتا بچه روزگار میگذروندم و منم دلم تفریح و گردش می خواست ولی به این شرایط و نبودن شهاب عادت کرده بودم.
بعد از دنیا اومدن علی من کمتر دچار بحران روحی می شدم. گاها کابوس به سراغم میومد ولی خیلی کوتاه و زود به حالت عادی برمی گشتم.
عشق و علاقه ای که به بچه هام داشتم من رو نجات داد و کمکم کرد به زندگی برگردم😊
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
من به نسبت سن خودم تجربیات زیادی کسب کردم. به این نتیجه رسیدم که هیچکس صد درصد نیست. زندگی کم و کاستهایی داره که باید با اونها بسازیم.
من با این سن کم خودم یکبار تا مرز جدایی رفتم و یکبار هم اون رو برای چندسال تجربه کردم.
فرزند سندرم داون دارم که نیاز به مراقبت و تربیت ویژه داره.
سه تا بچه قد و نیم قد دارم.
همسری که تعهد زیادی نسبت به خانواده و بچه هاش نداره. یکبار من رو در اوج افسردگی با یک نوزاد مریض رها کرده.
پدر و مادری که هیچوقت برای من یک زندگی آروم نساختند و با کشمکش و جدال دائمی آرام و قرار ما رو گرفته بودند.
همسری که هیچوقت نمیشد قسم بخوری که به همسر و بچه هاش وفادار هست😞
تجربه سقط دردناکی که روحم رو به شدت آزرد که بعد چندین سال هنوز فراموشش نکردم.
ولی...
با تمام این مشکلات این منم.آرزو !!!
مادر چهار فرزند زیبا و دوست داشتنی😍
پدر و مادری دارم که باهم مشکل دارند ولی برای من هرکاری لازم باشه می کنند.
همسری که با وجود اونهمه بی مهری و بی مسئولیت بودن باز من را دوست دارد.
سارا دوست بسیار وفاداری که هیچوقت مرا تنها نمی گذارد. واز همه مهمتر خدایی که اون بالا حواسش به همه چیز هست...
بله من آرزو سی و دو ساله با وجود اینهمه رنج و درد خدارو شاکرم که اینهمه نعمت به من داده و به من توانایی مبارزه با مشکلات رو داده🥰
من نمیخوام در برابر سختی ها کم بیارم میخوام روی دوپای خودم بایستم و یک مادر نمونه برای فرزندان خودم باشم🥰
🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸
دو سه ماه دیگه قراره تولد دوسالگی علی کوچولو رو بگیرم...
تلویزیون داره مدح علی میخونه😍😍😍
علی....علی.....علی....علی....
علی کوچولو میگه مامان منو میگه😍😍
میگم آره مامان اسم علی رو میگه شماهم اسمت علیه🥰
ایوان نجف رو نشون میده و من دلم پرمیکشه برای اون ایوان زیبا و دوست داشتنی😊
از آخرین باری که رفتم نجف سالها میگذره.
دقیقا دوربین داشت همون نقطه که با مامانم و ایلیا در آخرین لحظات وداع با حضرت امیر داشتم نشون میداد...
اون روبروی ایوان کمی به سمت راست...
یادش بخیر...
چشمهام رو بستم و اون لحظات رو بیاد آوردم..
یهو یادم اومد که اونجا ایلیا کنارم نشسته بود و صدای چندتا بچه عرب که هیاهو و بازی می کردند به گوشم رسید...
ناخود آگاه برگشتم. دقیقا یه دختر سفید وناز و خوردنی با موهای طلایی بود که با کش های ریز بسته بود و دوتا پسر که یکی بزرگتر بود و یکی کوچکتر🤗
در حال بازی و شیطنت بودند...
تصویر همون تصویر بود، با این تفاوت که اونا تو صحن با زبان عربی صحبت می کردند و بچه های گل من با زبون شیرین فارسی🥰
خدایا چرا من یادم رفته بود...
ممنونم که یاد انداختی!
من دقیقا تو اون لحظه رو کردم به سمت ضریح و گفتم منم مثل این خانم عرب بچه سالم میخوام همینجوری شاد و شیطون🥰
خدایا ممنونتم خدا!
ممنونم که منو با آرزوی خودم رسوندی
آرزویی که اگر چه سخت بدست اومد ولی بسیار بسیار شیرین است🥰
پایان..
🌸مرکز مردمی نفس سبزوار🌸
https://eitaa.com/nafas110530
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قندونبات
😇😇🐥🐣
کی کیک و کلوچه میخواد؟؟!😋😋
👶مرکز مردمی نفس سبزوار 👶
https://eitaa.com/nafas110530 ✨
✨✨✨✨
دکتر آقا تهرانی:از حضرت آقا پرسیدم، "من در جلسات روی چه موضوعی تأکید کنم؛ سیاست؟ اقتصاد؟ سبک زندگی؟
ایشان فرمودند: "بگویید مبلغین روی افزایش جمعیت کار کنند، بگویید اگر من را هم قبول ندارند، بهخاطر کشورشان این کار را بکنند، بهخاطر اسلام.
#سخن_عشق
☘مرکز مردمی نفس سبزوار ☘
https://eitaa.com/nafas110530 ✨
• بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ 🕊
🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹
⭕️ پاسخ به شبهات مرتبط به جمعیت و فرزندآوری👇👇
#قسمت_اول 1⃣
#بخش_دوم
👳🏻♂ حاج آقا وافی: خب حالا برای اینکه بحث جدی شود بنده ده سوال مطرح میکنم و استدعا دارم که به این سوالات در بحث فرزند آوری فکر کنید.
من تاکید میکنم، بحث ما یک دو یا سه بچه نیست! 👼🏻
فعلا اصل فرزندآوری موضوع مهمی است، بسیاری از مردم از اصل فرزند آوری فراری هستند!
اما سوالات:
1⃣ مگر ما نمیگوییم که فرزندآوری بحثی اعتقادی است؟ پس چرا مردمِ ما که اکثرا مردمی معتقد و متدین هستند در بحث فرزند آوری دچار اشکالات جدی اند؟!
ما که در مورد یک کشور کمونیستی صحبت نمیکنیم! کشور ما یک کشور اسلامی است.
2⃣ چرا باید امروز بنده حقیر یا هر کارشناسی در مورد چیزی صحبت کنیم یا از چیزی دفاع کنیم که اظهر من الشمس است؟ 🌞
مثل اینکه برنامهی امروز ما پیرامون این باشد، حالا که خورشید وسط آسمان است آیا روز است؟! 🧐
این چه حرفی است! کار ما به جایی رسیده است که باید از این موضوع که الان روز است و خورشید وسط آسمان دفاع کنیم.
3⃣ علت فراری بودن برخی مردم از فرزندآوری چیست؟ ما باید بررسی کنیم، حداقل فکر کنیم.
#ادامه_دارد
#حجت_الاسلام_وافی
#شبهات_فرزندآوری
☘مرکز مردمی نفس سبزوار ☘
https://eitaa.com/nafas110530 ✨
11.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
جملات محبت آمیزمعجزه میکند😍🥰
تاثیرکلام وشفای برادر برای خواهرش ...
گفتن کلمات محبت امیز رو به سبک زندگیتون تبدیل کنید و اول از همه خودتون رو تغذیه کنید🌱👌
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
☘مرکز مردمی نفس سبزوار ☘
https://eitaa.com/nafas110530 ✨