eitaa logo
💚نفس المهموم💚
601 دنبال‌کننده
29.1هزار عکس
8.3هزار ویدیو
25 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
9.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه مبارک است این غم که تو دل در دلم نهادی به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی ز تو دارم این غم خوش به جهان از این چه خوش‌تر تو چه دادی‌ام که گویم که از آن به‌ام ندادی؟
💔 ‍ پیکر تخریبچی شهید عباس کریم آبادی رو آوردیم ، پدرش پرسید: عباس سر به تن داره؟ گفتیم نه😔 پرسید: دوتا دستاش هست؟ گفتیم نه😔 با یک اطمینان خاطر گفت: خیالم راحت شد... دلیل انتخاب نام عباس برای پسرم همین بود 🥀 دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه می‌دهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان در ایتا: @nafasalmahmoom
▪️بر اشک جگر گداز زینب صلوات ▫️بر صبر حماسه ساز زینب صلوات ▪️فرمود حسین در نمازم کن یاد ▫️بر ذکر صبح و نماز زینب صلوات 🥀 🏴 🥀 در ایتا: @nafasalmahmoom
1_449455283.mp3
5.34M
🏴 🌴عالِم زینب 🌴والا زینب 🎤 👌بسیار دلنشین در ایتا: @nafasalmahmoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام... ✍از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: ▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. ▪️2.سرهای شهداء را در میان هودج‌های زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگه‌داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند، و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم سُتوران قرار می‌گرفت. ▪️3.زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. ▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ▪️5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند . امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. ▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... 📚برگرفته از:‌‌ تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی در ایتا: @nafasalmahmoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دستِ من و تو نیست اگر نوکرش شدیم خیلی حسین (ع) زحمت ما را کشیده است در ایتا: @nafasalmahmoom