تاحالا باهم صحبتایی داشتیم یه مناجاتایی یه خلوتایی یه آخر شبایی یه قرآنا یه جلسه هایی که وقتی از اینجا میریم بیرون ، باید خیییییلی به امام زمان عج نزدیک شده باشیم ..

در خاطرات شهید تهرانی مقدم پدر موشکیه ایران آمده ...رفته بودیم روسیه ، یه موشک خیلی پیشرفته ای رو توی روسیه تحویل بگیریم

میگه ژنرال روسیه گفتش که تهرانی مقدم !این موشکو تو نمیتونی دیگه از روش بسازی

میگه بهش گفتم که میسازم ...ژنرال روسیه گفت امکان نداره ..این موشکی که تو داری میبینی فقط در اختیار روسیه ست

میگه یه نگاهش کردم و گفتم اینم میسازیم ...بازم خندید ...

وقتی برگشتیم ایران خیلی تلاش کردم که نمونه ی موشک رو بسازم اما همش به در بسته بسته میخوردم 😔

تا اینکه فکرم رسید برم حرم امام رضا ع واز ایشون کمک بخوام

سه روز تموم توی حرم موندم ... سه روز تموم توسل میکردم تا راهی به ذهنم برسه ...

روز سوم احساس کردم یه عنایتی شد و مدلی به ذهنم رسید روی دفتر نقاشیه دخترم شروع کردم به نقاشی کشیدن همون مدلی که به فکرم اومد ....

وقتی که عملیش کردم متوجه شدم که از مدل موشک روسیه بهتر دراومد

امام رضا ع گره ی سخت رو روی دفتر نقاشیه بچهه حلش میکنه ...

حالا امسال. که اعتکاف روتعطیل کردن اما تو فقط سه روز برای خودت خلوت کن ... سه روز معتکفِ منقطع هااا این روزا درخلوت خودت بکوش تا صاحب خبر شوی ...

وتوی این دو سه روزه ببین دلتو به کی میدی ؟

چون همه چی توو این دله ست

بچه ها دو دوتا چهارتای خدا فرق داره با دودوتا چهارتای ما .. یه گناه ترک میشه ،،، همه چی به پات ریخته میشه .. یه جا حواست پرت میشه ... صد سال راهت دور میشه

بی هوا میخرن ، بی هوا میبرن ، بی هوا میاد ... خیلی حواستونو جمع کنیداااا

دااائم باید بری توی آپاراتیه خدا غرور گرفتی بادت کم بشه پنچر شدی ،بادت کنن معنی هیئت اینه دیگه ...

دو نفر بیرون منتظرن دم درگروه

شیطونه منتظره بیرون

مادر رفتیم اومدیم اینجا پناه آوردیم شیطونه میخواد به ریش ما بخنده 😔

بگه دیدید باز نشد ...دیدی باز نتونستی خودتو بسازی ؟!

امام عصر هم ایستاده ، میگه بزار اینا بیان

امشب خانوم میخواد از امام مهدی برای شما ، بله بگیره دیگه ...

به منقطع میدن بچه ها بازی در بیاری بهت نمیدن ..شهادتو به یکی میدن که حسابش پاک شده باشه ..کاراش انجام شده باشه ، آردش ، الکش روی میخ ..

شما فکر میکنید همینجوری عضو این کانال شدیدنه الکی نیومدین خیلی ها نیومده لفت دادن رفتن

خودتم متوجه نمیشی توی سازماندهیه لشکر داری قرار میگیری ...

شهید اردستانی به خواهرش میگه دیدم یه مرتبه هواپیمامو توی آسمون زدن ...و هواپیما در کنترل عملیاتیه من نیست .. و سقوط رو قطعی دیدم ..

توو آسمون ، یه لحظه جلوی کابین حضرت زهرا س رو دیدم !!!

بهم گفت هواپیما در کنترل عملیاتیه شماست ... نترس 😔

و یه مرتبه هواپیما اومد توو کنترلم