در حديث معروفى مى خوانيم" عثمان بن مظعون" فرزندش از دنيا رفته بود، بسيار غمگين شد، تا آنجا كه خانه اش را مسجد قرار داد و مشغول عبادت شد (و هر كار را حتی رابطه زناشویی جز عبادت را ترك گفت) اين خبر به رسول خدا ص رسيد، او را احضار كرده، فرمود:
« اى عثمان خداوند متعال رهبانيت را براى امت من مقرر نداشته، رهبانيت امت من جهاد در راه خدا است »
📚بحار الانوار ج 67 ص114
👌در نقل دیگری آمده است ؛
« عثمان بن مظعون قسم خورد که تا ابد #رابطه زناشویی نداشته باشد و مشغول عبادت باشد ، همسر عثمان با این که زن زیبایی بود ، نزد عایشه رفت ، عایشه گفت چرا خود را زینت نمی کنی ، گفت برای چه کسی زینت کنم ، همسرم دیگر نزدیک من نمی آید ...پیامبر از جریان مطلع شد و منبر رفت و گفت چرا عده ای حلال های خداوند را بر خود حرام می کنند ، من با همسرانم رابطه زناشویی برقرار می کنم هرکس بر اساس سنت من رفتار نکند از من نیست ...»
📚همان مدرک ص116
👌در حديث ديگرى از امام موسى بن جعفر علیه السلام آمده است كه برادرش على بن جعفر از محضرش پرسيد آيا براى مرد مسلمان سزاوار است دست به سياحت بزند، يا رهبانيت اختيار كند، و به #همسرش نزدیک نشود و در خانه اى بنشيند و از آن خارج نگردد؟ امام در پاسخ فرمود: نه »
📚همان مدرک ص119
👌در روایت دیگری آمده است فردی به نام علاء به علی علیه السلام عرضه داشت اى امير مؤمنان از برادرم «عاصم بن زياد» نزد تو شكايت مى آورم.
امام عليه السّلام فرمود:
👌مگر چه كرده؟ عرض كرد عبايى پوشيده و از دنيا ( و همسر ) كناره گيرى كرده است، امام عليه السّلام فرمود: او را نزد من آور، هنگامى كه «عاصم» نزد امام عليه السّلام آمد حضرت به او فرمود اى دشمن حقير خويشتن شيطان تو را (فريب داده و در بيابان زندگى) سرگردان ساخته (اگر بر خود رحم نمى كنى) چرا به خانواده و فرزندانت رحم نكردى؟ تو گمان مى كنى خداوند طيبات را بر تو حلال كرده ولى #دوست ندارد كه از آنها بهره ببرى...»
📚نهج البلاغه خطبه 209
لذا اهل بیت علیهم السلام برای مقابله با این طرز تفکر و سیره رفتاری رهبانیتی فرمودند ؛
« لذت بخش ترین چیز ( مادی و جسمانی ) در دنیا و آخرت ، لذت جنسیy و زناشویی است »
📚وسائل الشیعه ج20 ص23
👈البته بر اساس قاعده کلی « بهترین امور حد میانه آنها است »( خیر الامور اوسطها ) باید از افراط در این لذت جنسی پرهیز کرد و به اندازه نیاز به آن تن داد چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛
« هر کس طالب طول عمر است ...
مجامعت با زنان را کم کند ( و در حد میانه نگاه دارد )»❗️❗️
📚الفقیه ج3 ص555
⛔️ حق الناس در آخرت ⛔️
🖊روايت داريم حق الناس در برزخ انسان را اسير میكند مثلا يك سوم فشار قبر متعلق به غيبت است.
در روايتی دیگر هست كه خداوند بر روی پل صراط كمينی قرار داده كه هر كس حق الناس بر گردن دارد، از آنجا به بعد حق عبور ندارد.
💟 رسول اكرم صلی الله علیه فرمودند:
بيچاره ترين مردم كسی است كه با اعمال خوب وارد صحرای محشر شود
مثلا در نماز ، حج و ... مشكلی نداشته باشد و جز اصحاب يمين قرار گيرد،
اما زمانی كه قصد ورود به بهشت میكند گروهی از مردم مانع میشوند.
علت را جويا میشود و میشنوند كه حقوق آنها را پايمال كرده است.
در آن لحظه از فرشتگان كمك میطلبند و آنها میگويند: حلاليت بگير
يعنی قسمتی از اعمال خوب خود را به آنها بده تا حلالت كنند وقتی اين كار را میكنند متوجه میشوند ديگر هيچ چيز ندارند و نامه را به دست چپ میدهند كه از نظر پيامبر بيچاره ترين بنده ها هستند.
✍ حجت الاسلام رفیعی
•✦•┈┈❁❁┈┈•✦✦•┈┈❁❁┈•✦•
ادله ی عدل الهی:
متكلمین، برای اثبات عدل الهی، به دلایلی استناد كردهاند از جمله:
(برهان یکم):
در نظر عقل، عدل كارى شایسته و ظلم عملى ناشایست است. از طرف دیگر خداوند متعال، حكیم است؛ یعنی کار لغو و بیهوده نمی کند، کجا رسد که کار زشت انجام دهد. پس خداوند هیچ گاه مرتكب ظلم نمى شود و عدل در مقابل ظلم است.
(برهان سوم):
خدا یعنی وجود محضی که هیچ نقصی در او نیست. چون هر نقصی، نیازی را در پی دارد. و هر موجودی که نیازمند باشد، بالا دستی دارد که نیاز او را برآورده می سازد. پس آن بالا دست، خدا خواهد بود، نه خود او. لذا از فرض نقص داشتن خدا، لازم می آید که خدا، خدا نباشد.
پس خدا یعنی وجود محضی که نقصی در او نیست. از طرف دیگر، ظلم، از اوصاف نقص می باشد. پس خدا بودن، با ظالم بودن، در تقابل می باشد. لذا ظلم از خدا منتفی است؛ و عدل، در مقابل ظلم می باشد. پس خدا عادل است؛ به این معنی که صدور ظلم از او محال می باشد.
اقسام كلى عدل الهى:
با توجه به حوزه هاى اصلى عدالت خداوند، مى توان عدل الهى را به اقسام كلى زیر تقسیم كرد:
(1): عدل تكوینى:
خداوند به هر موجودى، به اندازه ی شایستگى هاى او، از مواهب و نعمتها عطا مى كند، و هیچ استعداد و قابلیتى را، در این حوزه، بى پاسخ و مهمل نمى گذارد. به دیگر سخن، خداوند متعال به هر یك از مخلوقات خویش، به اندازه ظرفیت وجودى آن، افاضه مى كند و آنها را به قدر قابلیت و استعدادشان از كمالات بهره مند مى سازد.
(2): عدل تشریعى:
خداوند از یك سو، در وضع تكالیف و جعل قوانینى كه سعادت و كمال انسان در گروه آن است، فرو گذار نمى كند؛ و از سوى دیگر، هیچ انسانى را به عملى كه بیش از استطاعت اوست، مكلف نمى سازد. بنابراین، شریعت الهى، به هر دو معناى یاد شده، عادلانه است.
(3): عدل جزایى:
خداوند، در مقام پاداش و كیفر بندگان خود، جزاى هر انسانى را متناسب با اعمالش مقرر مى كند. بر این اساس، خداوند در مقابل اعمال نیک نیكوكاران، آنان را پاداش مى دهد و بدكاران را به سبب كارهاى زشتشان، كیفر كند.
همچنین، عدل جزایى خداوند اقتضا دارد كه هیچ انسانى به سبب تكلیفى كه به او ابلاغ نشده است، مجازات نشود. بخشى از این پاداش و كیفر در دنیا و بخش دیگرى در آخرت واقع مى شود.
البته با توجه به حقیقت مجازات اخروى و رابطه ی تكوینى آن با اعمال، عدل جزایى، در نهایت، به عدل تكوینى خداوند باز مى گردد.