((کانال بزرگ (( نماز شب ))
#نمازهای_نافله مجموع نمازهای واجب و مستحب شبانه روز 51 رکعت است نمازهای واجب روزانه 17 رکعت است 2
نحوه خواندن نوافل روزانه 👆اینجاست
((کانال بزرگ (( نماز شب ))
همه باهم دعای سلامتی فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
زمزمه کنیم
((کانال بزرگ (( نماز شب ))
عکس #پس_زمینه ؛ #دخترانه سایز موبایل (کیفیت بالا) 🖇 ویژه طرح #خودسازی چهل روزه ی #چشم_ها_را_باید
#سبک_زندگی
👈نگاه بدون ریبه !
🔸یعنی نگاه بدون هیچ قصد و لذتی. نگاه كردن به بدن نامحرم به غیر از قرص صورت و كفین، حتی بدون قصد و لذت، #حرام است. یعنی اگر انسان به این دو قسمت ( قرص صورت و كفین ـ از ساعد یعنی مچ دست تا انگشتان) بدون قصد نگاه كنه ایرادی ندارد، اما با قصد و لذت، اینها هم حرام می شود.
🔹نگاه مرد نامحرم به پا و مچ پای زن نامحرم حرام است و بر زنان واجب است كه جوراب بپوشند . مردان هم واجب است كه غضِّ بصر ( چشم پوشیدن ) از پای زن نامحرم داشته باشند!
اولین تأثیری كه گناه روی اعضاء و جوارح می گذارد، روی چشم است. یعنی اولین عضوی كه #گناه كار بودنش را لو می دهد همین چشم است. لذا می گویند وقتی می خواهید به دیدن بزرگان بروید، “ یا ستار العیوب ” بگوید بعد بروید!
🔸برای زنان چطور؟ نگاه كردن زن به بدن مرد نامحرم حرام است، حتی بدون قصد و ریبه، مگر به قرص صورت و سر و دستها و پا (تا ساق پا) بعضی از علماء گفتند كه نگاه كردن به گردن تا حدودی كه یقه رو باز می گذارند ایرادی ندارد، ولی بقیه اش حرام است.
🖇 طرح #خودسازی چهل روزه ی #چشم_ها_را_باید_شست
((کانال بزرگ (( نماز شب ))
#حدیث
🔅#امام_صادق عليه السلام :
✍️النَّظرَةُ سَهمٌ مِن سِهامِ إبليسَ مَسمومٌ ، مَن تَرَكَها للّه ِ عَزَّوجلَّ لا لغَيرِهِ أعقَبَهُ اللّه ُ إيمانا يَجِدُ طَعمَهُ .
🔴 #نگاه كردن، تيرى از تيرهاى زهرآلود #ابليس است. هركه براى #خداوند عز و جل و نه براى غير او، چشم خود را فرو بندد خداوند در پى آن ايمانى به او ارزانى دارد كه مزه اش را بچشد.
📚كتاب من لا يحضره الفقيه : 4 / 18 / 4969.
🖇 طرح #خودسازی چهل روزه ی #چشم_ها_را_باید_شست
((کانال بزرگ (( نماز شب ))
هر که نرفته کربلا هیچ جایی رو ندیده http://eitaa.com/joinchat/513212433Cb136b25832 ❤️کانال نماز شب ❤
به خودم میگم 😔دل را ز حسین اگر بگیرم چه کنم 🌷با مهر حسین اگر نمیرم چه کنم 🌷فردای قیامت که کسی را به کسی کاری نیست 🌸دامان حسین اگر نگیرم چه کنم.... امروز اگه نتونم تذکره کربلا رو از آقا بگیرم بدا به حالم.... معلوم میشود خیییییییلی غبار گرفته این دل سیاه..... 😭😔تذکره کربلای حسین نصیب تک تک عاشقان و دلدادگان آقا امام حسین انشاءالله 🌸🌸🌷🌸التماس دعا 😔🌸🌷
داستان واقعی از #نماز
❌ خاطرهای تکان دهنده از جشن تکلیف دختر ۹ ساله !
👇👇
🍃 در سال 1362 قرار شد برای ما، در مدرسه جشن تکلیف بگیرند. مدیر خوب مدرسه ما که خودش علاقه زیادی به بچهها داشت و تنها معلمي بود كه سر وقت در مدرسه با بچهها نماز مي خواند، به کلاس ما آمد و گفت: «بچهها برای دوشنبهي هفتهي آینده جشن تکلیف داریم؛ وسائل جشن تكليف خودتان را آماده کنید و به همراه مادران خود به مدرسه بیاورید.»
🍃 من همان جا غصهدار شدم چون در خانه ما به اين چيزها بها داده نميشد و خبري از نماز نبود.
🍃 روزهای بعد، بچهها یکییکی وسایل خودشان را شاد و خرم با مادرانشان به مدرسه ميآوردند.
مدیر مدرسه مرا خواست و گفت: «چرا وسایل خود را نیاورده ای؟» من گریهکنان از دفتر بیرون آمدم.
🍃 فردا مدیر مرا به دفتر برد و گفت: «دخترم! این چادر نماز و سجاده و عطر را مادرت برای تو آورده.»
ولی من میدانستم در خانه ما از این کارها خبری نیست.
🍃 بالأخره روز جشن تکلیف فرا رسید و حاج آقای بسیار خوشکلامی برای ما سخنرانی کرد و گفت: «بچهها به خانه که رفتید در اولین نمازتان در خانه، از خداي خود هر چه بخواهید خداي مهربان به شما میدهد.
آن روز خیلی به ما خوش گذشت.
🍃 به خانه آمدم شب هنگام نماز مغرب، سجادهام را پهن کردم تا نماز بخوانم، مادرم نگاهي به سجاده كرد و با حالتي خاص اصلاً به من توجهی نکرد.
🍃 من كه تازه به سن تكليف رسيده بودم انتظار داشتم مورد توجه قرار گيرم كه اينگونه نشد.
اما وقتی پدرم به خانه آمد و سجاده و چادر نماز من را ديد، عصبانی شد، سجاده مرا به گوشهای انداخت و گفت: برو سر درسات، این کارها یعنی چه؟!
🍃 بغضم ترکید و از چشمانم اشک جاری شد و با ناراحتی و گریه به اتاقم رفتم. آن شب شام هم نخوردم و در همان حال، خوابم برد.
🍃 اذان صبح از حسینیهای که نزدیک خانه ما بود به گوش میرسید، با شنیدن صدای اذان، دوباره گریهام گرفت، ناگهان صدای درب اتاقم مرا متوجه خود كرد.
🍃 پدر و مادرم هر دو مرا صدا میکردند، درب اتاق را باز کردم دیدم هر دو گریه کردهاند، با نگراني پرسيدم: چه شده؟! كه يكدفعه هر دو مرا در آغوش گرفتند و گفتند دیشب ظاهراً هر دو یک خواب مشترک دیدهایم.!
🍃 خواب ديديم ما را به طرف پرتگاه جهنم میبرند، میگفتند شما در دنیا نماز نخواندهاید و هيچ عمل خيري نداريد و مرتب از نخواندن نماز از ما با عصبانيت سؤال ميكردند و ما هم گریه میکردیم، جیغ میزدیم و هر چه تلاش میکردیم فایدهای نداشت، تا به پرتگاه آتش رسیدیم.
🍃 خیلی وحشت كرده بوديم. ناگهان صدایی به گوشمان رسيد كه گفته شد: «دست نگه دارید، دست نگه داريد، دیشب در خانهی اینها سجاده نماز پهن شده، به حرمت سجاده، دست نگه دارید.»
🍃 آن شب پدر و مادرم توبه کردند و به مدت چند سال قضای نمازها و روزههای خود را بجا آوردند و در يك فضای معنوی خاصی فرو رفتند و خداوند هم آنها را مورد عنايت قرار داد.
این روند ادامه داشت، تا در سال 74 هر دو به مکه رفتند و بعد از برگشت از حج تمتع، در فاصله چهل روز هر دو از دنیا رفتند و عاقبت به خیر شدند.
🍃 اولین سال که معلم شدم و به كلاس درس رفتم، تلاش كردم تا آن مدیرم که آن سجاده را به من داده بود پیدا کنم. خیلی پرس و جو کردم تا فهمیدم در یک مدرسه، سال آخر خدمت را میگذراند.
🍃 وقتی رفتم و مدرسه را در شهرستان کیار استان چهار محال و بختیاری پیدا کردم، دیدم پارچهای مشکی به دیوار مدرسه نصب شده و درگذشت مدیر خوبم را تسلیت گفتهاند.
🍃 یک هفتهای میشد که به رحمت خدا رفته بود. خدا او را که باعث انقلابی زیبا در زندگی ما شد بیامرزد.
🍃 حال من ماندهام و سجاده آن عزیز که زندگی خانوادگی ما را منقلب کرد. حالا من به تأسي از آن مدير نمونه، مؤمن و متعهد، سالهاست معلم كلاس سوم ابتدايي هستم و در جشن تكليف دانش آموزان، ياد مدير متعهد خود را گرامي ميدارم و هر سال که میگذرد برکت را به واسطهی نماز اول وقت در زندگی خود احساس میکنم.
خواهر کوچک شما ـ التماس دعا
📚 کتاب پر پرواز ص 122
http://eitaa.com/joinchat/513212433Cb136b25832👈👈
❤️کانال نماز شب ❤️