eitaa logo
آرامش
1.2هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
983 ویدیو
53 فایل
یادداشتها و تجارب دکتر رضامنتظر در بحث آرامش و سایر مطالب کاربردی مفید در این موضوع آرامش که لازمه سعادت دنیا و آخرت است، نیاز به آموزش دارد لطفا ۱۶ فایل اصلی را از منشی مجازی به آی دی ذیل دریافت و مطالعه و نظرات خود را ارسال کنید @visitmontazer
مشاهده در ایتا
دانلود
۳ ※ مـــی‌روم تـــا؛ از یک عزادار راکد، به یک عزادار قائم تبدیل شوم. @ostad_shojae
🌱امام علی (ع): در برابر ناگواريهاى اندک، بيتابى نكنيد که اين كار شما را به ناگواريهاى زيادى مى اندازد. 💚💛 ‌ 📚غرر الحكم :
۱۰۳۱۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روح که بزرگ بشه نوع و سطح دغدغه های ما هم تغییر میکنه کودکان عراقی و تدارک برای زائران اربعین حسینی
شنیده بودم که «رفیق رو باید توی سفر شناخت» اما این مدلیش رو تا حالا نشنیده بودم! از قدیم گفتن اگه کسی رو خواستی بشناسی، باهاش همسفر شو! با یکی از دوستام  تازه آشنا شده بودم چندبار بهم گفته بود یه سفر با هم بریم، تا یه روز بهم گفت فردا میخوام برای انجام کاری برم شیراز اگر میای راهی شو صبح میام دنبالت. سر وعده اومد در خونه مون، سوئیچ ماشینشو دو دستی تعارف کرد گفت بفرما شما رانندگی کنید. گفتم ممنون؛ حالا خسته شدی من میشینم. رسیدیم عوارضی اتوبان خواستیم از دکه یه چیز خوردنی برا تو راه بگیریم. دو تا دکه بود گفت بیا از اون یکی بخریم. گفتم: این که نزدیکتره؟! گفت: چون اون کمی دورتر دکه زده مشتری نداره از اون بگیریم تا کسب اونم بگرده... همانجا بهش گفتم کاش دو تا مسافر سوار کنیم هزینه بنزین در بیاد. گفت: این مسافرکش ها منتظر مسافرن، گناه دارن، روزیشون کم میشه. بین راه یه مسافر فقیری دست بلند کرد. اونو سوار کرد. مسیرش کوتاه بود؛ پول که ازش نگرفت، 5هزار تومن هم بهش داد. گفتم حداقل پول نمیدادی بهش مجانی سوارش کردی. گفت من این پنج تومانو میخواستم بندازم صدقه خوب زودتر رسید به دست مستحقش. رسیدیم شيراز، پشت چراغ قرمز یه بچه 10ساله چندتا دستمال کاغذی داشبردی دستش بود. گفت 4 تا 5هزارتومن. 4تا ازش خرید. گفتم رفیق زیاد نیست گفت بیا دوتاش برای تو رفتی تهران بذار توماشین خراب نمیشه. گفت: میخواستم روزیش تامین بشه، گناه داره تو آفتاب وایساده. جلو شاهچراغ  هم از یه بچه یه کتاب دعا خرید. در برگشتن از زیارت یه پیرمرد دستگاه وزنه (ترازو) جلوش بود. یه کم رد شدیم، یه دفعه برگشت گفت میای خودمونو وزن کنیم؟ گفتم: من وزنمو  میدونم چقدره.  گفت: باشه منم میدونم اگه همه مثل من و تو اینجوری باشن این پیرمرد روزیش از کجا تامین بشه؟!! گفتم: باشه یه پولی بهش بده بریم. گفت: نه، غرورش میشکنه، میشه گدایی؛ اینجوری میگه کاسبی کردم. یادمه در طول سفر اگه میخواستم در مورد یکی حرف بزنم، بحث رو عوض میکرد میگفت شاید اون شخص راضی نباشه در موردش حرف بزنیم و غیبتش رو کنیم... سرتونو درد نیارم کل سفر از این کارها زیاد انجام داد... حساب کردم کل خریداش به 100 هزارتومانم نرسید اما کلی آدمو خوشحال کرد! خیلی درس ها به من داد که بیش از صد هزار تومان می ارزید. میدونین شغل رفیق من چه بود؟!!! برق کش، لوله کش، تعمیرکارِ یخچال و کولر و آبگرمکن بود، و یه مغازه کوچک داشت. میدونین چه ماشینی داشت؟!!! پرایدِ 85 میدونین چن سالش بود؟!!! 34 سال... میدونین من چه کاره بودم؟!!! کارمند بانک بودم، باغ هم داشتم. میدونین چه ماشینی داشتم؟ 206 صندوق دار؛ کلک زدم گفتم خرابه که اون ماشینشو بیاره! دوستم یه جمله گفت که به دلم نشست: «دستهایی که کمک میکنن، مقدس تر از لبهایی هستن که دعا میکنن!» بنده مخلص خدا بودن، به حرکت است نه ادعا کردن؛ بعضیها بزرگوار به دنیا اومدن تا دیگران هم ازشون چیزایی یاد بگیرن... سوال: شما چقدر در شبانه روز به فکر زندگی خودت هستی و چقدر در حال تلاش برای رفع مشکلات دیگران؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این بخش از فیلم "گسیختگی" رو نه یکبار بلکه چندین بار ببینید! من باید جراحی کنم تا زیبا بنظر برسم و شاد باشم! من باید لاغر باشم، معروف و خوشتیپ باشم... این یک نسل‌کشی تجاریه! در ادبیات فارسی اینجوری میگیم: کسانیکه به زیبایی اندیشه رسیده اند، به زیبایی تن نمی اندیشند.
نماز 4_8.mp3
3.09M
💌 هر بنایی، ستونی دارد که نمی‌گذارد فروبریزد! برای استقامت روح نیز، ستون‌هایی گذاشته‌اند! محکم ترین ستون روح، کدام است؟ 🎤 @ostad_shojae
4_5938416259568766460.MP3
27.94M
حاوی مطالب بسیار خوب در تبیین این که هر واقعه ای یک ظاهر و یک باطنی دارد. فَعَسَىٰٓ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا پس چه بسا چیزی خوشایند شما نیست و خدا در آن خیر فراوانی قرار می‌دهد. نساء - ۱۹ یکی از فرمول‌های مهم برای رسیدن به آرامش توجه به این واقعیت است که در پس ظاهر امور زندگی یک باطنی وجود دارد. ظاهرش ممکن است ناخوشایند و رنج آور باشد ولی اگر باطنش را درک کنیم خوب و مفید و دلچسب است. لطفا یکساعت وقت گذاشته گوش دهید. https://eitaa.com/nafsemotmaen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
※ پیچیده تو گوش زمان پیچیده تو ارض و سماء می‌خونن تمومی زوار اربعین یه صدا « أین الطـالب بدم المقتول بکرببلا » بهشت رو زمین حرم | روح‌الله رحیمیان @ostad_shojae
🔻 صبح بخیر هنگام سپیده دم خروس سحری دانی که چرا کند همی نوحه گری؟ یعنی که نمودند در آئینه صبح کز عمر دمی گذشت و تو بی خبری
🔻 از نشانه های و مشکل اعصاب و روان پرحرفی است. 🍃🪵🍃🪵🍃🪵🍃🪵 چو گفتـــــار بیهــوده بسیــار گشت سخنگوی در مردمی خوار گشت به نایـافت رنجه مـکن خـــــویشتن که تیمـار جان باشد و رنج تـن 🪵🍃🪵🍃🪵🍃🪵🍃
🔻صبر جمیل استاد فرزانه‌ای به‌خوبی و خوشی با خانواده‌اش زندگی می‌کرد. زنی بسیار وفادار و دو پسر عزیز داشت. زمانی به‌خاطر کارش مجبور شد چندین روز از خانه دور بماند. در آن مدت هر دو فرزندش در یک حادثه کشته شدند. مادر بچه ها در تنهایی رنج فقدان فرزندانش را تحمل کرد. از آنجا که زن نیرومندی بود و به خدا ایمان و اعتقاد داشت، با متانت و شجاعت این ضربه را تحمل کرد. اما چطور می‌توانست این خبر هولناک را به شوهرش بدهد. شوهرش هم به اندازه او مؤمن بود، اما او مدتی پیش بر اثر بیماری قلبی در بیمارستان بستری شده بود و همسرش می‌ترسید خبر این فاجعه، باعث مرگ او بشود. تنها کاری که از دست زن برمی‌آمد، این بود که به درگاه خدا دعا کند تا بهترین راه را نشانش بدهد. شبی که قرار بود شوهرش برگردد، باز هم دعا کرد و سرانجام دعایش اجابت شد و پاسخی گرفت. روز بعد، استاد به خانه برگشت. با همسرش سلام و احوالپرسی کرد و سراغ بچه‌ها را گرفت. زن به او گفت فعلا نگران آن‌ها نباشد و حمام بگیرد و استراحت کند. کمی بعد، نشستند تا ناهار بخورند. زن احوال سفر شوهرش را پرسید و او هم برای همسرش از لطف خدا گفت و باز سراغ بچه‌ها را گرفت. همسرش با حالت عجیبی گفت: نگران بچه‌ها نباش، بعدا به آن‌ها می‌رسیم. اول برای حل مشکلی جدی، به کمکت احتیاج دارم. استاد با اضطراب پرسید: چه اتفاقی افتاده؟ به نظرم رسید که مضطربی، بگو در چه فکری، مطمئنم به لطف خدا می‌توانیم هر مشکلی را با هم حل کنیم. زن گفت: در مدتی که نبودی، دوستی سراغمان آمد و دو جواهر بسیار باارزش پیش ما گذاشت تا نگه داریم. جواهرات بسیار زیبایی‌ست! تا حالا چیزی به این قشنگی ندیدم. حالا آمده تا جواهراتش را پس بگیرد و من نمی‌خواهم آن‌ها را پس بدهم. خیلی دوستشان دارم. چه‌کار باید بکنم؟ استاد گفت: اصلا رفتارت را درک نمی‌کنم! تو هیچ‌وقت زن بی‌تعهدی نبوده‌ای. زن گفت: آخر تا حالا جواهری به این زیبایی ندیده‌ام! فکر جداشدن از آن‌ها برایم سخت است. استاد با قاطعیت گفت: هیچ‌کس چیزی را که صاحبش نباشد، از دست نمی‌دهد. نگه‌داشتن این جواهرات یعنی دزدیدن آن‌ها، جواهرات را پس می‌دهیم و کمکت می‌کنم تا فقدانش را تحمل کنی. همین امروز این کار را با هم می‌کنیم. زن گفت: هرچه تو بگویی عزیزم، جواهرات را برمی‌گردانیم. در واقع، قبلا آن‌ها را پس گرفته‌اند. این دو جواهر ارزشمند، پسران ما بودند. خدا آن‌ها را به ما امانت داد، وقتی تو در سفر بودی، آن‌ها را پس گرفت. استاد قضیه را فهمید و شروع به گریه کرد. او پیام را دریافته بود و از آن روز به بعد، سعی کردند فقدان فرزندانشان را باهم تاب بیاورند.
🔻از جر و بحث با فرد نادان بپرهیز 🌳 روزی عالمی، شاگرد خود را در حال دست به یقه‌ شدن با یک نادان دید. 🌳 به او گفت: مدت‌ها به‌دنبال این سؤال بودم که چرا خداوند به هیچ پرنده‌ای شاخ نداده است؟ سرانجام فهمیدم، چون پرنده در زمان برخورد با خطر می‌تواند پَر بکشد و پرواز کند، پس نیازی به شاخ در آفرینش او نبوده است. 🌳 انسان نیز، زمانی که می‌تواند از جر و بحث با یک فرد نادان پَر بکشد و فرار کند، نباید بایستد و با او جر و بحث کند. 🌳 بدان زمانی که پَر پرواز داری، نیازی به شاخ گاو نداری. این پَر پرواز را فقط علم به انسان می‌دهد و شاخ گاو را جهالت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ✘با خدا رفیقی یا توهم رفاقت داری؟ یه فرمول خیلی ساده ؛ برای اینکه بفهمیم همین الآن وضعیت رابطه‌ی ما با خدا، در چه حدّیه ! منبع :کارگاه خویشتن‌داری @ostad_shojae
🔻 گذشت 💠🏵💠🏵💠🏵 💠 روزی حکیمی مردی را دید که خیلی ناراحت و بود ،علت ناراحتی اش را پرسید. 🏵 شخص پاسخ داد : در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم. 💠 حکیم گفت : چرا رنجیدی ؟ 🏵 مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است. 💠 حکیم پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد به خود می پیچد آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟ 🏵 مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود. 💠 حکیم پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟ 🏵 مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم. 💠 حکیم گفت : همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی،‌آیا کسی که رفتارش نا درست است، روانش بیمار نیست ؟ بیماری فکری و روان نامش "غفلت" است و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است
🔻 نامه سید بن طاووس به فرزندش سید بن طاووس به فرزندش محمد می‌نویسد: مبادا فکر کنی امام زمان علیه السلام به دعای تو محتاج است، هرگز چنین نیست و هرکس چنین فکری کند بیمار است، این که می‌گویم برای او دعا کن. فقط برای این است که او حق بزرگی بر تو دارد و بسیار در حق تو احسان نموده است، و اگر قبل از دعا برای خودت برای او دعا کنی، ابواب اجابت زودتر به رویت گشوده می‌شود، زیرا تو با گناهت باب دعا را بر روی خود بسته‌ای. ولی هنگامی که برای آن مولا دعا کنی ،که از خواص درگاه خداست، به احترام او باب اجابت به رویت گشوده می‌شود و آنگاه خود و همه کسانی که در حقشان دعا می‌کنی بر خوان احسان او می‌نشیند و مشمول رحمت، کرم و عنایت الهی می‌شوید، چون خود را به او مرتبط کرده‌اید! 📚 فلاح‌السائل، سید بن طاووس
همین👆 ۲۰ سال دیگه صداشو کلفت میکنه و میگه خدا نیست و هزار جور عصیان و ظلم روی این کره خاکی می‌کنه!! يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَريمِ(سوره انفطار آیه۶)
چقدر خطرناک است غصه خوردن برای درآمد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 راز التهاب اربعین! 🔆 تمام التهاب پیاده‌روی اربعین به‌خاطر ارتباطیست که با امام زمان پیدا می‌کنیم... 🔻 در این راه چه شما به یاد امام زمان باشید چه نباشید امام زمان است که دارد از شما تشکر می‌کند 🚩 ۲۳روز مانده تا اربعین حسینی
سبک زندگی آرامبخش
🔻سلطان ملکشاه سلجوقی و عابد سلطان سلجوقی بر عابدی گوشه‌نشین و عزلت‌گزین وارد شد. حکیم سرگرم مطالعه بود و سر بر نداشت و به ملکشاه تواضع نکرد، بدان سان که سلطان به خشم اندر شد و به او گفت: آیا تو نمی‌دانی من کیستم؟ من آن سلطان مقتدری هستم که فلان گردن‌کش را به خواری کشتم و فلان یاغی را به غل و زنجیر کشیدم و کشوری را به تصرف در آوردم. حکیم خندید و گفت: من نیرومندتر از تو هستم، زیرا من کسی را کشته‌ام که تو اسیر چنگال بی‌رحم او هستی. شاه با تحیر پرسید: او کیست؟ حکیم گفت: آن نفس است. من نفس خود را کشته‌ام و تو هنوز اسیر نفس اماره خود هستی و اگر اسیر نبودی از من نمی‌خواستی که پیش پای تو به خاک افتم و عبادت خدا بشکنم و ستایش کسی را کنم که چون من انسان است. شاه از شنیدن این سخن شرمنده شد و عذر خطای گذشته خود را خواست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹ما تنهاییم در این عالم🌱 سوره عبس: يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ و آن روزی است كه آدمی فرار می‌كند، از برادرش‌ (۳۴) وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ و از مادر و پدرش‌ (۳۵) وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ و از همسر و فرزندانش‌ (۳۶) لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ در آن روز هركسی از آنان را كاری است كه او را به خود مشغول می‌كند [تا جایی كه نمی‌گذارد به چیز دیگری بپردازد.] (۳۷) 🎥