eitaa logo
قصه و نقاشی و کاردستی و بازی و ایده کودکانه
8.6هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
9.5هزار ویدیو
1.4هزار فایل
#قصه ها و کلیپ های کودکانه ایده و #نقاشی و #کاردستی #دستورزی مورد استفاده در پایه ابتدایی قابل استفاده برای معلمان و اولیا و دانش آموزان ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
مشاهده در ایتا
دانلود
نقاشی روی سنگ😍 حتما بسازید و با نی نی نازنینتون شاد باشید❤️❤️❤️ نقاشی ☺️ هر روز ی خلاقیت قشنگ یاد بگیر ☺️ ┄┅┄✶🎨🎨🎨✶┄┅┄ @naghashi_ghese
کودکانه (مناسب کودکان ۷- ۱۲ سال) 📚 " آپارتمان قلی ها" نی نی قل قلی می خواست بخوابد. خوابش نمی برد. ناراحت بود. گریه می کرد. مامان قلی برایش قصه گفت، نخوابید. لالایی خواند، نخوابید. گفت: « آخه چرا نمی خوابی؟ » نی نی قلی گفت: « می ترسم. صدای گومب و گومب می آد. یکی می خواد بیاد منو بخوره! » مامان قلی این ور را گشت. آن ور را گشت هیچی نبود. اما گوش هایش را که تیز کرد صدای گومب و گومب را شنید. به سقف نگاه کرد. فهمید از طبقه بالاست. نی نی قلی را بغل کرد. رفت در خانه ی همسایه بالایی را زد. طبقه ی دوم خانه ی دوم قلی ها بود. توی این آپارتمان، فقط قلی ها زندگی می کردند. دوم قلی، در را باز کرد و گفت: « سلام اول قلی جان! بفرمایین تو! » اول قلی گفت: « ببخشید! صدای گومب گومب از خانه ی شماست؟ » دوم قلی گفت: « نه! بچه ام ساکت نشسته داره آب تو هونگ می کوبه. آخه از صبح گیر داده حوصله ام سر رفته. من هم گفتم آب بریز تو هونگ. بکوب بکوب تا سفت بشه. » بعد هم به بچه اش گفت: « ننه یه دقه نکوب ببینم گومب و گومب از مجا می آد! » همه ساکت شدند و گوش کردند. دیدند صدای تق و توق و دلنگ دولونگ! می آید. صدا از خانه ی سوم قلی ها بود. رفتند بالا در زدند. سوم قلی چند روز بود بچه اش هوس سنتور کرده بود. هر چی می گفت، آخه بچه قلی ها که سنتور نمی زنند، گوش نمی کرد. این بود که دو تا قابلمه برایش گذاشت با دو چوب. گفت: « با این چوب بزن رو قابلمه. دستت که راه افتاد برات یک سنتور خوشگل می خرم. » بچه قلی هم همچون می زد روی قابلمه که بیا و ببین. سوم قلی گفت: « ننه نزن انگار در می زنند. » بچه قلی نزد. سوم قلی در را باز کرد. همسایه ها گفتند: « صدای دلنگ دولونگ و تق و توق از خانه ی شماست؟ » سوم قلی گفت: « نه! بچه ام از صبح بی سر و صدا نشسته داره سنتور تمرین می کنه. باباش هم داره برامون قند می شکنه. » یک دفعه صدای وحشتناکی شنیدند. صدا از پشت بام بود. همه رفتند بالا. رعد و برق بود. باران گرفت شُر شُر. قلی ها خوشحال شدند و گفتند: « به به چه هوایی! زود باشین همه با هم بریم بیابون توی گِل ها غلت بزنیم. » قلی ها بچه هایشان را برداشتند و بردند گِل بازی. آپارتمان ساکت و بی دامب و دومب شد. نی نی قلی هم توی بغل مامانش خوابش برده بود. نویسنده: ناصر کشاورز 🌈☃🌬⛄️💦🌤🌊⛈🌧🌈 👶🏻@naghashi_ghese
قورباغه مهمون داره قوری و فنجون داره چای میریزه با قوری تو فنجون بلوری میخنده دندونش کو؟ قند تو قندونش کو؟ قندها رو موش نبرده خودش دو لپی خورده 🌈☃🌬⛄️💦🌤🌊⛈🌧🌈 @naghashi_ghese
✨🌺🌴✨🌴🌺✨ 💥آیات زندگی💥 🌼 إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ 🌼 🍃ما تو را کوثر (یعنی عطای بسیار چون کثرت فرزند) بخشیدیم🍃 ✨آیه ۱ سوره کوثر✨ ✨🌺🌴✨🌴🌺✨ 👶🏻@naghashi_ghese
┄┄┅━❅❀❀❀❀❀❅━┅┄┄ هماهنگی چشم 👀 و دست 🖐️ 👶🏻@naghashi_ghese
کودک در سن ۱تا۳ سالگی مرتب باید تأیید شوند متأسفانه دقیقاً درهمین مرحله، کودک بیشترین پیام منفی را از والدین دریافت می کند: نکن، دست نزن، ببین چه کردي، نمیتونی، می افتی... 🌈☃🌬⛄️💦🌤🌊⛈🌧🌈 👶🏻@naghashi_ghese