eitaa logo
قصه و نقاشی و کاردستی و بازی و ایده کودکانه
8.6هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
9.4هزار ویدیو
1.4هزار فایل
#قصه ها و کلیپ های کودکانه ایده و #نقاشی و #کاردستی #دستورزی مورد استفاده در پایه ابتدایی قابل استفاده برای معلمان و اولیا و دانش آموزان ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
عیدی گلی🎁 صوتی🎼 ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
اول به نام خدا                   خدای خوب و دانا که خیلی مهربونه   😊😍             حرف هامونو می دونه فکرهای خوب و نیک را            می خونه و می بینه فرموده خوبی کنید            احسان و نیکی کنید       با مامان و با، بابا                   با مردم های دنیا           مهربون و خوب باشید             از بدی ها دور باشید 🎼 ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
‍ 🏡⛱شهر ما خانه‌ی ما⛱🏡 نوید کوچولو یک پسر خیلی مرتب و تمیز بود. او برای خودش یک اتاق کوچک و زیبا داشت. هر روز صبح تختش را مرتب می کرد. هر وقت هم مداد رنگی هایش را می تراشید، آشغال هایش را در سطل زباله می ریخت. وقتی می خواست شیرینی بخورد، یک بشقاب کوچولو زیر دستش نگه می داشت و مواظب بود تکه های شیرینی روی زمین نریزد. خلاصه نوید کوچولو پسر خیلی مرتبی بود. یک روز نوید کوچولو قرار شد با مامانش با هم به پارک بروند. نوید کوچولو خیلی خوشحال شد و لباس هایش را پوشید و منتظر مامانش شد. یک کم بعد مامان آماده شد و دست نوید کوچولو را گرفت و با هم به پارک رفتند. وقتی به پارک رسیدند، نوید کوچولو دوید و رفت سمت سرسره، کمی سرسره بازی کرد و بعد رفت تو صف تاب ایستاد. تاب بازی که کرد رفت پیش مامانش و گفت: مامان، من بستنی می خوام. مامان برای نوید بستنی خرید. نوید بستنی را باز کرد و پوستش را روی زمین انداخت. مامان نوید ناراحت شد و گفت: شهر ما خانه ی ما . نوید گفت: مامان این که گفتی معنیش چی بود. مامان گفت: عزیزم، یعنی تو باید از شهرت مثل خونت مواظبت کنی. باید همانجوری که مواظب تمیزی خونت و اتاقت هستی مواظب تمیزی شهرتم باشی. اگه هر بچه ای خوراکی بخوره و آشغالش رو روی زمین بریزه می دونی شهرمون چقدر زشت و کثیف می شه. نوید کوچولو فهمیده بود که کار خیلی بدی کرده. به خاطر همین خم شد و پوست بستنی را از روی زمین برداشت و در سطل آشغال که کمی دورتر بود انداخت. مامان نوید کوچولو از این کار پسرش خیلی خوشحال شد و به او افتخار کرد. 🏡 ⛱🏡 🏡⛱🏡 🌸🌸🌸🌸 ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
7.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایده برای کادر بندی کنار دفتر 😍❤️ ┏━━━‌📚🎨🎒👨🏻‍🏫 🍎🍏🍎🍏 ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
عمو خرگوش و دکتر بلوط .mp3
7.01M
قصه گو : سرکار خانم ضیائی ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه بازی سخت اما مفید که می تونه در هماهنگی کار گروهی مفید باشه، تمرکز رو تقویت کنه، خودکنترلی و صبر رو افزایش بده و... 👌👌 مناسب‌ برای 6 سال به بالا ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
🟩پولش از پار و بالا می ره 🔻 ثروت زیادی دارد 🔹️در سالیان گذشته مردم که پول هایشان نقره و سکه ای بود، مکانی همچون بانک را نداشتند که پول هایشان را بصورت اسکناس برایشان ذخیره کند. بدین ترتیب سکه هایشان را در جایی نزد خود نگه میداشتند. ثروتمندان روز به روز بر تعداد سکه هایشان افزوده میشد و مجبور بودند با پارو سکه ها را جابجا کنند. 🔸️از آن جایی که تعداد سکه هایشان خیلی زیاد بود، وقتی پارو را زیر سکه ها می بردند سکه ها از پارو بالا می رفتند. این چنین بود که به ثروتمندان می گویند: پولش از پارو بالا رفته است. ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
gedaa.mp3
8.34M
قصه گو : فرهاد عسگری منش ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
🟩ضرب المثل پشم در کلاه نداشتن. 🔻بی مایه بودن 🔹️کلاهش پشم ندارد کلاه پشمی آن طور که از نامش پیداست، باید پشم داشته باشد. با این حال آدمهایی بودند که کلاه بر سر می گذاشتند، کلاهشان هم پشمی بود و پشم نداشت. اینها از آن آدمهای تنبل و بی حالی بودند که پشم کلاهشان از بین رفته بود. خب چه طور؟ بید آن را خورده بود، بید حشره ای است که غذایش لباس پشمی، فرش پشمی، کلاه پشمی و هر چیز دیگر پشمی است که از الیاف پشمی درست شده باشد. در آن روزگار آدم هایی که بی حال بودند و آن طور که باید و شاید به زندگی شان نمی رسیدند بید میزد و پشم کلاهشان را می خورد. حالا اگر می خواستند بگویند از فلان آدم زورگو نباید ترسید ، می گفتند که پشم کلاهش ریخته . یعنی این که دیگر حال و قدرت انجام کاری را ندارد. بله، . . . نیاید روزی که پشم کلاه ما بریزد. هر چند که در روزگار ما کلاه پشمی آن قدر بر سر مردم نیست و داروی ضد بید هم فراوان است. 🦋💟🦋💟🦋💟🦋💟🦋 ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
هدایت شده از کودکانه
کلیپ های زیبای آشپزی ایرانی و خارجی ایده ها و ترفندهای خانه داری @ashpaziibaham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایده جالب و آسون برای گلدونه هایی که هنوز توی ضرب مشکل دارن😊 برای بچه های کلاس سوم ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese