eitaa logo
نقد فرهنگی
468 دنبال‌کننده
104 عکس
11 ویدیو
1 فایل
فعالیتها، تحلیلها و یادداشت های فرهنگی محمد جواد استادی
مشاهده در ایتا
دانلود
چندجانبه‌گرایی اولویت سیاست خارجی ایران محمد جواد استادی-پژوهشگر روزنامه قدس مورخ 26 بهمن ​​​​​​​جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان یک ساختار برآمده از گفتمان انقلاب اسلامی همواره بر حفظ استقلال کشور و ثبات ارزش‌های بنیادین گفتمان مورد اشاره، تأکید داشته است. این تأکید تا بدان‌جا اهمیت دارد که شاخص استقلال همواره یکی از اصلی‌ترین معیارها در همه شئون مرتبط با حکمروایی بوده است. ولی این مسئله به‌هیچ‌عنوان به معنای یک‌جانبه‌گرایی در گستره دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران محسوب نمی‌شود، بلکه سیاست‌ورزان و کارگزاران همواره بر توجه به رویکرد چندجانبه‌گرایی و مشارکت و همراهی با دیگر کشورها برای تحقق اهداف مشترک تأکید کرده‌اند. از جمله کوشش‌های جریان معاند و مخالف انقلاب اسلامی در مسیر ناکارآمد نشان دادن نظام اسلامی، ارائه تصویری غیرواقعی از حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. این گروه با بهره بردن از همه امکانات رسانه‌ای خویش تلاش می‌کنند دولت را منزوی و بدون هیچ ارتباطی با جهان ترسیم کنند. ارائه چنین تصویری از دولت، موجب بروز ناامیدی در میان مردم و البته بی‌اعتمادی جریان‌هایی همچون سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی خواهد شد. به‌عنوان‌مثال شعار مهم «نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی» هرچند وقت یک‌بار به‌عنوان دستاویزی بهانه‌جویانه از سوی معاندان طرح می‌شود تا دو هدف را دنبال کند. گاه با دستاویز قرار دادن این شعار می‌خواهند ایران را به نظامی یک‌جانبه‌گرا تشبیه کنند که اساساً به دنبال گفت‌وگو و تعامل با دنیا نیست و گاه ارتباط خوب و دوستانه ایران با کشور دومی را مغایر با این شعار برداشت می‌کنند. این در حالی است که اساس شعار نه شرقی نه غربی به معنای عدم اتکا، وابسته کردن و گره زدن هست و نیست کشور و منافع کلان آن به دیگران است. این شعار هیچ‌گاه مغایرتی با تعامل سازنده با جهان در پرگاره ارزش‌های اصولی انقلاب اسلامی ندارد. ازاین‌روی گسترش سیاست چندجانبه‌گرایی، یکی از اولویت‌های دولت به حساب می‌آید. در سیاست چندجانبه‌گرایی، اهداف کلان مشترک میان کشورهای همسو و نزدیک بر پایه سیاست‌های اصلی این کشورها مبنا قرار گرفته و شیوه همکاری و تعامل کشورها بر مبنای هدف مشترک مشخص و برنامه‌ریزی می‌شود. دیپلماسی چندجانبه‌گرایی چنانچه بتواند سیاست‌های ملی را به‌نوعی در سطح کنش مجموعه‌ای از کشورهای دیگر مستقر کند یا حداقل بخش مهمی از سیاست‌های ملی را در تراز بین‌المللی و با مشارکت دیگر کشورها پیش برد، از بیشترین میزان کارایی برخوردار خواهد بود. به‌طور آشکار در سیاست چندجانبه‌گرایی آنچه اهمیت می‌یابد، توجه و تأکید به اصول و هنجارهای بین‌المللی است نه آنکه الزاماً تأکید بر یک کنش موقعیتی باشد. به‌عنوان نمونه روابط جمهوری اسلامی ایران با کشور چین و حتی روسیه دقیقاً در الگوی یک رابطه چندجانبه پیگیری می‌شود. در این تراز از روابط بین‌الملل آنچه در نظر گرفته می‌شود، ارزش‌های اساسی و منافع مشترک میان کشورهاست که با آرمان و دورنمای غایی این کشورها هماهنگ است. ازاین‌روی کنش کشور چین را باید از منظر هنجارهای مشترک بررسی کرد نه بر بنیاد کنش‌های موقعیتی این کشور. به‌عنوان‌مثال روابط اخیر چین با عربستان سعودی کنشی موقعیتی است که لطمه‌ای به رویکرد چندجانبه‌گرایی ایران نیز وارد نمی‌کند. سفر دو روزه حجت‌الاسلام‌والمسلمین رئیسی به چین نشان از عمق استراتژیک رویکرد چندجانبه‌گرایی جمهوری اسلامی و پرهیز از رفتارهای بر مبنای کنش موقعیتی که آسیبی جدی در مسیر دیپلماسی چندجانبه‌گرایی است، دارد. هرچند متأسفانه هجمه‌های داخلی پی‌درپی به دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران چه آگاهانه باشد چه از روی جهل، خطری جدی برای چندجانبه‌گرایی جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود.
محمد جواد استادی پژوهشگر مطالعات فرهنگی در گفت و گو با خبرگزاری مهر، پیرامون شهر زیارتی نکاتی را طرح نمود.
کنشگری درونی و بیرونی، زمینه‌ساز ظهور منجی روزنامه قدس مورخ 11 اسفند بدون هیچ تردیدی امروز مسئله حکمرانی مهم‌ترین دغدغه کارگزاران، سیاست‌ورزان و اندیشمندان است. جمهوری اسلامی ایران بر بنیاد احیای خوانش درست اسلام سیاسی و به‌عنوان گامی برجسته در زمینه‌سازی تحقق ظهور حضرت مهدی(عج) و شکل‌گیری حکومت فراگیر اسلامی بنا شده است. ​​​​​​​این بدین معناست که در اندیشه سیاسی شیعیان یکی از وظایف مهم مهیا کردن مقدمات امر ظهور با بهره بردن از همه استعدادها و توانایی‌هاست. بر پایه دلایل عقلی و با رجوع به منابع برجسته روایی مشخص می‌شود پیوسته وظایف مهمی بر عهده مسلمانان قرار گرفته است تا در دوران غیبت انجام داده و زمینه‌سازی ظهور را فراهم کنند. حقیقت آن است بخش بزرگی از این وظایف در چارچوب رفتارهای گروهی بروز و ظهور خواهد داشت. بایسته‌های حکومت اسلامی برای زمینه سازی ظهور بایسته‌های یک حکومت سیاسی برگرفته از مبانی اسلامی، هدایت و راهبری همه جامعه را در یک مسیر جامع و مشخص برعهده ‌گرفته و از هرج‌ومرج جلوگیری کرده و انسجام مورد نیاز برای فراهم آوردن جامعه منتظر ظهور به معنای راستین کلمه را فراهم می‌کند. در همین رابطه است که ظهور حضرت مهدی(عج) موجب نابودی ظلم و گسترش فراگیر عدالت خواهد شد. ازاین‌رو حکومت و نظام اسلامی پیش از ظهور باید در چنین مداری حرکت کند. حرکت نظام در مدار ظلم‌ستیزی این بدان معنی است که می‌توان دو وظیفه اساسی برای جمهوری اسلامی متصور بود. نخستین وظیفه تقویت شناخت و توسعه آگاهی عموم مردم نسبت به مبانی اسلامی است. به عبارت بهتر نخستین و یکی از وظایف اصلی حکومت، پرورش مسلمانانی است که شناخت دقیقی از اسلام داشته و به تبیین درستی از مسئله ظهور دست یافته باشند. این هدف بسیار مهم محقق نخواهد شد مگر آنکه حکومت اسلامی از برنامه عملی و از پیش تعیین‌شده‌ای برخوردار باشد. درک دقیق مسائل جامعه، بهره بردن از دستگاه‌های معرفتی، تعریف فرایندهای اصلی جاری در جامعه و نگاه درست به آینده ازجمله وظایف حکومت اسلامی پیش از ظهور است. این نظام سیاسی است که باید بتواند انتظار را به صورتی عملی در کنش اجتماعی اعضای جامعه متجلی کند. تجلی عملی انتظار یعنی چه؟ جامعه منتظر باید انتظار خویش را در هر دو تراز کنش‌های درونی و بیرونی به شکلی آشکار نمایان کند. به عبارت بهتر این بُعد نرم‌افزاری جمهوری اسلامی خواهد بود. اما وظیفه دوم که از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است نقش عملی حکومت اسلامی است. نمایش چهره‌ای کارآمد و مؤثر از اسلام در زندگی مردم یکی از مهم‌ترین رسالت‌های انقلاب اسلامی است. مقید بودن نظام به تمامی شئون زندگی بشری بی‌شک ما باید بتوانیم در عمل نشان دهیم اسلام در همه عرصه‌ها و شئون زندگی انسان دارای برنامه است و این برنامه‌ها به‌طور عملی قابلیت اجرا دارند. آشکار است که توصیف بی‌نظیر رهبرمعظم‌انقلاب از گام‌های مهم تحقق انقلاب یعنی انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی وظایف بسیار سنگینی را بر دوش حکومت می‌گذارد. شکل گرفتن دولت اسلامی بی‌تردید یکی از پیچیده‌ترین گام‌های مذکور است. جایگاه دولت اسلامی در مسئله ظهور دولت یک دستگاه سیاسی متمرکز است که وظیفه اداره همه امور را بر عهده دارد و دولت اسلامی دولتی است که برآمده از «لا اله الا الله» باشد و در مدار توحید حرکت کند. این دولت نسبت به همه ابعاد زندگی مردم مسئولیت داشته و باید قوانین الهی را جاری کند تا زندگی در مسیر حق و سعادت معنی یابد. ازاین‌رو سهل‌انگاری و ناکارآمدی در انجام وظایف خطر بزرگی است که می‌تواند زمینه ناامیدی را فراهم آورده و به تهدیدی بزرگ بدل شود. دولت اسلامی باید بتواند با تحقق نیازهای مادی و معنوی انسان در مدار آموزه‌های اسلام، زمینه انتظار حقیقی برای ظهور و آمادگی برای قیام حضرت مهدی‌(عج) را فراهم کند. جایگاه احکام و تقیه در مسئله ظهور شیخ مفید تقیه را با نظر به حکم آن، به واجب، حرام و مستحب تقسیم کرده است؛ ازجمله به هنگام ترس از جان، آن را واجب و در صورت ترس از زیان مالی آن را مباح دانسته است. شیخ انصاری مصداق تقیه مستحب را مدارا کردن با اهل سایر مذاهب و تأکید بر معاشرت با آن‌ها و نمازهای آنان دانسته است. در منابع متأخر، این نوع تقیه را با توجه به تعابیر احادیث، «تقیه مداراتی»‌ نامیده‌اند. فقها به استناد احادیث، تقیه را در مواردی حرام شمرده‌اند؛ ازجمله احکام واجب و حرامی که تقیه کردن در آن‌ها به نابودی اساس دین می‌انجامد مانند محو کردن قرآن، از بین بردن کعبه و نفی احکام ضروری یا اصول دین یا مذهب، مواردی که کاربرد تقیه به خون‌ریزی و قتل می‌انجامد. برخی فقها هم جز به ضرورت، تقیه کردن را حرام دانسته‌اند. نقد فرهنگی: فعالیتها، تحلیلها و یادداشت های فرهنگی محمد جواد استادی @naghdefarhangi
تحمیدیه خوانی به مناسبت ماه مبارک رمضان هر شب از شبکه یک سیما
تحول و بایسته‌های بنیادین آن محمد جواد استادی، پژوهشگر مطالعات فرهنگی روزنامه قدس /بیست فروردین / صفحه یک کلیدواژه بنیادین سخنرانی نوروزی رهبر معظم انقلاب مسئله «تحول» بود و گزینش چنین موضوعی برای صحبت همگانی در نخستین روز از سال نو، خود نشان از اهمیت آن به‌عنوان یک افق در مسیر حرکت جمعی جامعه دارد. نقد فرهنگی: فعالیتها، تحلیلها و یادداشت های فرهنگی محمد جواد استادی https://eitaa.com/naghdefarhangi
تحول و بایسته‌های بنیادین آن محمد جواد استادی، پژوهشگر مطالعات فرهنگی کلیدواژه بنیادین سخنرانی نوروزی رهبر معظم انقلاب مسئله «تحول» بود و گزینش چنین موضوعی برای صحبت همگانی در نخستین روز از سال نو، خود نشان از اهمیت آن به‌عنوان یک افق در مسیر حرکت جمعی جامعه دارد. ​​​​​​​ولی باید دید دلیل اهمیت تحول چیست و از چه مؤلفه‌هایی برخوردار است؟ آیا هر دگرگونی را می‌توان تحول نامید و یا اینکه این مسئله مفهومی خنثی و بدون جهت انگاشته می‌شود یا خیر؟ یک نظام جمعی، پیچیده و وابسته به ارتباط اجزای گوناگون با یکدیگر چنانچه به‌مرورزمان درگیر عادت‌واره‌های فرایندی خویش شده و برحسب آن‌ کنش‌های خویش را ادامه دهد، دچار رکود و ایستایی خواهد شد. ازاین‌رو تحول‌آفرینی هدفمند، بر پایه راهبرد و برخوردار از برنامه، یکی از نیازهای هر جامعه‌ای برای حفظ نشاط، پویایی، خلاقیت و حرکت روبه‌جلو است. هرچند نباید فراموش کرد امکان برداشت متفاوتی از تحول نیز وجود دارد که درنهایت به‌جای حرکت روبه‌جلو منجر به آسیب و آشفتگی اجتماعی خواهد شد. تحول مثبت یا امیدآفرین دگرگونی‌ای است که در راستای افق غایی جامعه باشد، درواقع هر دگرگونی که در راستای آرمان‌های جامعه قرار نگیرد و یا حتی به ناسازگاری با مبانی اصولی جامعه بدل شود، هرگز تحول محسوب نمی‌شود. در اینجا آنچه اهمیت می‌یابد داشتن قدرت تشخیص تحول از هر تغییر آسیب‌زایی است. به‌ویژه که باید توجه داشت با تغییر نسلی و دگرگونی ذائقه‌ها و کمرنگ شدن پشتوانه‌های هویتی از یک‌سو و عناد دشمنان از سوی دیگر، کوشش برای ایجاد تحولات بی‌مبنا، ضدروش و ضداصول پررنگ خواهد شد. ولی دست یافتن به تحول نیازمند مقدمات و زمینه‌هایی است که بدون در نظر گرفتن آن‌ها نتیجه‌ای حاصل نخواهد شد. در گام نخست، نیاز است وضعیت موجود نظام اجتماعی در حوزه‌های گوناگون مرتبط با عرصه حکمروایی مشخص شود و با شاخص مهم اهداف غایی و کلان آرمان‌های جامعه مورد مطابقت قرار گیرد. انحراف وضعیت موجود از شرایط مطلوب و آرمانی جهت رویکرد و حرکت تحولی را مشخص خواهد ساخت. گام مهم بعدی کوشش برای تحقق دگرگونی است. تحول به دلیل کنارزدن عادت‌واره‌ها سخت و طاقت‌فرساست، بنابراین جز در سایه کوشش و حتی اقدامات جهادی ممکن نخواهد شد. ازاین‌رو مدیران باید به‌جای روزمرگی کوشش کرده و به دنبال تحقق رویکردهای تحولی باشند. از دیگر سو نباید فراموش کرد حتی باوجود راهبری و کوشش کارگزاران نظام، تا زمانی که تحول از سوی عموم مردم مورد پذیرش قرار نگیرد، نتیجه مثبتی را به همراه نخواهد داشت. این امر نیازمند این است تا جایگاه تحول در نظام اندیشگانی عمومی جامعه جایگاه یابد. لازم است با اقدامات فرهنگی و زمینه‌سازی گفتمانی، مقدمات حرکت همگانی در راستای برنامه‌های تحولی را فراهم آورد. در ادامه این امر باید با اقدامات جزئی و بخشی، روح تحول بخشی از اراده ملی جامعه شود تا شاهد اثربخشی بیشتر آن باشیم. آن زمان که تحول در نظام فکری جامعه قرار گرفت و اراده ایشان نیز در مدار آن همراه شد، نیازمند مشارکت عمومی برای عملیاتی شدن بخش‌های گوناگون هر برنامه تحولی هستیم. آشکار است هر تحول کلان خود از اجزای جزئی‌تری تشکیل شده است. مشارکت و هم‌افزایی بخش‌های مختلف در اجزای مسئولیت‌های خویش امکان تحقق رویکردهای تحولی را تقویت می‌کنند. در پایان لازم به ذکر است تحول از ترازهای کلان‌های مدیریتی آغاز شده، اما به همه بخش‌های نظام اجتماعی گسترش می‌یابد. تحقق تحول نیازمند انجام وظیفه هر یک از ما از یک زن خانه‌دار گرفته تا یک مدیر ارشد در راستای اصلاح ضعف‌ها و آسیب‌هاست. نقد فرهنگی: فعالیتها، تحلیلها و یادداشت های فرهنگی محمد جواد استادی https://eitaa.com/naghdefarhangi