گشت ارشاد بد نیست اما کافی نخواهد بود و تعمیم اجرایی آن بر تمام ضعفهای عدم نظارت بر:
1⃣صنعت پوشاک
2⃣ مصائب ناشی از مشکلات اقتصادی
3⃣فضای مجازی
4⃣عدم برنامه برای صنعت مد
و...
چهرهی مورد نیاز و اجرایی گشت ارشاد را بیش از پیش منفور میسازد؛
نمیشود تمام مشکلات و ریشه های مسئله حجاب را با گشت ارشاد حل کرد و این برخورد گزینشی انزجار اجتماعی بهدنبال خواهد داشت.
@naghdname_ir
🔸 بر اساس آخرین نظرسنجی ایسپا؛ پیام رسان ها و رسانه های اجتماعی محبوب ایرانیان معرفی شدند
🔸بر اساس نتایج آخرین نظرسنجی ایسپا، 46.5 درصد مردم از «اینستاگرام» استفاده میکنند. 35.3 درصد از «واتسآپ»، 34.6 درصد از «تلگرام»، 25.2 درصد از «ایتا»، 24.1 درصد از «روبیکا» و 8.7 درصد نیز گفتهاند از «بله» استفاده میکنند. میزان استفاده از سایر پیامرسانها و شبکههای اجتماعی کمتر از 7 درصد بوده است.
🔸میزان استفاده مردم از پیامرسانها و رسانههای اجتماعی خارجی از قبیل اینستاگرام، واتسآپ و تلگرام در دوسال اخیر با نوساناتی همراه بودهاست، به طوری که استفاده از پیام رسان واتسآپ از 71.1 درصد در خرداد 1401 به 35.3 درصد در دیماه 1402 کاهش یافته است. رسانههای اجتماعی داخلی مثل روبیکا و ایتا از اسفند 1401 تاکنون، میزان استفاده آنها، تغییر قابل توجهی نداشته است.
📌 متن کامل گزارش را در سایت ایسپا مطالعه نمایید.
@naghdname_ir
هدایت شده از غلیان قلم
🔹از مبانی نظری تا ایده حکمرانی
🔸حکمرانی یعنی دانستن چگونگی اداره امور در جامعه؛ ایده حکمرانی بهمثابه یک ایده نظری از لوازم مبانی نظری است.
مبانی نظری در حکم تنه بلکه ریشه درخت است و لوازم حکمرانی در حکم شاخ و برگ و میوه آن است. اگر بخواهیم لوازم نظری حکمرانی را از مبانی نظری یک مکتب فکری بهدست آوریم، باید به راه و رسم آن ملتزم باشیم.
🔸ظاهرا لوازم نظریِ حکمرانی از مبانی نظری استنباط میشود، اما این فقط ظاهر ماجرا است؛ حقیقت آن است که لوازم نظریِ حکمرانی، محصول پختگی مبانی نظری در نهاد علم است. تا ریشه پخته و پرداخته نشود، از محصول خبری نیست.
🔸نه فقط لوازم حکمرانی که لوازم انسانشناختی، لوازم جامعهشناختی، لوازم معرفتشناختی و بسیاری از لوازم نظریِ مبانیِ نظری، آنگاه بهدست میآیند که نفسِ مبانی به اندازه کافی و وافی و البته به قصد غایات مذکور به پختگی کامل رسیده باشد.
🔸اندیشههای مبنایی که پی و اساس برای اندیشههای بنایی محسوب میشوند، خودشان حاملِ تمام لوازمِ نظریِ و روبنایی هستند؛ اما تحلیل مبانی نظری و مشاهده دیگر لوازم نظری در دل آن، به دستگاه هاضمهای قدرتمند نیاز دارد که مبانی را بارها و بارها بلعیده و شیره و عصاره آنها را مکیده و با پالایش و آرایشی از نو آنها را درهمآمیخته تا در نهایت بافتی ریز و نرم از دل بافتی سخت سرزند.
🔸مبانی نظری در حکم پوسته سخت هسته و لوازم سیاسی و حکمرانی آن در حکم مغز نرم هسته است. برای شکستن هسته و رسیدن به مغز آن باید برنامه و صبر راهبردی داشت.
🔸رسالت نهاد علم، هضم مبانی نظر و دستیابی به لوازم آن از جمله لوازم حکمرانی است. اگر این ماجرا تاکنون آنگونه که شایسته است محصولی نداده، باید در مورد عملکرد نهاد علم بازنگری شود. تا نهاد علم از حقلههای علمی گرفته تا دانشگاهها و پژوهشگاهها اهمیت کار نظری را درنیابند و ندانند به دنبال چه هستند و از علم چه میخواهند و از سوی دیگر مسئولان و مدیران جامعه هم ارزش سرمایهگذاری در نهاد علم را ندانند، از ایدههای ناب حکمرانی خبری نیست.
🔸حال بروید و گوش زمین و زمان را پر کنید که تمدن نوین اسلامی در راه است، اما بدانید تمدن، علف هرزه نیست که
در هر دکان عطاری بروید. تمدن ریشه میخواهد، فکر و اندیشه میخواهد. تا برای این خشکسالی نظری فکری نکنیم با اندیشههای گلخانهای کار به نحو مطلوب و شایسته پیش نمیرود.
@ghalayaane_ghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادامی که میگوییم #حجاب یک مسئله ریشهای است؛ از ذائقه و تغییر ذائقههایی سخن میگوییم که دست پخت صنعت #سینما و #تبلیغات با همکاری ارکان مختلف آموزشی و فرهنگی در کشور است و ما میخواهیم فقط با #نیروی_انتظامی و طرح نور سالها کوتاهی انجام شده در مقابل دشمنیهای دشمن را ماله کشی کنیم.
@naghdname_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک مصداق از درمانهای ریشهای #حجاب
اگر به دنبال راهکاری مناسب برای مواجهه با مسئله عفاف در جامعه هستیم؛ یکی از ریشههای مهم #صنعتمد_و_لباس است؛ گشت ارشاد و ارگانهای مختلف #نظامی و امنیتی هرچه فریاد دارند را بر سر مافیای لباس و پارچه بکشند و با متخلفان برخوردهای سخت و سنگین داشته باشند...
از سوی دیگر #نهادهای_فرهنگی بهجای اینکه دائما بحث کنند حجاب امری فرهنگی است یا نه؛ به آموزش و تربیت طراحان مختلف لباس برای آقایان و بانوان با سلایق متفاوت و مناسب بپردازند.
با عرضه لباس های متنوع و مناسب میتوانید دیگران را دعوت به استفاده کنید اما مادامی که سلایق و لایق؛ راحتی و #رنگ و... مد نظر نباشد دائما در حال نهی از پوششهای نامناسب هستیم و غافل از موارد جایگزین؛ در ارائه جایگزین نیز حق نداریم سلایق دیگران را محدود به سلایق خودمان کنیم.
سلیقه غیر از چهارچوب و معیار است؛ سلایق ما در پوشش قابل تعمیم به دیگران نیست و یقیناً گستره پوشش و حجاب برای بانوان و آقایان آنقدر گسترده و متنوع است که مخاطبان فراوانی را شامل بشود.
@naghdname_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 حوزه و دانشگاه باید اقتصاد اسلامی را تئوریزه کنند.
آن اقتصادی که ضریب جینی را به نفع طبقه سرمایهدار تغییر میدهد و شکاف طبقاتی را تعمیق میکند، «اقتصاد اسلامی» است یا «اقتصاد نئولیبرال»؟
تا وقتی که حوزه و دانشگاه به میدان نیایند و اقتصاد اسلامی را تئوریزه نکنند، بحرانهای ناشی از الگوی اقتصاد سرمایهداری، به پای اسلام و انقلاب نوشته خواهد شد!
🎙 استاد میرباقری
♦️ حوزه علمیه تمدن ساز:
✅ @feghheakbar
هدایت شده از غلیان قلم
🔹ستیزی جاهلانه (نقدی بر توهم خباثت علم و فکر غربی)
🔸در این یادداشت میخواهم یکی از علل بیرونقی و کسادی نهاد علم بهویژه در حوزههای علمیه را بیان کنم. البته این نقد نه از منظر سیاسی یا اقتصادی یا اجتماعی بلکه صرفا از منظری فلسفی به نقد دیدگاهی رایج در باب علم پرداخته و معتقد است: «اگر علم، از مسیر علمی یعنی از مسیر خودش و با سازوکار خودش پیشنرود، بیرونق و کساد میشود»
🔸حتما مستحضر هستید که حقیقت علم و فرزانگی گرچه مقولهای بومی و فرهنگی است، اما پس از کشف و تولید، زبانی جهانی دارد. زبانِ جهانیِ علم دو دلالت دارد: 1. علم، زمانی علم است که برای همگان قابل فهم و یادگیری باشد؛ بنابراین ما علمِ اختصاصی نداریم. 2. علم بهمثابه یک مقوله همگانی و جهانی، یک علم است و فقط از طریق نقد یا تأیید آن است که می توان مسیر علمی را پیشبرد.
🔸برای درک مطلب فوق میتوان به یک آموزه از آموزههای منطق تمسک جست. از افلاطون و ارسطو تا فارابی و ابنسینا همگی معتقدند شریفترین نوع علم، علم یقینی است و شریفترین نوع یقین، یقین برهانی است و مهمترین شرط یقین، «کلیبودن» است. «کلیبودن» یعنی نه مختص به مکانی و نه مختص به زمانی است. علم، زمانی علم است که فرازمانی و فرامکانی باشد.
🔸سنتِ علمآموزی در عالمانِ ایران اسلامی نیز این مسئله را تأیید میکند. مثلا فارابی و ابنسینا برای تحصیل علوم و فنون زمان خود به علوم و متون یونانی رویآوردند و پس از هضم آن در دستگاه هاضمه علمی خود، توانستند علم مناسب با زمان و مکان خود را بسط دهند.
🔸عالمان و اندیشمندان اروپایی نیز در آغاز دوران شکوفایی علمیشان، به ترجمه و ترویج علم از ایران اسلامی رویآوردند و بسیاری از نوشتههای عالمان مسلمان، از فیلسوفان و ادیبان تا منجمان و ریاضیدانان را ترجمه کرده و شروع به یادگیری کردند.
🔸نمونهای مهمتر از رویه عالمان و اندیشمندان جهان نیز وجود دارد. «قرآن» بهمثابه یک کتاب جهانی که برای هدایت همگانی نازل شده است، گرچه تحت تأثیر فرهنگ حجاز نازل شده، اما حامل پیامی برای تمام جهان در تمام دوران است.
🔸در نتیجه، سخیفترین نوع برخورد با علم آن است که علم را به شرقی و غربی تقسیم کنیم و مدعی شویم بنیانهای علمی و فکری غرب، ریشه فساد است و ترجمه و ترویج آن در کشور عاملِ فسادِ مثلا نهادها، دانشگاهها یا هر چیز دیگر است.
🔸عدهای میگویند: «فلان فیلسوف غربی، ملحد است یا فلان روانشناسِ غربی، انحراف جنسی دارد یا فلان متفکرِ غربی، عرقخور است و از مغز الکلخورده چیز نیکویی در نخواهد آمد»!!!
خوب! اگر قرار بر این اتهامات باشد که وضع عالمان و فرزانگان خودمان هم تعریفی ندارد. از ابنسینا و نصیرالدینطوسی تا خیامها و ملاصدراها همگی متهم به کفر و الحاد و عرقخوری و زیدبازی هستند؛ حتی بنیانگذار انقلاب اسلامی هم از این ماجرا مستثنی نبوده و توسط نابخردانی ناچیز در زمره متهمان به کفر و الحاد قرار گرفته است.
🔸بحث من رد یا تأیید یک جریان فکری نیست، بلکه میخواهم بگویم نهاد علمی، باید علمی برخورد کند. وظیفه نهاد علمی این است که مسیر علم را در هر کجا که باشد رهگیری و پیگیری کند. حوزه علمیه نمیتواند بیتوجه به اندیشههای فیلسوفان و اندیشمندان جهان معاصر کاری از پیشبرد.
🔸حوزه علمیه اگر بخواهد علوم انسانی اسلامی هم تولید کند، باید ابتدا علوم انسانی موجود را فهم کند، سپس نقد کند و در دستگاه هاضمه خود هضم کند، طرح و ایده خود را بر آن افکند و دراندازدش. ولو این حیّ باشد و آن میّت، باز هم میت را از دل حیّ و حیّ را از دل میّت درمیآورند، نه از ناکجا آباد! قال الله سبحانه: «يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ يُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ كَذلِكَ تُخْرَجُونَ» (مریم: 19)
🔸البته من منکر غرب و شرق انسانی نیستم. آری دوگانه غرب و شرق داریم؛ همانطور که دوگانه عقل و جهل داریم. فکر شیطانی و الهی هم داریم، اما این غرب و شرق با غرب و شرق جغرافیایی فرق دارد. غرب انسانی ممکن است همسایه تو باشد، با تو مسجد هم بیاید و نماز هم بخواند. انسان غربی به معنای ظلمانی، میتواند در در شرق بدنیا آمده باشد و انسان شرقی به معنای نورانی، میتواند در غرب بدنیا آمده باشد.
🔸اکنون وقت آن رسیده که مزخرفات را کنار گذاشته و عاقلانه بیاندیشیم. با علم و اندیشه نمیتوان امنیتی و کلامی برخورد کرد. پس از یونان باستان و ایران میانه، اکنون اروپا معهد علم است. پس باید حرمت علم را نگهداشت. باید زبان علم را آموخت، در محضر آن تلمّذ کرد، زمانه ما که فرارسد، به حکم آنکه مسلمان ایرانی هستیم، جز علم ایرانی اسلامی چیزی برای عرضه نمیماند.
@ghalayaane_ghalam/حمید احتشامکیا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 عادت به مطالعه....
آیت الله مصباح یزدی
@naghdname_ir
هلالیها پاسخی به انفعالهای چند ساله
🔶انتقادها زمانی سازده است که وارد گود شویم و میدان را به دست بگیریم.... یقینا کارهای انجام شده انتقاداتی دارد، به شخص هلالی از اول هم در سبک مداحی که انجام میداد انتقاد وارد بود، مسئلهای نیست، دوستان منتقد و دلسوز عَلَمی را بلند کنند، کاری به این گستردگی و از جهات مختلف کیفی و کمی انجام بدهند، ملزومات، هیئت هزار نفری با جمعیت و اجتماع 20 هزار نفری متفاوت است و الزامات گروه سرود مسجد با گروه رسانهای سرود در صدا و سیما تفاوت دارد.
🔶گاهی به گونهای نقد میشود که کانه اگر کارهایی با این سبک ساخته نشود، فرزندان ما منتظر محصولات سالم و بدون غنا میمانند، بازار ذهن فرزندان بیش از پیش از دست رفته است، فقط چون دیواری کوتاهتر پیدا نمیکنید دائما هر چه فریاد دارید بر سر اینها میکشید؟
🔶چرا فریادی بر سر خودتان نمیکشید، که شما کجای بازی بودید؟
🔶چه زمانی از راه رسیدید؟
🔶تفکر شما چقدر دایره فرزندان ایران را محدود کرد؟
🔶دایره مخاطبان شما چقدر است، چه طرح عملیاتی و اجرایی برای مدیریت ذائقه دارید؟
🔶 ذائقهها پیش تر از این نه توسط هلالی و پوریانفر بلکه در بازی دشمن تخریب و خراب شد، اگر میتوانید گوی سبقت را بربایید و کاری انجام بدهید، کاری مناسب با عقاید و مبانی که مدافع آن هستید، کاری در دل میدان شهرهایی مثل تهران، اصفهان و شیراز و یا حاشیه شهرستانهای مختلف.
🔶انتقاد به کارهای هنری و مذهبی وارد است، اما سازنده باشید نه مخرب، محرک باشید نه منفعل، نقد از دل پردیسان قم و از کف مدارس مذهبی و ایزوله شده سازنده نخواهد بود.
🔶نقد زمانی میتواند سازنده باشد که ما نقدینگی داشته باشیم و اصطلاحا برگ برندهای در چنته باشد و الا کاری بدون نقص نیست.
@naghdname_ir
کار نقد فوقالعاده سخت و سنگین است و به مراتب از تولید اثر توانایی بیشتری میخواهد؛
اگر دیدید جایی نقد زیاد شد و کفه تولید سبک شد؛ یک جای کار میلنگد؛ شاید پرسشگران لباس نقد پوشیدهاند و متخصص پندار شدهاند و آسایش در سایه نقد را بر رنج خلق آثار ترجیح دادهاند.
@naghdname_ir
هدایت شده از مؤسسه حضرتزینب(س)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹| #ویدئو
♦️عزت بیهیاهو
🔻امام حسن (ع) میفرمایند:اگر میخواهی به عزت برسی
عزتی که هیاهو نداشته باشه، از ذلت گناه و معصیت خارج بشو!
📎 حجت الاسلام رحیمی
#حجت_الاسلام_رحیمی
#عزت #گناه #معصییت
#موسسه_حضرت_زینب
📮موسسه بینالمللی حضرت زینب (س)
وبگاه | اینستاگرام | تلگرام
@hazratzainab_com
کلام تلخ ولی صادقانه را بپذیر
بهانه است؟ چه بهتر! بهانه را بپذیر
چو برده ای که امیدش به روز آزادیست
صبور باش ولي تازیانه را بپذیر
پرنده بودن خود را مبر ز یاد ولی
کنون که در قفسی، آب و دانه را بپذیر
نشاط عشق به رنج وجود می ارزد
ملال این سفر جاودانه را بپذیر
کسی برای ابد با کسی نمی ماند
زمانه است رفیقا، زمانه را بپذیر
فاضل نظری
@naghdname_ir
آلزایمر تربیت اسلامی
چرا دغدغهی الهیاتی شنبه و پنجشنبه فهم نمیشود؟
مادامی که در: 1- تنظیم قانون ساعت کاری مشاغل 2-تعطیلات رسمی 3- میزان ساعت کاری 4- اشتغال بانوان و... فهمی نسبت به نیازهای معنوی و توحیدی انسان تنظیم نشد و لاجرم تغذیه و تربیتی شکل نگرفت، نمیتوان هماکنون انتظار داشت دغدغهی اشتغال پنجشنبه بهبهانهی مناسک و آیینهای دینی فهم شود.
ما بستر و پایهها را در جای دیگری پایی نهادهایم و حالا فریاد نابودی مناسک در بستر زمان فهم نمیشود، چرا که مخاطب این فریادها دچار آلزایمر تربیت اسلامی گشته است.
مادامی که قافیه تداخل نماز اول وقت یا جماعت با کوفتگی پس از ساعتها کار، بیداری بینالطلوعین با خستگی شبانگاه، زیارت سالانه با اقساط متراکم ماهانه و سرگرمیهای زیبای رسانه را به بیداری شبانه باختیم باید فکری و درمانی میاندیشیدیم، تا هماکنون مخاطبان بیشتری برای دغدغهی امروز داشته باشیم.
@naghdname_ir
خوشحالی این ساعتها از روی نقد یا ضعف دولت نیست؛ نتیجه پستی انسانیت است و روضهسازیهای افراطی نیز از روی جهل است.
@naghdname_ir
هدایت شده از مؤسسه حضرتزینب(س)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫ هنر آن است که بیهیاهوهای سیاسی و خودنماییهای شیطانی برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند نه هوی، و این هنر مردان خداست.
📅 ۱ تیر ۱۳۶۰
📮موسسه بینالمللی حضرت زینب (س)
وبگاه | اینستاگرام | تلگرام
@hazratzainab_com
عملگرایی و حرکت هرچند در جایگاهی ضعیف باشد اما شرافتی غیر قابل مقایسه با انفعال و سکون دارد و شهادت خالصانه نتیجهی این فاصله و شرافت است.
شهادتتان مبارک🌱
@naghdname_ir
سید حسین شهرستانی
مدیرگروه حکمت هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی:
نسبت به ملامتگران و یاوه گویان شکیبا باشید؛ این شهادت کار خود را خواهد کرد....
@naghdname_ir
از رییسی خوشم میآمد....
از رییسی خوشم میآمد با اینکه برخی انتصابات و وزرای دلچسبی نداشت.
شبیه سیاستمدارها نبود ادایشان را هم در نمیآورد برای همین ادبیات سیاسی هم نداشت.
نیامده بود جمله بسازد لحنش کارگری بود جنسش همین بود نمیخواست هم عوض
شود.
برای همین جملهای از او جز همان ناهار خوردید در ذهنمان نمانده است.
تیتر دستمان نمیداد نمیخواست هم بدهد طلبه بود بیشتر هم نمیخواست باشد.
وقتی هم
به او گفتند ۶ کلاس بیشتر سواد ندارد سرخ شد عصبی شد اما گفت تقوا داشته باشید پیاش را هم نگرفت دنبال کاراکتر شدن نبود برای همین مناظره و درگیری با او
حال نمیداد نه میخواست معجزه هزاره سوم باشد نه آخوند شیک لباده پوش و نه حتى حقوقدان وقتی هم رفت سازمان ملل باز هم نخواست چیزی از خودش نشان دهد.
یکبار عکس حاج قاسم را بلند کرد یکبار هم قرآن شعارهای تبلیغاتیش هم چنگی به دل نمیزد مانیفست سیاسی نداشت. به درد در دست گرفتن و توی خیابان گرفتن نمیخورد ایران قوی؟ سید محرومان؟
رئیسی حتی عکس خوب و کاریزماتیک برای پوستر و بیلبوردش ندارد چون انگاری از دوربین معذب است.
راننده تاکسی ها هم وقتی میخواهند فحشش بدهند ایست میکنند. فحش آخوند بودنش را میدهند و قیمت ارز و دلار را توی سرش میکوبند یا اینکه داماد علم الهدی ست.
حق دارند ولی حتی یک نفر به یاد ندارد رییسی او را به جمله ای گزیده باشد. حتی در ادبیاتش صبح جمعه هم نداشت میگویند برود یک مسجد پیدا کند نمازش را بخواند و به مملکت چه کار دارد؟
راست میگویند رییسی دیگر از نقش تولیت آستان قدس رضوی بیرون نیامد رییس قوه قضا هم شد همین بود چهره مقتدر دستگاه قضا را نداشت هرچه هم برایش نوشتند جلاد و... به صورتش نچسبید.
شبیه آدمهایی بود که آمده اند دعوا را فیصله بدهند رییس جمهور شدنش هم همین شکلی بود.
آخوند
ساده مشهدی بود که خاطراتش هم لهجه کوچه پسکوچه مشهد میداد و صدای دستفروشهای اطراف حرم میپیچید بعد از ریاستش که خیلیها گفتند تک دوره ایست از یادها میرود چون آدم رسانه نبود تکه کلام و ادبیات سیاسی نداشت که مثل احمدی
نژاد و روحانی سر زبانها بیفتد یا مثل خاتمی رهبر جریان سیاسی شود و گفتمان تازه ای بسازد اتوبان هم به نامش بزنند فرقی نمیکند رییسی بیشتر به صحنهای رضوی می آید که زائرهای رضوی از کنار مزارش رد که شدند فاتحه ای برایش بخوانند و بگویند: خوشبحالش بعد ریاست جمهوریاش نه ممنوع التصویر شد نه جریان انحرافی عاقبت بخیر شد رییسی ساده بود اما خدا نخواست ساده تمام شود نامش را در تاریخ طوری نوشت دیگر از یاد نرود.
✍عطیه همتی
@naghdname_ir
شاهد زمانه
این روزها کوک نیستم. دچار نوعی غم، ملال.
هوای گریه دارم.
ساکتم و سکوتم پر از فریاد است. چرا؟
قطعا بیربط نیست به وقایع اخیر. به این جمعیت سوگوار. به آن جمعیتِ شاد از مرگِ دیگری.
من نه شادم نه سوگوار. نه میتوانم علت اشکها را درک کنم و نه میتوانم علت رقص و پایکوبی را.
جایی نقل قولی از سیمین خواندم که: «تنها راه حلی که برای ما ماندهاست همین است: شاهد زمانه بودن.»
نمیدانم کجا و در چه موقعیتی سیمین این را گفته. اما وصف این روزهای من است.
تماشاچی شدهام.
در کشور سیاستزدهای که ایدئولوژی دینیاش، هر فکر و کنشی را به مراتب پیچیدهتر میکند؛ انگار توانِ من، فعلا، نظاره کردن است.
اما ته دلم دوست داشتم تکلیفم معلوم میبود و در یک دستهای جای میگرفتم. تنها نبودم در این زمان. دلم میخواست که همین اکنون، خودم را متعلق به یک گروه میدانستم و در جمع آنان برونریزی احساسی میکردم. یا اشک میریختم یا پایکوبی. بهتر از این بود حناق بگیرم که.
آنوقت حالا اینجور گنگو لال نبودم. چیزی می گفتم، فریادی میزدم، یا قهقهای!
راستش ته دلم، دوست داشتم در جمعیت سوگوار جای میگرفتم.
غمشان را به رسمیت میشناختم. باورشان میکردم.
اما نمیشود.
نهیبی توی گوشم مرا یاد سوگهای مکرری میاندازد که اینسالها در خفا برگزار شد و نشد. تنهای عزیزی که در شرایط امنیتی یا توسط افرادی ناشناس به خاک سپرده شدند.
فارغ از اینکه آنها چه کرده بودند؛ عزیزِ مادر و همسر و فرزندانشان که بودند؟ سهم آنان از غم شان چقدر بود؟
خودم را در اوج ناتوانی میبینم. در اوج استیصال ...
من فقط میدانم درد محبت، سختترین درد تاریخ است...
موقعیت سختی است.
انگار فقط میتوانم شاهد زمانه باشم...
✍زهرا شیخ
کانال تلگرام خانم شیخ
______
پ.ن:
این یادداشت وقایع این روزها را از دریچهای دیگر نگاه کرده که شاید اعتقاد بسیاری از افراد جامعه امروز باشد؛ آنهایی که نمیخواهند خوشحال باشند؛ اما با انبوهی از سؤال و پرسش جلوی بغض این روزها را میگیرند.
به نظر میرسد این پرسشها و دغدغهها شاید زخمی خون آلود باشند اما مقدس و محترم هستند؛ نمیتوان از کنار آنها ساده گذشت؛ و باید بیش از پیش به گفتگو؛ التیام؛ درمان و جبران پرداخت؛ ما (اکثریت جامعه ایران) نگاههای نزدیکی به هم داریم اما ساده گذشتن از کنار پرسشهای کهنه و مطالبات عمیق جامعه را چند دسته میکند.
@naghdname_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️ جریان روشنفکری چرا جمعیت میلیونی را نمیبیند؟
👤 سیدحسین شهرستانی
@jaryan_tv1
@naghdname_ir
گروه پشیمانها.....
من رفتم.
مراسم تشییع را میگویم.
باید میرفتم .
وقتی میشود چیزی را با چشمهای خودت ببینی، چرا باید از رسانههای اینور و آنور دریافت کنی؟
من رفتم
و آن مشاهداتی که دنبالش بودم را خودم با چشمهای خودم دیدم.
یکی از مشاهداتم مواجهه با «پشیمانها» بود.
یک نفر را دیدم که با خودکار روی ورق نوشته بود: ما برای ابراز پشیمانی آمدهایم.
کنار خودم ایستاده بود. گپ زدیم. گریه نمیکرد. بیشتر حالت شوک و غبطه داشت. میگفت آمدهام چند قدم پشت شان بروم شاید حلالم کنند.
رای هم نداده بود به رئیسی. و تمام این سالها به کمتوانیاش در کشورداری باور داشته و خیلی به جوکها و طنزها خندیده بود اما حالا پشیمان بود.
گفتم: یعنی به نظرت، اینها، قبلا ایراداتی فاحش داشتند و چون شهید شدند، فهمیدی اشتباه کردی؟
گفت بله. ما اشتباه میکردیم. این مرگِ با شرافت، نشان داد آنها بصیرت داشتند. نشان داد خیلی از ما جلوتر بودند.
گفتم: ولی خب، قاعدتا با این شرایط جوی، اصلا نباید میرفتند.
مکث کرد و گفت: خب، آن موقعها هم به همین کارهایشان میخندیدیم ولی لابد علتی داشته.
بعد هم در زمزمهای با خودش ادامه داد: هشتمین ريیسجمهور، خادم امام رضا، روز تولد امام رضا، در آغوش امام رضا... دیگر حرفی میماند؟
خب بدیهی بود که نه. حرفی نمیماند در غوغای بدرقه.
...
یک نفر دیگر همانجور که راه میرفتیم، بی مقدمه به عکس امیرعبداللهیان اشاره کرد و گفت هیچ وقت ازش خوشم نمیآمد نمیدانم چرا. ناراحتم از خودم.
گفتم: یعنی حالا خوشت میآید؟
مکث کرد؛
گفتم: خب قرار نیست همه را دوست داشته باشیم که.
سری تکان داد و با حسرت گفت: اما همینکه شهید شد یعنی آدم خوبی بوده...
...
آن یکی اما کلی گریه کرده بود؛ چشمهایش متورم و قرمز. میگفت: شرمندگیاش را نمیتواند جبران کند ...
گفتم: خب لابد تو هم دلایلی داشتی. گفت: آره . دلایلم هم محکم بود.اما حالا لال شده ام...
...
👈گذار سختی است،
خیلی از ما در این نقطه ایستادهایم...
در پارادوکس دین نمایشی و دین راستین؛ در جنگ ایدئولوژی و منطق؛ در تناقض بین یک عمر آموزههای خانوادگی و حکومتی با تغییرات اندیشهایِ امروزمان؛ در برزخ دگرخواهی و فردگرایی؛ در جستجوی آزادی و تَرَک برداشتن باورهای دیرینمان؛ در طلب اخلاق و محروم از آن...
✍️زهرا شیخ
@naghdname_ir
هدایت شده از مجله خردورزی
تعلیق پدیدارشناسانه ما در فقدان رئیس جمهور
درست در همان ساعات سخت و نفسگیر عصر یکشنبه که گروههای امداد و نجات در تکاپوی عملیات بازیافتن بالگرد حامل رئیسی و یارانش بودند، ما نیز عملیات بازیابی و از نو پیدا کردن او را در ذهن و ضمیر خود آغاز کردیم.
ما که میگویم
کم و بیش یعنی همه ما از امثال من که فی الجمله در زمره حامیان او به حساب می آمدیم و پیشتر برای پیروزی اش در انتخابات کوشیده بودیم تا منتقدان درون جبهه ای
و برون جبهه ای و بخش بزرگی از مردم معمولی؛ گم شدن جسم رییس جمهور گویی نوعی تعلیق پدیدارشناسانه ایجاد کرد که به ما امکان میداد به نحو دیگرگون با او مواجه شویم.
پیشتر او هر چند پیش چشممان بود ولی نمیدیدیمش. اگر هم میدیدیم بیشتر کاستیهای او در نسبت با ایدئالهای ذهنیمان را میدیدیم. اینک اما فرصت شده بود تا در تصور فقدان، رئیسی او را در تحققها و فعلیتهایش از نو پیدا کنیم گروههای امداد و نجات سپیده صبح دوشنبه جسم سوخته رییسی را باز یافتند، اما عملیات بازیابی کاراکتر او برای ما تا همین حالا ادامه دارد و راستش من فکر میکنم تا مدتها ادامه خواهد یافت.
كاستيكا براداتان در کتاب «جاندادن در راه ایدهها» با استفاده از استعارهای سینمایی میگوید کیفیت مرگ هر کس تعیین کننده معنای کلی زندگی اوست.
در واقع با مرگ گویی کل سکانسها و پلانهای پراکنده یک سرگذشت به یکباره تدوین میشوند و معنای نهایی خود را می یابند.
به این سیاق شهادت دراماتیک رئیسی پرواز کردن سوختن و یگانه شدن با خاک و سنگ و درختان کوههای جنگلی منتهی الیه شمال غربی ایران گویی کل زندگی او را یکباره برای ما معنادار کرد زندگی بچه یتیم تهیدست مشهدی را که همچون بسیاری دیگر از همگنان خود با انقلاب اسلامی از حاشیه مناسبات اجتماعی ایران به متن آن
آمد.
طی چهار دهه در جایگاههای مختلف نظم برآمده از انقلاب به انجام تکلیف و ماموریت خود برخاست و نهایتا نیز جان خود را بر سر انجام یکی از همین ماموریتها نهاد.
رئیسی از نیمه دهه نود مشخصا به سطح اول سیاست ایران وارد شد. اما مدل
سیاست ورزی او نیز خاص خودش بود او نه مانند #هاشمی راهبردی سیاست ورزی میکرد و نه چون #احمدینژاد، تاکتیکی بلکه سیاست را نیز همچون نوعی ماموریت و تكليف بهجای میآورد.
شاید مهمترین مفهوم توضیح دهنده سیاست او در کنار تکلیف و ماموریت تقوا بود مشیی علی الظاهر انطباقی با روح زمانه نداشت اما با شهادت نامنتظره و عروجش به بلندای ذهن و نفوذ به سویدای دل بخش بزرگی از ایرانیان امکانها و پتانسیلهای خود را ظاهر ساخت.
"سیاست" تقوا؛ این است مهمترین معنای زندگی ابراهیم رئیسی و در همان حال بزرگترین میراث سیاسی او برای آینده ما.
✍️سجاد صفارهرندی؛ عضو هیأت علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی
📍مجله خردورزی:
@kheradvarzi_com