eitaa logo
نقد و نظر
19 دنبال‌کننده
18 عکس
13 ویدیو
1 فایل
هدف این کانال بررسی و نقد اندیشه ها و جریانات فکری معاصر بویژه در عرصه علوم انسانی و اسلامی است.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بیّنات
عبدالکریم سروش سال ۱۳۵۹: خواست دانشجویان و همه ملت این است که دانشگاه ها باید سراپا عطر و بوی "اندیشه اسلامی" به خود بگیرد.☝️
چرا شیعیان بعد از شنیدن نام برمیخیزند؟ دست بر روی سر گذاشتن در فرهنگ اعراب به چه معناست؟ درباره فلسفه برخاستن و دست در سر گذاشتن، روایتی ذکر شده است که علت آن را هم بیان می کند، (البته خود این روایت دلیل و منبع برای اصل این کار هم می تواند باشد): از امام صادق(ع) سؤال شد که چرا به هنگام شنیدن نام "قائم" لازم است برخیزیم؟فرمود: براى آن حضرت غیبت طولانى است و این لقب یادآور دولت حقه آن حضرت و ابراز تأسف بر غربت او است. لذا آن حضرت از شدّت محبت و مرحمتى که به دوستانش دارد، به هر کسى که حضرتش را با این لقب یاد کند، نگاه محبتآمیز مىکند. از تجلیل و تعظیم آن حضرت است که هر بنده خاضعى در مقابل صاحب (عصر) خود، هنگامى که مولاى بزرگوارش به سوى او بنگرد از جاى برخیزد، پس باید برخیزد و تعجیل در امر فرج مولایش را از خداوند منان مسئلت بنماید. دست روی سر گذاشتن در میان عرب در عرب رسم است که هرگاه گره ناگشودنی در کار بیافتد به نشانه ناچاری و اضطرار دست خود را بر سر می گذارد. معنای این کار در هنگام قرائت دعای فرج این است که دوری و غیبت امام برای ما بسیار دشوار و طاقت فرسا است. 📚منتخب الاثر، ص 640
چه کسانی با بودند؟ با یک شروع میکنم، برای آن عده ای که در سوالات زیادی در مورد و دوره وجود دارد ولی این روزها حال و رمق جدی تاریخ را ندارند و غالبا با اطلاعات دروغ و تخیلی در فضای مجازی مواجه میشوند. اما نقل خاطره؛ "آیت الله مهدوی کنی، یکی از دوره پهلوی که سالها در زندان بودند، تعریف میکردند که در زندان بندها و سلولهای مختلف همه طیفهای شاه حضور داشتند از روحانی و مذهبی نماز تا چپی و مارکسیستی که وجود و اعتقاد به را نفی میکردند. ایشان میگفتند هربار در زندان و یا مراسمات مذهبی مثل آن هم مخفیانه برپا میکردیم از سمت گروههای دیگر مورد قرار میگرفتیم. در زندان بود که پایان هفته یک گروه باید زندان و ظرفها را میشست، هفته ای که نوبت مارکسیستها میشد ما درخواست میکردیم که اجازه بدهید ما زندان را کنیم، علت این بود که طبق احکام اسلام ما مارکسیستها را و نجس میدانستیم و حاضر نبودیم از ظرفی که آنها شسته اند استفاده کنیم" ✅از این خاطره میتوان به سادگی عبور کرد اما اصل ماجرا برداشت مهم از این وضعیت است، این خاطره یعنی مخالفین شاه در این حد با هم اختلاف و داشتند که حتی حاضر نبودند از یک غذا بخورند، اما چیزی که آنها را متحد کرده بود و با آن زندانِ شاه و شکنجه را تحمل میکردند این بود که خاندان و سلطنت پهلوی باید از بین برود. این اشتباه و شدت استبداد شاه بود که با مدل و دیکتاتوری خود کاری کرد سرسخت ترین که باهم اختلافات جدی داشتند علیه او متحد شوند از نیروهای مذهبی تا توده ای، جبهه ملی، نهضت آزادی و مجاهدین و چریکیها، از معلم تا کارگر، روحانی استاد دانشگاه، روشنفکر و بازاری!
💢 ارتش قدرتمند در دوره پهلوی ✅یکی از افتخارات مشهور تشکیل ارتش مدرن و منظم است. هرچند کمسیون جنگ در اواخر قاجار طرح تشکیل را داده بود اما ارتش در دوره پهلوی ایجاد شد. ✅ پس، تنها دوره ای در ایران که ارتش مدرن و منظم بعنوان یک سازمان و مجهز شکل گرفت در دوره پهلوی بود. ✅ تنها دوره ای در که بدون شلیک حتی یک گلوله، بخشی از خاک مهم و نفت خیز از ایران براحتی جدا شد، در همین دوره است. ✅ در کل تاریخ ایران، هرگاه بخشی از خاک ایران جدا شده، پس از در جنگ بوده مانند ترکمنچای و گلستان، یعنی جنگیدیم و باختیم و بخشی از خاکمان از دست رفت. ✅ در دوره پهلوی با وجود ارتش، حتی یک روز هم نجنگیدیم اما با فشار انگلستان، مستقل شد و حکومت پهلوی قدرت مقابله و اختیاری از خود نداشت. ✅ بحرین با وسعت کم یکی از ذخایر مهم نفت و گاز و شاهراه مهم تنگه هرمز است که ثروت عظیمی را در خود جای داده است. ✅ بحرین در ۲۲ مرداد ۱۳۵۰ از ایران جدا شد، و ارتش ایران حتی اختیار و اجازه دفاع از خاک خود را نداشت. ✅ اما همین در پاییز سال ۱۳۵۲ برای جلوگیری از سقوط سلطان قابوس پادشاه عمان در برابر شورشیان ظفار وارد این کشور شد و از سلطنت او دفاع کرد. ✅ ارتش شاهنشاهی قدرت داشت، مجهز بود، توانایی عملیاتی بالایی داشت اما اختیار و استقلال نداشت.
هدایت شده از رادار انقلاب
💢 شاه ایران در پاسخ به پیامبر اسلام به پرستش خدا گفت: ما ۱۱۰۰ سال است که خدا را میپرستیم! ✅گفتگوی دروغین خسروپرویز و فرستاده رسول خدا(ص): «وقتی‌ از طرف اسلام به ایران نزد خسرو پرویز آمد. پیک گفت: در دین ما پرستش خدا مهمترین چیز است. خسروپرویز گفت: ما ۱۱۰۰ است خدا را می پرستیم! ...» این جملات، بخشی از متنی است که با هدف اسلام، جعل شده و در فضای مجازی دست به دست می گردد. هر چند جعلی بودن آن است، به درخواست یکی از دوستان، درباره آن توضیح داده شده است. 📚به آدرس زیر رجوع کنید: http://alasar.blog.ir/1396/08/20/khosrow 👇👇 http://sapp.ir/mobahelegharn 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2732982272C3beaf37c59
«... پس چون کار پرویز به آخر رسید و کارهاى خطا همى کرد و رعیّت و سپاه و همه خلق را بر خود تباه کرده بود، و آن سپاه که از هزیمت قیصر روم باز شده بودند همه با او گرد آمدند، او ایشان را همه را به زندان کرد، و سرهنگان را و فرزندان ایشان را بر آن بود که همه را بکشد، و گفت: من شما را همه بپروردم و نیکو همى داشتم، و شما مرا وفا نکردید و با دشمن من حرب نکردید، خون شما حلال است و مباح مرا. پس هزار مرد را از ایشان همى داشت و هر شب امیر حرس را مى فرمود تا چهار و پنج را مى کشت، و امیر حرس مهتران را نمى کشت، گفت تا سپاه نشورند، و دل سپاه بر او تباه شد. و آن مرد را که نام او فرخزاد بود بر بقایاى خراج کرد تا باقیهاى خراج بیست ساله و سى ساله به ذلّ و سختى همى ستد و دل رعیّت نیز بر وى تباه شد ...» (تاریخنامه طبرى، ج2، ص828)
داستان جعلی گفتگوی خسرو پرویز با فرستاده رسول خدا صلوات الله علیه و آله شنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۶، ۱۱:۲۴ ب.ظ ممکن است شما نیز در فضای مجازی با متن زیر مواجه شده باشید: «وقتی‌ پیکی از طرف اسلام به ایران نزد خسرو پرویز آمد .پیک گفت: در دین ما پرستش خدا مهمترین چیز است. خسروپرویز گفت: ما ۱۱۰۰ سال است خدا را می پرستیم! پیک گفت: در اسلام زنده به گور کردن دختران حرام است! خسروپرویز گفت: مگر این کار را می کردید؟ ننگ بر شما! دختران ما الهه ‌های سرزمین ما هستند! پیک گفت: در اسلام برده داری حرام است. خسروپرویز گفت: ما از زمان کورش بزرگ برده داری نکردیم! پیک گفت: در اسلام همه برابرند. خسروپرویز گفت: در ایران من هم اگر اشتباه کنم به دادگاه میروم! و تا آنجا بحث طول کشید که خسروپرویز آن نامه را پاره کرد و گفت: اگر شما الان میخواهید راه انسانیت را بما نشان بدهید ما ۱۱۰۰ سال پیش آن را یافتیم! محمدبن جریر طبری ترجمه ابوالقاسم پاینده تاریخ طبری تاریخ الرسل و الملوک تهران ۱۳۷۵/ احمدبن اسحاق یعقوبی ترجمه محمدابراهیم آیتی تهران ۱۳۷۴/ ابن بلخی به تصحیح گای لیسترانچ و رینولد الن نیکلسون ۱۳۸۴/ عبدالحسین زرین کوب تاریخ ایران بعد از اسلام ١٣٤٣» وقتی یک ملحد برای پوشاندن حقیقت به دروغگویی روی می آورد؛ اوج پستی، زبونی، حقارت، تعصّب و حماقت خود را به نمایش می گذارد و نشان می دهد که در مقابل منطق اسلام، حرفی برای گفتن ندارد. درباره این داستان باید گفت: 1. ادبیات داستان هیچ تناسبی با نقل های تاریخی مربوط به آن دوره ندارد. 2. در هیچ یک از چهار کتاب ذکر شده، چنین داستانی وجود ندارد! 3. نویسنده برای آن که دروغش آشکار نشود، آدرس جلد و صفحه را ذکر نکرده است. 4. ماجرای دیدار پیک رسول گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله با خسروپرویز را از هر چهار کتاب ذکر شده نقل می کنیم: الف. تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده: « ... در همین سال پیمبر خداى صلى الله علیه و سلم به خسرو نامه نوشت و نامه را با عبد الله بن حذافه سهمى بفرستاد که بدین مضمون بود: بسم الله الرحمن الرحیم از محمد پیمبر خدا به خسرو، بزرگ پارسیان، درود بر آنکه پیرو هدایت شود و به خدا و پیمبر وى ایمان آرد و شهادت دهد که خدایى جز خداى یگانه نیست. من پیمبر خدا به سوى همه کسانم تا همه زندگان را بیم دهم، اسلام بیار تا سالم بمانى و اگر دریغ کنى گناه مجوسان به گردن تو است. و خسرو نامه پیمبر را بدرید و پیمبر گفت: ملکش پاره شود ...» (تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج3، ص1142، نشر اساطیر، تهران، چاپ پنجم، 1375) ب. تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی: «رسول خدا نزد پادشاهان فرستاد و آنان را به اسلام دعوت نمود، پس عبد الله بن حذافه سهمى را نزد خسرو فرستاد و به او نوشت: بسم الله الرحمن الرحیم من محمد رسول الله الى کسرى عظیم فارس، سلام على من اتبع الهدى و آمن بالله و رسوله و شهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان محمدا عبده و رسوله الى الناس کافة لینذر من کان حیا و یحق القول على الکافرین، فاسلم تسلم فان ابیت فان علیک اثم المجوس. به نام خداى بخشنده مهربان، از محمد فرستاده خدا به خسرو بزرگ ایران، سلام بر کسى که راهنمایى را پیروى کند و به خدا و رسولش ایمان آورد و گواهى دهد که معبودى جز خداى یگانه و بى انباز نیست و این که محمد بنده و فرستاده او به همه مردم است، تا هر که را زنده باشد بیم دهد و گفتار بر کافران واجب آید، پس اسلام آور تا سالم بمانى و اگر سرباز زدى همانا گناهان مجوس بر تو است. و خسرو بدو نامهاى نگاشت و آن را میان دو پاره حریر نهاد و در میان آن دو مشکى گذاشت، پس چون فرستاده آن را به پیامبر داد، آن را گشود و مشتى از مشک برداشت و بویید و به یاران خویش هم داد و گفت: لا حاجة لنا فى هذا الحریر لیس من لباسنا. ما را در این حریر نیازى نه و از پوشاک ما نیست. و گفت: لتدخلن فى امرى او لاتینک بنفسى و من معى و امر الله اسرع من ذلک، فاما کتابک فانا اعلم به منک فیه کذا و کذا. باید البته به دین من درآیى یا خودم و یارانم بر سرت خواهیم آمد و امر خدا از آن شتابنده تر است، اما نامهات، پس من از خودت به آن داناترم و در آن چنین و چنان است. و آن را نگشود و نخواند و فرستاده نزد خسرو بازگشت و بدو گزارش داد. و هم گفته شده که چون نامه به خسرو رسید و ارشى از چرم بود ... آن را پاره پاره کرد پس رسول خدا گفت: یمزق الله ملکهم کل ممزق. خدا پادشاهیشان را به منتهاى پراکندگى، پراکنده سازد.» (تاریخ یعقوبى، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج1، صص442 و 443، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، چاپ ششم، 1371) ج. فارسنامه ابن البلخی: فارسنامه ابن البلخی، ص106 ، تصحیح لیسترانج و نیکلسون، نشر اساطیر، تهران، 1384
د. زرّین کوب نه تنها چنین داستان سخیفی در کتاب خود نقل نکرده، بلکه با دیدگاه تاریخی خاصّی که دارد در اصل ارسال نامه از سوی پیامبر اکرم (ص) تردید نموده است. (نک: تاریخ ایران بعد از اسلام، ص261، عبدالحسین زرّین کوب، تهران، نشر امیرکبیر، چاپ دهم، 1383) 5. «پیک گفت: در دین ما پرستش خدا مهمترین چیز است.» جاعل داستان نمی داند که شعار اسلام توحید و اختصاص عبادت به خدا است؛ نه صرفِ عبادت خداوند. 6. «خسروپرویز گفت: ما ۱۱۰۰ سال است خدا را میپرستیم!» جاعل عددِ 1400 سال را از 2500 کم کرده و عدد 1100 را به دست آورده است؛ غافل از آن که مبدأ تاریخ ایران را سلطنت کورش، قرار دادن از محدثات دوران اخیر است و در زمان خسرو پرویز هرگز چنین چیزی رسم نبوده است! (با فرض این که این عدد درست باشد.) 7. جاعل، مبدأ خداپرستی ایرانیان را سلطنت کورش فرض کرده است؛ در حالی که هیچ ارتباطی بین آن دو وجود ندارد. 8. «خسروپرویز گفت: مگر این کار را می کردید؟ ننگ بر شما! دختران ما الهه ‌های سرزمین ما هستند!» تعبیر «الهه» مختصّ فرهنگ مشرکین است! 9. قصّه پرداز با بی انصافی، تاریخ را وارونه نشان داده است. دو نمونه از رفتار ایرانیان پیش از اسلام با زنان: الف. زنی که جنینش بمیرد بنا بر آئین زرتشتی اگر زنی، ناخواسته نوزاد مرده ای به دنیا آورد -به جای آن که در چنین شرایط حسّاسی تحت مراقبت جسمی و حمایت روحی قرار گیرد- باید او را به جایی خشک و بی آب و علف ببرند که از گله گوسفندان و آتش مقدس و مردم دور باشد و در آن جا او را تنها در چینه ای حبس کنند. ابتدا باید سه یا شش یا نه جام، شاشِ (=ادرار) گاو که در آن خاکستر ریخته باشند؛ بنوشد و قبل از نوشیدن آن حق ندارد چیز دیگری بخورد و بنوشد! تا سه شب حق ندارد آب بنوشد و فقط می تواند شیر و گوشت و نان و شراب بخورد. پس از سه شب باید خود را در ادرارِ گاو و آب در کنار نه گودال بشوید. پس از آن تا نه شب دیگر باید تنها بماند و غذا و خوراکش از مردم جدا باشد. پس از آن باید دوباره بدن و لباس خود را با ادرار گاو و آب بشوید. (اوستا، ج2، صص 713 - 716، ترجمه جلیل دوستخواه، نشر مروارید) ب. زنان حائض زنان زرتشتی در مدت حیض (عادت ماهانه) از حداقل امکانات نیز محروم می شوند! از خانه طرد می شوند و باید در جایی به دور از امکانات، تنها به سر ببرند؛ حتی کسی که برایشان غذا می آورد باید دور از آنان بایستد! غذا را باید در ظرف پست و کم بها برایش ببرند. جالب تر این که فقط باید مقدار کمی نان و شیر به او بدهند تا مبادا قوّت بگیرد؛ چون حیض از اهریمن است و تقویت زن حائض موجب تقویت اهریمن می شود! اگر هم بیش از نُه روز خون ببیند، چون ناشی از شیطنت اهریمن و دیوان است، باید با آداب خاصی آن زن بیچاره را با ادرار شستشو دهند. ظلم و ستم به زنان بیچاره ختم نمی شود و دامان مور بی آزار را نیز می گیرد! آنان باید دویست مور دانه کش یا دویست جانور موذی را بکشند! چون مور دانه کش آفریده ی اهریمن است. (اوستا، ج2، صص835-838 ترجمه جلیل دوستخواه، نشر مروارید) 10. «پیک گفت: در اسلام برده داری حرام است.» جاعل داستان نمی داند که در اسلام، اصل برده داری حرام نشده است؛ بلکه بنا بر احکام و شرایطی که به تفصیل در آیات و روایات بیان شده است؛ کافرانی که در جنگ اسیر شوند، به بردگی گرفته می شوند. 11. «خسروپرویز گفت: ما از زمان کورش بزرگ برده داری نکردیم!» بر اهل اطّلاع معلوم است که کورش در زمان ما میان ایرانیان شهرت و اهمّیت ویژه یافته و به عنوان مؤسس شناخته می شود و در زمان خسرو پرویز هرگز چنین جایگاهی برای او فرض نمی شده است. 12. این که ایرانیان از زمان کوروش برده داری نکردند؛ واقعاً ادّعای سخیفی است. در همان فارسنامه (ص103) که جاعل آن را به دروغ، منبع این داستان معرّفی کرده، می نویسد: 13. درباره ادعای لغو برده داری به دست کوروش رجوع کنید به: http://www.adyannet.com/fa/news/10935 14. «خسروپرویز گفت: در ایران من هم اگر اشتباه کنم به دادگاه میروم!» نویسنده، این جمله را به کسی نسبت داده که استکبار، خونریزی و ستمگری های او در تاریخ زبانزد است.
منفی‌نگری نسبت به ملحدان پدیده‌ای جهانی است؛ حتّی در میان خود ملحدها یکی از مطالعاتی که به‌تازگی صورت گرفته و در نشریۀ آکادمیکِ «نیچر هیومن بیهیویر» منتشر شده حاکی از آن است که بی‌اعتمادی نسبت به ملحدها امری بسیار فراگیر و ریشه‌دار است. پیروان ادیان و مذاهب مختلف، حتی خود ملحدها نیز نسبت به ملحدان دیگر بی‌اعتماد هستند و معتقدند که ملحدان بسیار بیشتر از افراد متدیّن اصول اخلاقی را زیرپا می‌گذارند. منفی‌نگری نسبت به ملحدان پدیده‌ای جهانی است؛ حتّی در میان خود ملحدها به گزارش دین‌آنلاین به نقل از هافینگتن پست، نتایج مطالعه نشان می‌دهد که در سراسر جهان مردم بر این باورند که ایمان دینی سپری ضروری برای مقابله با وسوسۀ ارتکاب رفتارهای غیراخلاقی است و باور اکثر مردم بر این است که ملحدها تعهّدی نسبت به اصول اخلاقی ندارند و افراد خطرناکی هستند. به بیان دیگر، مردم بر این باورند که اعتقاد به وجود خداوند سپر اخلاقی ارزشمندی برای جلوگیری از دست آلودن به رفتارهای غیراخلاقی است. در این مطالعه، نظرسنجی‌ای بر روی بیش از سه هزار نفر از 13 کشور مختلف در پنج قارۀ جهان انجام شد. هم کشورهای فوق سکولاری مثل چین و هلند و هم کشورهای فوق مذهبی مثل امارات و هندوستان در این مطالعه گنجانده شدند. پیروان ادیان مختلف مثل مسیحیت، اسلام، هندوئیسم، بودیسم یا سکولارها در این کشورها موردنظرسنجی قرار گرفتند. به منظور این مطالعه، مطلبی در اختیار پاسخ‌دهندگان قرار گرفت که در آن فردی توصیف شده بود که در کودکی حیوانات را شکنجه می‌داد و وقتی بزرگ شد معلّم شد و پنج بی‌خانمان را مورد قتل و شکنجه قرار داد. سپس از نیمی از پاسخ‌دهندگان درخواست شد که بگویند آیا احتمال می‌دهند که این شخص پیرو یک دین بوده باشد و از نیمی دیگر درخواست شد که بگویند چه میزان احتمال می‌دهند که این شخص ملحد بوده باشد. پاسخ اکثریت آنها این بود که شخص مربوطه به احتمال زیاد ملحد بوده است. پاسخ این سؤالات حتّی در کشورهای سکولار مثل استرالیا، چین، بریتانیا و هلند نیز همین بود. این مطالعه مهر تأییدی است بر گزارشی که مرکز پژوهشی پیو در سال 2014 منتشر کرد؛ مبنی بر این که اکثریت مردم معتقدند که اعتقاد به وجود خداوند برای مبادی اخلاق و ارزش‌های نیکو بودن ضرورت دارد. باور به این که متدیّن بودن جزئی لاینفک و ضروری برای مبادی اخلاق بودن است، باوری فراگیر است اما علم آن را تأیید نمی‌کند. مطالعات صورت‌گرفته گویای آن است که احتمال دارد قدمت بعضی از خصائل اخلاقی، مثل خونگرمی و همدردی با دیگران به پیش از ظهور ادیان بازگردد.
هدایت شده از Haghighi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خروجی های کلاس زبان فارسی در ارتش ! این افراد به طور ویژه در شبکه های برای تغییر مردم ایران به کار گیری میشوند! https://eitaa.com/Bayynat