eitaa logo
نَقْلِسْتٰانْ ✍️
1.6هزار دنبال‌کننده
455 عکس
20 ویدیو
2 فایل
🙏 ارتباط با ادمین: @na_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
امام على عليه السلام ـ ياران خويش را بسيار با اين سخنان، مخاطب ساخته ـ مى فرمود: آماده و مجهز شويد، خدايتان رحمت كناد! زيرا كه بانگ رحيل در ميان شما سر داده اند. از دل بستن به دنيا كم كنيد و با توشه نيكى كه در برابر شماست، رهسپار شويد؛ زيرا گردنه اى دشوار و منزل هايى ترسناك و هراس انگيز پيش رو داريد كه ناچار بايد به آنها در آييد و آنجاها درنگ كنيد… پس، علايق و پيوندهاى به دنيا را ببُريد و از توشه تقوا كمك گيريد نهج البلاغه خطبه204 🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇 🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
در قلب خود بنویسید که امروز بهترین روز سال است. رالف والدو امرسون 🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇 🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
باد کبر و غرور مدرسه‌ای دانش‌آموزان را با اتوبوس به اردو می‌برد. در مسیر حرکت، اتوبوس به یک تونل نزدیک می‌شود که نرسیده به آن تابلویی با این مضمون دیده می‌شود: «حداکثر ارتفاع سه متر» ارتفاع اتوبوس هم سه متر بود، ولی چون راننده قبلاً این مسیر را آمده بود با کمال اطمینان وارد تونل می‌شود، اما سقف اتوبوس به سقف تونل کشیده می‌شود و پس از به وجود آمده صدایی وحشتناک در اواسط تونل توقف می‌کند. پس از آرام شدن اوضاع مسئولین و راننده پیاده شده و از دیدن این صحنه ناراحت می‌شوند. پس از بررسی اوضاع مشخص می‌شود که یک لایه آسفالت جدید روی جاده کشیده‌اند که باعث این اتفاق شده و همه به فکر چاره افتادند؛ یکی به کندن آسفالت و دیگری به بکسل کردن با ماشین سنگین دیگر و …. اما هیچ کدام چاره‌ساز نبود تا اینکه پسربچه‌ای از اتوبوس پیاده شد و گفت: «راه حل این مشکل را من می‌دانم!» یکی از مسئولین اردو به پسر می‌گوید: «برو بالا پیش بچه‌ها و از دوستانت جدا نشو!» پسربچه با اطمینان کامل می‌گوید: «به خاطر سن کم مرا دست کم نگیرید و یادتان باشد که سر سوزن به این کوچکی چه بلایی سر بادکنک به آن بزرگی می‌آورد.» مرد از حاضرجوابی کودک تعجب کرد و راه حل را از او خواست. بچه گفت: «پارسال در یک نمایشگاه معلم‌مان یادمان داد که از یک مسیر تنگ چگونه عبور کنیم و گفت که برای اینکه دارای روح لطیف و حساسی باشیم باید درون‌مان را از هوای نفس و باد غرور و تکبر و طمع و حسادت خالی کنیم و در این صورت می‌توانیم از هر مسیر تنگ عبور کنیم و به خدا برسیم.» مسئول اردو از او پرسید: «خب این چه ربطی به اتوبوس دارد؟» پسربچه گفت: «اگر بخواهیم این مسئله را روی اتوبوس اجرا کنیم باید باد لاستیک‌های اتوبوس را کم کنیم تا اتوبوس از این مسیر تنگ و باریک عبور کند.» پس از این کار اتوبوس از تونل عبور کرد. خالی کردن درون از هوای کبر و غرور و نفاق و حسادت رمز عبور از مسیر‌های تنگ زندگی است. 🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇 🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
نقل میکنند که ناصرالدین شاه قاجار در ماه مبارک رمضان در نامه‌ای به مرجع تقلید آن زمان میرزای شیرازی نوشت: من وقتی روزه میگیرم از شدت گرسنگی و تشنگی عصبانی میشوم و ناخودآگاه دستور به قتل افراد بیگناه میدم لذا جواز روزه نگرفتن مرا صادر بفرماييد! میرزای شیرازی درجواب ناصرالدین شاه نوشت: بسمه تعالی حکم خدا قابل تغییر نیست؛ لکن حاکم قابل تغییر است! اگر نمیتوانی به اعصابت مسلط شوی از مسند حکومت پایین بیا تا شخص با ایمانی در جایگاه تو قرار گیرد و خون مومنین بیهوده ریخته نشود! 🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇 🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
زندگی کنیم چند دوست دوران دانشجویی که پس از فارغ التحصیلی، هر یک شغل‌های مختلفی داشتند و در کار و زندگی خود نیز موفق بودند، پس از مدت‌ها با هم به دانشگاه سابقشان رفتند تا با استادشان دیداری تازه کنند. آن‌ها مشغول صحبت شده بودند و طبق معمول بیشتر حرف‌هایشان هم شکایت از زندگی بود! استادشان در حین صحبت آن‌ها قهوه آماده می‌کرد؛ او قهوه جوش را روی میز گذاشت و از دانشجو‌ها خواست که برای خود قهوه بریزند. روی میز لیوان‌های متفاوتی قرار داشت: شیشه‌ای، پلاستیکی، چینی، بلور و لیوان‌های دیگر. وقتی همه دانشجو‌ها قهوه‌هایشان را ریخته بودند و هریک لیوانی در دست داشت، استاد مثل همیشه آرام و با مهربانی گفت:«بچه‌ها، ببینید؛ همه شما لیوان‌های ظریف و زیبا را انتخاب کردید و الان فقط لیوان‌های زمخت و ارزان قیمت روی میز مانده‌اند!» دانشجو‌ها که از حرف‌های استاد شگفت‌زده شده بودند، ساکت ماندند و استاد حرف‌هایش را به این ترتیب ادامه داد:«در حقیقت چیزی که شما واقعاً می‌خواستید قهوه بود و نه لیوان، اما لیوان‌های زیبا را انتخاب کردید و در عین حال نگاه‌تان به لیوان‌های دیگران هم بود؛ زندگی هم مانند قهوه است و شغل، حقوق و جایگاه اجتماعی ظرف آن است. این ظرف‌ها زندگی را تزیین می‌کنند، اما کیفیت آن را تغییر نخواهند داد. البته لیوان‌های متفاوت در علاقه شما به نوشیدن قهوه تأثیر خواهند گذاشت، اما اگر بیشتر توجه‌تان به لیوان باشد و چیز‌های با ارزشی مانند کیفیت قهوه را فراموش کنید و از بوی آن لذت نبرید، معنی واقعی نوشیدن قهوه را هم از دست خواهید داد. پس از حالا به بعد تلاش کنید نگاه‌تان را از لیوان بردارید و در حالی که چشم‌هایتان را بسته‌اید، از نوشیدن قهوه لذت ببرید. 🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇 🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
امام علی (ع): ملاطفت و مهربانی کلید روزی است. 🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇 🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
آدم بدبین سختی را در هر فرصت می بیند و آدم خوش بین فرصت را در هر سختی. وینستون چرچیل 🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇 🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
مرده ای در تابوت یک روز وقتی کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگی را در تابلو اعلانات دیدند که روی آن نوشته شده بود: دیروز فردی که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت! شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت ۱۰ صبح در سالن اجتماعات برگزار می‌شود دعوت می‌کنیم! در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکی از همکارانشان ناراحت می‌شدند، اما پس از مدتی کنجکاو می‌شدند که بدانند کسی که مانع پیشرفت آن‌ها در اداره می‌شده که بوده است. این کنجکاوی تقریباً تمام کارمندان را ساعت ۱۰ به سالن اجتماعات کشاند. رفته رفته که جمعیت زیاد می‌شد، هیجان هم بالا رفت. همه پیش خود فکر می‌کردند این فرد چه کسی بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟ به هرحال خوب شد که مرد! کارمندان در صفی قرار گرفتند و یکی یکی از نزدیک تابوت رفتند و وقتی به درون تابوت نگاه می‌کردند ناگهان خشک‌شان می‌زد و زبان‌شان بند می‌آمد. آینه‌ای درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه می‌کرد، تصویر خود را می‌دید. نوشته‌ای نیز بدین مضمون در کنار آینه بود: تنها یک نفر وجود دارد که می‌تواند مانع رشد شما شود و او هم کسی نیست جز خود شما. شما تنها کسی هستید که می‌توانید زندگی‌تان را متحول کنید. شما تنها کسی هستید که می‌توانید بر روی شادی‌ها، تصورات و موفقیت‌های‌تان اثر گذار باشید. شما تنها کسی هستید که می‌توانید به خودتان کمک کنید. زندگی شما وقتی که رئیس‌تان، دوستان‌تان، والدین‌تان، شریک زندگی‌تان یا محل کارتان تغییر می‌کند، دستخوش تغییر نمی‌شود. زندگی شما تنها فقط وقتی تغییر می‌کند که شما تغییر کنید، باور‌های محدودکننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسی هستید که مسئول زندگی خودتان هستید. مهم‌ترین رابطه‌ای که در زندگی می‌توانید داشته باشید، رابطه با خودتان است. خودتان امتحان کنید. مواظب خودتان باشید. از مشکلات، غیرممکن‌ها و چیز‌های از دست داده نهراسید. خودتان و واقعیت‌های زندگی خودتان را بسازید. دنیا مثل آینه است. 🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇 🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
395081271-talab-org.gif
193.5K
فساد فردی بـه پزشک مراجعه کرده بود. در حین معاینه، یک نفر بازرس از راه میرسه و از پزشک میخواد کـه مدارک نظام دکتری شو ارائه بده. پزشک بازرس رو بـه کناری میکشه و پولی دست بازرس میزاره و میگه: من پزشک واقعی نیستم. شـما این پول رو بگیر بی خیال شو. بازرس کـه پولو میگیره از در خارج میشه. مریض یقه بازرس رو میگیره و اعتراض میکنه. بازرس میگه منم بازرس واقعی نیستم و فقط برای اخاذی اومده بودم ولی توی مریض میتونی از پزشک قلابی شکایت کنی. مریض لبخند تلخی میزنه و میگه: اتفاقا من هم مریض نیستم و فقط اومده بودم گواهی بگیرم نرم سرکار! در جامعه اي کـه هرکس بنوعی آلوده بـه فساد یا حداقل خطا !! می‌باشد، چگونه میشود با فساد به طور قطعی و ریشه اي مبارزه کرد؟ 🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇 🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
اخلاص حضرت موسى عليه السلام عرض كرد: خداوندا مى خواهم آن مخلوق را كه خود را خالص براى ياد تو كرده باشد و در طاعتت بى آلايش باشد را ببينم . خطاب رسيد: اى موسى عليه السلام برو در كنار فلان دريا تا به تو نشان بدهم آنكه را مى خواهى . حضرت رفت تا رسيد به كنار دريا ديد درختى در كنار درياست و مرغى بر شاخه اى از آن درخت كه كج شده به طرف دريا نشسته است و مشغول به ذكر خداست . موسى از حال آن مرغ سؤ ال كرد. در جواب گفت : از وقتى كه خدا مرا خلق كرده است در اين شاخه درخت مشغول عبادت و ذكر او هستم و از هر ذكر من هزار ذكر منشعب مى شود. غذاى من لذت ذكر خداست . موسى سؤال نمود: آيا از آنچه در دنيا يافت مى شود آرزو دارى ؟ عرض كرد: آرى ، آرزويم اين است كه يك قطره از آب اين دريا را بياشامم . حضرت موسى تعجب كرد و گفت : اى مرغ ميان منقار تو و آب اين دريا چندان فاصله اى نيست ، چرا منقار را به آب نمى رسانى ؟ عرض كرد: مى ترسم لذت آن آب مرا از لذت ياد خدايم باز دارد. پس موسى از روى تعجب دو دست خود را بر سر زد. 📙کتاب داستان دوستان جلد۵ 🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇 🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
امام علی (ع): جای گرفتن تقوا در هر دلی که شیفته دنیاست، حرام است. 🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇 🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
موفقیت هایی که نصیب افرادی می شوند که صبر می کنند، همان فرصت هایی هستند که توسط افراد عجول رها شده اند. آلبرت انیشتن 🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇 🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
سفره دار باشیم چون حضرت موسی (علیه السلام) دعا کرد که یا رب، فرعون را هلاک کن. از حق تعالی ندا آمد ای موسی، او را زودتر باید هلاک می‌ کردیم اما او هر روز سفره‌ ای می‌ گستراند و بندگان، نعمت از او می‌ خورند. به عزت من که تا او نان و نعمت بر خلق تمام می‌ دارد، او را هلاک نکنم. حضرت موسی (علیه السلام) گفت پس مهلت او کی تمام می‌ شود؟ گفت آنگاه که نان دادن از خلق بازگیرد. منبع: سیاست نامه، خواجه نظام الملک طوسی 🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇 🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
یک لنگه کفش روزی گاندی در حین سوار شدن به قطار یک لنگه کفشش درآمد و روی خط آهن افتاد. او به خاطر حرکت قطار نتوانست پیاده شود و آن را بردارد. در همان لحظه گاندی با خونسردی لنگه دیگر کفشش را از پای درآورد و آن را در مقابل دیدگان حیرت‌زده اطرافیان طوری به عقب پرتاب کرد که نزدیک لنگه کفش قبلی افتاد. یکی از همسفرانش علت امر را پرسید. گاندی خندید و در جواب گفت: مرد بینوائی که لنگه کفش قبلی را پیدا کند، حالا می‌تواند لنگه دیگر آن را نیز برداشته و از آن استفاده نماید. 🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇 🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
داستان دو کوزه در افسانه ای هندی آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دو انتهای چوبی می بست، چوب را روی شانه اش می گذاشت و برای خانه اش آب می برد. یکی از کوزه ها کهنه تر بود و ترک های کوچکی داشت. هر بار که مرد مسیر خانه اش را می پیمود نصف آب کوزه می ریخت.مرد دو سال تمام همین کار را می کرد. کوزه سالم و نو مغرور بود که وظیفه ای را که به خاطر انجام آن خلق شده به طور کامل انجام می دهد. اما کوزه کهنه و ترک خورده شرمنده بود که فقط می تواند نصف وظیفه اش را انجام دهد. هر چند می دانست آن ترک ها حاصل سال ها کار است.کوزه پیر آنقدر شرمنده بود که یک روز وقتی مرد آماده می شد تا از چاه آب بکشد تصمیم گرفت با او حرف بزند :«از تو معذرت می خواهم. تمام مدتی که از من استفاده کرده ای فقط از نصف حجم من سود برده ای، فقط نصف تشنگی کسانی را که در خانه ات منتظرند فرو نشانده ای». مرد خندید و گفت:«وقتی برمی گردیم با دقت به مسیر نگاه کن».موقع برگشت کوزه متوجه شد که در یک سمت جاده، سمت خودش، گل ها و گیاهان زیبایی روییده اند.مرد گفت: «می بینی که طبیعت در سمت تو چقدر زیباتر است؟ من همیشه می دانستم که تو ترک داری و تصمیم گرفتم از این موضوع استفاده کنم. این طرف جاده بذر سبزیجات و گل پخش کردم و تو هم همیشه و هر روز به آنها آب می دادی. به خانه ام گل برده ام و به بچه هایم کلم و کاهو داده ام. اگر تو ترک نداشتی چطور می توانستی این کار را بکنی؟» نکته مدیریتی : مدیر خوب آن مدیری نیست که با بهترین امکانات نتایج قابل قبولی کسب کند، مدیر موفق آن است که از هر عضو مجموعه بهترین استفاده را ببرد. 🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇 🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
مولی علی(ع): زیانکار کسی است که عمر خود را ساعت به ساعت بیهوده از دست می‌دهد. بحار:78:152 🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇 🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
توانایی شما در به تعویق انداختن خوشی های کوتاه مدت، تعیین کننده میزان موفقیت و پیشرفت شما در دراز مدت است. برایان تریسی 🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇 🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
سلیمان و دهقان برگزیده حضرت سبحان ، جناب سلیمان با بساط شاهی و سلطنت و عظمت و مکنت بر دهقانی گذر کرد . دهقان چون شأن سلیمان را دید گفت : خدای مهربان به پسر داود پادشاهی عظیم و سلطنتی کبیر کرامت فرموده . باد این سخن را به گوش سلیمان رسانید . حضرت از بساط عظمت به زیر آمد و نزد او رفت و فرمود : چیزی را که توانایی آن را نداری و تحمل مسئولیتش را برایت قرار نداده اند آرزو مکن ؛ اگر یک تسبیح تو را خدا بپذیرد ، برای تو از آنچه حشمت دنیا به سلیمان عنایت شده بهتر است ، زیرا ثواب تسبیح باقی و ملک سلیمان فانی است ! منع:ربیع الآثار 🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇 🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
خبر مرگ نوبل آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند. زمانی که برادرش لودویگ فوت شد، روزنامه‌ها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترع دینامیت) مرده است. آلفرد وقتی صبح روزنامه‌ها را می‌خواند با دیدن آگهی صفحه اول، میخکوب شد: آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مر‌گ‌آورترین سلاح بشری مرد! آلفرد، خیلی ناراحت شد. با خود فکر کرد: آیا خوب است که من را پس از مرگ این گونه بشناسند؟ سریع وصیت نامه‌اش را آورد. جمله‌های بسیاری را خط زد و اصلاح کرد. پیشنهاد کرد ثروتش صرف جایزه‌ای برای صلح و پیشرفت‌های صلح آمیز شود. امروزه نوبل را نه به نام دینامیت، بلکه به نام مبدع جایزه صلح نوبل، جایزه‌های فیزیک و شیمی نوبل و… می‌شناسیم. او امروز، هویت دیگری دارد. یک تصمیم، برای تغییر یک سرنوشت کافی است. 🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇 🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
«اسکناس مچاله شده» یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک صد دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ دست همه حاضرین بالا رفت. سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم. و سپس در برابر نگاه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ و باز هم دست های حاضرین بالا رفت. این بار مرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آن را روی زمین کشید. بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟ و باز دست همه بالا رفت. سخنران گفت: دوستان، با این بلاهایی که من سر اسکناس در آوردم، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید. و ادامه داد: در زندگی واقعی هم همین طور است، ما در بسیاری موارد با تصمیمــاتی که می گیریم یا با مشکلاتی که روبرو می شویم، خم می شویم، مچالــه می شویم، خاک آلود می شویم و احساس می کنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم، ولی این گونه نیست و صرف نظر از این که چه بلایی سرمان آمده است هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند، آدم با ارزشی هستیم. 🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇 🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
به پاس همراهی شما عزیزان اولین قرعه کشی کانال نَقْلِسْتٰانْ در آخر فروردین ماه انجام می شود. برای شرکت در قرعه کشی بر روی لینک زیر بزنید: 👈شرکت در قرعه کشی فروردین ماه نکته: 🍓هر شماره یا id یک شانس دارد و می بایست عضو کانال نَقْلِسْتٰانْ باشد 🌺از قرعه کشی فروردین جذابترین کانال حکایت و داستان جا نمونی👇👇 🌺https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
✅ فواید دائم الوضو بودن ✨ رزق و روزیت فراوان مےگردد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: دائماً با وضو باش تا رزقت مدام باشد. 🌺به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید👇 🌺https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
رضایت همیشه به معنی داشتن چیزهایی که می‌خواهید نیست. گاهی رضایت قدردان داشته‌ها بودن است. به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8 🌺 @naghlestan 🌺
مجازات شغالان شبی آقا محمدخان قاجار نتوانست از زوزه شغالان بخوابد. صبح که از خواب برخاست مشاورانش را فراخواند و از آنها کیفری بایسته را برای شغالان طلب کرد. هر یک کیفری سخت را برای شغالان پیشنهاد کردند. اما او هیچ یک را نپسندید و مجازاتی سخت‌تر را برای شغالان جستجو می‌کرد. دستور داد تمامی شغالانی که در آن حوالی یافت می‌شدند را بیابند و زنده به حضورش آورند. وقتی شغالان را به حضورش آوردند، بر گردن تمامی آنها زنگوله‌ای آویخت و آنها را دوباره در صحرا رها کرد. طعمه‌ها از صدای زنگوله شغالان می‌گریختند و هیچ یک نتوانستند طعمه‌ای شکار کنند. چند روزی بدین نحو سپری شد تا همگی از گرسنگی مُردند. ایران در دوره سلطنت قاجار، علی اصغر شمیم 🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇 🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8