#حکایت
لقمان حکیم و بهترین و بدترین غذا
روزی ارباب لقمان به لقمان گفت:گوسفندی را ذبح کن ودو عضو از بهترین عضوهایش را بپز وبرایم بیاور ، لقمان گوسفندرا ذبح کرد،وقلب وزبان آن را پختونزد اربابش نهاد.
روز دیگری اربابش گفت:دو عضو از بدترین عضو های آن گوسفند را بپز و نزد من بیاور، لقمان باز قلب وزبان را پخت ونزد اربابش آورد، ارباب پرسید از تو خواستم برترین عضو گوسفند را بیاوری قلب و زبان آوردی، سپس بدترین را خواستم، باز قلب و زبان آوردی ، علت چیست؟لقمان گفت:این دو عضو برترین هستند اگر پاک باشند، وبدترین عضو هستند اگر پلید باشند.
🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇
🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
#حکایت
✍️ﭘﯿﺮﻣﺮدی ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮش در ﻓﻘﺮ زﯾﺎد زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﺮدﻧﺪ ﻫﻨﮕﺎم ﺧﻮاب ، ﻫﻤﺴﺮ ﭘﯿﺮﻣﺮد از او ﺧﻮاﺳﺖ ﺗﺎ ﺷﺎﻧﻪ ای ﺑﺮای او ﺑﺨﺮد ﺗﺎ ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ را ﺳﺮو ﺳﺎﻣﺎﻧﯽ ﺑﺪﻫﺪ. ﭘﯿﺮﻣﺮد ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺣﺰن آﻣﯿﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮش ﮐﺮد و ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮاﻧﻢ ﺑﺨﺮم ﺣﺘﯽ ﺑﻨﺪ ﺳﺎﻋﺘﻢ ﭘﺎرﻩ ﺷﺪﻩ و در ﺗﻮاﻧﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﺎ ﺑﻨﺪ ﺟﺪﯾﺪی ﺑﺮاﯾﺶ ﺑﮕﯿﺮم .. ﭘﯿﺮزن ﻟﺒﺨﻨﺪی زد و ﺳﮑﻮت ﮐﺮد. ﭘﯿﺮﻣﺮد ﻓﺮدای آﻧﺮوز ﺑﻌﺪ از ﺗﻤﺎم ﺷﺪن ﮐﺎرش ﺑﻪ ﺑﺎزار رﻓﺖ و ﺳﺎﻋﺖ ﺧﻮد را ﻓﺮوﺧﺖ و ﺷﺎﻧﻪ ﺑﺮای ﻫﻤﺴﺮش ﺧﺮﯾﺪ. وﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎزﮔﺸﺖ ﺷﺎﻧﻪ در دﺳﺖ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ دﯾﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮش ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ را ﮐﻮﺗﺎﻩ ﮐﺮدﻩ اﺳﺖ و ﺑﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﻧﻮ ﺑﺮای او ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ . .
ﻣﺎت و ﻣﺒﻬﻮت اﺷﮑﺮﯾﺰان ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ را ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮدﻧﺪ.
اﺷﮑﻬﺎﯾﺸﺎن ﺑﺮای اﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﮐﺎرﺷﺎن ﻫﺪر رﻓﺘﻪ اﺳﺖ ﺑﺮای اﯾﻦ ﺑﻮد ﮐﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ را ﺑﻪ ﻫﻤﺎن اﻧﺪازﻩ دوﺳﺖ داﺷﺘﻨﺪ و ﻫﺮﮐﺪام ﺑﺪﻧﺒﺎل ﺧﺸﻨﻮدی دﯾﮕﺮی ﺑﻮدﻧﺪ. ﺑﻪ ﯾﺎد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ اﮔﺮ ﮐﺴﯽ را دوﺳﺖ داری ﯾﺎ ﺷﺨﺼﯽ ﺗﻮ را دوﺳﺖ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮای ﺧﺸﻨﻮد ﮐﺮدن او ﺳﻌﯽ و ﺗﻼش زﯾﺎدی اﻧﺠﺎم دﻫﯽ.
ﻋﺸﻖ و ﻣﺤﺒﺖ ﺑﻪ ﺣﺮف
ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ آن ﻋﻤﻞ ﮐﺮد🌹
🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇
🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
#حدیث_نگار
امام على عليه السلام:
قطع اميد كردن، آزادى دوباره است
اليَأسُ عِتقٌ مُجَدَّدٌ
غررالحكم حدیث756
امام زين العابدين عليه السلام:
تمامِ خوبى را ديدم كه در قطع اميد كردن از آنچه مردم دارند، گرد آمده است. هر كس در هيچ چيزى به مردم اميد نبندد ( هيچ چشم داشتى نداشته باشد) و كار خود را در همه امورش به خداوند عزّوجلّ وا گذارد، خداوند عزّوجلّ در هر چيزى او را اجابت مى كند.
الكافی ج2 ص148
🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇
🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
#انگیزشی
من کلید موفقیت را نمیشناسم، اما کلید شکست خوردن، تلاش برای راضی کردن همه است…
🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇
🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
#حکایت
داستان مرد گدا در بازار
فردى هرروز در بازار گدایی میکرد و مردم حماقت وی را دست می انداختند. دو سکه به او نشان می دادند که یکی شان طلا بودو دیگری از نقره. اما او همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد! داستان در تمام منطقه پخش شد.
هرروز گروهی زن و مرد به دیدن این گدا می آمدند و دو سکه طلا به او نشان می دادند و او همیشه نقره را انتخاب میکرد، مردم وی را دست می انداختند و به حماقت او می خندیدند.
تا اینکه مرد مهربانی از راه رسید و از اینکه وی را ان طور دست می انداختند، ناراحت شد. وی را به گوشه اي دنج از میدان کشید و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند، تو سکه طلا را بردار. این طوری هم پول بیشتری گیرت میآید و همدیگر دستت نمیاندازند.
گدا پاسخ داد:
ظاهراً حق با شماست، اما اگر سکه طلا را بردارم، دیگر مردم به من پول نمیدهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آنهایم! شما نمیدانید تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آورده ام!
اگر کاری میکنی که هوشمندانه است، هیچ اشکالی ندارد که تو را احمق پندارند…!
🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇
🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
مور با همت
موری را دیدند به زورمندی كمر بسته, و ملخی را ده برابر خود برداشته. به تعجب گفتند:”این مور را ببینید كه با این ناتوانی باری به این گرانی چون مى كشد؟” مور چون این سخن بشنید بخندید و گفت:”مردان, بار را با نیروی همّت و بازوی حمیت كشند, نه به قوّت تن و ضخامت بدن”،
🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇
🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شاعرانه
ای دل غم این جهان فرسوده مخور
بیهوده نئی غمان بیهوده مخور
چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید
خوش باش غم بوده و نابوده مخور
#خیام_نیشابوری
🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇
🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
#حکایت
بخشندگی
از عبدالله بن جعفر- رضی الله عنه- منقول است كه روزی عزیمت سفر كرده بود و در نخلستان قوی فرودآمده بود غلام سیاهی نگهبان آن بود. دید كه سه قرص نان به جهت قوت وی آوردند. سگی آنجا حاضر شد. غلام یك قرص را پیش سگ انداخت , بخورد. دیگری را بینداخت, آن را نیز بخورد. پس دیگری را هم به وی انداخت, آن را هم بخورد. عبدالله- رضی الله عنه- از وی پرسید كه هرروز قوت تو چیست؟ گفت: این كه دیدی. فرمود كه چرا بر نفس خود ایثار نكردی؟ گفت:این در این زمین غریب است؛ چنین گمان مى برم كه از مسافتی دورآمده است و گرسنه است نخواستم كه آن را گرسنه بگذارم. پس گفت: امروز چه خواهی خورد؟ گفت روزه خواهم داشت. عبدالله رضی الله عنه- با خود گفت: همه خلق مرا در سخاوت ملامت كنند و این غلام از من سخی تر است. آن غلام و نخلستان را و هرچه در آنجا بود همه را بخرید. پس غلام را آزاد كرد و آنها را به وی بخشید.
🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇
🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
شبی است که «لیلة البراتش» خوانند
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
در این شبهای قدر ما را از دعای خیر خود بی نصیب نفرمایید
🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇
🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
هدایت شده از مصطفی طوقی
#حدیث_نگار
به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
🌺 @naghlestan 🌺
به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8
🌺 @naghlestan 🌺
#داستان
راستگویی
✍️پادشاهي تصمیم گرفت پسرش را جای خود بر تخت بنشاند، اما بر اساس قوانین کشور پادشاه می بایست متاهل باشد. پدر دستور داد یکصد دختر زیبا جمع کنند تا برای پسرش همسری انتخاب کند. آنگاه همه دخترها را در سالنی جمع کرد و به هر کدام از آنها بذر کوچکی داد و گفت: طی سه ماه آینده که بهار است، هر کس با این بذر زیباترین گل را پرورش دهد عروس من خواهد شد. دختران از روز بعد دست به کار شدند و در میان آنها دختر فقیری بود که در روستا زندگی می کرد. او با مشورت کشاورزان روستایش بذر را در گلدان کاشت، اما در پایان 90 روز هیچ گلی سبز نشد. خیلی ها گفتند که دیگر به جلسه نهایی نرو، اما او گفت: نمی خواهم که هم ناموفق محسوب شوم و هم ترسو! روز موعود پادشاه دید که 99 دختر هر کدام با گلهایی زیبا آمدند، سپس از دختر روستایی دلیل را پرسید و جواب را عیناً شنید. آنگاه رو به همه گفت عروس من این دختر روستایی است! قصد من این بود که صادق ترین دختر بيابم! تمام بذر گل هایی که به شما داده بودم عقیم و نابارور بود، اما همه شما نیرنگ زدید و گلهایی دیگر آوردید، جز این دختر که حقیقت را آورد.
💥زیباترین منش انسان راستگویی است!
🌺 به خانواده نَقْلِسْتٰانْ بپیوندید 👇👇
🌺 https://eitaa.com/joinchat/3155493092Cb0d1e547e8