خطبه صدوسیوششم #نهج_البلاغه(خطبه 136 - خطبه درباره بيعت خود)
نفس سرکش خود یارىکنید
لَمْ تَكُنْ بَيْعَتُكُمْ اِيّاىَ فَلْتَةً، وَ لَيْسَ اَمْرى وَ اَمْرُكُمْ واحِداً،
بیعت شما با من حادثه ناگهانى نبود، و برنامه من و شما یکى نیست،
اِنِّى اُريدُكُمْ لِلّهِ، وَ اَنْتُمْ تُريدُونَنى لاَِنْفُسِكُمْ! اَيُّهَا النّاسُ، اَعينُونى
من شما را براى خدا مىخواهم، و شما مرا براى خود مىخواهید! اى مردم، مرا در راه سرکوبى
عَلى اَنْفُسِكُمْ، وَايْمُ اللّهِ لاَُنْصِفَنَّ الْمَظْلُومَ مِنْ ظالِمِهِ، وَ لاََقُودَنَّ
نفس سرکش خود یارىکنید، بهخداقسم داد ستمدیده را از ستمکار مىگیرم، و افسار
الظّالِمَ بِخِزامَتِهِ، حَتّى اُورِدَهُ مَنْهَلَ الْحَقِّ وَ اِنْ كانَ كارِهاً.
ستمکار را مىکشم تا به آبشخور حق واردسازم گرچه به آن میلنداشتهباشد. #مرد_ميدان
@nahgolbalagh
خطبه صدوسیوهفتم #نهج_البلاغه(خطبه 137 - خطبه درباره طلحه و زبير)
1️⃣ شناسايى طلحه و زبير:
به خدا سوگند (طلحه و زبير) و پيروانشان، نه منكرى در كارهاى من سراغ دارند كه برابر آن بايستند، و نه ميان من و خودشان راه انصاف پيمودند.
آنها حقّى را مى طلبند كه خود ترك كردهاند، و انتقام خونى را مىخواهند كه خود ريختهاند.
اگر من در ريختن اين خون شريكشان بودم آنها نيز از آن سهمى دارند، و اگر خودشان تنها اين خون را ريخته ند، بايد از خود انتقام بگيرند. اولين مرحله عدالت آن كه خود را محكومكنند.
همانا آگاهى و حقيقتبينى، با من همراه است، نه حق را از خود پوشيده داشتهام و نه بر من پوشيدهبود، همانا ناكثين (اصحاب جمل) گروهى سركش و ستمگرند، خشم و كينه، و زهر عقرب، و شبهاتى چون شب ظلمانى در دلهايشان وجود دارد. درحالىكه حقيقت پديدار و باطل ريشهكن شده، و زبانش از حركت بر ضد حق فروماندهاست. به خدا سوگند، حوضى برايشان پر از آب نمايم كه تنها خود بتوانم آبش را بيرون كشم، بهگونهاى كه از آب آن سيراب برنگردند، و پسازآن از هيچگودالى آب ننوشند (يعنى نقشهاى براى آنان طرحكنم كه راه فرار نداشتهباشند).
@nahgolbalagh
خطبه صدوسیوهفتم #نهج_البلاغه(خطبه 137 - خطبه درباره طلحه و زبير)
2️⃣ وصف بيعت بىهمانند:
(شما مردم) براى بيعتكردن، بهسوى من روىآورديد، همانند مادران تازهزاييده كه به طرف بچّههاى خود مىشتابند. و پياپى فرياد كشيديد، بيعت بيعت من دستان خويش فروبستم، اما شما به اصرار آن را گشوديد، من از دستدرازكردن، سرباز زدم، و شما دستم را كشيديد.
@nahgolbalagh
خطبه صدوسیوهفتم #نهج_البلاغه(خطبه 137 - خطبه درباره طلحه و زبير)
3️⃣ شكوه از طلحه و زبير:
خدايا طلحه و زبير پيوند مرا گسستند، برمن ستمكرده و بيعت مرا شكستند، و مردم را براى جنگ با من شوراندند، خدايا آنچه را بستند تو بگشا، و آنچه را محكم رشتهاند پايدار مفرما، و آرزوهايى كه براى آن تلاش مىكنند برباد ده.
من پيشاز جنگ از آنها خواستم تا بازگردند، و تا هنگام آغاز نبرد انتظارشان را مىكشيدم، لكن آنها به نعمت پشتپا زدند و برسينه عافيت دست رد گذاردند.
@nahgolbalagh
خطبه صدوسیوهشتم #نهج_البلاغه(خطبه 138 - خطبه در آن به فتنهها (و حكومت امام عصر(عليه السلام)) اشاره مىفرمايد)
بخش اول: رسالت امام زمان علیه السلام
و من خطبة له (علیه السلام) يومئ فيها إلى ذكر المَلاحم:
يَعْطِفُ الْهَوَى عَلَى الْهُدَى، إِذَا عَطَفُوا الْهُدَى عَلَى الْهَوَى؛ وَ يَعْطِفُ الرَّأْيَ عَلَى الْقُرْآنِ، إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَى الرَّأْيِ.
سخنى از آن حضرت (علیه السلام) که در آن به حوادث بزرگ اشارت دارد:
هواهاى نفسانى را به متابعت هدايت الهى بازمىگرداند، در روزگارى كه هدايت الهى را به متابعت هواهاى نفسانى درآوردهباشند. آراء و انديشهها را تابع قرآن گرداند در روزگارى كه قرآن را تابع آراء و انديشههاى خود ساختهباشند.
@nahgolbalagh
خطبه صدوسیوهشتم #نهج_البلاغه(خطبه 138 - خطبه در آن به فتنهها (و حكومت امام عصر(عليه السلام)) اشاره مىفرمايد)
بخش دوم: وصف دوران ظهور
تاآنگاه كه جنگى سخت درميان شما درگيرشود، جنگى كه چونان درندهاى دندان نمايد، همانند حيوانى شيرده كه پستانهايش پر شير باشد و شيرش به دهانها شيرين آيد ولى در پايان به شرنگ بدل شود.
❗️ آگاه باشيد كه فردا -و فردا خواهدآمد و ندانيد باخود چهخواهدآورد- فرمانروايى كه نه از اينقوم است، كارگزاران را بهسبب اعمال ناپسندشان بازخواست خواهدكرد و زمين براى او گنجينههايش را، چون پارههاى جگرش، بيرونافكند. و كليدهاى خود را تسليم او كند و او به شما نشان خواهدداد كه دادگرى در كشوردارى چگونه است. و كتاب خدا و سنت او را، كه مردهاست، زندهكند.
@nahgolbalagh
خطبه صدوسیوهشتم #نهج_البلاغه(خطبه 138 - خطبه در آن به فتنهها (و حكومت امام عصر(عليه السلام)) اشاره مىفرمايد)
در اشاره به خروج سفیانى، یا فتنه عبدالملک مروان
گویا او را مىبینم که در شام فریاد برداشته، و با پرچمهایش در حولوحوش کوفه مىگردد، و به اهل کوفه همچون شتر سرکش رومىآورد، زمین را از سرهاى بریده فرش مىکند، دهانش گشوده، قدمش در زمین سنگین، جولانش گسترده،و هیبتش عظیم است. بهخداقسم شما را در این طرف و آن طرف زمین پراکنده مىکند تا از شما جز بهمانند باقیمانده سرمه درچشم باقىنماند. اینبرنامه ادامه دارد تا عرب بر سر عقل آید. پس سنّتهاى برقرار را ملتزمشوید، و آثار آشکار و پیمان نزدیکى را که بقاى نبوت بر آن است پاىبند باشید، و بدانید که شیطان راههاى خود را براى شما هموار مىکند تا بهدنبال او بروید.
@nahgolbalagh
خطبه صدوسیونهم #نهج_البلاغه(خطبه 139 - خطبه به هنگام شورا)
لَمْ يُسْرِعْ اَحَدٌ قَبْلى اِلى دَعْوَةِ حَقٍّ، وَ صِلَةِ رَحِم، وَ عائِدَةِ كَرَم.
احدى پیشاز من به قبول دعوت حق، و صله رحم، و احسان کریمانه نشتافته.
فَاسْمَعُوا قَوْلى، وَ عُوا مَنْطِقى، عَسى اَنْ تَرَوْا هذَا الاَْمْرَ مِنْ بَعْدِ هذَا
پس سخنم را بشنوید، و گفتارم را حفظکنید، ممکناست بعداز امروز ببینید که در مسأله
الْيَوْمِ تُنْتَضى فيهِ السُّيُوفُ، وَ تُخانُ فيهِ الْعُهُودُ، حَتّى يَكُونَ
خلافت شمشیرها برآمده، و به پیمانها خیانت عارضشده، تاجایىکه
بَعْضُكُمْ اَئِمَّةً لاَِهْلِ الضَّلالَةِ، وَ شيعَةً لاَِهْلِ الْجَهالَةِ.
برخىاز شما پیشواى گمراهان گشته، و بعضى تابع جاهلان شدهاید.
@nahgolbalagh
خطبه صدوچهلم #نهج_البلاغه(خطبه 140 - خطبه در نهىاز غيبت مردم)
شايسته است، آنانكه مرتكب گناه نشدهاند و از معصيت درامان ماندهاند، به گناهكاران و عاصيان رحمتآورند. و همواره به درگاه خداوندى سپاسگزارند تا سپاس خداوندى، آنان را از عيبجويى گناهكاران بازدارد.
پس چگونه است حال غيبتكنندهاى كه زبان به غيبت برادر خود مىگشايد و او را به سبب گرفتارشدنش در چنگ گناه سرزنش مىكند.
آيا به ياد ندارد كه خداوند گناهان او را مستور داشته، آن هم گناهانى، كه از گناهان كسى كه زبان به غيبتش گشاده، بسى بزرگتر بودهاست.
و چگونه او را به گناهى نكوهش مىكند كه خود نيز همانند آن را مرتكب مىشود. و اگر آن گناه را، عينا، مرتكبنشده، خداوند را در مواردى كه از آن گناه عظيمتر بودهاست، نافرمانى كردهاست.
به خدا سوگند، اگر گناه بزرگى مرتكبنشده ولى نافرمانى كوچكى از او سرزدهاست، جرأت او در عيبجويى و غيبت مردمان گناهى بزرگتر است.
اى بنده خدا، به عيبجويى گناهكار مشتاب، شايد خداوند او را آمرزيدهباشد و از خردك گناهى هم كه كردهاى، ايمنمنشين، بسا كه تو را بدان عذابكنند.
هركس از شما كه به عيب ديگرى آگاهاست، بايد از عيبجويى بازايستد. زيرا مىداند كه خود را نيز چنانعيبى هست.
بايد به سبب عيبى كه ديگران بدان مبتلاهستند و او از آن درامان ماندهاست، خدا را شكرگويد و اينشكرگزارى او را از نكوهش ديگران بهخود مشغولدارد.
@nahgolbalagh