eitaa logo
سخنان امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام
209 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
580 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خطبه صدودهم (خطبه 110 - خطبه در نكوهش دنيا) بخش دوم: ناپایداری دنیا هيچ‌كس از سرور و شادمانى آن بهره‌مند نشد جزآن‌كه، شاديش را اشكى درپى بود. به كسى از خوشي‌هايش روى‌نياورد كه عاقبت از بدي‌ها و زيان‌هايش براو پشت‌نكرد و بركسى باران نرم آسايش نباريد كه پس‌ازآن به رگ‌بار بلايش گرفتارننمود. اگر بامدادان به‌كسى روى يارى نشان‌دهد، شام‌گاهان براو چهره دژم‌كند. اگر ازسويى، شربت گوارا و شيرين به‌كام ريزد، ازديگرسو، شرنگ بلا و مصيبتش چشاند. اگر كسى را نعمتى دل‌خواه ارزانى دارد، بي‌درنگ، به‌رنجى جان‌كاهش گرفتارسازد. هر كه در سايه بال‌هاى امن و آسايش او روزى را به‌شب رساند، به‌يقين شب را در زير بال‌هاى خوف و وحشت به‌روز آورد. دنيا خود بغايت، فريبنده‌است و هرچه در اوست فريبى بيش نيست. ساكنانش، سرانجام، جام فنا را سرخواهندكشيد. در هيچ‌توشه او خيرى نيست، جز در توشه پرهيزگارى. هركه از توشه دنيا بهره كمترى دارد از آنچه سبب ايمنى اوست بهره بيشترى يافته ‌است و هركه از دنيا بهره بيشترى دارد از آنچه موجب هلاكت اوست، سهم بيشترى برداشته. پس‌از اندك‌زمانى نيز زوال يابد. https://eitaa.com/nahgolbalagh واتساپ https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
خطبه صدودهم (خطبه 110 - خطبه در نكوهش دنيا) بخش سوم: اعتماد به دنیا چه‌بسيار مردمى كه به دنيا اعتماد كردند و دنيا دردمندشان ساخت و چه‌بسيار كسانى كه به‌او اعتماد ورزيدند و برزمينشان كوبيد. چه‌مردم پرهيبت‌وابهتى را كه حقيرساخت و چه‌مردم خودپسندى را كه خوارنمود. سلطنت و رياستش دست‌به‌دست مى‌گردد و فضاى شادخواريهاى آن تيره‌وتار است. زلالش شور و ناگوار است و شيرينيش با تلخى سرشته است. طعام آن زهرى است كشنده. و آنچه در آن مايه دل‌بستگى است، چونان ريسمان‌هايى كهنه و بريده است. زنده‌اش در معرض مرگ است و تن‌درستش، دست‌خوش بيمارى. ملك آن ازدست‌ربودنى است. پيروزمندش، شكست‌خورده است و توان‌گر آن نكبت‌زده است و ساكن آن غارت‌شده. https://eitaa.com/nahgolbalagh واتساپ https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
خطبه صدودهم (خطبه 110 - خطبه در نكوهش دنيا) بخش چهارم: عبرت از گذشتگان آيا نه چنين است، كه شما اكنون در سراهاى كسانى هستيد كه عمرشان از شما درازتر بود و آثارشان پايدارتر و آرزوهايشان بيشتر و شمارشان افزونتر و لشكرهايشان انبوه تر. آنان دنيا را بندگى كردند و چه بندگى كردنى و آن را برگزيدند و چه برگزيدنى. سپس از دنيا رخت بربستند، بى‌هيچ توشه‌اى كه به جايى رساندشان و بى‌هيچ مركبى كه از مراحل دشوار بگذراندشان. آيا هيچ‌خبرى شنيده‌ايد كه دنيا براى رهايى اسيرانش فديه‌اى داده‌باشد يا لحظه‌اى به‌ياريشان برخاسته‌باشد يا براى آنها مصاحبى نيك بوده‌باشد نه دنيا همانند كرمى، كه درخت و دندان را مى‌خورد، آنان را خورده و نابود كرده و حوادث كوبنده آن بنيان زندگيشان را سست نموده‌است. با سختي‌هاى خود ذليلشان ساخت و بينى آنها برخاك ماليد و لگدكوب سمّ ستورانشان نمود. همه يارى و مددكاريش در حق آنها اين بود، كه حوادث سخت روزگار را بر سرشان كشد. فراوان ديده‌ايد، ناآشنايى نمودن و چهره دژم كردنش را به آنان كه در برابر او خضوع كردند يا او را برگزيدند يا بدو اعتماد كردند تا آن‌گاه كه او را براى هميشه گذاشتند و گذشتند. آيا جزگرسنگى به آنها توشه‌اى داد و جز به‌تنگنايى حقير به‌جايى گشاده فرودآورد يا درتاريكى فروغى بخشيد يا جز ندامت چيزى از پيشان فرستاد آيا اين است آنچه براى خود برگزيده‌ايد يا بدان اطمينان روا داشته‌ايد يا آزمند آن گشته‌ايد بدسرايى است براى كسى كه بدو بدگمان نباشد. يا از خطرش بيمى به دل راه ندهد. https://eitaa.com/nahgolbalagh https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
خطبه صدودهم (خطبه 110 - خطبه در نكوهش دنيا) بخش پنجم: عالم مردگان ❗️بدانيد، هرچند خود مى‌دانيد، كه دنيا را خواهيدگذاشت و از آن كوچ خواهيدكرد. از آنان، كه برخود مى‌باليدند و مى‌گفتند: چه‌كسى ازما زورمندتر است عبرت‌بگيريد. آنان را به گورهايشان بردند و نگذاشتند كه خود مركب خود را اختيار كنند. آنان را به گورهايشان بردند، بى‌آنكه سوارانشان خوانند. و به‌گورها سپردند، بى‌آنكه مهمانانشان شمارند. و در زمين برايشان قبرها تعبيه‌كردند و از خاك كفن‌ها ساختند و از استخوان‌هاى پوسيده، همسايگان گرفتند. همسايگانى كه به نداى همسايه خود پاسخ‌ندهند و ستمى را از آنان رفع‌ننمايند و به‌زارى نوحه‌گران التفاتى نكنند. اگر باران‌ببارد شادمان نمى‌شوند و اگر قحط آيد نوميد نمى‌گردند. مجتمع‌اند و تنهايند، همسايه‌اند و ازهم دورند، نزديكان‌اند و به‌ديدار يكديگر نروند، خويشاوندان يك‌ديگرند و اظهار خويشاوندى نكنند. مردمى بردبارند، كينه‌هايشان ازميان رفته‌است و بى‌خبران‌اند و خصومتهايشان مرده‌است. ديگر نه از آزارشان بيمى است و نه در ياريشان اميدى. به جاى زيستن بر روى زمين، در دل زمين جاى‌گرفته‌اند و به جاى فراخى، تنگى را برگزيده‌اند و به جاى زندگى در ميان خاندان به‌غربت گرفتارآمده‌اند. در عوض نور از تاريكى نصيب برده‌اند. برهنه‌پاى و برهنه‌تن، درون خاك جاى‌گرفته‌اند، آنسان كه ازخاك برآمده‌بودند. بار اعمال بردوش از آنجا به زندگى جاويد و سراى باقى سفركردند: «چنان‌كه نخستين‌بار بيافريديم، بازگردانيم. اين وعده‌اى است كه برآوردنش برعهده ماست». https://eitaa.com/nahgolbalagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خطبه صدویازدهم (خطبه (111)- خطبه درباره ملک‌الموت و قبض روح مردم) هَلْ تُحِسُّ [يُحَسُ] بِهِ إِذَا دَخَلَ مَنْزِلًا، أَمْ هَلْ تَرَاهُ إِذَا تَوَفَّى أَحَداً؟ بَلْ كَيْفَ يَتَوَفَّى الْجَنِينَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ؟ أَ يَلِجُ عَلَيْهِ مِنْ بَعْضِ جَوَارِحِهَا، أَمْ الرُّوحُ أَجَابَتْهُ بِإِذْنِ رَبِّهَا، أَمْ هُوَ سَاكِنٌ مَعَهُ فِي أَحْشَائِهَا؟ كَيْفَ يَصِفُ إِلَهَهُ مَنْ يَعْجَزُ عَنْ صِفَةِ مَخْلُوقٍ مِثْلِهِ؟ آيا هنگامى كه فرشته مرگ به خانه‌اى درآمد، از آمدن او آگاه مى‌شوى؟ آيا هنگامى‌كه يكى را قبض روح مى‌كند او را مى‌بينى؟ بچّه را چگونه در شكم مادر مى‌ميراند؟ آيا از راه اندام مادر وارد مى‌شود يا روح به اجازه خداوند به سوى او مى‌آيد يا همراه كودك در شكم مادر به‌سرمى‌برد؟ آن‌كس كه آفريده‌اى چون خود را نتواند وصف‌كند، چگونه مى‌تواند خداى خويش را وصف‌نمايد؟ https://eitaa.com/nahgolbalagh
خطبه صدودوازدهم (خطبه 112-در نكوهش دنيا) 1️⃣ پرهيزدادن از دنيا پرستى: شما را از دنياپرستى مى‌ترسانم، زيرا منزل‌گاهى است براى كوچ‌كردن، نه منزلى براى هميشه مانده است. دنيا خود را با غرور زينت‌داده و با زينت و زيبايى مى‌فريبد. خانه‌اى است كه نزد خداوند بى‌مقدار است، زيرا كه حلال آن با حرام، و خوبى آن با بدى، و زندگى در آن با مرگ، و شيرينى آن با تلخى‌ها درآميخته است، خداوند آن را براى دوستانش انتخاب نكرد. و در بخشيدن آن به دشمنانش دريغ نفرمود. خير دنيا اندك، و شرّ آن آماده، و فراهم آمده‌اش پراكنده، و ملك آن غارت‌شده، و آبادانى آن روبه‌ويرانى نهاده‌است. چه‌ارزشى دارد خانه‌اى كه پايه‌هاى آن در حال فروريختن و عمر آن چون زاد و توشه پايان مى‌پذيرد و چه لذّتى دارد زندگانى كه چونان مدّت سفر به آخر مى‌رسد. https://eitaa.com/nahgolbalagh
خطبه صدودوازدهم (خطبه 112-در نكوهش دنيا) 2️⃣ روش برخورد با دنيا: مردم آنچه را خدا واجب‌كرده جزو خواسته‌هاى خود بدانيد، و در پرداختن حقوق الهى از او يارى طلبيد، و پيش‌از آن ‌که مرگ شما را بخواند گوش به دعوت او دهيد. همانا زاهدان اگر چه خندان باشند، قلبشان مى‌گريد و اگر چه شادمان باشند اندوه آنان شديد است و اگر چه براى نعمت‌هاى فراوان مورد غبطه ديگران قرارگيرند امّا با نفس خود در دشمنى بسيارى قراردارند. https://eitaa.com/nahgolbalagh
خطبه صدودوازدهم (خطبه 112-در نكوهش دنيا) 3️⃣ نكوهش از غفلت‌زدگان: ياد مرگ از دل‌هاى شما رفته، و آرزوهاى فريبنده جاى آن را گرفته‌است. و دنيا بيش از آخرت شما را تصاحب كرده و متاع زودرس دنيا بيش از متاع جاويدان آخرت در شما نفوذ كرده‌است و دنيازدگى قيامت را از يادتان برده‌است. همانا شما برادران دينى يكديگريد، چيزى جز درون پليد و نيّت زشت، شما را از هم جدا نساخته‌است، نه يكديگر را يارى مى‌دهيد، نه خيرخواه يكديگريد و نه چيزى به يكديگر مى‌بخشيد و نه به يكديگر دوستى مى‌كنيد. شما را چه شده‌است كه با به‌دست‌آوردن متاعى اندك از دنيا شادمان مى‌گرديد و از متاع بسيار آخرت كه ازدست مى‌دهيد اندوه‌ناك نمى‌شويد امّا با ازدست‌دادن چيزى اندك از دنيا مضطرب‌شده كه آثار پريشانى در چهره‌ها آشكار مى‌گردد و بى‌تابى مى‌كنيد، گويا اين دنيا محل زندگى جاودان شما و وسائل آن براى هميشه از آن شماست. چيزى شما را از عيب‌جويى برادر دينى بازنمى‌دارد جز آن‌كه مى‌ترسيد مانند آن عيب را در شما به‌رختان كشند. در بى‌اعتنايى به آخرت و دوستى دنيا يك‌دل شده‌ايد، و هريك از شما دين را تنها بر سر زبان مى‌آوريد، و از اين‌كار خشنوديد همانند كارگرى كه كارش را به‌پايان رسانده و خشنودى مولاى خود را فراهم كرده‌است. https://eitaa.com/nahgolbalagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خطبه صدوسیزدهم (خطبه 113 - خطبه در پند و اندرز مردم ) 1️⃣ ارزش ستايش و شهادت به يگانگى خدا: ستايش خداوندى را سزاست كه حمد و ستايش را به نعمت‌ها، و نعمت‌ها را به شكرگزارى پيوند داد خداى را بر نعمت‌هايش آن‌گونه ستايش مى‌كنيم كه بر بلاهايش. و براى به‌راه‌آوردن نفس سركش كه دربرابر اوامر الهى سستى مى‌كند و در ارتكاب زشتى‌ها كه نهى فرمود شتاب دارد، از خدا يارى مى‌خواهيم، و از گناهانى كه علم خدا به آنها احاطه دارد و كتابش آنها را برشمرده و ثبت كرده، طلب آمرزش مى‌كنيم. علم خداوندى كه كمترين نارسايى نداشته، و كتابى كه چيزى را وانگذاشته‌است. به خدا ايمان داريم، ايمان كسى كه غيب‌ها را به چشم خود ديده، و برآنچه وعده داده‌اند آگاه است، ايمانى كه اخلاص آن شرك را زدوده، و يقين آن شك را نابود كرده‌است. و گواهى مى‌دهيم كه خدايى نيست جز خداى يكتا، نه شريكى دارد و نه همتايى، و گواهى مى‌دهيم كه حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده اوست «كه درود خدا بر او و خاندانش باد». اين دو گواهى (شهادتين) گفتار را بالا مى‌برند، و كردار و عمل را به پيشگاه خدا مى‌رسانند، ترازويى كه اين دو گواهى را در آن نهند سبك نباشد، و اگر بردارند با چيزى ديگرى سنگين نخواهد شد. https://eitaa.com/nahgolbalagh
خطبه صدوسیزدهم (خطبه 113 - خطبه در پند و اندرز مردم ) 2️⃣ سفارش به تقوى: ❗️اى بندگان خدا شما را به تقواى الهى سفارش مى‌كنم، كه زاد و توشه سفر قيامت است. تقوا توشه‌اى است كه به منزل رساند، پناه‌گاهى است كه ايمن مى‌گرداند. بهترين گوينده آن را به گوش مردم خوانده و بهترين شنونده آن را فراگرفت، پيامبرى كه بهتراز هركس سخن را به گوش مردم رساند. پس خواننده، دعوت خود را به‌خوبى شنواند، و شنونده خود را رستگار گرداند. ❗️اى بندگان خدا همانا تقواى الهى دوستان خدا را از انجام محرّمات بازمى‌دارد، و قلب‌هايشان را پراز ترس خدا مى‌سازد، تا آن‌كه شب‌هاى آنان با بى‌خوابى و روزهايشان با تحمل تشنگى و روزه‌دارى، سپرى مى‌گردد، كه آسايش آخرت را با رنج دنيا و سيراب‌شدن آنجا را با تحمل تشنگى دنيا به‌دست‌آوردند. اجل و مرگ را نزديك ديده و در اعمال نيكو شتاب كرده‌اند، آرزوهاى دنيايى را دروغ خواندند و مرگ به‌درستى نگريستند. https://eitaa.com/nahgolbalagh
خطبه صدوسیزدهم (خطبه 113 - خطبه در پند و اندرز مردم ) 3️⃣ شناخت دنيا: آرى همانا دنيا خانه نابودشدن، رنج‌بردن از دگرگونى ها، و عبرت‌گرفتن است، و از نشانه نابودى، آن‌كه: روزگار كمان خود را به زه كرده، تيرش به‌خطا نمى‌رود، و زخمش بهبودى ندارد، زنده را با تير مرگ هدف قرارمى‌دهد، و تن‌درست را با بيمارى ازپادرمى‌آورد، و نجات‌يافته را به‌هلاكت مى‌كشاند. دنيا خورنده‌اي‌است كه يرى ندارد، و نوشنده‌اى است كه سيراب نمى‌شود. و نشانه رنج دنيا آن كه آدمى جمع‌آورى مى‌كند آنچه را كه نمى‌خورد، و مى‌سازد بنايى كه خود در آن مسكن نمى‌كند، پس به‌سوى پروردگار خود مى‌رود نه مالى برداشته و نه خانه‌اى به همراه برده‌است. و نشانه دگرگونى دنيا آن‌كه، كسى‌كه ديروز مردم به او ترحّم مى‌كردند امروز حسرت او را مى‌خورند و آن‌كس را كه حسرت او مى‌خوردند امروز به او ترحّم مى‌كنند، و اين نيست مگر براى نعمت‌هايى كه به‌سرعت دگرگون مى‌شود، و بلاهايى كه ناگهان نازل مى‌گردد. و نشانه عبرت‌انگيزبودن دنيا، آن‌كه، آدمى پس‌از تلاش و انتظار تا مى‌رود به آرزوهايش برسد، ناگهان مرگ او فرا رسيده، اميدش را قطع مى‌كند، نه به آرزو رسيده، و نه آنچه را آرزو داشته باقى مى‌ماند. سبحان اللّه شادى دنيا چه‌فريبنده و سيراب‌شدن از آن، چه‌تشنگى زاست و سايه آنچه سوزان است نه زمان آمده را مى‌شود رد كرد و نه گذشته را مى‌توان بازگرداند، پس منزّه و پاك است خداوند چقدر زنده به مرده نزديك است براى پيوستن به آن و چه دور است مرده از زنده كه از آنان جداگشته. https://eitaa.com/nahgolbalagh
خطبه صدوسیزدهم (خطبه 113 - خطبه در پند و اندرز مردم ) 4️⃣ ارزيابى دنيا و آخرت: همه‌چيز دنيا شنيدن آن بزرگتر از ديدن آن است هرچيز از آخرت ديدن آن بزرگتر از شنيدن آن است چيزى بدتر از شرّ و بدى نيست جز كيفر و عذاب آن، و چيزى نيكوتر از خير و نيكى وجود ندارد جز پاداش آن. همه‌چيز دنيا شنيدن آن بزرگتر از ديدن آن است، و هرچيز از آخرت ديدن آن بزرگتر از شنيدن آن است. پس كفايت مى‌كند شما را شنيدن از ديدن، و خبردادن از پنهانى‌هاى آخرت. آگاه باشيد، هرگاه از دنياى شما كاهش‌يابد و به آخرت افزوده گردد بهترازآن است كه از پاداش آخرت شما كاسته و بردنياى شما افزوده‌شود. چه‌بسا كاهش يافته‌هايى كه سودآور است، و افزايش‌داشته‌هايى كه زيان‌آور بود. همانا به آنچه فرمان داده‌شديد گسترده‌تر ازچيزى است كه شما را از آن بازداشتند، و آنچه بر شما حلال است، بيش‌از چيزى است كه برشما حرام كرده‌اند، پس آنچه را اندك است براى آنچه كه بسيار است ترك‌كنيد، و آنچه را برشما تنگ‌گرفته‌اند به‌خاطر آنچه كه شما را در گشايش قراردادند انجام‌ندهيد. https://eitaa.com/nahgolbalagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خطبه صدوچهاردهم (خطبه 114 - خطبه در طلب باران) بخش اول: دعای طلب باران اللَّهُمَّ قَدِ انْصَاحَتْ جِبَالُنَا وَ اغْبَرَّتْ أَرْضُنَا وَ هَامَتْ دَوَابُّنَا وَ تَحَيَّرَتْ فِي مَرَابِضِهَا وَ عَجَّتْ عَجِيجَ الثَّكَالَى عَلَى أَوْلَادِهَا وَ مَلَّتِ التَّرَدُّدَ فِي مَرَاتِعِهَا وَ الْحَنِينَ إِلَى مَوَارِدِهَا، اللَّهُمَّ فَارْحَمْ أَنِينَ الْآنَّةِ وَ حَنِينَ الْحَانَّةِ، اللَّهُمَّ فَارْحَمْ حَيْرَتَهَا فِي مَذَاهِبِهَا وَ أَنِينَهَا فِي مَوَالِجِهَا. اللَّهُمَّ خَرَجْنَا إِلَيْكَ حِينَ اعْتَكَرَتْ عَلَيْنَا حَدَابِيرُ السِّنِينَ وَ أَخْلَفَتْنَا مَخَايِلُ الْجُودِ، فَكُنْتَ الرَّجَاءَ لِلْمُبْتَئِسِ وَ الْبَلَاغَ لِلْمُلْتَمِسِ، نَدْعُوكَ حِينَ قَنَطَ الْأَنَامُ وَ مُنِعَ الْغَمَامُ وَ هَلَكَ السَّوَامُ أَلَّا تُؤَاخِذَنَا بِأَعْمَالِنَا وَ لَا تَأْخُذَنَا بِذُنُوبِنَا، وَ انْشُرْ عَلَيْنَا رَحْمَتَكَ بِالسَّحَابِ الْمُنْبَعِقِ وَ الرَّبِيعِ الْمُغْدِقِ وَ النَّبَاتِ الْمُونِقِ، سَحّاً وَابِلًا تُحْيِي بِهِ مَا قَدْ مَاتَ وَ تَرُدُّ بِهِ مَا قَدْ فَاتَ. بار خدايا، كوه‌هاى ما از خشكى شكافته و زمين ما تيره‌شده. ستورانمان تشنه‌اند و در آغل‌هاى خود سرگشته‌اند. همانند مادران فرزندمرده مى‌نالند. از آمدوشدهاى بيهوده به چراگاه‌ها ملول شده‌اند و از اشتياق به آبشخورها به‌ستوه آمده‌اند. بار خدايا، ترحم فرماى به ناله گوسفندان و شوق ماده شتران به آبشخورها. بار خدايا، ترحم فرماى به سرگشتگى آنها، آن‌گاه كه در راه مى‌روند و به ناله‌هايشان، آ‌ گاه كه به آغل‌هايشان درمى‌آيند. بار خدايا، بيرون آمده‌ايم به سوى تو، هنگامى‌كه خشك‌سالى چونان اشترى لاغر بر سر ما آمده. و ابرهاى بارانزاى نه بدان‌گونه اند كه مى‌نمايند. اى خداوند، تويى اميد دردمندان و چاره‌ساز خواهندگان. در هنگامى‌كه مردمان نوميد شده اند و ابر، باران خود را باز داشته و چرندگان هلاك شده‌اند تو را مى‌خوانيم. بار خدايا كه ما را به اعمالمان مؤاخذت نفرمايى و به گناهانمان مگيرى. رحمت خود را با ابرهاى بارنده‌ات و بهار پربارانت و روييدني‌هاى شادى‌افزايت بر ما ارزانى‌دار. از تو بارانى درشت و تندبار مى‌خواهيم تا آنها را كه مرده‌اند زنده‌سازى و آنچه را كه از دست رفته‌است تدارك‌فرمايى. https://eitaa.com/nahgolbalagh
خطبه صدوچهاردهم (خطبه 114 - خطبه در طلب باران) بخش دوم: درخواست بارانی بابرکت اللَّهُمَّ سُقْيَا مِنْكَ مُحْيِيَةً مُرْوِيَةً، تَامَّةً عَامَّةً، طَيِّبَةً مُبَارَكَةً، هَنِيئَةً [مَريِئَةً] مَرِيعَةً، زَاكِياً نَبْتُهَا، ثَامِراً فَرْعُهَا، نَاضِراً وَرَقُهَا، تُنْعِشُ بِهَا الضَّعِيفَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُحْيِي بِهَا الْمَيِّتَ مِنْ بِلَادِكَ. اللَّهُمَّ سُقْيَا مِنْكَ تُعْشِبُ بِهَا نِجَادُنَا وَ تَجْرِي بِهَا وِهَادُنَا وَ يُخْصِبُ بِهَا جَنَابُنَا وَ تُقْبِلُ بِهَا ثِمَارُنَا وَ تَعِيشُ بِهَا مَوَاشِينَا وَ تَنْدَى بِهَا أَقَاصِينَا وَ تَسْتَعِينُ بِهَا ضَوَاحِينَا مِنْ بَرَكَاتِكَ الْوَاسِعَةِ وَ عَطَايَاكَ الْجَزِيلَةِ عَلَى بَرِيَّتِكَ الْمُرْمِلَةِ وَ وَحْشِكَ الْمُهْمَلَةِ؛ وَ أَنْزِلْ عَلَيْنَا سَمَاءً مُخْضِلَةً مِدْرَاراً هَاطِلَةً يُدَافِعُ الْوَدْقُ مِنْهَا الْوَدْقَ وَ يَحْفِزُ الْقَطْرُ مِنْهَا الْقَطْرَ، غَيْرَ خُلَّبٍ بَرْقُهَا وَ لَا جَهَامٍ عَارِضُهَا وَ لَا قَزَعٍ رَبَابُهَا وَ لَا شَفَّانٍ ذِهَابُهَا، حَتَّى يُخْصِبَ لِإِمْرَاعِهَا الْمُجْدِبُونَ وَ يَحْيَا بِبَرَكَتِهَا الْمُسْنِتُونَ، فَإِنَّكَ تُنْزِلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ تَنْشُرُ رَحْمَتَكَ وَ أَنْتَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ. اى خداوند، بارانى از تو مى‌خواهيم جانبخش و سيراب كننده كه همه را در بر گيرد و به همه جاى برسد. بارانى پاكيزه، بركت دهنده، گوارا و پر نعمت، كه گياهش بسيار بود و شاخه‌هايش پربار و برگهايش تر و تازه كه بدان بندگان ناتوانت را تن و توش دهى و بلاد مرده ات را زنده گردانى. بار خدايا، بارانى عطا كن تا زمينهاى بلند پر علف شوند و در زمينهاى پست آب روان گردد و پيرامون ما سبز و خرم شود و ميوه‌هايمان فراوان گردد و ستورانمان به راحت رسند و مردمان دور از ما نيز از آن تمتع برند و صحراها و مزارع آفتاب زده، از آن بهره‌مند گردند. از بركات واسعه خود و از عطاياى سرشارت بر بندگان بيچاره ات و وحشيانى، كه در صحراها رها شده‌اند، بخشش فرماى. بر ما ببار بارانى كه زمين را سيراب كند، پى در پى ببارد و فراوان ببارد، به گونه اى كه قطره هايش بر هم آيد و دنباله اش بريده نشود. ابرى كه برقش باران درپى داشته باشد نه ابر بى‌باران كه افق را پوشد و نه ابر سفيد كم باران و همراه با بادهاى سرد، تا قحطى زدگان با گياه فراوانش فراخ نعمت شوند. و به بركت آن رنجديدگان به راحت رسند. تو باران را وقتى مى‌فرستى كه مردمان نوميدند و رحمت خود بر همگان مى پراكنى. تويى ياور ما و درخور ستايش. https://eitaa.com/nahgolbalagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خطبه صدوپانزدهم (خطبه 115 - خطبه در اندرز به ياران ) 1️⃣ ويژگى هاى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله: خداوند پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را فرستاد تا دعوت‌كننده به حق، و گواه اعمال خلق باشد. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بدون سستى و كوتاهى، رسالت پروردگارش را رسانيد، و در راه خدا با دشمنانش بدون عذرتراشى جنگيد. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيشواى پرهيزكاران، و روشنى‌بخش چشم هدايت‌شدگان است. @nahgolbalagh
خطبه صدوپانزدهم (خطبه 115 - خطبه در اندرز به ياران ) 2️⃣ اندرز ياران: مردم اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان‌است باخبر بوديد، از خانه‌ها كوچ مى‌كرديد، در بيابان‌ها سرگردان مى‌شديد، و بر كردارتان اشك مى‌ريختيد و چونان زنان مصيبت‌ديده بر سر و سينه مى‌زديد سرمايه خود را بدون نگه‌بان و جانشين رهامى‌كرديد و هركدام ازشما تنها به كار خود مى‌پرداختيد، و به ديگرى توجّهى نداشتيد. ❗️افسوس، آنچه را به شما تذّكردادند فراموش‌كرديد، و از آنچه شما را ترساندند، ايمن‌گشتيد گويا عقل از سرتان پريده، و كارهاى شما آشفته شده‌است. @nahgolbalagh
خطبه صدوپانزدهم (خطبه 115 - خطبه در اندرز به ياران ) 3️⃣ تعريف يارانى كه به شهادت رسيدند: به خدا سوگند، دوست داشتم كه خدا ميان من و شما جدايى اندازد، و مرا به كسى كه نسبت به من سزاوارتر است ملحق فرمايد. به خدا سوگند، آنان مردمى بودند، نيك‌انديش، ترجيح‌دهنده بردبارى، گويندگان حق، و ترك‌كنندگان ستم. پيش از ما به راه راست قدم گذاشته و شتابان رفتند و در به دست آوردن زندگى جاويدان آخرت و كرامت گوارا، پيروزشدند. @nahgolbalagh
خطبه صدوپانزدهم (خطبه 115 - خطبه در اندرز به ياران ) 4️⃣ خبر از خونريزى و شكم‌بارگى حجّاج بن يوسف ثقفى: ❗️آگاه باشيد، به خدا سوگند پسركى از طايفه ثقيف (حجّاج بن يوسف) بر شما مسلّط مى‌گردد كه هوس‌باز و گردن‌كش و ستم‌گر است، سبزه‌زارهاى «اموال و دارايي‌ها» شما را مى‌چرد و چربى شما را آب مى‌كند. ابو وذحه: بس كن. @nahgolbalagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خطبه صدوشانزدهم (خطبه 116 - خطبه در نكوهش كسانى كه به مال و جان بُخل‌مى‌ورزند) فَلا اَمْوالَ بَذَلْتُمُوها لِلَّذى رَزَقَها، وَلا اَنْفُسَ خاطَرْتُمْ بِها نه اموال خود را براى کسى که آن را روزى شما نمود بخشیدید، و نه جان‌ها را براى خداوندى که آنها را لِلَّذى خَلَقَها. تَكْرُمُونَ بِاللّهِ عَلى عِبادِهِ، وَلا تُكْرِمُونَ اللّهَ آفرید به مخاطره انداختید. به سبب خدا بر بندگانش کرامت یافته‌اید، درحالى‌که خدا را (با نافرمانى از اوامرش) فى عِبادِهِ. فَاعْتَبِرُوا بِنُزُولِكُمْ مَنازِلَ مَنْ كانَ قَبْلَكُمْ، در میان بندگانش اکرام نمى‌کنید. از قرارگرفتن در منازل آنان که پیش‌از شما بودند و از دنیا رفتند، وَانْقِطاعِكُمْ عَنْ اَوْصَلِ اِخْوانِكُمْ. و از جداشدن از نزدیک‌ترین برادرانتان (به سبب مرگ) عبرت‌بگیرید. @nahgolbalagh
خطبه صدوهفدهم (خطبه 117 - خطبه درباره ياران شايسته خود) أَنْتُمُ الْأَنْصَارُ عَلَى الْحَقِّ وَ الْإِخْوَانُ فِي الدِّينِ وَ الْجُنَنُ يَوْمَ الْبَأْسِ وَ الْبِطَانَةُ دُونَ النَّاسِ، بِكُمْ أَضْرِبُ الْمُدْبِرَ وَ أَرْجُو طَاعَةَ الْمُقْبِلِ، فَأَعِينُونِي بِمُنَاصَحَةٍ خَلِيَّةٍ مِنَ الْغِشِّ سَلِيمَةٍ مِنَ الرَّيْبِ، فَوَاللَّهِ إِنِّي لَأَوْلَى النَّاسِ بِالنَّاسِ. شما ياران حق و برادران دينى من مى‌باشيد، در روز جنگ چون سپر محافظ دوركننده ضربت‌ها، و در خلوت‌ها محرم اسرار منيد، با كمك شما پشت‌كنندگان به حق را مى‌كوبم و به راه مى‌آورم، و فرمان‌بردارى استقبال‌كنندگان را اميدوارم. پس مرا، با خيرخواهى خالصانه، و سالم از هرگونه شك‌وترديد، يارى‌كنيد. به‌خداسوگند من به مردم ازخودشان سزاوارترم. @nahgolbalagh
خطبه صدوهیجدهم (خطبه 118 - خطبه زمانى‌كه مردم را جمع نمود و آنان را به جهاد ترغيب فرمود) 1️⃣ علل نكوهش كوفيان: امام (علیه السلام) فرمود شما را چه‌شده، آيا لال هستيد؟ گروهى گفتند اى امير المؤمنين، اگر تو حركت كنى با تو حركت مى‌كنيم. فرمود شما را چه‌مى‌شود! هرگز ره رستگارى نپوييد و به راه عدل هدايت نگرديد. آيا در چنين شرايطى سزاوار است كه من از شهر خارج شوم؟ هم اكنون بايد مردى از شما كه من از شجاعت و دلاورى او راضى و به او اطمينان داشته‌باشم، به‌سوى دشمن كوچ كند. @nahgolbalagh
خطبه صدوهیجدهم (خطبه 118 - خطبه زمانى‌كه مردم را جمع نمود و آنان را به جهاد ترغيب فرمود) 2️⃣ مسئوليّت‌هاى رهبرى: و براى من سزاوار نيست كه لشكر و شهر و بيت‌المال و جمع‌آورى خراج و قضاوت بين مسلمانان، و گرفتن حقوق درخواست‌كنندگان را رهاسازم، آن‌گاه با دسته‌اى بيرون روم، و به‌دنبال دسته‌اى به راه افتم، و چونان تير نتراشيده در جعبه‌اى خالى به اين‌سو و آن‌سو سرگردان‌شوم. من چونان محور سنگ آسياب، بايد بر جاى خود استوار بمانم تا همه امور كشور، پيرامون من و به‌وسيله من به گردش درآيد، اگر من از محور خود دورشوم مدار آن بلرزد و سنگ زيرين آن فروريزد. به‌حقّ خدا سوگند كه اين پيشنهاد بدى است. به خدا سوگند اگر اميدوارى به شهادت در راه خدا را نداشتم، پاى‌درركاب كرده ازميان شما مى‌رفتم، و شما را نمى‌طلبيدم چندان‌كه باد شمال و جنوب مى‌وزد، زيرا شما بسيار طعنه‌زن، عيب‌جو، روي‌گردان از حق، و پرمكروحيله‌ايد. مادام كه افكار شما پراكنده‌است فراوانى تعداد شما سودى ندارد، من شما را به راه روشنى بردم كه جز هلاك‌خواهان، هلاك نگردند. آن‌كس كه استقامت كرد به‌سوى بهشت شتافت و آن‌كس كه لغزيد در آتش سرنگون‌شد. @nahgolbalagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خطبه صدونوزدهم (خطبه (119)- خطبه در فضيلت خود و موعظه ياران) به خدا سوگند تبليغ رسالت‌ها، وفاى به پيمان‌ها، و تفسير اوامر و هشدارهاى الهى به من آموزش داده‌شده، درهاى دانش و روشنايى امور انسان‌ها نزد ما اهل‌بيت پيامبر عليهم السّلام است. آگاه باشيد كه قوانين دين يكى و راه‌هاى آن آسان و راست است، كسى‌كه از آن برود به قافله و سرمنزل رسد، و غنيمت برد، و هركس كه از آن راه نرود گمراه شده پشيمان گردد. مردم براى آن‌روز كه زادوتوشه ذخيره مى‌كنند، و اسرار آدميان فاش مى‌گردد، عمل كنيد. كسى كه از خرد خويش بهره‌مند نگردد براى پندگرفتن از عقل و فكر ديگران عاجزتر است، كه آن غائب براى كمك‌كردن از عقل حاضر او ناتوان‌تر است. از آتشى بپرهيزيد كه حرارتش شديد، و عمق آن ناپيدا، و زيور آن غل و زنجير، آشاميدنى آن زردآب‌وچرك جوشان است. آگاه باشيد نام نيكى كه خدا براى كسى ميان مردم قراردهد، بهتراز مالى است كه براى ديگران باقى مى‌گذارد كه او را ستايش نمى‌كنند. @nahgolbalagh
خطبه صدوبیستم (خطبه 120 - خطبه بعد از ليلة الهرير) (پس از پذيرش «حكميّت» در صفيّن، يكى‌از ياران گفت: ما را از حكميّت نهى فرمودى، سپس پذيرفتى و داور تعيين كردى ما نمى‌دانيم كدام‌يك از اين دو كار درست است امام دست بر روى دست كوبيد و با تأسف فرمود): 1️⃣ علل شكست كوفيان و پذيرش «حكميّت»: اين سزاى كسى است كه بيعت با امام خود را ترك گويد، و پيمان بشكند. به خدا سوگند، هنگامى‌كه شما را به جنگ با معاويه فراخواندم، خوشايندتان نبود، ولى خداوند خير شما را در آن قرارداده‌بود، اگر مقاومت مى‌كرديد، شما را راهنمايى مى‌كردم و اگر به انحراف مى‌رفتيد شما را به راه راست برمى‌گرداندم، اگر سر باز مى‌زديد، دوباره شما را براى مبارزه آماده مى‌كردم، در آن‌صورت وضعيّتى مطمئن داشتيم. امّا دريغ، با كدام نيرو بجنگم و به چه كسى اطمينان كنم؟ شگفتا، مى‌خواهم به‌وسيله شما بيمارى‌ها را درمان كنم ولى شما درد بى‌درمان من شده‌ايد، كسى را مى‌مانم كه خار در پايش رفته و با خار ديگرى مى‌خواهد آن را بيرون كشد، درحالى‌كه مى‌داند خار در تن او بيشتر شكند و برجاى ماند. خدايا طبيب اين درد مرگ‌بار به‌جان‌آمده، و آب ‌رسان اين شوره‌زار ناتوان شده‌است. @nahgolbalagh