eitaa logo
همراه با نهج البلاغه 📚
199 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
352 ویدیو
42 فایل
📗آشنایی با افکار و اندیشه های امیر مؤمنان علی (ع) و 🔊تبلیغ طرح نهج البلاغه خوانی 📚استفاده از شرح ها و ترجمه های نهج البلاغه ⚡شگفتی های نهج البلاغه ❤انس با نهج البلاغه 🕘پای درس امام علی (علیه السلام) با ما همراه باشید 🙂 🌹🌻🍀
مشاهده در ایتا
دانلود
ترجمه و شرح حکمت 114 نهج البلاغه ملاک خوش‌بینی و بدبینی به مردم وَ قَالَ (علیه السلام): إِذَا اسْتَوْلَى الصَّلَاحُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ، ثُمَّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَةٌ، فَقَدْ ظَلَمَ؛ وَ إِذَا اسْتَوْلَى الْفَسَادُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ، فَأَحْسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ، فَقَدْ غَرَّرَ. و فرمود (ع): چون صلاح و نيكوكارى بر زمانه و مردمش مستولى شود، سپس كسى به ديگرى كه هنوز رسوايى به بار نياورده، بدگمان شود، بر او ستم كرده است و چون بدكارى و فساد بر زمانه و مردمش مستولى شود و كسى به ديگرى گمان نيك برد، فريب خورده است.   معيار حُسن ظن و سوء ظن: مسئله حسن ظن و سوء ظن در اسلام از مسائل بسيار مهم است كه در آيات و روايات بازتاب گسترده اى دارد. البته اصل بر حسن ظن مسلمانان نسبت به يكديگر است; ولى اين اصل استثنايى هم دارد كه امام(عليه السلام) در جمله بالا به آن اشاره كرده، مى فرمايد: «هنگامى كه صلاح و نيكى بر زمان و اهلش ظاهر گردد اگر كسى در اين حال گمان بد به ديگرى برد كه از او گناهى ظاهر نشده به او ستم كرده است و هنگامى كه فساد بر زمان و اهلش مستولى گردد هر كس گمان خوب به ديگرى ببرد خود را فريب داده است»; (إِذَا اسْتَوْلَى الصَّلاَحُ عَلَى الزَّمَانِ وَأَهْلِهِ، ثُمَّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُل لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَةٌ فَقَدْ ظَلَمَ! وَإِذَا اسْتَوْلَى الْفَسَادُ عَلَى الزَّمَانِ وَأَهْلِهِ، فَأَحْسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُل فَقَدْ غَرَّرَ). همان گونه كه گفتيم، اصل در جامعه اسلامى بر حسن ظن است، چنان كه در سوره «حجرات» آيه 12 مى خوانيم: «(يا أيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إثْمٌ); اى كسانى كه ايمان آورده ايد از بسيارى از گمان ها بپرهيزيد چرا كه بعضى از آنها گناه است». در روايات اسلامى نيز تأكيد شده كه كار برادر مسلمانت را حمل بر صحت كن و از سوء ظن بپرهيز; در حديثى از اميرمؤمنان(عليه السلام) مى خوانيم: «ضَعْ أمْرَ أخيكَ عَلى أحْسَنِهِ... مَحْمِلاً; عمل برادر مسلمانت را بر نيكوترين وجه ممكن حمل كن مگر اين كه دليلى بر خلاف آن قائم شود و هرگز نسبت به سخنى كه از برادر مسلمانت صادر شده گمان بد مبر و مادامى كه مى توانى محمل نيكى براى آن بيابى حمل بر صحت كن».(1) در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «إذا اتَّهَمَ الْمُؤمِنُ أخاهُ انْماثَ الاْیمانُ مِنْ قَلْبِهِ کَما یَنْماثُ الْمَلْحُ فِى الْماءِ; هنگامى که شخص باایمان برادر مسلمانش را متهم کند ایمان در قلب او ذوب مى شود همان گونه که نمک در آب».(2) مطابق کلام حکمت آمیز بالا این مطلب مربوط به زمانى است که چهره اسلام در محیط نمایان باشد و غالب مردم راه صلاح بپویند; اما زمانى که فساد، غالب بر زمان شد و اکثر مردم به راه خلاف مى روند حسن ظن نسبت به افراد سبب مى شود انسان خودش را فریب دهد و باید جانب احتیاط را نگه دارد تا گرفتار توطئه ها و مفسده ها نگردد. این بدان معنا نیست که انسان سوء ظن خود را به اشخاص آشکار سازد و آنها را متهم کند، بلکه منظور این است که بدون این که عکس العمل منفى که سبب اهانت به مؤمن مى شود ظاهر سازد، در عمل جانب احتیاط را از دست ندهد. گاه افرادى که در یک زمان زندگى مى کنند با هم متفاوتند; بعضى سوابق خوبى دارند که باید به آنها حسن ظن داشت و بعضى داراى سوابق سوءاند که باید درباره آنها جانب احتیاط را رعایت کرد، بنابراین معیار، فساد تمام مردم زمان نیست، از این رو امام(علیه السلام) در کلام حکمت آمیز بالا فرمود: «بِرَجُل لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَةٌ» و «حَوْبَة» به معناى گناه است، بنابراین سوء ظن به کسى که سابقه سویى از او دیده نشده ممنوع است. تعبیر به «فَقَدْ ظَلَمَ» به این معناست که سوء ظن به برادر مسلمانى که خلافى از او دیده نشده ظلم و ستم بر اوست. این احتمال نیز در تفسیر این جمله امکان دارد که چنین کسى به خودش نیز ستم کند، زیرا خود را از همکارى او محروم مى سازد. در واقع، امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه اشاره به همان قاعده «حمل شىء بر اغلب» فرموده و غلبه صلاح را براى حمل به صحت کافى دانسته مگر این که فردى سوء سابقه داشته باشد و در مقابل، غلبه فساد را براى سوء ظن و احتیاط لازم مى داند (مگر این که واقعا کسى داراى سوابق خوبى است که او را با آن مى شناسیم). این سخن در روابط ملت ها و دولت ها نیز کاملاً صادق است; هرگاه دولت هاى ستمگرى که غالباً براى حفظ منافع خود حقوق دیگران را زیر پا مى گذارند درِ باغ سبز به ما نشان دهند هرگز نباید کار آنها را حمل بر صحت کنیم، بلکه باید فرض بر این باشد که آنان براى فریب ما دامى گسترده اند. (1). کافى، ج 2، ص 362، ح 3. (2). همان، ص 361، ح 1 شماره ۱۱۴ 🌴 همراه با 🌸🌼🍀 @nahj97
#حکمت شماره ۱۱۴ 🌴 همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀 @nahj97
#حکمت شماره ۱۱۴ 🌴 همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀 @nahj97
هدایت شده از جهادتبیینی
🗓سالروز رحلت آیةالله کاشانی/۵ 💠امام خمینی ‼️این «جبهۀ ملی»، از میرزای شیرازی كه قضیۀ تنباکو و شیخ فضل الله نوری تا آقای کاشانی و تمام علمایی که در خلال مشروطیت برای اسلام کار کردند را بد گفتند! آن روزنامه جبهۀ ملی را پیدا بکنید و ببینید که در آن میرزای شیرازی را متهم کرده به دروغگویی! شیخ فضل الله را این قدر فحش داده! مگر جرم شیخ فضل الله و کاشانی بیچاره چه بود؟ جرمشان این بود که میگفت قانون باید اسلامی باشد. جرم شیخ فضل الله این بود که احکام قصاص غیر انسانی نیست، انسانی است. جرم اینها همین است که اینها عقیده‌شان این است که باید اسلام در ایران پیاده بشود. و شما می‌گویید که احکام غرب مترقی است. در تمام طول سلطنت رضا شاه و محمدرضا شاه سبّ به اسلام در کار نبوده، اما «جبهۀ ملی» سبّ اسلام کرده است! ۶۰/۳/۲۵ #نشربامنبع @Jahade_tabeini
هدایت شده از مردان خدا 📿
🔴یادمان شهدای عملیات رمضان کاروان مجازی راهیان نور 🌴 راه انقلاب در ادامه راه شهیدان 🌹 گروه جدید در نرم افزار ایتا http://eitaa.com/joinchat/2247098379C662264fb11
ترجمه و شرح حکمت 115 نهج البلاغه: توجه به فانی بودن دنیا وَ قِيلَ لَهُ (علیه السلام) كَيْفَ [تَجِدُكَ] نَجِدُكَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ؟ فَقَالَ (علیه السلام): كَيْفَ يَكُونُ حَالُ مَنْ يَفْنَى بِبَقَائِهِ، وَ يَسْقَمُ بِصِحَّتِهِ، وَ يُؤْتَى مِنْ مَأْمَنِهِ؟!   او را گفتند يا امير المؤمنين، خود را چگونه مى يابى؟ فرمود: چگونه است حال كسى كه بقايش او را به فنا مى كشاند و در تندرستيش بيمار گردد و مرگ در جاى امن و آسايشش به سراغش آيد.   امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به سه نكته مهم در پاسخ سؤالى كه كسى از آن حضرت پرسيد حال شما اى اميرمؤمنان چگونه است؟ اشاره كرده، مى فرمايد: «چگونه خواهد بود حال كسى كه با بقاى خود فانى مى شود و با سلامت خود بيمار مى گردد و در حالى (و در جايى) كه خود را در امان مى بيند مرگش فرا مى رسد»; (وَقِيلَ لَهُ(عليه السلام) كَيْفَ نَجِدُكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقال(عليه السلام): كَيْفَ يَكُونُ حَالُ مَنْ يَفْنَى بِبَقَائِهِ، وَيَسْقَمُ بِصِحَّتِهِ وَ يُؤْتَى مِنْ مَأْمَنِهِ). دليل اينكه چگونه انسان با بقائش فانى مى شود روشن است، زيرا عمر انسان هر قدر طولانى باشد بالاخره محدود است و هر ساعتى كه از عمر او مى گذرد يك گام به پايان عمر و فنا نزديك تر مى شود درست مانند سرمايه دارى كه هر روز مبلغى از سرمايه خود را هزينه مى كند بى آنكه درآمدى به جاى آن داشته باشد كه درباره او مى توان گفت با استفاده از سرمايه اش، مفلس و تنگدست خواهد شد. اما اين كه انسان چگونه به سبب سلامتش بيمار مى شود از اين نظر است كه سلامتى انسان به سبب كار كردن منظم تمام دستگاه هاى بدن است; ولى همين كار كردن منظم آن را تدريجاً فرسوده مى كند و انواع اختلالات روى مى دهد و سرانجام از كار باز مى ايستد. راز اينكه چگونه انسان از محل امنش آسيب مى پذيرد آن است كه عوامل آسيب پذيرى در درون وجود خود انسان پنهان است. ناگهان با اختلالى كه در يكى از رگ هاى قلب يا مغز رخ مى دهد سكته قلبى يا مغزى به او عارض مى شود و او را نيمه جان مى سازد و يا به جهان ديگر مى فرستد. قرآن مجيد در آيات مختلف به اين نكات اشاره كرده، در يك جا مى فرمايد: (أيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكَكُمُ الْمَوْتَ وَلَوْ كُنْتُمْ فى بُرُوج مُشَيَّدَة); هر جا باشيد مرگ به سراغ شما مى آيد هرچند در دژهاى محكم باشيد». (1) در جاى دیگر مى فرماید: (وَالْعَصْرِ * إنَّ الاْنْسانَ لَفِى خُسْر); قسم به عصر که انسان (پیوسته) در حال خسران و زیان کردن است».(2) در همین کلمات قصار، حکمت 74، آمده بود که «نَفْسُ الْمَرْءِ خَطاهُ إلى أجَلِهِ; نفس هاى انسان گام هاى او به سوى مرگ است (هر نفسى که مى کشد یک گام به مرگ نزدیک تر مى شود.) احتمال دیگر در تفسیر جمله هاى حکیمانه بالا هست که انسان به هنگام بقا و سلامتى جسم، چه بسا از خطرات غافل مى شود و این بقا و سلامتى او را به فنا و بیمارى مى کشاند، چرا که عامل بسیارى از این حوادث ناگوار، غفلت به هنگام توانایى و تندرستى است. همچنین انسان در محل امن خود غالباً احتیاط را از دست مى دهد و گاه همان محل امن تبدیل به محل خطر بزرگى مى شود و یا این که انسان به افرادى کاملاً اطمینان مى کند و همه چیز خود را به دست آن ها مى سپارد، ناگهان از همان ها ضربه مى خورد; ولى تفسیر اول مناسب تر است.(3) ***** پی نوشت: (1). نساء، آیه 78. (2). عصر، آیه 1 و 2. شماره ۱۱۵ 🌴 همراه با 🌸🌼🍀 @nahj97
شماره ۱۱۵ 🌴 شرح و تفسیر در کانال 👇 همراه با 🌸🌼🍀 @nahj97
هدایت شده از  (( لبیک یا حسین ))
▫️امام علی(علیه‌السلام): 💠برترین دوست و برادر تو کسی است که در کار خیر سبقت گیرد و تو را هم به سوی خیر بکشاند ، و تو را به نیکی فراخواند و یاری کند. ✍میزان الحکمة جلد 1 صفحه 57 حدیث 267 🌸 اللهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج 🌸 🌐 @LabbaikYaHossein
شب جمعه اول ماه رجب ليلة الرغايب همگی التماس دعا🙏 برای بقیه دعا کنیم تا ان شاءالله حاجات خودمون روا بشه😊
هدایت شده از مردان خدا 📿
🌹شهید حجت الله رحیمی🌻 23 ساله دانشجوی رشته کامپیوتر مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی باغملک خوزستان 🇮🇷محل شهادت خرمشهر - مقابل پادگان دژ ستاد راهیان نور کشور تاریخ ولادت ۲۴ اسفند ماه ۱۳۶۸ تاریخ شهادت ۱۸ اسفند ماه ۱۳۹۰ ساعت ۸:۱۰ صبح مزار شهید - شهرستان باغملک (خوزستان) شادی روح شهیدان صلوات🍀🌺🍀 ********************* پای صحبت مادر شهید حجت الله رحیمی: از جوان‌ها می‌خواهم پا روی خون شهدا نگذارند! 👇👇👇👇👇 b2n.ir/87322
هدایت شده از مردان خدا 📿
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله ): امتم همواره در خير و خوبى اند تا وقتى كه يكديگر را دوست بدارند، نماز برپا دارند، زكات بدهند و ميهمان را گرامى بدارند، پس اگر چنين نكنند به قحطى و خشكسالی گرفتار مى شوند.   📚امالى طوسى، ص ۶۴۷، ح ۱۳۴۰ 📿 @mardane_khoda
سردار 💠نام و نام خانوادگی: عبدالحسین برونسی 💠نام پدر: حسینعلی 💠تاریخ ولادت:سال1321/06/03 مشهدتربت حیدریه 💠شهادت: 1363/12/23 (عملیات بدر) 💠نحوه شهادت: اصابت ترکش خمپاره بر بدن شهید/پیکر مطهر بازنگشت قسمتی از شهید: گر بدانم با خون من حتی یک دختر حجاب خود را رعایت میکند حاضرم صدها بار کشته شوم اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇 http://eitaa.com/joinchat/3191013389Cbefb30f800
❁﷽❁ ✨حدیث روزانه✨ 💎حضرت باقر علیه السلام فرمود: «پیش از ظهور قائم دو علامت پدید می‌آید: یکی گرفتن ماه در پنجم ماه و دیگری گرفتن آفتاب در پانزدهم ماه! از زمان هبوط حضرت آدم تا آن موقع، چنین خسوف و کسوفی روی نداده است. و در آن موقع حساب منجمین به هم می‌خورد. » 📖 کمال الدین،ص۵۹۴ ذڪر روز جمعــــہ     ⚜۱۰۰ مرتـــــبـہ⚜ 🌺اَللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی‌مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّدوَ‌عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺 🌿❄️💚🍃🌿❄️💚🍃🌿❄️💚 @anvarden
ترجمه و شرح حکمت 116 نهج البلاغه هشدار از آزمایش‌های الهی وَ قَالَ (علیه السلام): كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ، وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَيْهِ، وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ؛ وَ مَا ابْتَلَى اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَهُ.   فرمود (ع): بسا كسا كه با احسان و نعمت خداوندى كم كم به عذاب او نزديك شود، با پوشيده داشتن گناهش فريب مى خورد و از اين كه مردم او را به نيكى ياد مى كنند فريفته گردد؛ و خداوند هيچكس را به چيزى چون مهلت دادن به او نيازموده است.   هشدار به چهار چيز: امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه و هشدار دهنده به چهار نکته مهم اشاره مى کند که بر محور چهار واژه معنادار: «مستدرج»، «مغرور»، «مفتون» و «املاء» دور مى زند. مى فرماید: «چه بسیارند کسانى که به وسیله نعمتى که به آنها داده شده غافل مى شوند و به سبب پرده پوشى خدا بر آنها مغرور مى گردند و بر اثر تعریف و تمجید از آنان فریب مى خورند و خداوند هیچ کس را به چیزى مانند مهلت دادن (و ادامه نعمت ها و ترک عقوبت) آزمایش نکرده است»; (کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَج بِالاِْحْسَانِ إِلَیْهِ، وَمَغْرُور بِالسَّتْرِ عَلَیْهِ، وَمَفْتُون بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِ! وَمَا ابْتَلَى اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الاِْمْلاَءِ لَهُ). «مستدرج» از ریشه «استدراج» به معناى چیزى را تدریجاً به سمت و سویى بردن آمده است. در قرآن مجید این تعبیر در دو آیه (182 سوره «اعراف»، و 44 سوره «قلم») ذکر شده و مفهوم آن در هر دو مورد یکى است و آن این که کسى را مرحله به مرحله بدون این که خود متوجه شود در دام مجازات گرفتار کنند درست مثل این که کسى از بیراهه به سوى پرتگاه مى رود اما نه تنها او را از این کار نهى نکنیم بلکه به دلیل آنکه مستحق مجازات و کیفر است او را نیز تشویق کنیم. ناگهان به لب پرتگاه مى رسد و خود را در دام مجازات مى بیند، وحشت مى کند و راه بازگشت در برابر خود نمى بیند و از همان جا مى لغزد و در پرتگاه سقوط مى کند. خدا به افرادى که طغیان را به اوج خود مى رسانند نیکى مى کند، نعمت مى بخشد، مقام مى دهد و ناگهان در میان ناز و نعمت گرفتار مجازاتشان مى سازد، مجازاتى که در آن حالت بسیار دردناک است. در آیه 44 سوره «انعام» مى خوانیم: «(فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَىْء حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُّبْلِسُونَ); هنگامى که آنچه را به آن ها تذکر داده شده فراموش کردند ما درهاى همه گونه نعمت را بر آنها گشودیم تا زمانى که (کاملاً) به آنچه به آنها داده شده بود خوشحال شدند. ناگهان آنها را به عذاب گرفتار ساختیم و یکباره نومید شدند».(1) دومین جمله اشاره به کسانى است که مورد آزمون الهى از طریق پرده پوشى خداوند نسبت به گناهان آنها قرار مى گیرند. خدا، ستار العیوب است و تا آن جا که ممکن باشد بر گناهان بندگانش پرده مى افکند تا بیدار شوند و توبه کنند و به راه حق باز گردند ولى گروهى به عکس، مغرور مى شوند و از این ستر الهى فریب مى خورند و بر شدت و کثرت گناه مى افزایند. با توجه به این که «چون که از حد بگذرد رسوا کند» سرانجام پرده ها بالا مى رود و آنها رسواى خاص و عام مى شوند. جمله سوم اشاره به یکى دیگر از راه هاى نفوذ شیطان و هواى نفس در انسان است; گاه مردم از روى حسن ظن و گاه از طریق تملق و چاپلوسى به مدح و ثناى افرادى مى پردازند; ولى گاه آنها که از حال خود باخبرند و وضع خود را با آنچه به صورت مدح و تمجید گفته مى شود کاملاً متفاوت مى بینند بیدار شده و سعى مى کنند خود را با حسن ظن مردم موافق کنند، گاهى با این سخنان، فریب مى خورند و خود را مقرب درگاه الهى و در اوج فضیلت و اخلاق مى پندارند، در حالى که در دام شیطان و هواى نفس گرفتارند. چهارمین جمله اشاره به حال کسانى است که خداوندِ حلیم و غفور آنها را از طریق بخشیدن نعمت و گسترش روزى و مانند آن مى آزماید شاید به پاس نعمت هاى الهى بیدار شوند و باز گردند; این گسترش نعمت ها سبب غفلت و بى خبریشان شده و همچنان راه خطا را با شتاب ادامه مى دهند، ناگهان خدا آنها را گرفته و مجازات مى کند; مجازاتى که بسیار دردناک است، زیرا در میان نعمت هاى الهى غوطهور و سرگرم لذاتند که در یک لحظه همه چیز دگرگون مى شود و همچون «قارون» که با داشتن آن همه امکانات در اوج غرور و غفلت قرار داشت، گرفتار عذاب ناگهانى الهى شده و در یک لحظه همه چیز خود را از دست مى دهند. قرآن مجید در شرح حال قوم «سبا» و سرگذشت آنها به همین معنا اشاره کرده است; خدا آنها را مشمول انواع نعمت ها قرار داد، سرزمینى پر از نعمت و خدایى آمرزنده داشتند (بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ)(2) اما هواى نفس و شیطان کار خود را کرد و آنها را به ناسپاسى و طغیان واداشت. ناگهان سد عظیمِ «مأرب» ...👇👇👇👇 نهج البلاغه @nahj97
ادامه شرح حکمت ۱۱۶ نهج البلاغه 👇👇👇 ناگهان سد عظیمِ «مأرب» بر اثر نفوذ آب و جانوران در آن شکست و سیلاب عظیمى به راه افتاد و باغ ها و زراعت ها و کاخ ها را در هم کوبید و در هم برد و تنها زمینى بایر و ویران به جاى ماند به گونه اى که باقى مانده جمعیت مجبور شدند از آن سرزمین کوچ کنند. قرآن مجید درباره این گروه مى فرماید: «(وَلاَ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِى لَهُمْ خَیْرٌ لاَِّنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُوا إِثْماً وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ); کافران هرگز گمان نکنند مهلتى که به آنان مى دهیم به نفع آنها است تنها به این سبب به آنها مهلت مى دهیم که (اگر بیدار نمى شوند) بر گناهان خود بیفزایند و (سرانجام) براى آنها عذابى خوار کننده است».(3) در این آیه شریفه نیز از واژه «املاء» (همچون کلام حکیمانه بالا) استفاده شده که به معناى «کمک دادن» و گاه به معناى «مهلت دادن» است که آن نیز نوعى کمک به شمار مى آید; ولى معمولا در قرآن مجید به مهلت دادنى اطلاق شده که مقدمه عذاب دردناک است. پی نوشت: (1). براى توضیح بیشتر درمورد عذاب «استدراج» مى توانید به تفسیر نمونه، جلد 5، صفحه 298 ذیل آیه 44 سوره «انعام» مراجعه کنید. (2). سبأ، آیه 15. (3). آل عمران، آیه 178. شماره ۱۱۶ 🌴 همراه با 🌸🌼🍀 @nahj97
شماره ۱۱۶ 🌴 شرح و تفسیر در کانال 👇 همراه با 🌸🌼🍀 @nahj97
هدایت شده از مردان خدا 📿
کاروان مجازی راهیان نور 🌴 راه انقلاب در ادامه راه شهیدان 🌹 گروه جدید در نرم افزار ایتا http://eitaa.com/joinchat/2247098379C662264fb11
📚 شرح حدیث جنود عقل و جهل 9⃣8⃣ | کارنامه‌ای برای زبان بیهوده‌گو و از حضرت امير المؤمنين(ع) در منقول است كه «كسى كه كلامش زياد شد، خطایش زياد شود. و كسى كه خطایش زياد شد، حيائش كم می‌شود. و كسى كه حيائش كم شد، وَرَعش كم می‌شود. و كسى كه وَرَعش كم شد، قلبش می‌ميرد. و كسى كه قلبش مرد، داخل آتش می‌شود». 📚 ، صفحه ۳۹۳ 👥مرور آثار امام (ره) در کانال امام دلها👇 ✅ https://eitaa.com/imam_delha
هدایت شده از مردان خدا 📿
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در  باره  امام جواد علیه السلام فرموده اند که : « ایشان اولین کسی بود که به‌طور علنی را بنیانگذاری کرد. در محضر مأمون عباسی با علما و داعیه‌داران و مدعیان و موجهان درباره دقیق‌ترین مسائل حرف زد و استدلال کرد و حقانیت سخن خود را ثابت کرد. بحث آزاد میراث اسلامی ماست. بحث ، در زمان ائمه‌ی هدی رایج بوده است و در زمان امام جواد بوسیله آن امام بزرگوار با آن شکل نظیف انجام گرفته است.» (۶۰/۲/۶۵) 📿 @mardane_khoda
سلام_آقا_مهدی اول که نشناختمت ولی نگاهت آشنا بود. در ذهنم به دنبال پیرمردی ٥٠_٦٠ ساله میگشتم. سر و صورت خاکی و پوتین های کهنه ات را که دیدم گفتم: تو اینجا ٢٨ سالت است، ولی چرا انقدر خسته؟ شک ندارم که این عکس خستگی های بعد را نشان میدهد؛ فکر کنم ٣_٤ شب نخوابیده ای که چشمهایت از خستگی باز نميشود. سادگی و سر و روی خاکی ات. عاشق و تواضع ات. عاشق بی ادعایی ات. راستی سر دوشی ات کو؟ لباس فرمت؟ آقا مهدی اما میدانم به پیوستی و شدی. آه که چقدر با تو حرف دارم چقدر از خودم خجالت میکشم. از سالهای عمری که طی شد و حتی لحظه ای شبیه تو نبودم. حال این روزهای من شاید خوب باشد اما بالم... روزمرگی ها، تعلقات و عادات دنیای ما و را بسته و حسابی زمین گیر شدیم. میدانی دنیای این روزهای ما، مثل شما را کم دارد 💚اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3191013389Cbefb30f800
ترجمه و شرح حکمت 117 نهج البلاغه نکوهش افراط و تفريط در محبت امام وَ قَالَ (علیه السلام): هَلَكَ فِيَّ رَجُلَانِ، مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَالٍ. و فرمود (ع): به سبب من دو كس به هلاكت رسيدند: يكى، آنكه در دوستى من غلو مى كند و ديگر، كسى كه در دشمنى من پاى مى فشرد افراط و تفريط مايه هلاكت: امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه، افراط و تفريط در امر محبت اولياء الله را نكوهش مى كند و مى فرمايد: «دو كس درباره من هلاك شدند: دوست غلو كننده و دشمن كينه توز»; (هَلَكَ فِيَّ رَجُلاَنِ: مُحِبٌّ غَال، وَمُبْغِضٌ قَال). بى شك محبت اولياء الله از اركان ايمان است و همان سبب پيروى بى قيد و شرط از آنان و در نتيجه سبب نجات در دنيا و آخرت مى شود ولى اگر اين محبت از حد اعتدال تجاوز كند و به شكل غلو در آيد و امام را به مقام نبوت يا الوهيت برساند، به يقين چنين محبتى گمراهى و ضلالت است. همان گونه كه اگر محبت محو شود و جاى خود را به عداوت و دشمنى دهد سبب خروج از ايمان و گمراهى و ضلالت خواهد بود. تاریخ مى گوید: اتفاقا هر دو گروه در مورد امیر مؤمنان على(علیه السلام) پیدا شدند; جمعى از غلات که امروز هم آثارى از آنان باقى است او را برتر از پیغمبر بلکه خدا مى دانستند و مى گفتند: خداوند در جسم على(علیه السلام) حلول کرده، زیرا صفاتش صفات خدایى است. در روایات آمده است که امیر مؤمنان(علیه السلام) جمعى از آنان را توبه داد و چون توبه نکردند فرمان مرگ آنها را صادر کرد.(1) امروز هم کسانى پیدا مى شوند که در اشعار و سخنان معمولى خود مطالبى مى گویند که عین غلو است. این گونه سخنان آمیخته با غلو متأسفانه به جلسات مذهبى به ویژه از طریق بعضى مداحان یا خطباى بى خبر و کم اطلاع راه یافته است. آنان مى کوشند گروهى از عوام را نیز به دنبال خود بکشانند و گاه آن را حقیقت ولایت مى پندارند، در حالى که گمراهى و ضلالت است و اگر علماى دینى و خطباى آگاه و مداحان بامعرفت از آن پیش گیرى نکنند آینده بدى در انتظار آنان است. از آنجا که دنیاى امروز دنیاى ارتباطات است، این سخنان آمیخته با غلو از یک مجلس کوچک به همه جا منتقل مى شود و دشمنان شیعه که در کمین نشسته اند آن را به همه شیعیان تسرى مى دهند و حکم کفر و قتل آنها را صادر مى کنند. باید در برابر این توطئه ها بیدار بود. در برابر این گروه، گروه دیگرى نه تنها نور ولایت و محبت امامت در قلبشان نیست بلکه به جاى آن دشمنى و عداوت دارند; مانند خوارج که آن حضرت را (نعوذ بالله) لعن و نفرین مى کردند و واجب القتل مى دانستند. آن افراط گران و این تفریط کنندگان هر دو گمراهند. تنها کسانى در صراط مستقیم گام بر مى دارند که حد اعتدال را رعایت کنند. همان گونه که امام(علیه السلام) در خطبه 127 فرمود: «وَخَیْرُ النّاسِ فِىَّ حالاً النَّمَطُ الاْوسَطُ فِالْزِمُوهُ; بهترین مردم در مورد من گروه میانه رو هستند. هرگز از آنها جدا نشوید». متأسفانه این گونه افراد که در فقه ما به عنوان نواصب (ناصبى ها) شمرده مى شوند مانند طائفه غلات، از اسلام خارج اند و در ردیف کفار به شمار مى آیند، بلکه ناصبى ها بدترین کافران اند. مع الاسف در عصر و زمان ما افرادى نیز یافت مى شوند که گرچه عداوت خود را با صراحت آشکار نمى کنند ولى در دل علاقه اى به امیر مؤمنان على(علیه السلام) ندارند، فضایل او را منکر و از ذکر آن ناراحت مى گردند به گونه اى که شنیده شد در ایام ما در عربستان سعودى کتاب هاى فضایل على(علیه السلام) جمع آورى مى شود و اجازه نشر به آن نمى دهند. این هم نوعى ناصبى گرى است. این سخن را با روایتى از امام صادق(علیه السلام) پایان مى دهیم: در روایتى در اعتقادات صدوق از آن حضرت مى خوانیم که در پاسخ کسى که مى گفت: خداوند محمد و على را آفریده و تمام کارها را به دست آنها سپرده، آفرینش به دست آنها و رزق نیز در دست آنهاست، زنده مى کنند و مى میرانند، فرمود: این دشمن خدا دروغ گفته است، آیه سوره «رعد» را براى او بخوانید که مى فرماید: «آنها براى خدا شریکانى قرار داده اند که اعتقاد داشتند این همتایان نیز مانند خدا مى آفرینند... بگو خداوند خالق همه چیز است و او یگانه پیروز است»(2). پی نوشت: (1). مستدرک الوسائل، ج 18، ص 140، ح 4; شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 5، ص 5. (2). رعد، آیه 16. شماره ۱۱۷ 🌴 همراه با 🌸🌼🍀 @nahj97
شماره ۱۱۷ 🌴 شرح و تفسیر در کانال 👇 همراه با 🌸🌼🍀 @nahj97
🌹 شهید سید مجتبی علمدار نشست روی خاکریز گفت : مجید، امروز وظیفه من و تو اینه که این خاکریز رو گسترش بدیم☝️ و بیاریم توی شهرها! تیر و توپ و تفنگ دیگه تموم شد! ما باید توی شهر خودمون، کوچه به کوچه، مسجد به مسجد، مدرسه به مدرسه، دانشگاه به دانشگاه کار کنیم✌️. باید بریم دنبال جوونا. باید پیام این هایی که توی خون خودشون غلتیدن رو ببریم توی شهر.»👌 گفتم :«خوب اگه این کار رو بکنیم،چی میشه؟!» گفت:«جامعه بیمه میشه.گناه در سطح جامعه کم میشه👌. مردم اگه با شهدا رفیق بشن، همه چی درست میشه. اون وقت جوونا میشن یار امام زمان(عج)»☺️👌 ببینید شهیدعلمدار چی گفتن🙂☝️ اجتماع بزرگ عاشقان شهادت👇 @asganshadt
از شهدای مدافع حرمی🌷 که استاد #رائفی_پور ارادت خاصی بهشون دارن 🌷شهید #عباس_دانشگر 🗓متولد هفتاد و دو 🗺از شهر #سمنان هست . . 🔺شهید عباس #دانشگر بسیار خوشرو و خوش اخلاق بود در تمام طول کارش یک بار به مراجعین #اخم هم نکرد🚫 🔺خصوصیتی که داشت از آمریکا و #صهیونیست متنفر بود. فیلم ها📽 را بدون تحلیل نگاه نمیکرد، میگفت: خبیث های #هالیوودی فیلم ها را با هدف🎯 میسازند. 🔺عاشق #حضرت_زهرا بود؛ شب جمعه پیکرش سوخت🔥 و پهلویش مجروح شد💔 و #شهید_شد.... . راوی: سردار حمید بارزی #شهید_عباس_دانشگر #استاد_علی_اکبر_رائفی_پور 🌷خدایا مرگ ما را شهادت قرار بده🌷 @hemmat_channel
ترجمه و شرح حکمت 118 نهج البلاغه: غنیمت شمردن فرصت‌ها وَ قَالَ (علیه السلام): إِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ، غُصَّةٌ.   و درود خدا بر او، فرمود: از دست دادن فرصت، اندوهبار است.   فرصت را از دست ندهيد: امام(عليه السلام) در اين گفتار كوتاه و بسيار حكيمانه همگان را به استفاده از فرصت ها دعوت مى كند و مى فرمايد: «از دست دادن فرصت مايه غم و اندوه است» (إِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَّةٌ). امام(عليه السلام) شبيه آن را در وصيت نامه اش به امام حسن مجتبى(عليه السلام) فرموده و در كلام حكمت آميز 21 نيز خوانديم: «الفُرْصَةُ تَمُرَّ مَرَّ السَّحابِ فَانْتَهُزُوا فُرَصَ الْخَيْرِ; فرصت ها همچون ابرها (به سرعت) در حركت است، بنابراين فرصت هاى نيك را غنيمت بشماريد. فرصت به معناى فراهم شدن اسباب انجام كارى است، زيرا بسيارى از كارها به ويژه كارهاى مهم نيازمند به مقدماتى است كه گاه از اختيار انسان بيرون است. هنگامى كه بر اثر پيش آمدهايى آن اسباب فراهم گردد بايد هرچه زودتر از آنها استفاده كرد و به مقصد رسيد، زيرا بسيار مى شود فرصت از دست رفته هرگز باز نمى گردد. جوانىِ انسان، فراغت، نشاط كار، صحت و سلامت همه از فرصت هايى است كه به سرعت مى گذرد و گاه به آسانى يا هرگز باز نمى گردد. حدیث معروفى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) در تفسیر آیه شریفه «(وَلاَ تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا); نصیبت را از دنیا هرگز فراموش نکن»(1) آمده که فرمود: «لا تَنْسَ صِحَّتَکَ وَقُوَّتَکَ وَفَراغَکَ وَشَبابَکَ وَنِشاطَتَکَ أنْ تَطْلُبَ بِها الاْخِرَةَ; سلامتى و توانایى و فراغت بال و جوانى و نشاطت را فراموش نکن و به وسیله آن سعادت آخرت را تحصیل نما».(2) به یقین، غم و اندوه و حتى گریه و زارى براى از دست رفتن فرصت هیچ مشکلى را حل نمى کند. چه بهتر که انسان بیدار باشد و فرصت ها را دریابد. حدیث معروفى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: «إنَّ لِرَبِّکُمْ فى أیّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحاتُ ألا فَتَعَّرضوا لَها; پروردگار شما در دوران زندگانى تان نسیم هاى سعادتى در اختیار شما مى گذارد از آن نسیم ها استفاده کنید و خود را در معرض آن قرار دهید».(3) این نسیم هاى سعادت همان فرصت هاى گرانبهاست که در دوران زندگى براى انسان گه گاه حاصل مى شود. در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «أیُّهَا النّاسُ الاْنَ الاْنَ مِنْ قَبْلِ النُّدَمِ وَ مِنْ قَبْلِ (أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِى جَنْبِ اللهِ)(4); اى مردم هم اکنون هم اکنون (به پا خیزید) پیش از آنکه (فرصت ها از دست برود و) پشیمان شوید و پیش از آنکه (به فرموده قرآن مجید) کسى بگوید: افسوس بر من از کوتاهى هایى که در اطاعت از فرمان خدا کردم»(5). (6) ***** پی نوشت: (1). قصص، آیه 77 . (2). جامع الاحادیث شیعه، ج 14، ص 316. (3). بحارالانوار، ج 68 ص 221. در منابع اهل سنت نیز این حدیث از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است: دانشمند معروف اهل سنت «هیثمى» آن را در مجمع الزوائد در باب «التعرض لنفحات رحمة الله» ج 10، ص 231 آورده است. (4). زمر، آیه 56. (5). میزان الحکمة، ح 15791. شماره ۱۱۸ 🌴 همراه با 🌸🌼🍀 @nahj97