💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜
⚜حکمت ۳۹۰
امام علی (ع) فرمود : مومن باید شبانهروز خود را به سه قسمت تقسیم کن زمانی را با خدای خود مناجات میکند و زمانی را برای تامین هزینه زندگیش به کار گیرد و زمانی را برای بهرهگیری از لذتهای حلال و دلنشین اختصاص دهد و بر عاقل شایسته نیست که جز در 3 مورد بیرون رود در ترمیم معاش برداشتن گامی برای معاد یا لذتی که حرام نباشد.
💠ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــعربی
⚜الحکمة ۳۹۰
وقال علی عليه السلام : لِلْمُؤْمِنِ ثَلاَثُ سَاعَات: فَسَاعَةٌ يُنَاجِي فِيهَا رَبَّهُ، وَسَاعَةٌ يَرُمُّه مَعَاشَهُ، وَسَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَبَيْنَ لَذَّتِهَا فِيَما يَحِلُّ وَيَجْمُلُ وَلَيْسَ لِلْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ شَاخِصاً إِلاَّ فِي ثَلاَثٍ: مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ، أَوْ خُطْوَةٍ فِي مَعَادٍ أَوْ لَذَّةٍ فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ.
💠ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــانگلیسی
⚜saying 390
Imam Ali ibn Abu Talib (PBUH) said The believer’s time has three periods: The period when he is in communion with Allah, the period when he manages for his livelihood, and the period when he is free to enjoy what is lawful and pleasant. It does not behoove a wise person to be away (from his house) save for three matters, namely: for the purposes of learning, or going for something for the next life, or for enjoying what is not prohibited.
ڪانال #نــــهـــج_البلاغه ؏ــلے یا مولـا علیہ السلام
➫
http://eitaa.com/joinchat/159055872C48cb7d8af1
................🌹یا ؏ــلے🌹 ...............
💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠
🍃هـــرروز یک آیـه یـک نکتـــــه 🍃
🕯ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🕯
وقتی کسی را ببینید، سلام و علیک کنید و با هم آشنا شوید، چقدر طول میکشد؟ زندگی دنیا در برابر آخرت، همین قدر است. امیرالمومنین علیهالسلام هم میفرمایند:
آگاه باشید که دنيا پشت کرده (و به سرعت مى گذرد) و از آن چيزى جز به اندازه ته مانده ظرفى که آب آن را ريخته باشند بيشتر باقى نمانده است. (خطبه ۴۲)
وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِنَ النَّهَارِ يَتَعَارَفُونَ بَيْنَهُمْ ۚ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ
💌 روزی که آنها را جمع میکنند؛ انگار که جز ساعتی از روز، (در دنیا) توقّف نکردند؛ به آن مقدار که یکدیگر را (ببینند و) بشناسند! مسلّماً آنها که دیدار خدا را تکذیب کردند، سرمایهشان را از دست دادند و راه را [به حقیقت] پیدا نکردند. (۴۵ یونس)
ڪانال #نــــهـــج_البلاغه
@nahj_balaq
................🌹یا ؏ــلے🌹 ...............
نهج البلاغه؏ــلےیامولـا علیہ السلام
📛😳📃😢📛 #سیاحت_ݟرب #آقانجفی_قوچانی #قسمت_یازدهم 🌸هادی گفت: حال تو احتیاج به چیزی نداری. این سه منزلِ
📛😳📃😢📛
#آقانجفی_قوچانی
#سیاحت_ݟرب
#قسمت_دوازدهم
من تنها ماندم و در سخنان او فکر نمودم , دیدم که همه بجا و حکیمانه بوده و در سه سال اول بلوغ آنچه فعلیت پیدا نموده, عقل حیوانیست و عقل آدمی به اندازه شعاعی است و به قول حکما میتوان گفت که عقل هیولانی و بذر عقل است.🤔
البته بیهادی بودهام پس به قول و عهود خود بیاعتنا بوده و بیوفا بودهام.
نخوت و خیلا در من مستحکم بود و به خصوص که طلبه و داخل شبر اول از علم شده بودم و گفته شده است که: «العلم ثلاثة اشبار, الشبر الاول یوجب التکبر؛🍃 علم سه وجب و بخش است و بخش اول این تکبر در پی دارد.🍃»
پس نه هادی بوده و نه ابوالوفاء ابوتراب، تنها بوده ام و تنها باید بروم، «سُنة الله التی لن تجد لسنة الله تبدیلاً؛🍃 سنت خداست که تبدیل و تغییری در آن نیست.»🍃
عوالم همه رونوشت یکدیگرند؛
یکی را فهمیدی, دیگری هم چنین است و چون و چرا, دلیل نافهمی است.
برخاستم و توبره پشتی را به پشت بستم و مجدّانه به راه افتادم.
راه صاف و بدون سنگلاخ بود و هوا چون هوای بهار و من هم با قوّت و تازه کار و با شوق بسیار به دیدار محبوب گلعذار، هادی وفادار. تا نصف روز به سرعت میرفتم.
🤕 کم کم خسته و هوا هم گرم بود، تشنه شدم.
راه باریک و پرخار و خاشاک از دامنه کوهی بالا میرفت و از تنهایی خود نیز در وحشت بودم، به عقب سر نگاه کردم دیدم کسی به طرف من میآید.
🙂 خوشحال شدم که الحمدالله تنها نمانده ام تا آنکه به من رسید.
دیدم شخص سیاه و دراز بالایی، لبها کلفت، دندانها بزرگ و نمایان و بینی پهن و مهیب (ترسناک) و متعفن. 😨
سلامی به من داد ولی حرف لام را اظهار نکرد و گفت سام علیک (مرگ بر تو) و من به شک افتادم که اظهار عداوت نمود.
چنانچه قیافه نحسش نیز شهادت میداد و یا آنکه زبانش در ادای لام سستی نموده است و من در جواب، محض احتیاط به همان علیک (بر تو) تنها اکتفا نمودم.🤨
پرسیدم: کجا قصد داری؟
گفت با تو هستم.
و من هیچ راضی نبودم که با من باشد چون از او در خوف و وحشت بودم.🙁
پرسیدم: اسمت چیست؟
گفت همزاد تو و اسمم جهالت، لقبم کجرو، کنیه ابوالهول و شغلم افساد(فاسد کننده) و تفنین و هر یک از این عناوین موحشه (ترسناک) باعث وحشت من شد.😣
@nahj_balaq
💀🔥🔥👹🔥🔥💀
💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜
⚜حکمت ۳۹۱
امام علی (ع) فرمود : در دنيا پرهيزگارى پيشه كن تا خدا نيز ديده تو را به عيبهاى آن بينا سازد در غفلت مباش که از تو غافل نیستند.
💠ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــعربی
⚜الحکمة ۳۹۱
وقال علی عليه السلام : ازْهَدْ فِي الدُّنْيَا يُبَصّرْكَ اللهُ عَوْرَاتِهَا، وَلاَ تَغْفُلْ فَلَسْتَ بِمَغْفُولٍ عَنْكَ!
💠ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــانگلیسی
⚜saying 391
Imam Ali ibn Abu Talib (PBUH) said: Abstain from the world so that Allah may show you its real evils, and do not be neglectful because (in any case) you will not be neglected.
ڪانال #نــــهـــج_البلاغه ؏ــلے یا مولـا علیہ السلام
➫
http://eitaa.com/joinchat/159055872C48cb7d8af1
................🌹یا ؏ــلے🌹 ...............
💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠
🍃هـــرروز یک آیـه یـک نکتـــــه 🍃
🕯ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🕯
نه اینکه فقط با اعضای خانواده حرف بزنیم و گرم بگیریم، بلکه باید دورشان، پروانهوار بچرخیم، و قربان صدقهشان برویم.
... طَوَّافُونَ عَلَيْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلي بَعْضٍ ... (۵۸ نور)
💌 بر گِرد یکدیگر بگردید [و با صفا و صمیمیت باهم معاشرت کنید.]
#یلدا
ڪانال #نــــهـــج_البلاغه
@nahj_balaq
................🌹یا ؏ــلے🌹 ...............
نهج البلاغه؏ــلےیامولـا علیہ السلام
📛😳📃😢📛 #آقانجفی_قوچانی #سیاحت_ݟرب #قسمت_دوازدهم من تنها ماندم و در سخنان او فکر نمودم , دیدم که ه
📛😳📃😢📛
#آقانجفی_قوچانی
#سیاحت_ݟرب
#قسمت_سیزدهم
😢با خود گفتم عجب رفیقی پیدا شد صد رحمت به آن تنهایی.
🤔پرسیدم: اگر به دو راهی رسیدیم راه منزل را میدانی؟
گفت: نمیدانم.
گفتم: من تشنه شده ام در این نزدیکیها آب هست؟
گفت نمیدانم.
گفتم منزل دور است یا نزدیک؟
گفت نمیدانم.
گفتم هستی، با دانایی یکی است، پس چرا نمیدانی؟
گفت همین قدر میدانم که همچون سایهی تو از اول عمر ملازم(همراه) تو بوده ام و از تو جدایی ندارم مگر آنکه به توفیق خدا تو از من جدا شوی.
با خود گفتم گویی این همان شیطان است که به وسوسههای او در دنیا گاهی به خطا افتادهام، به عجب دشمنی گرفتار شده ام. خدایا رحمی! 😟
من جلو افتادم و او به فاصله ده قدمی از دنبال میآمد و راه کتل و سر بالایی بود.
رسیدم به سر کوه، جهت رفع خستگی نشستم و آقای جهالت به من رسید،
گفت معلوم میشود خسته شده ای، الساعه پنج فرسخ راه را برای تو یک فرسخ میکنم که زودتر به منزل برسی. گفتم معلوم میشود معجزه هم داری با این نادانی!😏
گفت بیا تماشا کن به سفیدی راه که چطور قوسی و کمانه شده است که به قدر پنج فرسخ طول دارد.
و تو این قوس را که به منزله زه کمان است ملاحظه کن که چقدر مختصر و کوتاه است. در علم هندسه روشن است که قوس هر چه از نصف دایره بزرگتر باشد وتر او کوتاهتر گردد و ما اگر بیراهه را از خط وتر این قوس برویم تا داخل شاهراه به قدر یک فرسخ بیش نیست ولکن خود شاهراه قریب پنج فرسخ است و عاقل، راه دراز را بر کوتاه اختیار نمیکند.
گفتم شاهراه با کثرت عابران شاهراه میشود، پس آن همه دیوانه بوده اند که راه دراز را اختیار کرده اند و حال آنکه عقلاً گفته اند ره چنان رو که رهروان رفتند.
گفت عجب بیشعور بوده ای تو، شاعر یاوه گو را از عقلاً پنداشته و خود را بر تبعیت او گماشته و حال آنکه بالعیان خلاف او را میبینی. و کثرت عابران که از آن را رفته، البته مال داشته، قبل و منقل داشته، بار داشته، زن و بچه داشته، ماشین داشته و و و... و این دره که در اول این وتر است مانع بوده که از این خط بروند و اما مثل من و تو، دو پیاده آسمان جل را چه مانع میشود که این راه مختصر و مفید را ترک کنیم.
من احمق شده، او را خیرخواه دانسته از آن دره سرازیر شدیم و از طرف دیگر بالا آمدیم. چیزی در همواری نرفته بودیم که دره دیگری عمیق تر پیدا شد و هینطور از آن دره به آن دره، همه پر از خار و سنگلاخ و درنده و خزنده، هوا به شدت گرم و زبان خشکیده و از خستگی از دهان آویخته، پاها همه مجروح و دل از وحشت لرزان و شماتت دشمن، چون آقای جهالت با استهزاء (تمسخر) به حال من میخندید.🤕
@nahj_balaq
💀🔥🔥👹🔥🔥💀
💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜
⚜ حکمت ۳۹۲
امام علی (ع) فرمود : سخن بگویید تا شناخته شوید که انسان زیر زبان خود پنهان است.
💠 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــعربی
⚜الحکمة ۳۹۲
وقال علی عليه السلام : تَكَلَّمُوا تُعْرَفُوا، فَإِنَّ الْمَرْءَ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ.
💠ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــانگلیسی
⚜saying 392
Imam Ali ibn Abu Talib (PBUH) said: Speak so that you may be known since man is hidden under his tongue.
ڪانال #نــــهـــج_البلاغه ؏ــلے یا مولـا علیہ السلام
➫
http://eitaa.com/joinchat/159055872C48cb7d8af1
................🌹یا ؏ــلے🌹 ...............
💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠
🍃هـــرروز یک آیـه یـک نکتـــــه 🍃
🕯ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🕯
به چوبی که، کنار درخت یا گیاهی که نمیتواند روی پایش بایستد، میزنند، تا «سر پا» نگهش دارند، « قَیّم یا قَیّوم» میگویند.
اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ
(۲ آلعمران)
💌 معبودی جز خدای یگانهی زنده، «پایدار و نگهدارنده مخلوقات»، نیست.
ڪانال #نــــهـــج_البلاغه
@nahj_balaq
................🌹یا ؏ــلے🌹 ...............
نهج البلاغه؏ــلےیامولـا علیہ السلام
📛😳📃😢📛 #آقانجفی_قوچانی #سیاحت_ݟرب #قسمت_سیزدهم 😢با خود گفتم عجب رفیقی پیدا شد صد رحمت به آن تنهایی
📛😳📃😢📛
#سیاحت_ݟرب
#آقانجفی_قوچانی
#قسمت_چهاردهم
😒پس از جان کندنها، خود را پس از زمان طولانی به شاهراه رساندیم که ده فرسخ راه رفتیم و در هر قدمی به هزاران بلا گرفتار بودیم.
😩
نشستم خستگی گرفتم و تنفّر تمامی از آقای جهالت پیدا نمودم و گفتم: «يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ؛
ای کاش میان من و تو فاصلهای به دوری مشرق و مغرب بود. / سوره زخرف،38» و او هم از من دور ایستاد.
🚶♂برخاستم و به راه افتادم، تشنه شدم و جهالت هم از عقب دورادور میآمد.
در کنار راه سبزه زاری دیدم، ربع فرسخ از راه دور بود و در این هنگام که چنگال حیلهی جهالت به ما بند میشد، دیدم دوان دوان خود را به من رسانید و گفت در آن محل آب موجود است اگر تشنهای برویم آب بخوریم.
خواستم گوش به حرفش ندهم، ولی چون زیاد تشنه و خسته بودم و چمن سبز هم البته بیآب نمیروید، رفتیم به نزدیک سبزهها ولی ابداً آب وجود نداشت و زمین هم سنگلاخی بود که راه رفتن در آن هم صعوبت داشت و مارهای زیادی در آن سنگلاخ میلولیدند🐍 و آن سبزیها از درختان جنگلی بود که در همه فصول سبز است.
مأیوسانه رو به راه بازگشت نمودم، به زمین همواری رسیدیم پر از هندوانه،🍉
جهالت یکی را کند و مشغول خوردن شد و به من گفت این هندوانهها بخور و عطش خود را رفع کن. گفتم: حتماً مال کسی است و خوردن مال دیگری بدون رضایت روا نیست.
او همان طوری که مشغول خوردن بود، آب آن به روی ریش و سینهاش و از گوشههای لبش جاری بود سری تکان داده گفت:
بوالعجب وِردی به دست آوردهای لیک سوراخ دعا گم کردهای
👹مقدّس! اولاً احتمال قوی میرود که خودرو باشد و مِلک کسی نباشد و بر فرض که مال کسی باشد، حق مارّه (حق عابر از میوه در مسیر) حقی است که مالک حقیقی و شارع مقدس، قرار داده و ثانیاً از تشنگی حال تو به هلاکت و اضطرار رسیده، «فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛ هرکس که به خوردن آنها محتاج و مضطر شود در صورتی که به آن تمایل نداشته و (از اندازه رمق) تجاوز نکند گناهی بر او نخواهد بود (که به قدر احتیاج صرف کند که) محققاً خدا آمرزنده و مهربان است. /سوره بقره، 173»
و ثالثاً اینجا که دار تکلیف نیست که مقدّسین کاسهی از آش داغتر شد،ه حکم غیرِ ما اَنزَل الله (غیر آنچه خدا نازل کرده) میدهند.
🤭کم کم من هم احمق شده، یکی را کندم. خواستم بخورم که دیدم مثل زهر هلاهل تلخ و کامم مجروح شد. او را انداختم گفتم: اینها که هندوانه ابوجهل است🤮.
گفت: نخیر شاید همان یکی این طور بوده، یکی دیگر را چشیدم که همه تلخ مثل زهرمار بود. او همانطور مشغول خوردن بود و میگفت که خیلی شیرین است.
رفتم از او یک حبّ گرفتم به دهان نزدیک کردم، از همه تلخ تر بود. 🤢
گفتم: خانهات بسوزد، چطور میخوری و میگویی شیرین است و حال آنکه از زهر مار بدتر است؟
گفت: راست میگویم به مذاق من که خیلی شیرین است، چون اسم من جهالت است و این هم هندوانه ابوجهل است و با من مناسب است.
🐕ناگهان سگی به ما حمله نمود و شخصی چوبی به دست گرفته با دهان پر فحش، دنبال سگ میآمد که ما را بزند😱.
سیاهک به یک جستن خود را به راه رسانید ولی من چندی که گریختم، سگ رسیده و من از وحشت به زمین خوردم، تا آنکه صاحبش رسید، مفصلاً مرا چوبکاری نمود.
هرچه داد زدم که من هندوانه نخوردم. میگفت: بعد از دست تجاوز به مال غیر دراز نمودن، بین خوردن یا به میدان ریختن چه فرق میکند؟😡
به هزار جان کندن و چوب خوردن، از دست او خلاص شدم، خود را به میان راه کشیدم و از جراحت دهان و خردشدن اعضا، خستگی، تشنگی و از فراق هادی، ناله و گریه میکردم...😭😭
@nahj_balaq
💀🔥🔥👹🔥🔥💀