eitaa logo
در محضر نهج البلاغه
350 دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
16 فایل
🔼 ترویج انس با نهج البلاغه,آرام آرام و ختم آن همراه با شرح مختصر از اینکه مطالب را با لینک کانال منتشر میکنید ممنونم 🔽لینک کانال ما در ایتا http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7 🔽 ارتباط با آدمین @piroozy
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✘ شاید این آخرین فرصت من و تو  باشد! تا با ساده‌ترین کار ممکن، در آینده جهان مؤثر باشیم. http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
🛑📸 تصویری ناب از مسیر نورانی راهپیمایی اربعین 🔹حالا که هر مسیر به سمت شما ختم می‌شود 🔹حاجاتمان از همین جا به دعایت فتح می‌شود السلام علی الحسین http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🪐راه تداوم نعمت ها 📿إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْکُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ فَلاَ تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّکْرِ 🟤هنگامى که مقدمات نعمت ها به شما روى مى آورد دنباله آن را به واسطه کمى شکرگزارى از خود دور نسازید. ✍نعمت ها غالباً به صورت تدریجى بر انسان وارد مى شود و وظیفه انسان هوشیار این است که به استقبال نعمت برود و استقبال از آن راهى جز شکرگزارى ندارد. هرگاه با آغاز روى آوردن نعمت به شکر قلبى و زبانى و عملى بپردازد ادامه خواهد یافت و تا پایان آن نصیب انسان مى شود .همچنین بسیارى از نعمت ها به صورت تدریجى زوال مى پذیرند; هرگاه انسان در آغاز زوالش هوشیار باشد و به شکر قلبى و زبانى و عملى بپردازد مانع بازگشت و زوال تدریجى آن مى شود.اینجا پاسخ سؤال دیگرى نیز روشن مى شود که خدا چه نیازى به تشکر و سپاسگزارى ما دارد. ممکن است انسان ها با سپاسگزارى تشویق شوند و آرامش روحى پیدا کنند. خدا که نیازى به اینها ندارد.ولى از آنچه در بالا گفته شد فهمیدیم که سخن از نیاز خدا در میان نیست; سخن از نیاز من است که اگر نعمت ها و مواهب الهى را که براى اهداف خاصى است در غیر آن به کار گیرم طبیعى است که از آن محروم خواهم شد، زیرا خداوند حکیم است و حکیم این مواهب را به افراد لایق و وظیفه شناس مى دهد.اضافه بر این کسانى که نعمت هاى الهى را ضایع مى کنند و در غیر اهداف آن مصرف مى نمایند در واقع اهانتى به ساحت قدس پروردگار کرده اند و از این جهت درخور عقوبتى هستند. 📘 http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
در محضر نهج البلاغه
💠 فصل چهارم. قیام حسینی برای شکوفایی عقل شرایط نثار خون 🔹 در نظام اسلامی، دست یازیدن به جنگ و خونری
💠 فصل چهارم. قیام حسینی برای شکوفایی عقل قیام بر اساس امید معقول و مقبول 🔹 قیام سالار شهیدان بر پایه امیدی معقول و مقبول انجام شد. چنین امیدی با احتمال صِرف تفاوت دارد؛ زیرا قیام معقولْ شجاعانه و مقبول است و قیام خامِ آرزومندانه، نامعقول و متهوّرانه. شجاعتْ کمال است و تهوّرْ نقص. کسی که به آرزوی پیدا کردن گوهر در دریایی که گوهر داری آن مشکوک است غوّاصی می کند، آرزویش به وَهْم وابسته است، نه عقل؛ زیرا معلوم نیست که در آن دریا گوهری باشد. احتمال معقول باید در پی امید واثقی باشد؛ یعنی اصل وجود چیزی احراز شود و نیز یافتن آن محتمل باشد. غوّاصی که می داند در دریا گوهری هست و احتمال یافتن آن وجوددارد، غواصی اش خردمندانه است. بنابراین، بین امید معقول و آرزوی نامعقول و نیز بین شهامت و بی باکی فرق است. 🔹 سالار شهیدان فرمودند: کسی که در راه خدا قیام کند، از یاری و هدایت او برخوردار می شود؛ زیرا خدا وعده داده است که نورِ دین را همواره روشن نگاه دارد؛ ﴿ و الله متمّ نوره ﴾ و وعده الهی، تخلّف ناپذیر است. بنابراین، اصل وجود دینْ محرز است و نیز حفظ آن حتمی است و امید است چراغ دین به دست من روشن نگاه داشته شود. من با امید به یاری خداوند قیام می کنم و رجای واثق به پیروزی دارم. 🔹 اگر انسان خالصانه به یاری دین خدا برخیزد، از هدایت و حمایت خدا برخوردار خواهد شد. خداوند نوید داده است که نور دین را همواره پرفروغ نگاه دارد و آتش آتش افروزان را خاموش نماید؛ ﴿ کلّما أوقدوا ناراً للحرب أطفأها الله ﴾ ؛ «هرگاه دشمنان خدا آتش جنگ و فتنه بر ضد قرآن و اسلام برافروزند، خدا آن را به دست بندگان صالح خود فرو می نشاند و نور الهی را سرانجام مشعشع می کند»؛ ﴿ یریدون لیطفؤا نورالله بأفواههم والله متمّ نوره و لو کره الکافرون ﴾ ؛ «کافران می خواهند با نَفَس تیره و دمِ آلوده و گفتار جاهلانه خویش نور خدا را خاموش کنند؛ ولی خداوند نور خود را به بالاترین درجه روشنایی می رساند، هر چند کافران خشنود نباشند. 🔹 پس، وعده الهی تخلّف ناپذیر و اصل پایداری دین محرز است و اگر به هنگام خطر به یاری دین نشتابیم، خداوند حفظ آن را به دست دیگران خواهد سپرد؛ ﴿ إن تتولّوا یستبدل قوماً غیرکم ثمّ لا یکونوا أمثالکم ﴾ ؛ «اگر شما از دین حق رویگردانید، خدا دیگران را به جای شما خواهد نشاند که چون شما نیستند؛ بلکه بسی از شما بهتر و فداکارترند». سالار شهیدان نیز با اتکا به یاری خداوند و رجای واثق به پیروزی، به پا خاست تا چراغ دین به دست او روشن نگاه داشته شود... . 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 191 تا 193 http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
💠
 خون طهور

▫️ نه زمان نه زمین, هیچ كدام وطن انسان نیست، جایی است كه از آنجا آمده است. بیان نورانی سالار شهیدان این است كه «مَنْ کَانَ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا»؛ شما باید وطنتان را دوست داشته باشید؛ اما شما خاكی نیستید، شما از جای بلند آمدید و باید به هما‌ن ‌جا برگردید، آنجا وطن شماست. چون ﴿إِنَّا لِلّهِ﴾، پس ﴿إِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ﴾! فرمود هر كس بخواهد به وطن اصلی ‌اش برگردد باید كربلایی بشود! ما آمدیم به وطن اصلی ‌مان رحلت کنیم، زادراه و توشه این راه هم خون جگر است: «مَن كان باذلاً فینا مُهْجَته». ▫️ راهی كه ما داریم می ‌رویم, راهی كه ما راهنمایی می‌كنیم, راهی كه از طرف خدا به ما گفتند و ما به شما می‌ گوییم, اگر كسی در این راه بخواهد خون قلب و جگرش را بدهد، بیاید به كربلا! وجود مبارك امام صادق (سلام الله علیه) در به صفوان فرمود در روز اربعین بگو خدایا من شاهدم كه حسین بن علی «بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیكَ لِیسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَیرَةِ الضَّلالَةِ». اگر كسی به صراط مستقیم الهی مشرّف شد که ﴿أَنَّ هذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیماً﴾، او می ‌شود «بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیكَ»؛ خب هدفِ او چیست؟ هدفش این است كه جامعه را عقلانی كند، جامعه را به برساند. ▫️ ما دو مشكل در جامعه داشته و داریم: یكی جهل علمی ماست، یكی جهالت عملی؛ وجود مبارك امام صادق فرمود در به سالار شهیدان سلام عرض کنید بعد بگویید خدایا حسین بن علی خونش را داد تا مردم عاقل بشوند: «بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیكَ لِیسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَیرَةِ الضَّلالَةِ»؛ نه بی راهه بروند و نه راه كسی را ببندند. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1391/10/14 http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
در محضر نهج البلاغه
💠 فصل چهارم. قیام حسینی برای شکوفایی عقل قیام بر اساس امید معقول و مقبول 🔹 قیام سالار شهیدان بر پای
💠 فصل چهارم. قیام حسینی برای شکوفایی عقل جهاد عشق و عقل 🔹 جهاد سه گونه است: 1. جهاد اصغر که نبرد با دشمن بیرونی در میدان جنگ است. 2. جهاد اوسط که درگیری درونی انسان با خویش بر سر مسائل اخلاقی است؛ مانند جنگ میان تقوا و طغوا، عدل و ظلم، حق و باطل، صدق و کذب، حسن و قبح... . بسیاری از مردم، این جنگ را جهاد اکبر می پندارند؛ زیرا غالب آنان در همین حدّ می مانند و توانایی دسترسی به بالاتر از آن را ندارند؛ ولی برای سالکان کامل، پایان راه این نیست که انسان، عادل و پرهیزگار و لایق بهشت شود. 3. جهاد اکبر که نبردی میان عقل و عشق است، نه نبرد عقل و شهوت یا عقل و غضب. 🔹 در این جنگ، عقل می گوید: من حق را می فهمم. عشق پاسخ می دهد: فهمیدن حق کافی نیست؛ بلکه باید حق را مشاهده نمود. عقل می گوید: بهشت و دوزخ موجودند. عشق می گوید: صِرف علم به وجود آن ها کافی نیست؛ بلکه باید بهشت و دوزخ را اکنون دید... . http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
در محضر نهج البلاغه
💠 فصل چهارم. قیام حسینی برای شکوفایی عقل جهاد عشق و عقل 🔹 جهاد سه گونه است: 1. جهاد اصغر که نبرد ب
🔹 بنابراین، جهاد اکبر نبردی دیگر است. در آن جا هر چه هست، حق، صدق، عدل، حسن، طاهر و تقواست؛ ولی باید از میان پاک و پاک تر، یکی را برگزید. جهاد اکبر، میدان مبارزه بین معقول و مشهود، حکمت و عرفان، حصول و حضور و سرانجام، میان ذهن و عین است و شهادت طلبیِ عاشقانه می خواهد، نه عاقلانه و حکیمانه؛ همچون ابراهیم خلیل (علیه السلام) که در جهاد عاشقانه خویش از هیچ چیز، حتّی از آتش نمرود نهراسید؛ زیرا در این گونه مواردْ عقل فتوا به تقیّه و احتجاب می دهد، ولی عشق فرمان قیام و جهاد صادر می نماید. نهضت خونین سالار شهیدان، نمونه والا و راستین جهاد اکبر به شمار می رود. 🔹 مبارزه و تلاش های شاگرد امام حسین (علیه السلام) یعنی امام راحل (قدس سره) نیز شاخه ای از شجر طوبای قیام آن حضرت (علیه السلام) است. عاقلان عصر انقلاب به امام راحل (قدس سره) می گفتند: در این شرایط، نهضت شما به ثمر نمی رسد؛ ولی او عاشقانه تصمیم گرفت و در جهاد اکبر پیروز شد. پیروان خالص و مخلص او نیز که خود را با نارنجک به زیر تانک می افکندند، عاشقانه شهید شدند؛ نه عاقلانه. شهادت حسین فهمیده که نموداری از شهادت ده ها ایثارگر ناب و مجاهد نستوه مشتاق و عاشق بود، با شهادت دیگران فرق می کند؛ زیرا پیدا بود که اینان حقیقتی را می دیدند که دیگران یا آن را ادراک نمی کردند یا اگر از آن آگاه بودند، در محدوده فهم حصولی آنان بود، نه شهود حضوری. آن که مقصود خود را می بیند، این گونه جانش را بر کف دست می نهد و به روی مرگ لبخند می زند... . 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 193 تا 196 http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
🔸علّت اصلیِ مظلومیت علی(ع)، مشارکت‌خواهی از مردم در مرحلۀ فهم و اقدام است 🔘علی(ع) از مردم می‌خواست با تشخیص خودشان در کارها مشارکت کنند ولی مردم احساس مسئولیت نمی‌کردند 🔘یک راه ادارۀ جامعه این است که از مردم مشارکت نخواهید و با زد و بند سیاسی کارها را پیش ببرید 🔘امیرالمؤمنین(ع) مشارکت مردم را فلسفۀ ولایت، امامت و دین می‌داند 🔘تا وقتی احساس مسئولیت و مشارکت مردم، تقویت نشود امام‌زمان(ع) نمی‌آید 📢صوت(20دقیقه): @panahian_mp3 🚩 مبحث «اصلاح برداشت‌های ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)» http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
🔸علّت اصلیِ مظلومیت علی(ع)، مشارکت‌خواهی از مردم در مرحلۀ فهم و اقدام است 📌 از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-ج25 چرا خیلی از مردم و حتی یاران امیرالمؤمنین(ع) مدیریت ایشان را ضعیف می‌دانستند؟ چرا حکومت حضرت در ظاهر موفق نبود؟ بعضی‌ها علت مظلومیت و غربت امیرالمؤمنین(ع) را عدالت ایشان می‌دانند درحالی‌که طبیعتاً مردم باید عدالت را دوست داشته باشند و همراهی کنند. این‌طور هم نبود که مردم تحت فشار مشکلات اقتصادی باشند و به این دلیل، همراهی نکنند. اینکه «تبلیغات معاویه علیه امیرالمؤمنین(ع) خیلی قوی بود» همً غلط است؛ چون امیرالمؤمنین(ع) بهترین خطبه‌ها را می‌خواند و در تبلیغات بسیار قوی‌تر بود. 🔺برخی از دلایل هم دقیق نیست، مثلاً می‌گویند «مردم ولایت‌مدار نبودند» اگر مردم ولایت را می‌فهمند و ولایت‌مدار بودند مشکلات حل می‌شد، امّا «مگر مردمِ شام ولایت‌مدار بودند؟!» آنها هم ولایت‌مدار نبودند. برخی هم می‌گویند «مردم دنیازده بودند» چنین تعبیری در کلمات امیرالمؤمنین(ع) هم وجود دارد، امّا اهل شام هم همین‌طور بودند. 🔹برخی می‌گویند: جنگ موجب شد کار برای مردم و امیرالمؤمنین(ع) سخت بشود. جنگ برای طرف مقابل(معاویه) هم سخت بود. لشکر معاویه بیشتر از سپاه امیرالمؤمنین(ع) کشته شدند ولی تا آخر ایستادند. 🔺چرا مردم با امیرالمؤمنین(ع) همراهی نمی‌کردند؟ حضرت به مردم می‌فرمود: من می‌دانم چطور باید شما را درست کنم امّا نمی‌خواهم شما را به قیمت افساد خودم اصلاح کنم (الغارات،ج2، ص428) http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
🔹یک راه ادارۀ جامعه، دیکتاتوری است، یعنی مسئولیت به مردم ندهید، از مردم مشارکت نخواهید و خودتان با زد و بند سیاسی با رؤسای قبایل و افراد ذی‌نفوذ، کارها را پیش ببرید کمااینکه برخی می‌گویند «کدخدا را ببین، ده را بچاپ!» امیرالمؤمنین(ع) هم می‌توانست این کار را انجام بدهد و جامعه را این‌گونه اداره کند. شیوۀ مدیریت امیرالمؤمنین(ع) همان شیوۀ پیامبر(ص) است. شیوۀ مدیریت پیامبر(ص) هم به گونه‌ای بود که بعد از آن حضرت، مصائب فاطمیه پیش آمد. شیوۀ مدیریت رسول‌خدا(ص) به همه جرأت داد و برخی از افراد سوءاستفاده کردند. تقوای امیرالمؤمنین(ع) به ایشان اجازه نمی‌دهد که در مدیریت، جلوی این جرأت دادن را بگیرد و از مردم انتظار بصیرت و تشخیص نداشته باشد. دین ما بیشتر از اینکه دین تکلیف باشد، دین تشخیص است. حضرت باید کاری کند که مرد خودشان تشخیص بدهند در کارها مشارکت کنند. مبنای این حرف، آیۀ قرآن است که می‌فرماید: پیامبران می‌‌‌آیند تا مردم، خودشان به قسط قیام کنند. «لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ» (حدید، 25) علّت اصلی مظلومیت معصومین(ع) و خصوصاً پنج تن آل عبا، مشارکت‌خواهی از مردم، اولاً در مرحلۀ فهم و ثانیاً در مرحلۀ اقدام است. مشارکت‌خواهی برای این است که مردم را رشد بدهند، اصلاً فلسفۀ خلقت، همین است. مشکل حضرت موسی با بنی‌اسرائیل این بود که بنی اسرائیل می‌گفتند شما خودت برو موانع را برطرف کن و کارها را درست کن، ما اینجا نشسته‌ایم (فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ؛ مائده، 24) نتیجه‌اش هم این شد که چهل سال در بیابان آواره بودند. امیرالمؤمنین علی(ع) گاهی لشکر هشت هزار نفره داشتند، اما سخنرانی می‌کردند که بقیه مردم هم بیایند، وقتی مردم نمی‌آمدند، حضرت همان لشکر را هم می‌فرستادند که بروند. امیرالمؤمنین(ع) اصرار داشت که مردم مشارکت کنند. امیرالمؤمنین(ع) مشارکت مردم را فلسفۀ دین و امامت و ولایت می‌داند. بعضی‌ها به امام حسین(ع) گفتند از راه مخفی به سمت کوفه برود، اگر امام این کار را می‌کرد، به راحتی می‌توانست کوفه را بگیرد. امّا حضرت از راه اصلی حرکت کرد چون می‌خواست مردم باخبر بشوند و با فهم و تشخیص خودشان اقدام کنند. «عدم‌احساس مسئولیت عمومی» اصل تحریف در دین است و الّا اعتقاد به امامت، عصمت و ولایت امیرالمؤمنین(ع) زیاد دشوار نیست. بسیاری از آن مردم، فضائل امیرالمؤمنین(ع) را می‌دانستند. تا وقتی که این احساس مسئولیت عمومی و احساس مشارکت مردم، تقویت نشود، امام‌زمان(عج) تشریف نمی‌آورد، یعنی ایشان وقتی می‌آید که ما دین را همین احساس مسئولیت و احساس مشارکت بدانیم. 🚩25رمضان1402
در محضر نهج البلاغه
🔸علّت اصلیِ مظلومیت علی(ع)، مشارکت‌خواهی از مردم در مرحلۀ فهم و اقدام است 📌#اصلاح_برداشتهای_ناروا
🔹یک راه ادارۀ جامعه، دیکتاتوری است، یعنی مسئولیت به مردم ندهید، از مردم مشارکت نخواهید و خودتان با زد و بند سیاسی با رؤسای قبایل و افراد ذی‌نفوذ، کارها را پیش ببرید کمااینکه برخی می‌گویند «کدخدا را ببین، ده را بچاپ!» 🔺 امیرالمؤمنین(ع) هم می‌توانست این کار را انجام بدهد و جامعه را این‌گونه اداره کند. 🔹شیوۀ مدیریت امیرالمؤمنین(ع) همان شیوۀ پیامبر(ص) است. شیوۀ مدیریت پیامبر(ص) هم به گونه‌ای بود که بعد از آن حضرت، مصائب فاطمیه پیش آمد. شیوۀ مدیریت رسول‌خدا(ص) به همه جرأت داد و برخی از افراد سوءاستفاده کردند. 🔺تقوای امیرالمؤمنین(ع) به ایشان اجازه نمی‌دهد که در مدیریت، جلوی این جرأت دادن را بگیرد و از مردم انتظار بصیرت و تشخیص نداشته باشد. دین ما بیشتر از اینکه دین تکلیف باشد، دین تشخیص است. حضرت باید کاری کند که مردم خودشان تشخیص بدهند و در کارها مشارکت کنند. مبنای این حرف، آیۀ قرآن است که می‌فرماید: پیامبران می‌‌‌آیند تا مردم، خودشان به قسط قیام کنند. «لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ» (حدید، 25) علّت اصلی مظلومیت معصومین(ع) و خصوصاً پنج تن آل عبا، مشارکت‌خواهی از مردم، اولاً در مرحلۀ فهم و ثانیاً در مرحلۀ اقدام است. مشارکت‌خواهی برای این است که مردم را رشد بدهند، اصلاً فلسفۀ خلقت، همین است. 🔺مشکل حضرت موسی با بنی‌اسرائیل این بود که بنی اسرائیل می‌گفتند شما خودت برو موانع را برطرف کن و کارها را درست کن، ما اینجا نشسته‌ایم (فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ؛ مائده، 24) نتیجه‌اش هم این شد که چهل سال در بیابان آواره بودند. 🔹امیرالمؤمنین علی(ع) گاهی لشکر هشت هزار نفره داشتند، اما سخنرانی می‌کردند که بقیه مردم هم بیایند، وقتی مردم نمی‌آمدند، حضرت همان لشکر را هم می‌فرستادند که بروند. امیرالمؤمنین(ع) اصرار داشت که مردم مشارکت کنند. امیرالمؤمنین(ع) مشارکت مردم را فلسفۀ دین و امامت و ولایت می‌داند. بعضی‌ها به امام حسین(ع) گفتند از راه مخفی به سمت کوفه برود، اگر امام این کار را می‌کرد، به راحتی می‌توانست کوفه را بگیرد. امّا حضرت از راه اصلی حرکت کرد چون می‌خواست مردم باخبر بشوند و با فهم و تشخیص خودشان اقدام کنند. «عدم‌احساس مسئولیت عمومی» اصل تحریف در دین است و الّا اعتقاد به امامت، عصمت و ولایت امیرالمؤمنین(ع) زیاد دشوار نیست. بسیاری از آن مردم، فضائل امیرالمؤمنین(ع) را می‌دانستند. تا وقتی که این احساس مسئولیت عمومی و احساس مشارکت مردم، تقویت نشود، امام‌زمان(عج) تشریف نمی‌آورد، یعنی ایشان وقتی می‌آید که ما دین را همین احساس مسئولیت و احساس مشارکت بدانیم. 🚩25رمضان1402 http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7