🥀🌿🥀🌿🌹﷽🌹🌿🥀🌿🥀
(قسمت_سوم )
6⃣ شگفتي آفرينش جانداران كوچک
♦️پاک و برتر است خدايی که در اندام مورچه، و مگس ريز، پاها پديد آورد، و جانداران بزرگتر از آنها، از ماهيان دريا، و پيلان عظيم الجثّه را نيز آفريد، و بر خود لازم شمرد، که هيچ کالبد جانداری را وانگذارد و به درستی اداره اش نمايد، جز آن که ميعادگاهش را مرگ و پايان راهش را نيستی قرار داد.
7⃣وصف ويژگيهاي بهشت
♦️ "اگر با چشم دل به آنچه که از بهشت برای تو وصف کرده اند بنگری، از آنچه در دنياست دل می کنی، هر چند شگفتی آور و زيبا باشد، و از خواهش های نفسانی و خوشی های زندگانی و منظره های آراسته و زيبای آن کناره می گيری، و اگر فکرت را به درختان بهشتی مشغول داری که شاخه هايشان همواره به هم می خورند، و ريشه های آن در توده های مشک پنهان، و در ساحل جويباران بهشت قرار گرفته، آبياری می گردند، و خوشه هايی از لؤلؤ آبدار به شاخه های کوچک و بزرگ درختان آويخته، و ميوه های گوناگونی که از درون غلاف ها و پوشش ها سر بيرون کرده اند، سرگردان و حيرت زده می گردی. شاخه های پر ميوه بهشت که بدون زحمتی خم شده در دسترس قرار گيرند، تا چيننده آن هر گاه که خواهد برچينَد، مهمانداران بهشت، گِرد ساکنان آن و پيرامون کاخ هايشان در گَردشند و آنان را با عَسَل های پاکيزه و شراب های گوارا پذيرايی کنند. آنها کسانی هستند که همواره از کرامت الهی بهره مندند تا آنگاه که در سرای ثابت خويش فرود آيند و از نقل و انتقال سفرها آسوده گردند. ای شنونده! اگر دل خود را به منظره های زيبايی که در بهشت به آن می رسی مشغول داری، روح تو با اشتياق فراوان به آن سامان پرواز خواهد کرد، و از اين مجلس من، با شتاب به همسايگی اهل قبور خواهی شتافت. خداوند با لطف خود، من و شما را از کسانی قرار دهد که با دل و جان برای رسيدن به جايگاه نيکان تلاش می کنند.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه165
🌿🌸🌿🌸🌿🌸
حکمت 78
دلايل بطلان مكتب جبر
این كلام پربار از سخنان مهم و معروفى است كه از امير مؤمنان على(عليه السلام) در زمينه قضا و قدر (و جبر و اختيار) نقل شده و يكى از بهترين راههای حل اين مسئله است.
♻️مرحوم سيّد رضى بخشى از آن را گزينش كرده و صدر حديث را نياورده است.
♻️ما براى روشن شدن محتواى حديث به طور كامل صدر آن را از كتاب كافى مى آوريم و آن چنين است:
♻️ امير مؤمنان على(عليه السلام) پس از بازگشت از جنگ صفين در كوفه بود كه پيرمردی در برابر آن حضرت دو زانو نشست و عرض كرد: اى امير مؤمنان به ما خبر ده كه آيا رفتن ما به سوى اهل شام به قضا و قدر الهى بود؟ امير مؤمنان(عليه السلام)فرمود: آرى اى پيرمرد.
♻️شما هيچ تپه اى را بالا نرفتيد و هيچ دره اى را فرود نيامديد مگر اين كه به قضا و قدر الهى بود.
♻️پيرمرد گفت: اگر چنين باشد پس ما در برابر اين همه زحمت اجر و پاداشى نخواهيم داشت.
♻️امام(عليه السلام)فرمود: خاموش باش اى پيرمرد! به خدا سوگند خداوند پاداش بزرگى براى شما در مسير اين راه قرار داد و همچنين در توقف هايى كه داشتيد و نيز در بازگشتتان.
♻️شما در هيچ يك از اين حالات مكره و مجبور نبوديد.
♻️پيرمرد سؤال كرد: چگونه ما مكره و مجبور نبوديم در حالى كه رفت و آمد ما تمام به قضا و قدر الهى بود؟ امام(عليه السلام) فرمود:👇👇
🌿🌸🌿🌸🌿🌸
💠لِلسَّائِلِ الشَّامِيِّ لَمَّا سَأَلَهُ:بَعْدَ كَلاَم طَوِيل هَذَا مُخْتَارُهُ:
وَيْحَكَ! لَعَلَّكَ ظَنَنْتَ قَضَاءً لاَزِماً، وَقَدَراً حَاتِماً!... إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْيِيراً، وَنَهَاهُمْ تَحْذِيراً، وَكَلَّفَ يَسِيراً، وَلَمْ يُكَلِّفْ عَسِيراً، وَأَعْطَى عَلَى الْقَلِيلِ كَثِيراً; وَلَمْ يُعْصَ مَغْلُوباً،... وَلاَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالاَْرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلاً: «ذلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا، فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النّارِ».
💠 در جواب مردي شامي فرمود: (مرد شامي پرسيد آيا رفتن ما به شام، به قضا و قدر الهي است؟ امام با كلمات طولاني پاسخ او را داد كه برخي از آن را برگزيديم:)
👈 وای بر تو! شايد قضاء لازم، و قدر حتمی را گمان كرده ای؟ اگر چنين بود، پاداش و كيفر، بشارت و تهديد الهی بيهوده بود.
👈خداوند سبحان بندگان خود را فرمان داد در حالی كه اختيار دارند، و نهی فرمود تا بترسند، احكام آسانی را واجب كرد، و چيز دشواری را تكليف نفرمود، و پاداش اعمال اندك را فراوان قرار داد،
👈با نافرمانی بندگان مغلوب نخواهد شد، و با اكراه و اجبار اطاعت نمی شود، 👈و پيامبران را به شوخی نفرستاد، و فرو فرستادن كتب آسماني برای بندگان بيهوده نبود،
👈و آسمان و زمين و آنچه را در ميانشان است بی هدف نيافريد.
♻️ اين پندار كسانی است كه كافر شدند و وای از آتشی كه بر كافران است.♻️
🅾 #حکمت78
http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
🌿🌸🌿🌸🌿🌸
کشته بی سر.mp3
8.89M
🥀رفیق اربعین فصل غم یادته
🎤حسن_عطایی
#احساسی
#اللهم_الرزقنا_ڪربلا 💔
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
#اولین_ختم_نهج_البلاغه
#در_192_روز
🥀 تقدیم به ساحت مقدس امام زمان(عج_الله_فرجه)
🌷 #روز_صد_و_سی_و_یکم 🌷
به نیابت از عبد صالح خدا
🌹شهید باباجان عابدی🌹
👈 #خطبه164و163
🌹لطفا با حضور در کانال سهم امروز را مطالعه بفرمایید.👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
🥀🌿🥀🌿🌹﷽🌹🌿🥀🌿🥀
📣 (در سال ٣٤ هجری مردم در اطراف امام علیه السلام جمع شده و از عثمان شکایت کردند و از او خواستند که با عثمان صحبت کند تا از اشتباهات خود دست بردارد. )
🔹هشدار دادن به عثمان
♦️همانا مردم پشت سر من هستند و مرا ميان تو و خودشان ميانجی قرار داده اند، به خدا نمی دانم با تو چه بگويم؟ چيزی را نمی دانم که تو ندانی، تو را به چيزی راهنمايی نمی کنم که نشناسی، تو می دانی آنچه ما می دانيم. ما به چيزی پيشی نگرفته ايم که تو را آگاه سازيم، و چيزی را در پنهانی نيافته ايم که آن را به تو ابلاغ کنيم. ديدی چنان که ما ديديم، شنيدی چنان که ما شنيديم، با رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بودی چنان که ما بوديم، پسر ابوقُحافه «ابابکر» و پسر خطّاب، در عمل به حق، از تو بهتر نبودند. تو به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در خويشاوندی از آن دو نزديک تری، و داماد او شدی که آنان نشدند. پس خدا را، خدا را، پروا کن! سوگند به خدا! تو کور نيستی تا بينايت کنند، نادان نيستی تا تو را تعليم دهند، راه ها روشن است، و نشانه های دين برپاست. پس بدان که برترين بندگان خدا در پيشگاه او رهبر عادل است که خود هدايت شده و ديگران را هدايت می کند، سنّت شناخته شده را برپا دارد، و بدعت ناشناخته را بميراند. سنّت ها روشن و نشانه هايش آشکار است، بدعت ها آشکار و نشانه های آن برپاست، و بدترين مردم نزد خدا، رهبر ستمگری است که خود گمراه و مايه گمراهی ديگران است، که سنّت پذيرفته را بميراند، و بدعت ترک شده را زنده گرداند. من از پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله) شنيدم که گفت: «روز قيامت رهبر ستمگر را بياورند که نه ياوری دارد و نه کسی از او پوزش خواهی می کند، پس او را در آتش جهنّم افکنند، و در آن مانند سنگ آسياب می چرخد، تا اينکه به قعر دوزخ رسيده، به زنجير کشيده شود.» من تو را به خدا سوگند می دهم که امام کشته شده اين امّت مباشی، چرا که پيش از اين گفته می شد. در ميان اين امّت، امامی به قتل خواهد رسيد که دَرِ کشتار تا روز قيامت گشوده خواهد شد و کارهای امّت اسلامی با آن مشتبه شود، و فتنه و فساد در ميانشان گسترش يابد، تا آنجا که حق را از باطل نمی شناسند، و به سختی در آن فتنه ها غوطه ور می گردند. برای مروان چونان حيوان به غارت گرفته مباش که تو را هر جا خواست براند، آن هم پس از ساليانی که از عمر تو گذشته و تجربه ای که به دست آورده ای. (عثمان گفت: «با مردم صحبت کن که مرا مهلت دهند تا از عهده ستمی که به آنان رفته برآيم» ) امام(علیه السلام) فرمود: آنچه در مدينه است به مهلت نياز ندارد، و آنچه مربوط به بيرون مدينه باشد تا رسيدن فرمانت مهلت دارند.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه164
🌿🌸🌿🌸🌿🌸
🥀🌿🥀🌿🌹﷽🌹🌿🥀🌿🥀
1⃣خداشناسی
♦️سپاس خداوندی را سزاست که آفريننده بندگان، و گستراننده زمين، و جاری کننده آب در زمين های پَست، و روياننده گياه در کوه ها و تپّه های بلند می باشد، نه اوّل او را آغازی و نه اَزَلی بودن او را پايانی است، آغاز هر چيزی و جاويدان است، و پايدار و ماندگار بدون مدّت و زمان است. پيشانی بندگان در برابر عظمت او به خاک افتاده، و لب ها در اعتراف به يگانگی او در حرکتند. به هنگام آفرينش، برای هر پديده ای حدّ و مرزی قرار داد، تا برای وجود بی نهايت او همانندی نباشد. گمان ها خدا را با اندازه ها و حرکت ها و اندام ها و آلت ها نمی توانند اندازه گيری نمايند. نمی توان گفت: خدا از کی بود؟ و تا کی خواهد بود؟ وجود آشکاری است که نمی توان پرسيد: از چيست؟ و حقيقت پنهانی است که نمی توان پرسيد در کجاست؟ نه جسم است که او را نهايتی باشد، و نه پوشيده ای که چيزی او را در برگرفته باشد، به موجودات آن قدر نزديک نيست که به آنها چسبيده، و آن قدر دور نيست که جدا و بريده باشد. بر خداوند، خيره نگريستن بندگان، و بازگشتن لفظی به زبان آنان، نزديک شدن به تپّه ای، گام برداشتن در تاريکی شب، يا راه رفتن در مهتاب که نور می افشاند، و درخشش خورشيدی که پس از ماه طلوع می کند، و با طلوع و غروبش، و آمدن شب و روز، چرخ زمان می گردد و تاريخ ورق می خورد، هيچ کدام پنهان نيست. خدا پيش از هر نهايت و مدّت، و فراتر از هر گونه حساب و شمارش است، خدا والاتر از آنچه می باشد که عقل های عاجز تشبيه کنندگان تصوّر می کند. والاتر از صفات پديده ها و اندازه ها و قُطرهاست که برای موجودات مادّی پندارند، و جايگاه هايی که برای آن در نظر می گيرند؛ زيرا حدّ و مرز و اندازه، شايسته پديده هاست و به غير خدا تعلّق دارد.
2⃣ وصف آفرينش
♦️ پديده ها را از موادّی اَزَلی و اَبَدی نيافريد، بلکه آنها را از نيستی به هستی آورد، و برای هر پديده ای حَدّ و مرزی تعيين فرمود، و آنها را به نيکوترين صورت زيبا، صورت گری کرد. چيزی از فرمان او سرپيحی نمی کند، و خدا از اطاعت چيزی سود نمی برد، علم او به مردگانی که رفتند چونان آگاهی او به زندگانی است که هستند، و علم او به آسمان های بالا، چونان علم او به زمين های زيرين است.
3⃣ شگفتی آفرينش انسان
♦️ای انسان! ای آفريده راست قامت، ای پديده نگاهداری شده در تاريکی های رحم های مادران، و قرار داده شده در پرده های تو در تو! «آغاز آفرينش تو از گل و لای بود»، و سپس «در جايگاه آرامی نهاده شدی تا زمانی مشخّص و سرآمدی تعيين شده»، و آنگاه که در شکم مادرت حرکت می کردی، نه دعوتی را می توانستی پاسخ دهی، و نه صدايی را می شنيدی. سپس تو را از قرارگاهت بيرون کردند و به خانه ای آوردند که آن را نديده بودی و راه های سودش را نمی دانستی، پس چه کسی تو را در مکيدن شير، از پستان مادر هدايت کرد؟ و به هنگام نياز جايگاه های طلب کردن و خواستن را به تو شناساند؟. هرگز، آن کس که در توصيف پديده ای با شکل و اندازه و ابزار مشخّص درمانده باشد، بدون ترديد از وصفِ پروردگارش ناتوان تر، و از شناخت خدا با حَدّ و مرز پديده ها دورتر است.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه163
🌿🌸🌿🌸🌿🌸