حکمت10 :
روش زندگى با مردم (اخلاقى، اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ .
و درود خدا بر او ، فرمود : با مردم آن گونه معاشرت كنيد ، كه اگر مْرديد بر شما اشك ريزند، و اگر زنده مانديد ، با اشتياق سوى شما آيند.
@nahjjj97
متن عربی
7- و من خطبة له ( عليه السلام ) يذم فيها أتباع الشيطان :
اتَّخَذُوا الشَّيْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلَاكاً وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاكاً فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِي صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِي حُجُورِهِمْ فَنَظَرَ بِأَعْيُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ فَرَكِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الْخَطَلَ فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِكَهُ الشَّيْطَانُ فِي سُلْطَانِهِ وَ نَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَى لِسَانِهِ .
متن فارسی
شيطان را پشتوانه خود گرفتند، و او از آنان دامها بافت، در سينه هاشان جاى گرفت و در كنارشان پرورش يافت. پس آنچه مى ديدند شيطان بديشان مى نمود، و آنچه مى گفتند سخن او بود. به راه خطاشان برد و زشت را در ديده آنان آراست. شريك او شدند، و كردند و گفتند، چنان كه او خواست.
خطابه حضرت امیر در نکوهش دشمنان
@nahjjj97
حکمت 11 :
روش برخورد با دشمن (سياسى ، اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّكَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : اگر بر دشمنت دست يافتى ، بخشيدن او را شكرانه پيروزى قرار ده.
@nahjjj97
متن فارسی
كه به شريح پسر حارث، قاضى خود، نوشت: (گفته اند شريح پسر حارث، قاضى اميرمومنان (علیه السلام) ، در خلافت آن حضرت خانه اى به هشتاد دينار خريد، چون اين خبر به امام رسيد او را طلبيد و فرمود:) به من خبر داده اند خانه اى به هشتاد دينار خريده اى و سندى براى آن نوشته اى، و گواهانى بر آن گرفته اى؟ (شريح گفت: آرى، اميرمومنان چنين بوده است: امام نگاهى خشمگين بدو كرد، سپس فرمود:) شريح! به زودى كسى به سر وقتت مى آيد كه به نوشته ات نمى نگرد و از گواهت نمى پرسد، تا آنكه تو را از آن خانه بيرون كند و بردارد و تهيدست به گورت سپارد. پس شريح! مبادا اين خانه را از جز مال خود خريده باشى يا بهاى آن را از جز حلال به دست آورده، چه، آنگاه خانه دنيا را زيان كرده اى و خانه آخرت را از دست داده. اگر آنگاه كه اين خانه را خريدى نزد من مى آمدى، براى تو سندى مى نوشتم بدينسان، پس رغبت نمى كردى به خريدن خانه به درهمى يا افزون از آن، و سند چنين است: اين خانه اى است كه خريده است آن را بنده اى خوار، از مرده كه او را از جاى برخيزانده اند براى كوچ و بستن بار. از او خانه اى از خانه هاى فريب خريده است، در كويى كه سپرى شوندگان جاى دارند و تباه شوندگان- روز به سر آرند اين خانه از چهار سو، در اين چهار حد جاى گرفته است: حد نخست بدانجا كه آسيبها و بلا در كمين است، و حد دوم بدانجا كه مصيبتها جايگزين، و حد سوم به هوسى كه تباه سازد، و حد چهارم به شيطانى كه گمراه سازد، و در خانه به حد چهارمين گشاده است- و شيطان بدانجا ايستاده خريد اين فريفته آرزومند- اين خانه را- از اين كس كه اجل وى را از جاى كند. به بهاى برون شدن از قناعتى كه موجب ارجمندى است، و درون شدن در ذلت و به دست آوردن- دنيا كه مايه دردمندى است- و زيانى كه اين خريدار را در آنچه خريده رسد، بر ناآرام دارنده تن هاى پادشاهان است، و گيرنده جانهاى سركشان، و در هم ريزنده دولت فرعونان، چون كسرا، و قيصر، و تبع، و حمير، و آن كس كه مال بر مال نهاد و افزون داشت و ساخت و برافراشت، و زيور كرد و بياراست، و اندوخت، و به گمان خويش براى فرزند مايه توخت. بر اوست كه همگان را در جايگاه رسيدگى و حساب، و محل پاداش و عقاب روانه كند آنگاه كه كار داورى به نهايت رسد، و آنجاست كه تباهكاران زيان برند. بر اين سند خرد گواهى دهد هر گاه از بند هوا و دلبستگيهاى دنيا برون رود.
@nahjjj97
متن عربی
6- و من كتاب له ( عليه السلام ) إلى معاوية :
إِنَّهُ بَايَعَنِي الْقَوْمُ الَّذِينَ بَايَعُوا أَبَا بَكْرٍ وَ عُمَرَ وَ عُثْمَانَ عَلَى مَا بَايَعُوهُمْ عَلَيْهِ فَلَمْ يَكُنْ لِلشَّاهِدِ أَنْ يَخْتَارَ وَ لَا لِلْغَائِبِ أَنْ يَرُدَّ وَ إِنَّمَا الشُّورَى لِلْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ فَإِنِ اجْتَمَعُوا عَلَى رَجُلٍ وَ سَمَّوْهُ إِمَاماً كَانَ ذَلِكَ لِلَّهِ رِضًا فَإِنْ خَرَجَ عَنْ أَمْرِهِمْ خَارِجٌ بِطَعْنٍ أَوْ بِدْعَةٍ رَدُّوهُ إِلَى مَا خَرَجَ مِنْهُ فَإِنْ أَبَى قَاتَلُوهُ عَلَى اتِّبَاعِهِ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَلَّاهُ اللَّهُ مَا تَوَلَّى وَ لَعَمْرِي يَا مُعَاوِيَةُ لَئِنْ نَظَرْتَ بِعَقْلِكَ دُونَ هَوَاكَ لَتَجِدَنِّي أَبْرَأَ النَّاسِ مِنْ دَمِ عُثْمَانَ وَ لَتَعْلَمَنَّ أَنِّي كُنْتُ فِي عُزْلَةٍ عَنْهُ إِلَّا أَنْ تَتَجَنَّى فَتَجَنَّ مَا بَدَا لَكَ وَ السَّلَامُ .
متن فارسی
مردمى كه با ابوبكر و عمر و عثمان بيعت كردند، هم بدانسان بيعت مرا پذيرفتند. پس كسى كه حاضر است نتواند ديگرى را خليفه گيرد، و آن كه غايب است نتواند كرده حاضران را نپذيرد. شورا از آن مهاجران است و انصار، پس اگر گرد مردى فراهم گرديدند و او را امام خود ناميدند، خشنودى خدا را خريدند. اگر كسى كار آنان را عيب گذارد يا بدعتى پديد آرد او را به جمعى كه از آن برون شده بازگردانند، و اگر سر باز زد، با وى پيكار رانند كه- راهى ديگر را پذيرفته- و جز به راه مسلمانان رفته، و خدا در گردن او درآرد آن را كه بر خود لازم دارد. معاويه! به جانم سوگند، اگر به ديده خرد بنگرى و هوا را از سر به در براى، بينى كه من از ديگر مردمان از خون عثمان بيزارتر بودم، و مى دانى كه از آن گوشه گيرى نمودم، جز آنكه مرا متهم گردانى و چيزى را كه برايت آشكار است بپوشانى، والسلام.
نامه حضرت امیر به معاویه
@nahjjj97