eitaa logo
نهج‌البلاغه‌آقـاامیرالمؤمنیـن
17.2هزار دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
12 فایل
‌✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از نهج البلاغه.......
بی شک هُمای رحمت عالم تویی علی الحق که خوب وصف تو را شهریار کرد.. - محمد‌ قانع ♥️ 🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌....🌹👇 https://eitaa.com/joinchat/1660682246C56a0eaa819 🔹چند دقیقه با نهج البلاغه☝️☝️🦋
┄┅─✵💝✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
هدایت شده از نهج البلاغه.......
🌾ترجمه خطبه 166 نهج البلاغه 🌾 ✍بر أساس نقل مرحوم كلينى در روضه كافى، چون اين خطبه دنباله خطبه 288، آورده شده، پس امام آن را در شهر مدينه ايراد كرده است🌾🌾🌾 ❣فهرست مطالب❣ 1- احترام متقابل اجتماعى 2 -آينده بنى اميّه 3 -علل پيروزى و شكست ملّت‏ ها 🦋👇👇👇🦋
هدایت شده از نهج البلاغه.......
1⃣ احترام متقابل اجتماعى ✍بايد خردسالان شما از بزرگان شما پيروى كنند، و بزرگ سالان شما نسبت به خردسالان مهربان باشند ، و چونان ستم پيشگان جاهليّت نباشيد، كه نه از دين آگاهى داشتند و نه در خدا انديشه مى‏ كردند، همانند تخم افعى در لانه پرندگان نباشيد كه شكستن آن گناه و نگهداشتن آن شر و زيانبار است. (بجاى جوجه، مارى از آن بيرون مى‏ آيد)  🌾🍃🌾 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌....🌹👇 https://eitaa.com/joinchat/1660682246C56a0eaa819 🔹چند دقیقه با نهج البلاغه☝️☝️🦋
هدایت شده از نهج البلاغه.......
2⃣ آينده بنى اميّه🌾 ✍مسلمانان، پس از وحدت و برادرى به جدايى و تفرقه رسيدند، و از ريشه و اصل خويش پراكنده شدند. تنها گروهى شاخه درخت توحيد را گرفتند، و به هر طرف كه روى آورد همسو شدند. امّا خداوند مسلمانان را به زودى براى بدترين روزى كه بنى اميّه در پيش دارند جمع خواهد كرد، آن چنانكه قطعات پراكنده ابرها را در فصل پاييز جمع مى ‏كند. خدا ميان مسلمانان ألفت ايجاد مى ‏كند، و بصورت ابرهاى فشرده در مى ‏آورد، آنگاه درهاى پيروزى به رويشان مى‏ گشايد، كه مانند سيلى خروشان از جايگاه خود بيرون مى ‏ريزند. «چونان «سيل عرم»  كه در باغستان «شهر سبا» را در هم كوبيد، و در برابر آن سيل هيچ بلندى و تپّه ‏اى بر جاى نماند، نه كوه هاى بلند و محكم، و نه بر آمدگي هاى بزرگ، توانستند برابر آن مقاومت كنند». خداوند بنى اميّه را مانند آب در درون درّه ‏ها و رودخانه‏ ها پراكنده و پنهان مى ‏كند، سپس چون چشمه سارها بر روى زمين جارى مى ‏سازد، تا حق برخى از مردم را از بعضى ديگر بستاند، و گروهى را توانايى بخشيده در خانه‏ هاى ديگران سكونت دهد. به خدا سوگند بنى اميّه پس از پيروزى و سلطه‏ گرى، همه آنچه را كه به دست آوردند از كفشان مى‏ رود، چنانكه چربى بر روى آتش آب شود🌾🍃🌾 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌....🌹👇 https://eitaa.com/joinchat/1660682246C56a0eaa819 🔹چند دقیقه با نهج البلاغه☝️☝️🦋
هدایت شده از نهج البلاغه.......
3⃣ علل پيروزى و شكست ملّت‏ها🌾 ✍اى مردم اگر دست از يارى حق بر نمى ‏داشتيد، و در خوار ساختن باطل سستى نمى ‏كرديد، هيچ گاه آنان كه به پايه شما نيستند در نابودى شما طمع نمى ‏كردند، و هيچ قدرتمندى بر شما پيروز نمى ‏گشت، امّا چونان امّت بنى اسراييل در حيرت و سرگردانى فرو رفتيد، به جانم سوگند سرگردانى شما پس از من بيشتر خواهد شد. چرا كه به حق پشت كرديد، و با نزديكان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بريده به بيگانه‏ ها نزديك شديد. آگاه باشيد اگر از امام خود پيروى مى ‏كرديد، شما را به راهى هدايت مى‏ كرد كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رفته بود، و از اندوه بيراهه رفتن در امان بوديد، و بار سنگين مشكلات را از دوش خود بر مى ‏داشتيد.🌾🍃🌾 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌....🌹👇 https://eitaa.com/joinchat/1660682246C56a0eaa819 🔹چند دقیقه با نهج البلاغه☝️☝️🦋
هدایت شده از نهج البلاغه.......
🔔 جوانی 👌سلامت، توانایی، فرصت، جوانی و شادابی‌ات را فراموش مکن تا با آن، آخرت را به دست آوری... 💠 📚 امالی صدوق، ص۲۹۹ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌....🌹👇 https://eitaa.com/joinchat/1660682246C56a0eaa819 🔹چند دقیقه با نهج البلاغه☝️☝️🦋
‍ بسم_رب_الحسین رمان: نویسنده: با بغض شروع کردم به نوشتن امروز: امروز هم مثل روز های قبل.امروز هم دوباره حسرت.همه در حال رفتند.فقط ده روز باقی مانده. همه عاشق هاهمه رفتند.فقط منم کههستم هنوز که هنوز است.فقط من...باید این من از میان برخیزد.این لباس عاریتی وجود باید به دور افکنده شود.و عاشق تنها او شود.آنقدر باید گریست و خون دل خورد و در کام بلا فرورفت تا دوست نگاه عنایتی بنماید و لطفی کند.آن قدر باید سر به دیوار این قفس کوفت،تا از نفس افتاد.تا مپنداری آسان است کار عاشقی! دکمه های مانتوم رو دونه دونه بستم و روسری نیلی رنگم رو صاف کردم.چادر لبنانی ام رو انداختم رو دستم و کیف دستی و یک دونه سیب برداشتم و از آشپز خونه زدم بیرون. با مامان خداحافظی کردم و توی حیاطمون چادرم رو پوشیدم.حیاطمون مثل خونه های قدیمی بزرگه.یک حوض آبی رنگ وسط حیاطه که دوتا ماهی قرمز توش هستن.یک باغچه جمع و جور هم داریم که دیوارش پر شده از گل های یاس و برگ مو. به یاد بانو پهلو شکسته مثل هر روز مشام خودم رو پر می کنم از بوی یاس رازقی و از خونه میرم بیرون.تا سر کوچه قدم زنان میرم که زینب هم میبینم داره برام دست تکون میده.تند تر راه میرم میرسم بهش.خوش و بش می کنیم و راه می افتیم سمت دانشگاه.زینب دوست صمیمی منه که یک کوچه با هم فاصله داریم.هر دو ما داریم روانشناسی بالینی می خونیم.همین جوری که داریم قدم زنان میریم بهش یادآوری می کنم که ده روز مونده.چیزی نمیگه.معلومه بغض کرده.دست هاش رو می گیرم.یخ کرده. _زینب جان... 🌸 پايان قسمت اول بخش اول 🌸 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 @nabzeroman 👈🍂🍂🍂
نویسنده: —رضوان دیشب داشتم با خودم فکر می کردم این روز ها آرزومون کنیزی امام زمانه.اینکه یکی از یار های اماممون باشیم نه خاری توی چشمشون و استخوانی در گلوشون.با خودم گفتم چی میشد ماهم جز اون سیصد و سیزده نفر بودیم.یهو صدای تلویزیون رو که زیاد کردم مداحی می خواند:قدم قدم با یه علم... رضوان اگر بدونی چه حالی داشتم.به خودم یک پوزخند زدم و گفتم:ما جز بیست میلیون زائر حسین (ص) هم نیستیم چز برسه به سیصد و سیزده نفر مهدی (عج). این حرف زینب عجیب حالم رو دگرگون کرد.تا آخر راه دانشگاه هیچی نگفتیم.یعنی هیچ حرفی نمیومد به دهنمون که بگیم.چی بگیم آخه؟از حسرتمون بگیم؟از اینکه جا موندن چه حسی داره؟ وارد کلاس که شدیم نرگس رو دیدیم که نشسته رو صندلی و داره اشک میریزه و می خنده.دست و پاهام شل میشه.یعنی چی شده؟ میرم سمت نرگس.حالش دست خودش نیست.دو طرف بازو هاش رو میگیرم و میگم: -چی شده نرگس؟چی شده؟چرا گریه می کنی؟ صداش می لرزه.هق هق گریه نمی زاره حرف بزنه.چنگ میزنه به چادرم.با صدای خفه و هق هق وسط حرف هاش میگه: _رضوان منم رفتنی شدم.اسمم رفت توی لیست.منم رفتنی شدم خواهری.برای منم مثل مسلم نامه اومد رضوان.منم رفتنی شدم. دیگه اختیارم دست خودم نبود.پاهام دیگه یاری نمی کرد که بایستم.فقط فهمیدم زینب که کنارم ایستاده بود نشست کف زمین کلاس. با بغض شروع کردم به نوشتن امروزم: حبیب بن مظاهرهنگام رفتن به کربلادر دکان عطاری با مسلم بن عوسجه رو به رو شد.از او پرسید:کجا می روی؟مسلم گفت:حنا می خرم تا به حمام بروم و محاسنم را خضاب کنم.حبیب گفت:الان زمان این کارها نیست،از حسین نامه رسیده و باید رفت.مسلم تا این خبر را شنید حتی به خانه نرفت و راهی کربلا شد... ما قناری ها کجا،کوچ زمستانی کجا؟ سهم ما در این قفس تنها تماشا کردن است!.... 🌸 پايان قسمت اول بخش دوم 🌸 @nabzeromaan 👈🍂🍂🍂 @banoooo_mim
♥️ امیرالمومنین علیه السلام: خــــداوند بندگانش را با انواع ها می آزمـــاید . 📚 نـهج البلاغـه. خطبه۱۹۲ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌....🌹👇 https://eitaa.com/joinchat/1660682246C56a0eaa819 🔹چند دقیقه با نهج البلاغه☝️☝️🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨امام علی ع 💥اگر آنچه را رفتگان شما ديده اند مى ديديد ، بي گمان بيتابى مى كرديد و مى هراسيديد و فرمان خدا را به گوش دل مى شنيديد و فرمان مى برديد!(نهج البلاغه خطبه ۲۰) 🍃امام علی ع : برترين طاعتها ، ترك لذّتهاى نامشروع و دوری کردن از شهوتهای حرام است .(غررالحکم) ✨امام حسن ع : كسى كه در دلش هوايى جز خشنودى خدا خطور نكند، من ضمانت مى‏كنم كه خداوند دعايش را مستجاب كند.(کافى : ج ۲، ص62) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌....🌹👇 https://eitaa.com/joinchat/1660682246C56a0eaa819 🔹چند دقیقه با نهج البلاغه☝️☝️🦋