🔰شرح و تفسيرحکمت38🔰*
👌🔆 چهار نكته سرنوشت ساز
🔮 بخش دوم (پایان) 🔮
📜امام علیه السلام بعد از ذكر اين چهار جمله حكمتآميز درباره عقل و حمق و عُجب و حسن خلق به چهار نكته ديگر درباره ترك دوستى با چهار گروهى كه صفات زشتى دارند مىپردازد.
📛نخست مىفرمايد: «فرزندم از دوستى با احمق برحذر باش، چرا كه او مىخواهد به تو منفعت برساند ولى زيان مىرساند (زيرا بر اثر حماقتش سود وزيان را تشخيص نمىدهد)»
❌احمق كسى است كه بر اثر نادانى گرفتار اشتباهات بزرگ مىشود؛ خوب را بد و بد را خوب مىپندارد.
🔶تنها به ظاهر امور قضاوت مىكند غافل از اينكه گاه آنچه ظاهرش زيانآور است باطنى پرسود دارد و يا آنچه آغازش ضرر دارد پايانش بسيار پرفايده است.
🔶به همين دليل گاه با اصرار، دوست خود را وادار به انجام كارى مىكند كه عاقبت دردناكى دارد.
💥 و به عكس از كارى باز مىدارد كه سرانجامش بسيار قرين موفقيت و سعادت است
📛سپس در جمله حكمتآميز دوم مىفرمايد: «از دوستى با بخيل برحذر باش، زيرا به هنگامى كه شديدترين نياز را به او دارى تو را رها مىسازد»؛
🔶 بخيل انواع و اقسامى دارد.
سادهترين آن اين است كه حاضر نيست از مواهبى كه خدا به او داده در اختيار ديگران بگذارد، هرچند بسيار بيش از نياز در اختيار دارد.
🔶و نوع ديگر از بخيل اين است كه خودش هم حاضر به مصرف آن مواهب نيست؛ يعنى نسبت به خود بخل مىورزد و
🔶بدترين انواع بخل كسى است كه از استفاده كردن مردم از مواهب يكديگر ناراحت مىشود..
📛 سومين كسى را كه امام فرزندش را از دوستى با او نهى مىكند افراد فاجر وفاسق و بىبند و بار اند.
🔶 مىفرمايد: «از دوستى با انسان فاجر بپرهيز، چرا كه تو را به اندك چيزى مىفروشد»؛
🔶اينگونه افراد پيوسته به دنبال هوا و هوس خويش اند؛ نه وجدان بيدارى دارند و نه شخصيت و شرف و نه دين و ايمان درستى.
📛 در آخرين و چهارمين جمله پرنور و حكمتآميزش مىفرمايد: «از دوستى با دروغگو برحذر باش، چرا كه او مثل سراب است؛ دور را در نظر تو نزديك ونزديك را در نظر تو دور مىسازد (و همچون سراب، حقايق را به تو وارونه نشان مىدهد)»
⚠️آدم كذاب و بسيار دروغگو خواه اين رذيله اخلاقىاش ناشى از بىبند و بارى و ضعف ايمان باشد يا بر اثر علاقه به منافع زودگذر خود، دوستى با او خطرناك است.
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇
🔶 @nahjolbalaghe5
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
⚜️#حکمت_39_نهج_البلاغه⚜️
وَ قَالَ (علیه السلام): لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ، إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ.
🟡جايگاه واجبات و مستحبّات (عبادى، معنوى):
📜و درود خدا بر او، فرمود: عمل مستحب انسان را به خدا نزديك نمى گرداند، اگر به واجب زيان رساند.
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇
🔶 @nahjolbalaghe5
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
*🔰شرح و تفسيرحکمت 39🔰*
👌🔆 مستحبّات بى ارزش
📜امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه مى فرمايد:«كارهاى مستحب اگر به واجبات زيان برساند موجب قرب به خدا نمى شود»;
🔸روشن ترين تفسيرى كه براى اين گفتار حكيمانه امام(عليه السلام) به نظر مى رسد اين است كه هرگاه كارهاى مستحب ضررى به واجبات بزند ارزش آن كاسته مى شود و ثواب آن كم مى گردد،
🚫مثل اين كه كسى از سر شب تا بعد از نيمه شب مشغول عزادارى باشد ولى خواب بماند و نماز صبح او قضا شود.
♻️همه مى گويند آن مستحبى كه به اين فريضه لطمه زد كم ارزش است.
🔷 يا اين كه به سراغ كارهاى خير و كمك به مستمندان برود; ولى در اداى ديون خود و يا حج واجب كوتاهى كند.
👌دليل آن هم روشن است فرائض و واجبات مصالحى دارد كه اگر ترك شود به انسان لطمه جدّى مى زند
🔹در حالى كه مستحبّات چنين نيست و به اين مى ماند كه كسى داروى اصلى درد خود را رها كرده و به داروهاى اضافى و غير ضرورى بپردازد.
🔰در حديثى كه در غررالحكم از اميرمؤمنان(عليه السلام) نقل شده مى خوانيم:
🔻 چهار چيز است كه دليل بر سقوط دولت ها مى شود:
🔸 ضايع ساختن اصول،
🔸 وچسبيدن به فروع
🔸و مقدم داشتن اراذل
🔸و مؤخر داشتن افاضل
🔰تفسير ديگرى كه براى اين گفتار حكيمانه است اين كه در بعضى از عبادات اگر واجبات را رها كنند و به مستحبات بپردازند مستحب اساساً باطل است;
🔵مانند كسى كه روزه قضاى واجب بر اوست اگر روزه مستحب بگيرد از اساس باطل است و يا اين كه حج واجب را رها كند و به سراغ حج مستحب برود كه به عقيده جمعى حج مستحب او باطل است.
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇
🔶 @nahjolbalaghe5
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
⚜️#حکمت_40_نهج_البلاغه⚜️
وَ قَالَ (علیه السلام): لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ، وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ.
[قال الرضي رحمه الله و هذا من المعاني العجيبة الشريفة و المراد به أن العاقل لا يطلق لسانه إلا بعد مشاورة الروية و مؤامرة الفكرة، و الأحمق تسبق حذفات لسانه و فلتات كلامه مراجعة فكره و مماخضة رأيه، فكأن لسان العاقل تابع لقلبه و كأن قلب الأحمق تابع للسانه].
🟡راه شناخت عاقل و احمق (اخلاقى):
📜و درود خدا بر او، فرمود: زبان عاقل در پشت قلب اوست، و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد.
(سید رضی گوید: اين از سخنان ارزشمند و شگفتى آور است، كه عاقل زبانش را بدون مشورت و فكر و سنجش رها نمى سازد، امّا احمق هر چه بر زبانش آيد مى گويد بدون فكر و دقّت، پس زبان عاقل از قلب او و قلب احمق از زبان او فرمان مى گيرد).
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇
🔶 @nahjolbalaghe5
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
*🔰شرح و تفسیر حکمت 40 🔰*
👌🔆 فرق جایگاه زبان عاقل و احمق
📜آنچه امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه بیان فرموده کنایه زیبایى است درباره ی کسانى که سنجیده یا نسنجیده سخن مى گویند.
💠اشاره به این که انسان عاقل نخست اندیشه مى کند سپس سخن مى گوید در حالى که احمق نخست سخن مى گوید و بعد در اندیشه فرو مى رود به همین دلیل سخنان عاقل حساب شده، موزون، مفید و سنجیده است; ولى سخنان احمق ناموزون و گاه خطرناک و بر زیان خود او.
✴️همین عبارت با شرح جالبى در خطبه ۱۷۶ آمده است و در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «زبان انسان با ایمان پشت قلب (و فکر) او است، لذا هنگامى که مى خواهد سخنى بگوید نخست در آن تدبّر 🤔مى کند سپس بر زبانش جارى مى سازد، ولى زبان منافق جلو قلب او است، لذا هنگامى که تصمیم به چیزى مى گیرد بدون هیچ گونه تدبّر بر زبانش جارى مى سازد».
🔮از آنجا که على(علیه السلام) باب علم پیامبر(صلى الله علیه وآله) است این سخن را از او آموخته است
❇️امام حسن عسکرى(علیه السلام) این سخن را با عبارت لطیف دیگرى بیان فرموده: «قلب (و فکر) احمق در دهان او و دهان شخص حکیم در قلب اوست!».
_🔰مرحوم سیّد رضى پس از ذکر این کلام حکمت آمیز مى گوید:_ «این سخن از مطالب شگفت انگیز و پرارزش است و منظور این است که عاقل زبانش را به کار نمى گیرد مگر بعد از مشورت با عقل خویش و فکر و دقت;
❌ولى احمق سخنانى که از زبانش مى پرد و حرف هایى که بدون دقت مى گوید بر مراجعه به فکر و اندیشه و دقت رأیش پیشى مى گیرد، بنابراین گویا زبان عاقل پشت قلب او قرار گرفته و قلب احمق پشت زبان اوست».
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇
🔶 @nahjolbalaghe5
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
#سلام_امام_زمانم..
ای صبحدم همیشه جاوید بیا
عطر خوش بوستان توحید بیا...
دلها همه بیتاب شد از غیبت عشق
باران شکوفـه های امیـد بیا...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_
@mahman11
💢 #پیشگویی_حضرت_علی(ع)از حوادث آینده
✅ در پیشگویی(حضرت علی علیه السلام) از #حوادث_آینده:
✍️اسلام را همچون پوستینِ وارونه پوشند.
♦️به وقت برپا شدن بیرق گمراهى باطل در محلّ خود جاى گرفته، و جهالت بر مرکبهایش سوار گشته،
📌و گروه ستمگر بزرگ و فراوان گردد،
📌و دعوت کننده به حق کم شود،
📌و روزگار همچون وحشى گزنده حمله نماید،
و شتر باطل پس از سکوت عربده کشد و قوّت گیرد،
📌و مردم بر معصیت پیمان برادرى بندند، و بر دین از هم دورى نمایند،
📌و بر دروغ با یکدیگر دوست شوند،
و بر راستى با هم دشمنى ورزند.
در این وقت فرزند باعث خشم پدر،
و باران عامل حرارت گردد،
📌و مردم پست فراوان،
و خوبان کمیاب شوند.
🔻مردم (توانمند) آن روزگار همچون گرگ،
و حاکمانشان درنده،
و میانه حالشان طعمه،
و نیازمندانشان مرده خواهند بود،
راستى ناپدید شود، و دروغ فراوان گردد،
📌 مردم به زبان اظهار دوستى، و به دل دشمنى کنند، فسق عامل نسبت، و عفّت باعث شگفتى شود،
📚بخشی از خطبه ١٠٧ نهج البلاغه
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇
🔶 @nahjolbalaghe5
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
⚜️#حکمت_41_نهج_البلاغه⚜️
[قال و قد رُوي عنه (علیه السلام) هذا المعنى بلفظ آخر و هو قوله]:
(حكمت 40 به گونه ديگرى نيز نقل شده).
و قال (علیه السلام): قَلْبُ الْأَحْمَقِ فِي فِيهِ، وَ لِسَانُ الْعَاقِلِ فِي قَلْبِهِ.
🟡راه شناخت عاقل و احمق (اخلاقى):
📜و درود خدا بر او، فرمود: قلب احمق در دهان او، و زبان عاقل در قلب او قرار دارد.
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇
🔶 @nahjolbalaghe5
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
*🔰شرح و تفسیر حکمت 41🔰*
👌🔆 باز هم فرق عاقل و احمق
📜مرحوم سیّد رضى در آغاز این سخن حکیمانه مى گوید: «همان جمله پرمایه قبل از امام(علیه السلام) به تعبیر دیگرى بدین صورت نقل شده است:🔻 «قلب احمق در دهان اوست و زبان عاقل در درون قلبش قرار دارد»;
💎سپس مى افزاید: «و هر دو یک معنا را بازگو مى کنند»; (وَمَعْناهُما واحِدٌ.).
🔻تفاوت این دو تعبیر آن است
که در تعبیر اول مى فرماید :
✴️زبان عاقل پشت قلب (عقل) اوست.
✴️در اینجا مى فرماید: در درون قلب اوست
🛑و در آنجا مى فرمود:
قلب احمق پشت زبان اوست
🛑و در اینجا مى فرماید:
در دهان اوست.
🔰به یقین هر دو بیان تعبیرى کنایى زیبا و صحیحى است و هر دو اشاره به یک حقیقت دارد و آن این که افراد عاقل بى مطالعه، فکر و دقت سخن نمى گویند; حسن و قبح، سود و زیان، مناسبت و عدم مناسبتِ گفتار خود را به دقت بررسیده و سپس آن را بر زبان جارى مى کنند در حالى که افراد نادان به عکس آن هستند; سخنى را بى مطالعه مى گویند و بعد که به آثار زیانبارش برخورد کردند در فکر فرو مى روند که آیا صلاح بود ما چنین سخنى را بگوییم؟
🔰در کتاب محجة البیضاء همین مضمون کلام امام(علیه السلام) با شرح بیشترى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که مى فرماید: ⤵️
🔸زبان مؤمن در پشت قلب (عقل) اوست و هنگامى که اراده کند سخنى بگوید نخست با عقل خود آن را بررسى مى کند سپس بر زبانش جارى مى سازد ولى زبان منافق جلو قلب (عقل) اوست هنگامى که تصمیم به چیزى بگیرد بدون مطالعه بر زبانش جارى مى سازد».
🔰در حدیث دیگرى از امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) مى خوانیم:
🔶سخنانى که بر زبان هر انسانى جارى مى شود دلیل بر میزان عقل اوست».(1)
🔸نیز در همان کتاب در عبارت کوتاه ترى آمده است: «کَلامُ الرَّجُلِ میزانُ عَقْلِهِ; سخن انسان معیار عقل اوست».(2)
🔷در ادامه همین کلمات قصار در جمله 392 خواهد آمد: «تَکَلَّمُوا تُعْرَفُوا فَإِنَّ الْمَرْءَ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ;
🔹سخن بگویید تا شناخته شوید; زیرا شخصیت انسان زیر زبان او پنهان شده است».
💢هرگاه در مورد عبادات و طاعات و گناهان و سیئات دقت کنیم مى بینیم قسمت عمده طاعات با زبان و قسمت مهم گناهان نیز با زبان است، بنابراین زبانى که در اختیار صاحبش نباشد بلاى بزرگى است و به عکس، زبانى که در اختیار عقل انسان باشد منبع برکات و طاعات فراوانى است
✴️نكته:
مفهوم واقعى عقل و حمق: ⤵️
⁉️در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه عقل و حماقت در انسان ها ذاتى ايشان است; نه عاقل را مى توان بر عقلش ستايش كرد و نه احمق را بر حماقتش نكوهش.
📝پاسخ سؤال اين است كه منظور در اينجا عقل و حماقت اكتسابى است. كسى كه ذاتا احمق است در واقع نوعى بيمارى دارد كه در صورت امكان بايد به وسيله ديگران معالجه شود; ولى گاه انسان حماقت را با اراده خود فراهم مى سازد; با نيكان و پاكان و عاقلان و خردمندان معاشرت نمى كند و بر عكس به دنبال هواى نفس مى رود و با افراد نادان و شرور طرح دوستى مى ريزد، تحصيل علم را رها مى كند و با اختيار خود در وادى جهل گام بر مى دارد و هنگامى كه مسئله سرنوشت سازى پيش آيد با اين كه مى تواند تأمل كند، به مشورت بپردازد و از اين و آن نظر بخواهد همه اينها را ترك كرده و بى گدار به آب مى زند و گرفتار غرقاب مى شود. نكوهش حضرت از چنين حماقتى است.
🔰همان گونه كه امام(عليه السلام) در غررالحكم مى فرمايد:
🔸عقل غريزه اى است كه با علم و تجربه افزون مى شود. (و در نقطه مقابل با ترك علم و عدم بهره گيرى از تجارب ضايع مى گردد)».
🔰در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم:
نگاه كردن در حكمت باعث بارورى عقل انسان است».
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇
🔶 @nahjolbalaghe5
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
⚜️#حکمت_42_نهج_البلاغه⚜️
وَ قَالَ (علیه السلام) لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ فِي عِلَّةٍ اعْتَلَّهَا:
🔔و به يكى از يارانش كه بيمار بود فرمود:
جَعَلَ اللَّهُ مَا كَانَ [مِنْكَ] مِنْ شَكْوَاكَ حَطّاً لِسَيِّئَاتِكَ، فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِيهِ وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاقِ، وَ إِنَّمَا الْأَجْرُ فِي الْقَوْلِ بِاللِّسَانِ وَ الْعَمَلِ بِالْأَيْدِي وَ الْأَقْدَامِ. وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يُدْخِلُ بِصِدْقِ النِّيَّةِ وَ السَّرِيرَةِ الصَّالِحَةِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ الْجَنَّةََ.
[قال الرضي رحمه الله تعالى و أقول صدق (علیه السلام)، إن المرض لا أجر فيه لأنه ليس من قبيل ما يستحق عليه العوض لأن العوض يستحق على ما كان في مقابلة فعل الله تعالى بالعبد من الآلام و الأمراض و ما يجري مجرى ذلك و الأجر و الثواب يستحقان على ما كان في [مقابل] مقابلة فعل العبد، فبينهما فرق قد بيّنه (علیه السلام) كما يقتضيه علمه الثاقب و رأيه الصائب].
🟡بيمارى و پاك شدن گناهان (اخلاقى، معنوى):
📜خدا آنچه را كه از آن شكايت دارى (بيمارى) موجب كاستن گناهانت قرار داد، در بيمارى پاداشى نيست امّا گناهان را از بين مى برد، و آنها را چونان برگ پاييزى مى ريزد، و همانا پاداش در گفتار به زبان، و كردار با دست ها و قدم هاست.
و خداى سبحان به خاطر نيّت راست، و درون پاك، هر كس از بندگانش را كه بخواهد وارد بهشت خواهد كرد
🔔(سید رضی مى گويد: راست گفت امام على عليه السّلام «درود خدا بر او باد» كه بيمارى پاداشى ندارد، بيمارى از چيزهائى است كه استحقاق عوض دارد، و عوض در برابر رفتار خداوند بزرگ است نسبت به بنده خود، در ناملايمات زندگى و بيمارى ها و همانند آنها، امّا اجر و پاداش در برابر كارى است كه بنده انجام مى دهد. پس بين اين دو تفاوت است كه امام عليه السّلام آن را با علم نافذ و رأى رساى خود، بيان فرمود).
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇
🔶 @nahjolbalaghe5
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
*🔰شرح و تفسیر حکمت 42🔰*
👌🔆بیمارى و ریزش گناهان
📜مطابق این روایت، امام(علیه السلام) هنگامى که یکى از یاران خود را بیمار مى بیند (ضمن احوال پرسى) به او مى فرماید: 🔻«خداوند این درد و بیمارى تو را سبب ریزش گناهانت قرار داد».
🚨این بشارت بزرگى بود که امام(علیه السلام) به آن یار بیمار داد که قطعا سبب شادى او شد، و فشار درد و بیمارى را براى او کاست و روحیه اى را که بیمار براى مبارزه با مرض باید پیدا کند در او دمید.
🔶مى دانیم درد و رنج ها و بلاها و حوادث ناگوار فلسفه ها متعددى دارد; یکى از آن فلسفه ها آمرزش گناهان است; یعنى خداوند مى خواهد بنده ی صالحش را که لغزشى داشته در همین دنیا پاک کند تا حساب او به قیامت نیفتد.
⏪اضافه بر این، انسان در حال بیمارى توجه خاصى به خدا پیدا مى کند و گاه به یاد مرگ مى افتد و از گناهان خود توبه مى کند و همین بیدارى و آگاهى و توبه نیز سبب دیگرى براى ریزش گناهان اوست
💠سپس امام(علیه السلام) در پایان این سخن مى افزاید: 🕋«خداوند سبحان کسانى را از بندگانش که بخواهد (و لایق بداند)، به موجب صدق نیت و پاکى باطن داخل بهشت مى کند».
✴️آن گاه امام راز این نکته را که چرا فرمود: بیمارى سبب سقوط گناهان است و نفرمود: پاداش و اجر دارد، بیان مى کند و مى فرماید: «زیرا بیمارى پاداشى در آن نیست; ولى گناهان را مى ریزد، همچون ریزش برگ درختان»
💎روشن است که پاداش مربوط به عمل است; خواه با زبان انجام گیرد و یا با اعضاى بدن انسان; ولى یک بیمارى ناخواسته که به انسان عارض مى شود کارى نیست که او انجام داده باشد تا خداوند اجر و پاداشى براى او قرار دهد. البته اگر این بیمارى بر اثر اعمال و طاعاتى باشد; مثلا سرباز مجاهدى که به سوى میدان جنگ مى رود، خسته و ناتوان و بیمار گردد این بیمارى که زاییده اطاعات اوست ممکن است اجر داشته باشد،
📌بدیهى است انسان در مشکلات بیش از هر زمان دیگر به یاد خداست مخصوصاً در حال بیمارى که افزون بر یاد خدا به فکر مرگ و معاد و قیامت نیز مى افتد و از گناهان خود توبه مى کند و سعى دارد مسیر زندگى نادرست خویش را اصلاح کند و روشن است که در چنین حالتى دعا به استجابت مقرون تر است. مجموعه این جهات سبب مى شود که گناهان انسان به سبب بیمارى فرو بریزد.
⬇️این نکته نیز شایان توجه است که در بعضى از روایات اجر و ثواب هایى براى بیمارى ذکر شده که منظور از آن همان فرو ریختن گناهان و یا تفضلات الهى به بیماران با ایمانى است که تقصیرى در ابتلاى به بیمارى نداشتند. از بعضى از روایات نیز استفاده مى شود که عباداتى که انسان در حالت سلامت انجام مى داد اگر بر اثر بیمارى ترک شود خداوند از باب تفضل ثواب آنها را براى او مى نویسد.
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇
🔶 @nahjolbalaghe5
┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄