هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
✅ داستان یکلیا و تنهایی او
قسمت 1⃣
استاد علی صفایی حائری
داستانى ديگر را، تازگى دربارهى دخترى از پادشاهان بنى اسراييل خواندم: «يكليا و تنهايى او»*
-------------
*«يكليا و تنهايى او، تقى مدرّسى»
يكليا، دختر پادشاه، به چوپان جوانى دل مىبندد و تا آخرين مرحله با هم مىآميزند. پدر كه اين نكته را از كنيزان كاخ مىشنود، با حيله نام چوپان را از دختر بيرون مىآورد. او را مىكشد و دختر را با تازيانه مىزند و لباس دختران بنىاسراييل را بر تن او مىدرد و زنگولههاى بدنامى را به پايش مىبندد و از دروازهى اورشليم، رو به دمشق بيرونش مىكند. دختر در كنار رود آبانه راه مىافتد و از هيچ چوپانى، نان و شير و شراب نمىگيرد.
تا آن روز غروب در كنار علفزارى مىافتد و شب مىرسد و آتشهاى چوپانها، يكى پس از ديگرى خاموش مىشوند.
دختر پستانهايش را به علفها مىفشارد و به ياد عشق بردار آويختهاش، مدهوش مىشود.
شيطان، با فانوسى از دور به او نزديك مىشود؛ چراغ را خاموش مىكند و از دختر و از چگونگى عشق او مىپرسد. دختر تنهايىاش را مىگويد و شيطان مىگويد: اين تنهايى را، همان روزها كه با معشوق همراه بودى، داشتهاى و به بهانهى تأمّل در عظمت عشق، به تنهايى پناه مىآوردى؛ در حالى كه عشق تو عظيم نبود و تو نام جوان را فاش كردى.
شيطان از عصيان خود مىگويد و اينكه او مىخواهد كه نمايش بدهد و زبانى را مىخواهد كه او را تلفّظ كند؛ در حالى كه جهان، از تكرارهايش، در حال گنديدن است.
آنگاه از داستان دو روز حكومت خود بر شهر بنىاسراييل مىگويد، كه چگونه پادشاه او را به شهر راه داد و در دست او اسير شد.
ميكاه پادشاه بود. عسابا، پسر عمويش كه سركش و لذّت طلب بود.
و عازار پسر و سردارش، كه مرد جنگ بود و ايزابل، زن زيبا و مغرور او بود و يورام پدر زن عازار و كاتب تاريخ پادشاه.
عازار، پس از دو سال جنگ باز گشته بود و در جشن پيروزى، دخترى از بنى عمون، بنام تامار را به پدر تحويل داده بود و دختر، پادشاه ناشناس را انتخاب كرده بود و پادشاه كه نمىخواست اسير دختر بشود، به او دل داده بود و مىخواست او را به قصر بياورد.
از سوى ياكين نبى، پيام آورند كه هيچ بيگانهاى را از دروازههاى اورشليم عبور ندهيد و ناچار تامار را پشت دروازه گذاشتند؛ ولى عسابا، با تحريكها و وسوسهها، شاه را شبانه به دروازهى شهر كشاند و تامار را به قصر آورد و با او به خلوت نشست.
نشانههاى عذاب آشكار شد و آسمان تاريك و پر صدا آنها را به وحشت انداخت.
آمنون عابد به شاه نهيب زد و تامار، كه در اين فرصت بيرون خزيده بود، با عازار روبرو شد و با وسوسههايش با او تا صبح ماند.
شاه كه در برابر آمنون، با وسوسههاى عسابا ايستاده بود، در برابر هجوم و فرياد و خواهش مردم و سخنان شائول ماهىگير- اين كاملمرد سختكوش- تا غروب وقت خواست و با تامار در خلوت نشست.
هنگام غروب، عرّابهاى را با دو الاغ لنگ و زينتهاى بسيار، براى بردن تامار آورده بودند؛ اما هنوز از پادشاه خبرى نبود تا اينكه پردههاى قصر كنار رفت و تامار بدون اينكه كسى به او چيزى بگويد، به درون عرّابه رفت و مردم او را با فرياد و سنگ، بيرون راندند.
شاه، در برابر فشار عشق، بالاى بام قصر آمد و با خدا زمزمه كرد و خدا به او بركت داد و فرشتهها را براى بوسيدن پيشانى او فرستاد.
داستان دو روز حكومت را، شيطان براى يكليا گفت و سپس پيش از آنكه هوا روشن شود و در روشنايى، چهرهى او مشخص شود، بر روى رود آبانه، عصازنان راه افتاد. و يكليا، نيمه عريان بر روى علفها افتاده بود و او را نگاه مىكرد.
📚 نامه هاى بلوغ، ص ۸۸
🌿 @einsad
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
✅ داستان یکلیا و تنهایی او
قسمت 2⃣
استاد علی صفایی حائری
✅ راستى، نه يكليا، نه شيطان و نه پادشاه، كه همهى آدمها تنها هستند. و اين تنهايى، با عصيان و با خوشىها و لذّتها و بىخيالىها و بىخبرىها، درمان نمىيابد؛ كه دل ما، بزرگتر از اين زندگى و بزرگتر از تمامى هستى است.
در وسعت دل بزرگ ما، تنهايى را نمىتوان با اين لحظههاى شاد و يا بتهاى گوناگون و يا دلدارهاى چند رنگ، درمان كرد؛ كه اين دل، دلدارى ديگر مىخواهد. اين خانه، براى ديگران بزرگ است.
ما مىخواهيم، اين دل بالغ را، با شهوتى مكرّر و بوسههاى شيرين مشغول كنيم و اين، كارى است كه به بنبست مىرسد. اگر تمامى ايزابلها و تامارها و تمامى عشقها را يكجا به ما بسپارند، باز هم سرزمين دل ما، سرزمين گستردهى وجود ما، خالى است و اين خلوت، نه در هنگام محروميت، كه حتّى در لحظهى برخوردارى هم احساس مىشود؛ و تازه بهتر احساس مىشود.
يكليا، بر فرض كه هر روزش را با چوپانى محبوب پر كند، باز وجود او سرشار نمىشود؛ كه اين فقط يك گوشهى دل اوست. اين فقط لبها و پستانها و سينهها و بازوهاى عريان او را مى پوشاند. گيرم كه چوپان محبوب يكليا، بالاى دار نرود و گيرم كه تمامى عالم برايش چوپان بزايد؛ مگر يكليا مىتواند تا هميشهى هميشه، با بدنهاى چوپانها و مردهاى محبوب، از تنهايى نجات يابد؟
✅ دل آدمى، بزرگتر از اين زندگى است. و اين، راز تنهايى اوست. او چيزى بيشتر از تنوع و عصيان را مىخواهد. او محتاج تحرّك است و حركت، با محدوديت سازگار نيست، كه محدوديتها، عامل محروميت و تنهايى ماست.
📚 نامه های بلوغ، ص ۸۹
🌿 @einsad
❇️ دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشد که بازبینم دیدار آشنا را
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل
هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا
ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
روزی تفقدی کن درویش بینوا را
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمیپسندی تغییر کن قضا را
آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند
اشهی لنا و احلی من قبله العذارا
هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را
سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او موم است سنگ خارا
آیینه سکندر جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
خوبان (ترکان) پارسی گو بخشندگان عمرند
ساقی بده بشارت رندان پارسا را
#حافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود
ای شیخ پاکدامن معذور دار ما را
🔸 #حافظ_غزل_5
✅ کلاس نهج البلاغه و زندگی
🆔https://eitaa.com/nahjolbalaghehvazendegi
#انس_با_نهج_البلاغه
❇️توصیه ی جدی استاد #رحیم_پور_ازغدی به طلاب جوان:
♻️ «طلاب باید آثار شهید #مطهری، آیتالله عبدالله #جوادی_آملی، آیتالله #مصباح یزدی و محمدرضا #حکیمی به خصوص کتاب « #الحیات » را بخوانند.
همچنین تفسیر مختصر قرآن، #نهج_البلاغه و تاریخ ایران به خصوص از مشروطیت به بعد را مطالعه کنند و اگر از الان تا بیست سال دیگر 12 ساعت مطالعه نکنید، مشغول الذمّه هستید.»
👈گزیده ای از سخنرانی در حوزه علمیه مروی تهران/آذر 1391👇
📋b2n.ir/666160
✅ کلاس نهج البلاغه و زندگی
🆔https://eitaa.com/nahjolbalaghehvazendegi
هدایت شده از [ خبرگزاری عَمّار ]
حمید رسایی این اقدام هم راستا با تحریک در آغاز #فتنه_98.
🔻به #خبرگزاریمردمیعَمّار بپیوندید
http://eitaa.com/joinchat/2044657664C50ccd48f34
@adminpress 👈: تحریریه
هدایت شده از تبلیغات گسترده منتخب | آموزش تبلیغ
🔻 محسن رضایی برای ۵۰نفر از فرزندانِ شهدا، جشنِ تولد گرفت!
🔹 کاش آقای رئیسجمهور هم در این ۶ سال از این جنس جشنها برای مردم میگرفتند!
البته مردم از اولین جشن ملیشان(برجام) در این دولت، خاطره خوبی ندارند😏
⛔افشاگری علیه"دشمنان داخلی"👇
@doshmandakheli
هدایت شده از pedarefetneh | پدر فتنه
🚗 ميزان سهميه ماهانه خودروها
🆔 @pedarefetneh 🔜 #پدرفتنه
🆔 @pedarefetneh 🔜 #پدرفتنه
هدایت شده از pedarefetneh | پدر فتنه
⭕️خاطرتون هست روحانی چندروز پیش توی یزد گفت ما یک میدان نفتی بزرگ کشف کردیم؟
امشب که قیمت بنزین رو ۳برابر کرد، فهمیدم منظورش از اون میدان بزرگ، جیب مردم بوده!
🆔 @pedarefetneh 🔜 #پدرفتنه
🆔 @pedarefetneh 🔜 #پدرفتنه
هدایت شده از آقا تنها نیست
ـ حضرت آقا یه بار در مورد مصرف زیاد بنزین انتقاد کردن! اما در مورد بیکاری، معیشت، نگاه به غرب بجای داخل، خسارت برجام، فتنه و فتنه گرها و... ده ها مرتبه انتقاد کردن و نهیب زدن! چرا یه مورد از اونا رو کار نکردین؟؟؟؟
+ آخه دست خودمون نیست! مریضیم و مأمور!
✍اینو شاید شنیدید که معاویه به کودکان بره هدیه می داد، یه مدت که میگذشت و میدید بچه ها خوب باهاش انس گرفتن، یه عده دیگه رو مأمور میکرد برن اونا رو از بچه ها بگیرن و بگن ما رو علی (ع) فرستاده اینا رو از شما بگیریم!
الان این همون نسخه با آپدیت قرن بیست و یک میلادیشه!
چون وقت تنگه!! همزمان که بنی صدر زمانه ات رو میشناسی، معاویه و عمروعاص زمانه ات را هم بشناش!
🆔👇👇👇
@agha_tanha_nist