#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت چهل و چهارم
❇️ به نمایندگی از مردم مصر
🔻با تحصن مردم مصر در مسجد مدینه و درخواست آنها مبنی بر عزل استاندار مصر توسط عثمان و کارساز نشدن وساطت طلحه و عایشه، به ناچار من سراغ عثمان رفتم و در خواست مردم را به سمع او رساندم و خواستار عزل استاندار مصر و رسیدگی به جرم های او شدم. او ابتدا این درخواست را پذیرفت اما بعد از مدتی تحت تاثیر اطرافیانش از این کار امتناع کرد و بر شدت ناراحتی مردم مصر افزود.
❇️ قبول درخواست عثمان برای بازگرداندن مردم مصر
🔻[ تحمل حضور مردم مصر در شهر مدینه برای عثمان مشکل شده بود، روزی به منزل ما آمد و با توجه به منزلت من نزد آن مردم، درخواست کرد تا آنان را به شهرشان بازگردانم. پرسیدم: ]
با چه وعده ای مردم مصر را به شهرشان برگردانم؟
🔻[ گفت: هر نظری که تو داشتی و برای اصلاح امور پیشنهاد کردی، میپذیرم و خلاف خواسته تو رفتار نمی کنم. گفتم: ]
🔻بارها و بارها با تو سخن گفتهام و به توافقهایی با هم رسیدهایم؛ اما بعد از جدا شدن از یکدیگر، تو سخن دیگری را مطرح میکنی و تغییر موضع میدهی و همه اینها کار مروان بن حکم و سعید بن عاص و معاویه است که تحت تاثیر آنها قرار میگیری و سخنان آنان را گوش می دهی و برخلاف سخنان من رفتار می کنی!
❇️ پیشنهاد به عثمان؛ سخن گفتن با مردم
🔻[ عثمان قول داد که این بار به نظر من عمل خواهد کرد و نظر مشاوران خود را نادیده خواهد گرفت، بعد از این صحبت ها، من با مردم مصر صحبت کردم و آنها را برای بازگشت به مصر آماده ساختم؛ اما شهر مدینه هنوز در التهاب بهسر میبرد و لازم بود برای آرام کردن آن اقدامی شود. از این رو به عثمان پیشنهاد کردم با مردم سخن بگوید و مردم را از مسائل موجود باخبر کند.
🔻[عثمان به مسجد آمد و خطبه ای خواند و به اشتباهات خویش اعتراف و توبه خود را اعلام کرد. ]
❇️ مروان؛ مانع اصلاحات عثمان
🔻[ پس از توبه عثمان در مسجد مدینه، مروان او را توبیخ کرد و او را به پس گرفتن سخنانش وادار ساخت و از قول عثمان به مردم اعلام کرد که خلیفه به هیچ یک از درخواستهای معترضان توجهی نخواهد کرد.
با شنیدن این خبر، خشمناک به دیدار عثمان رفتم و به او گفتم: ]
🔻 ای عثمان! آیا تاثیر پذیری از مروان بس نیست؟! مروان تو را رها نخواهد کرد، تا زمانی که از دین خارجت کند و عقلت را برباید. او می خواهد تو را همانند شتری که در کاروان به پشت سر شتران دیگر بسته شده است، به هر سمتی که میخواهد بکِشد. به خدا سوگند که مروان نه در دین خود بصیرتی دارد و نه در کار خویش اندیشه درستی به کار می بندد. به خدا سوگند! به روشنی می بینم که تو را در چنان ورطه هلاکتی بیندازد که امکان بیرون آمدن از آن نباشد.
🔻 اما من، پس از این دیگر نزد تو نخواهم آمد و از من عتابی نخواهی شنید که به خدا سوگند، شرف و اعتبار خویش را از بین برده و اختیارت را از کف داده ای.
📚منابع:
۱. أنساب الأشراف، ج۶، ص۱۳۴
۲. العقد الفرید، ج۴، ص۲۸۸
۳. تاریخ طبری، ج۳، ص۳۹۳
۴. أنساب الأشراف، ج۶، ص۱۷۶ و ۱۷۹ و ۱۸۰
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شکرگزاری در برابر نعمت ها- شرح حکمت۱۳.mp3
9.04M
🌹سلسله جلسات درسهای نهج البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت13
⭕️ شکرگزاری در برابر نعمتها 3⃣
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت13
🔴 قسمت سوم
🔹 شکرگزاری در برابر نعمتها
6⃣ مصداق ششم از نعمتهایی که در نهج البلاغه بر شکر آن تأکید شده است، برآورده شدن نیازهای دنیوی و هزینه های زندگی است.
🔻در انتهای بند دوم از خطبه ۱۸۳ میخوانیم: خداوند نیازمندیهای دنیای شما را کفایت کرده و شما را به شکرگزاری تشویق نموده است.
7⃣ هفتمین مصداق، قدرت بر انتقام از دشمن است.
🔻در حکمت ۱۱ خواندیم : "هنگامی که بر دشمن خود دست یافتی بخشیدن او را شکرانه قدرت یافتن خویش قرار بده."
8⃣ هشتمین مصداق، نعمت حکومت اسلامی است.
🔻مولا علی (علیه السلام) بالاترین نعمتی را که خداوند به هرکسی داد، اداء شُکرش را طلب می کند حکومت اسلامی می دانند و در آخرین خطبه نهج البلاغه یعنی خطبه ۲۴۱ می فرمایند : "خداوند ادای شکرش را از شما طلب می کند و امر حکومتش را به دست شما می سپارد."
🔴 نکته دیگری که در بحث شکر گزاری بنده از خدا هست راهبرد شکرگزار شدن است.
🔻 گاهی وقتها ما نعمت داریم اما شاکر نیستیم. چه کنیم که شکرگزاری به روحیه غالب بر وجود ما تبدیل شود؟
✅ ۱. راه اول : حضرت می فرمایند به پایین تر از خودت نگاه کن، آن چیزی را که شما دارید خیلی از مردم ندارند. حضرت در بند دوم از نامه ۶۱ می خوانیم: به افراد پایین تر از خودت زیاد نگاه کن زیرا این از درهای شکرگزاری است.
✅ ۲. راه دوم: این است که انسان بداند عجز و ناتوانی در شکرگزاری بسیار خصلت بدی است. همین توجه به مذموم و قبیح و زشت بودن شکرگزار نبودن انسان را تحریک و تشویق می کند به شکرگزاری. در حکمت ۱۵۰ حضرت می فرمایند از کسانی نباش که از شکر چیزی که به او می دهند عاجز است.
🔴 درباره وجوب شکر گزاری هم در نهج البلاغه نکاتی داریم که سه نکته اصلی آن را عرض میکنم:
✅ نکته اول درنامه ۵۱ نهج البلاغه است. درباره وجوب شکرگزاری حضرت می فرمایند: همانا خدای سبحان از ما و شما خواسته که در شکرگزاری کوشا بوده و با تمام قدرت او را یاری کنیم.
✅ در حکمت ۲۹۰ هم حضرت شکر نعمتهای الهی را برای گناه نکردن کافی می داند. یعنی اگر کسی دنبال علت و انگیزه ای برای ترک گناه است، هیچ چیزی به اندازه شکر نعمت الهی کفایت نمی کند. می فرمایند : اگر خداوند حتی بر گناهان وعده عذاب نمی داد باز هم واجب بود که از باب شکر نعمت ، معصیت نشود.
✅ سومین مسأله در وجوب شکرگزاری، شکر نعمت و صبر بر حرام، جبران ضعف در زهد است. در خطبه ۸۱ حضرت اول زهد را تعریف میکنند و بعد می فرمایند: پس اگر نتوانستید همه این صفات را فراهم آورید تلاش کنید که حرام بر صبر شما غلبه نکند و در برابر نعمتها شکر یادتان نرود.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
نامه ۱ـ۵۳ تا ۳ـ۵۳.mp3
4.97M
🔈 نهج البلاغه گویا
🌹سهم روزانه نهج البلاغه
✅ از نامه ۵۳ ، بند ۱ تا بند ۳
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
🌹 سهم #روز_شصت_ویکم مطالعه نهج البلاغه نامه ۵۳ بند ۱ تا بند ۳
┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄
📜 #نامه53: (نامه به مالك اشتر، در سال ۳۸ هجری هنگامی كه او را به فرمانداری مصر برگزيد، آن هنگام كه اوضاع محمد بن ابی بكر متزلزل شد، و از طولانی ترين نامه هاست كه زيباييهای تمام نامه ها را دارد).
{قسمت_اول}
♦️به نام خداوند بخشنده و مهربان، اين فرمان بنده خدا علی امير مؤمنان به مالك اشتر پسر حارث است، در عهدی كه با او دارد، هنگامی كه او را به فرمانداری مصر بر می گزيند تا خراج آن ديار را جمع آورد، و با دشمنانش نبرد كند، كار مردم را اصلاح و شهرهای مصر را آباد سازد.
1⃣ ضرورت خود سازی
♦️او را به ترس از خدا فرمان می دهد و اينكه اطاعت خدا را بر ديگر كارها مقدّم دارد و آنچه در كتاب خدا آمده، از واجبات و سنّتها را پيروی كند، دستوراتی كه جز با پيروی آن رستگار نخواهد شد و جز با نشناختن و ضايع كردن آن جنايتكار نخواهد گرديد. به او فرمان ميدهد كه خدا را با دل و دست و زبان ياری كند، زيرا خداوند پيروزی كسی را تضمين كند كه او را ياری دهد، و بزرگ دارد آن كس را كه او را بزرگ شمارد و به او فرمان ميدهد تا نفس خود را از پيروی آرزوها باز دارد و به هنگام سركشی رامش كند كه: «همانا نفس همواره به بدی وا ميدارد جز آن كه خدا رحمت آورد» پس ای مالك بدان من تو را به سوی شهرهایی فرستادم كه پيش از تو دولتهای عادل يا ستمگری بر آن حكم راندند و مردم در كارهای تو چنان می نگرند كه تو در كارهای حاكمان پيش از خود می نگری و در باره تو آن می گويند كه تو نسبت به زمامداران گذشته ميگویی و همانا نيكوكاران را به نام نيكی توان شناخت كه خدا از آنان بر زبان بندگانش جاری ساخت. پس نيكوترين اندوخته تو بايد اعمال صالح و درست باشد، هوای نفس را در اختيار گير و از آنچه حلال نيست خويشتن داری كن، زيرا بخل ورزيدن به نفس خويش، آن است كه در آنچه دوست دارد يا برای او ناخوشايند است راه انصاف پيمایی.
2⃣ اخلاق رهبری (روش برخورد با مردم)
♦️مهربانی با مردم را پوشش دل خويش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز چونان حيوان شكاری باشی كه خوردن آنان را غنيمت دانی زيرا مردم دو دسته اند، دسته ای برادر دينی تو و دسته ديگر همانند تو در آفرينش می باشند. اگر گناهی از آنان سر می زند يا علّتهایی بر آنان عارض می شود يا خواسته و ناخواسته اشتباهی مرتكب می گردند آنان را ببخشای و بر آنان آسان گير، آنگونه كه دوست داری خدا تو را ببخشايد و بر تو آسان گيرد. همانا تو از آنان برتر و امام تو از تو برتر و خدا بر آن كس كه تو را فرمانداری مصر داد والاتر است، كه انجام امور مردم مصر را به تو واگذارده و آنان را وسيله آزمودن تو قرار داده است. هرگز با خدا مستيز كه تو را از كيفر او نجاتی نيست و از بخشش و رحمت او بی نياز نخواهی بود. بر بخشش ديگران پشيمان مباش و از كيفر كردن شادی مكن و از خشمی كه توانی از آن رها گردی شتاب نداشته باش. به مردم نگو به من فرمان دادند و من نيز فرمان می دهم، پس بايد اطاعت شود كه اين گونه خود بزرگ بينی دل را فاسد و دين را پژمرده و موجب زوال نعمتهاست. و اگر با مقام و قدرتی كه داری، دچار تكبّر يا خود بزرگ بينی شدی به بزرگی حكومت پروردگار كه برتر از تو است بنگر، كه تو را از آن سركشی نجات می دهد و تند روی تو را فرو می نشاند و عقل و انديشه ات را به جايگاه اصلی باز می گرداند.
3⃣ پرهيز از غرور و خود پسندی
♦️بپرهيز كه خود را در بزرگی همانند خداوند پنداری و در شكوه خداوندی همانند او دانی زيرا خداوند هر سركشی را خوار می سازد و هر خود پسندی را بی ارزش می كند. با خدا و با مردم و با خويشاوندان نزديك و با افرادی از رعيّت خود كه آنان را دوست داری انصاف را رعايت كن كه اگر چنين نكنی ستم روا داشتی و كسی كه به بندگان خدا ستم روا دارد خدا به جای بندگانش دشمن او خواهد بود و آن را كه خدا دشمن شود دليل او را نپذيرد كه با خدا سر جنگ دارد، تا آنگاه كه باز گردد يا توبه كند و چيزی چون ستمكاری نعمت خدا را دگرگون نمی كند و كيفر او را نزديك نمی سازد كه خدا دعای ستمديدگان را می شنود و در كمين ستمكاران است.
┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح کلی و ساختاری نامه ۵۳ - بند ۱ تا بند ۳.mp3
3.5M
🔈 شرح کلی و ساختاری نامه ۵۳
(بند ۱ تا بند ۳)
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
🌹 پویش « با علی تا مهدی »
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
•┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 جرج جرداق : ای کاش روزگار به ما یک "امام علیِ" دیگر می داد...
🎙 مداح : کربلایی علی اکبر حائری
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت چهل و پنجم
✳️ درخواست مجدد عثمان
🔻[ عثمان به دیدار من آمد و قول داد این بار به وعدههایش عمل کرده و به هیچ وجه خلف وعده نکند. به او گفتم: ]
🔻چگونه خلف وعده نمیکنی؛ حال آنکه آن سخنان را بر منبر رسول خدا ﷺ بر زبان آوردی و تعهدها دادی! ولی هنگامی که به منزل رفتی، مروان بیرون آمد و به مسلمانان اهانت کرد و به آنان ناسزا گفت و باعث رنجش آنان شد؟!
🔻عثمان از سخن من ناراحت شد و برگشت، در حالی که می گفت: حق خویشاوندی را رعایت نکردی، به حمایت از من برنخاستی، مردم را نیز تحریک کردی و در مقابل من جسورشان ساختی.
🔻 اما من از مواضع خیرخواهانه خودم نسبت به او گفتم و اینکه او سخن مروان را برگفتار من ترجیح می دهد و امور خویش را به او سپرده است.
✳️ زمینههای قتل عثمان
🔸 اعتراض تند به عثمان
🔻[ با کشف نامه عثمان خطاب به استاندار مصر و مشخص شدن این موضوع که او خلاف وعده هایش به مردم مصر عمل کرده و در آن نامه، دستور قتل محمدبنابیبکر و همراهانش را داده، مصریها غلام عثمان را که حامل نامه بود، دستگیر کردند و به همراه نامه به مدینه آوردند. من به طلحه و زبیر و سعد و عمار و جمعی دیگر از اصحاب رسول خدا ﷺ پیام دادم که دسته جمعی نزد عثمان برویم و غلام وی را نیز که حامل نامه بود، با خود همراه ببریم. همه نزد او رفتیم و من به عثمان گفتم: ]
🔻غلام و شتری که سوار بر آن است از آن توست؟ آنها را تایید کرد، اما از نوشتن نامه اظهار بی اطلاعی کرد، با آنکه مهرنامه، مُهر شخصی او بود. قسم یاد کرد که نامه ای ننوشته و از این ماجرا خبر ندارد. همین موضوع موجب تردید جدی در صداقت عثمان شد و حاضران اعتماد خویش را به عثمان از دست دادند.
✳️ پاسخ به اتهام بنیامیه
🔻مصری ها حلقه محاصره عثمان را تنگتر کردند و با اصرار تمام، خواستار کناره گیری عثمان از خلافت بودند. بنی امیه مرا مقصر اصلی در این حوادث میدانستند و خطاب به من گفتند: ای علی! عامل اصلی این مشکلات تو هستی. تو دسیسه میچینی و مردم را علیه ما تحریک می کنی!
🔻من در پاسخ آنها از تلاش خود برای اصلاح امور عثمان و حل مشکلات او و برگرداندن مردم مصر به شهر خودشان سخن گفتم.
✳️ بیشترین دفاع از عثمان
🔻[ عثمان در محاصره معترضان و ناراضیان قرار گرفته بود و گمان میکرد حضور من در مدینه، موجب شده که مردم شعار خلافت مرا سر دهند. به همین دلیل از طریق عبدالله ابن عباس به من پیام داد که از شهر خارج شوم و به باغی که در منطقه"ینبع" داشتم، بروم. به ابنعباس گفتم:]
🔻ای پسر عباس! عثمان میخواهد مرا سرگردان نگه دارد، گاهی بروم و زمانی برگردم. روزی پیغام داد از مدینه خارج شوم، روزی دیگر خبر داد که بازگردم، هم اکنون تو را فرستاده است که از شهر خارج شوم. به خدا سوگند! آنقدر از او دفاع کردم که ترسیدم به سبب دفاع از گناهکاران باشم.
📚 منابع:
۱. تاریخ طبری، ج۳، ص ۳۹۷
۲. أنساب الأشراف، ج۶، ص۱۸۱
۳. الجمل، ص۱۰۳
۴.الامامة و السیاسة، ج ۱، ص ۹۵
۵. العقد الفرید، ج۴، ص ۲۸۹
۶. شیخ طوسی، الأمالی، مجلس ۴۳، ح۱، ص۷۱۲
۷.نهج البلاغه، کلام ۲۴۰
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح حکمت ۱۴- بخش اول.mp3
3.64M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت14
⭕️روش برخورد با خویشاوندان1⃣
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت14
🔴 قسمت اول
🔹 درود خدا بر امیرالمؤمنین فرمود: «كسی را كه نزديكانش واگذارند بيگانه او را پذيرا باشد.»
🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت چهاردهم می فرمایند: « مَنْ ضَيَّعَهُ الْأَقْرَبُ أُتِيحَ لَهُ الْأَبْعَدُ» اجمالاً مرحوم آقای دشتی اینگونه ترجمه کرده اند: "کسی را که نزدیکانش واگذارند، بیگانه او را پذیرا می گردد."
🔰 منتها ما در این نوع برداشت بزرگواران از این حکمت، نظر مخالفی داریم که به جهت اینکه علتش درست و علمی مشخص بشود و معنای دقیقتر به نظر ما معلوم شود، مقدماتی را باید بطور مختصر خدمت شما عرض کنم:
✅ سه واژه در این حکمت باید ترجمه بشود:
1⃣ یکی عبارت «ضَيَّعَهُ» ؛ یعنی تضییع کرد، ضایع کرد، پایمال کرد، از بین برد، حق کسی را نابود کردن.
2⃣ دوم « الْأَبْعَدُ» است. الْأَبْعَدُ در مقابل« الْأَقْرَبُ»، "أَقْرَب" از "اقربا" گرفته شده است؛ یعنی کسانی که با ما خویشاندی و پیوند نزدیکی دارند. پس "أبعد" یعنی کسی یا کسانی که نسبت فامیلی و خویشاوندی و نزدیکی با ما ندارند.
3⃣ ولی مهمترین واژه «أُتِيحَ لَهُ» است. « مَنْ ضَيَّعَهُ الْأَقْرَبُ أُتِيحَ لَهُ الْأَبْعَدُ»؛ "أُتِيحَ لَهُ" یعنی چه؟ "أُتِيحَ" فعل ماضی مجهول است از "تاح"؛ عرب وقتی می گوید: " تاح له الشّئ" یا "أُتیح له الشّئ" ؛ یعنی برای او چیزی آماده شد، فراهم شد، زمینه سازی شد. پس "أُتِيحَ لَهُ" یعنی زمینه سازی میشود برای او، فراهم میشود برای او. اما ببینیم معنای دقیق و مقصود اصلی امیرالمؤمنین از این حکمت چیست؟
🔻 برداشت اکثر شارحین و مترجمین محترم نهج البلاغه از این حکمت اینگونه است: «کسی را که نزدیکانش واگذارند، خداوند برای یاری او دیگران را برمی انگیزد» و به طور مفصّل توضیحاتی دادند که می توانید به آدرسهایی که عرض میکنم مراجعه بفرمایید.
📚 ترجمه مرحوم فیض الاسلام جلد۶ ص۱۰۹۴/ ترجمه مرحوم شهیدی ص۳۶۲/ شرح ابن میثم ج۵، ص۲۴۶/ ترجمه شرح ابن میثم ج۵ ص۴۱۸/ شرح مرحوم مغنیه تحت عنوان: « فی ضِلال نهج البلاغه» ج۴ ص ۲۲۵/ شرح شیخ عباس قمی تحت عنوان « شرح حِکم نهج البلاغه» ص۲۰۵ و۲۰۶/ شرح منهاج البرائه، آیت الله خویی ج۲۱ ص ۲۹ و ۳۰/ شرح لاهیجی ص۲۹۳/ شرح ابن ابی الحدید ج۱۸ ص ۱۱۸ و شرح نهج البلاغه منظوم ج۹ ص ۲۱.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
هدایت شده از هیئت مجازی(منتظران ظهور)
⚫️⚫️⚫️
🔰السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ وَلِی اللهِ الْاعْظَمْ السَّلامُ عَلَیک یا اخْتَ وَلِی اللهِ الْمُعَظَّمْ السَّلامُ عَلَیک یا عَمَّةَ وَلِی اللهِ الْمُکرَّمْ السَّلامُ عَلَیک یا امَّ الْمَصآئِبِ یا زَینَبُ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ
وفات حضرت زینب سلام الله علیها بانوی بزرگ اسلام را تسلیت عرض میکنیم.
سهم روزانه نامه ۵۳ بند ۴ تا بند۶.mp3
3.68M
🔈 نهج البلاغه گویا
🌹سهم روزانه نهج البلاغه
✅ نامه ۵۳ از بند ۴ تا بند ۶
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
🌹سهم #روز_شصت_ودوم مطالعه نهج البلاغه نامه ۵۳ بند ۴ تا بند ۶
┄━━•●❥❈🍃🌼🍃❈❥●━━┄
📜 #نامه53 :نامه به مالک اشتر
(قسمت دوم)
4⃣ مردم گرایی، حق گرایی
♦️دوست داشتنی ترين چيزها در نزد تو در حق ميانه ترين و در عدل فراگيرترين و در جلب خشنودی مردم گسترده ترين باشد، كه همانا خشم عمومی مردم، خشنودی خواص (نزديكان) را از بين ميبرد، امّا خشم خواص را خشنودی همگان بی أثر می كند. خواصّ جامعه همواره بار سنگينی را بر حكومت تحميل می كنند زيرا در روزگار سختی ياريشان كمتر و در اجرای عدالت از همه ناراضی تر و درخواسته هايشان پافشارتر و در عطا و بخششها كم سپاس تر و به هنگام منع خواسته ها دير عذر پذيرتر و در برابر مشكلات كم استقامت تر می باشند. در صورتی كه ستونهای استوار دين و اجتماعات پرشور مسلمين و نيروهای ذخيره دفاعی عموم مردم می باشند پس به آنها گرايش داشته و اشتياق تو با آنان باشد.
5⃣ ضرورت راز داری
♦️از رعيّت آنان را كه به دنبال عیوب دیگران بیشتر جستجو می کند از خود دور كن، زيرا مردم عيوبی دارند كه رهبر امّت در پنهان داشتن آن از همه سزاوارتر است، پس مبادا آنچه بر تو پنهان است آشكار گردانی و آنچه كه هويداست بپوشانی كه داوری در آنچه از تو پنهان است با خدای جهان می باشد، پس چندان كه ميتوانی زشتيها را بپوشان، تا آن را كه دوست داری بر رعيّت پوشيده ماند خدا بر تو بپوشاند، گره هر كينه ای را در مردم بگشای و رشته هر نوع دشمنی را قطع كن و از آنچه كه در نظر روشن نيست كناره گير. در تصديق سخن چين شتاب مكن، زيرا سخن چين گرچه در لباس اندرز دهنده ظاهر می شود امّا خيانتكار است.
6⃣جايگاه صحيح مشورت
♦️بخيل را در مشورت كردن دخالت نده، كه تو را از نيكوكاری باز می دارد، و از تنگدستی می ترساند. ترسو را در مشورت كردن دخالت نده كه در انجام كارها روحيّه تو را سست می كند. حريص را در مشورت كردن دخالت نده، كه حرص را با ستمكاری در نظرت زينت می دهد. همانا بخل و ترس و حرص غرائز گوناگونی هستند كه ريشه آنها بدگمانی به خدای بزرگ است. بدترين وزيران تو كسی است كه پيش از تو وزير بدكاران بوده و در گناهان آنان شركت داشته، پس مبادا چنين افرادی محرم راز تو باشند، زيرا كه آنان ياوران گناهكاران و ياری دهندگان ستمكارانند. تو بايد جانشينانی بهتر از آنان داشته باشی كه قدرت فكری امثال آنها را داشته امّا گناهان و كردار زشت آنها را نداشته باشند: كسانی كه ستمكاری را بر ستمی ياری نكرده و گناه كاری را در گناهی كمك نرسانده باشند. هزينه اين گونه از افراد بر تو سبكتر و ياريشان بهتر و مهربانيشان بيشتر و دوستی آنان با غير تو كمتر است. آنان را از خواص و دوستان نزديك و راز داران خود قرار ده سپس از ميان آنان افرادی را كه در حق گویی از همه صريح ترند، و در آنچه را كه خدا برای دوستانش نمی پسندد تو را مدد كار نباشند انتخاب كن، چه خوشايند تو باشد يا نباشد.
┄━━•●❥❈🍃🌼🍃❈❥●━━┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح کلی و ساختاری نامه ۵۳ بند ۴ تا ۶.mp3
3.8M
🔈 شرح کلی و ساختاری نامه ۵۳
(بند ۴ تا بند ۶)
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
🌹 پویش « با علی تا مهدی »
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
•┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯🥀🕯
🏴 "زینب" اگر نبود حسینے نمیشدیم
"زینب" اگر نبود، زمین ڪربلا نداشت
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت چهل و ششم
✳️ گفتوگویی با سعد بن ابی وقاص
🔻[ در مسجد النبی و بین قبر و منبر نشسته بودم که سعد بن ابی وقاص آمد و از من خواست به عثمان کمک کنم و برای حفظ جان او تدبیری بیندیشم. به او گفتم: ]
🔻ای ابا اسحاق! به خدا سوگند، به قدری از عثمان در برابر معترضان دفاع کردم که از سخن گفتن با مردم در این زمینه حیا میکنم. آنچه امروز مشاهده می کنی، نتیجه اعمال مروان، معاویه، عبداللهبنعامر و سعیدبنعاص است. هر گاه سراغ عثمان رفتم و نصیحتش کردم که این افراد را از اطراف خود پراکنده کند و به آنان اعتماد نکند، گمان کرد که من بدخواه او هستم و درصدد توطئهای علیه اویم تا کار به اینجا رسید که میبینی!
✳️ تلاش برای رساندن آب به عثمان
🔻[ طلحه مانع از رسیدن آب به عثمان شده بود. به وی پیام دادم: ]
🔻مانع از رسیدن آب به این مرد نشوید و اجازه دهید که آب چاهی که در اختیار دارد استفاده کند و کاری نکنید که از عطش کشته شود.
🔻[ طلحه به پیام من توجهی نکرد و من نیز از بردن آب معذور بودم؛ زیرا: ]
🔻در یکی از جلساتی که بین من و عثمان برخوردی پیش آمده بود، سوگند خورده بودم که اگر سخن مرا گوش ندهد، دیگر مانع اعتراض کسی به وی نشوم. اگر این سوگند نبود، خودم پیشقدم میشدم و برای وی آب میبردم.
✳️ فرمان به حسن و حسین برای دفاع از عثمان
🔻[ هنگامی که خبر رسید مردم قصد کشتن عثمان را دارند، به حسن و حسین دستور دادم: ] 🔻شمشیرهای خود را بردارید و در مقابل درِ خانه عثمان بایستید و اجازه ندهید کسی برای قتل وی وارد خانه شود.
✳️ تبرّی از خون عثمان
🔻[ هنگامی که خبر کشته شدن عثمان را شنیدم، گفتم: ]
در دوستی با دوستانت افراط نکن، شاید روزی تبدیل به دشمنت شوند و در دشمنی با دشمن نیز زیادهروی نکن، شاید روزی دوست تو شود.
🔻خدایا! شاهد باش که من از ریختن خون عثمان برائت میجویم و بیزارم.
✳️ تحلیلی از قتل عثمان
🔻در موضوع اعتراض علیه عثمان و کشته شدن وی، نکاتی را باید ذکر کنم. گویا این موضوع یکی از نشانههای قرنهای گذشته بود، همانطور که در آیه ۵۱ سوره طه آمده است: " علم آن در کتابی است نزد پروردگار من. پروردگار من نه مرتکب خطا میشود و نه فراموش میکند."
🔻اصحاب رسول خدا ﷺ که در جنگ بدر همراه آن حضرت بودند، دست از یاری عثمان برداشتند و او را به حال خود رها کردند. اهل مصر نیز وی را به قتل رساندند.
✳️ نقش منِ علی در حادثه قتل عثمان
🔻اما نقش من در این حادثه بدینگونه بود که نه به قتل وی فرمان دادم و نه کسانی که قصد کشتن وی را داشتند، از این کار بازداشتم. من اگر به قتل وی امر میکردم، جزو یاران و مددکاران قاتلان وی محسوب میشدم و اگر آنها را از اینکار باز میداشتم، جزو یاری رسانندگان به عثمان میشدم که آن را نیز مصلحت نمیدیدم.
🔻اوضاع بسیار آشفته و حق و باطل در هم آمیخته و مشتبه شده بود.
🔻موافقان و یاوران عثمان معتقد بودند که بیشترین ضربه را من به عثمان وارد کردهام و مخالفان عثمان فکر میکردند که بیشترین یاریرسانی به عثمان از جانب من بوده است.
🔻اما نظر من درباره عثمان این است که وی در انتخاب خویش درست عمل نکرد و راه بدی برگزید و البته مخالفان نیز عجولانه برخورد کردند و ناخشنودی خویش را از عملکرد عثمان به گونهای نامناسب بروز دادند. به هر حال خدا میان شما و او قضاوت خواهد کرد. به خدا سوگند! در خون عثمان هیچ تهمتی متوجه من نیست و من همانند دیگر مسلمانان و مهاجران در خانه خویش نشسته بودم و در قتل وی دخالتی نداشتم.
📚منابع :
۱. تاریخ طبری، ج۳، ص۴۱۰
۲. أنساب الأشراف، ج۶
۳. الامامة و السیاسة، ج۱، ص ۵۹
۴. العقدالفرید، ج۴، ص۲۹۰
۵. نهج البلاغه، قصار۲۶۸
۶. کشف المحجة، ص۲۴۹
۷. المسترشد، ص۴۱۸
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
💔 درد دلهای امیرالمؤمنین در نهج البلاغه ۹
🔴 نکوهش کوفیان
💠 به من خبر رسيده که مردی از لشکر شام به خانه زنی مسلمان و زنی غير مسلمان که در پناه حکومت اسلام بوده وارد شده و خلخال و دستبند و گردن بند و گوشواره های آنها را به غارت برده در حالیکه هيچ وسيله ای برای دفاع جز گريه و التماس کردن نداشته اند. لشکريان شام با غنيمت فراوان رفتند بدون اينکه حتّی يک نفر آنان، زخمی بردارد و يا قطره خونی از او ريخته شود. اگر برای اين حادثه تلخ مسلمانی از روی تأسّف بميرد ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار است!
📜 خطبه ۲۷ #نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح حکمت ۱۴- بخش دوم.mp3
4.87M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت14
⭕️روش برخورد با خویشاوندان2⃣
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت14
🔴 قسمت دوم
🔹 روش برخورد با خویشاوندان
🔻...اما بنده معتقدم معنای این حکمت چیز دیگری است مستند به عبارات صریح نهج البلاغه، معتقدم معنای حکمت ۱۴ این است: کسی را که خویشاوندانش ضایعش کنند و واگذارند، بیگانگان برای آسیب زدن به او آماده خواهند شد. شاهد این مدعا " أُتِيحَ لَهُ " در حکمت ۱۴ است که عینا در نامه اول نهج البلاغه به کار رفته است.
🔻 در نامه اوّل نهج البلاغه وقتی حضرت امیر (علیه السلام) می خواهد دستهایی را که دست به دست هم دادند و عثمان را به قتل رساندند رسوا کند، در قسمتی از نامه می فرمایند: «وَ كَانَ مِنْ عَائِشَةَ فِيهِ فَلْتَةُ غَضَبٍ فَأُتِيحَ لَهُ قَوْمٌ فَقَتَلُوهُ»؛ یعنی ناگهان عایشه بی فکر و تأمل درباره عثمان خشم گرفت، پس گروهی برای کشتن عثمان آماده شدند. "أُتِيحَ لَه" نه اینکه آمدند به داد عثمان رسیدند، آمدند که او را بکشند؛ با نقشه ای که اینها کشیدند.
🔻شما می دانید دیگر، طلحه، زبیر، عایشه و معاویه، اصلی ترین دست اندرکاران نقشه قتل و شورش علیه عثمان بودند. گرچه بعداً خودشان را به عنوان خونخواه عثمان جا زدند.
🔻 در نهج البلاغه که مراجعه کنید، همین نمونه قتل عثمان برای فهمیدن " اُتیحَ له" در حکمت ۱۴ کافی است. آقایان مترجم و شارحین عزیز اینطور نوشته اند: آسان ترین روش طلحه و زبیر درباره او تندروی و آهسته ترین سوق دادنشان سخت راندن بود. این ترجمه و توضیح نامه ۱ است: هرگز او را نصیحت نکردند بلکه همیشه در صدد برپا نمودن فتنه و تباه کاری بودند. از این رو مردم را از دور و نزدیک گرد آورده و به کشتن او ترغیب می نمودند. چنانکه زبیر میگفت او را بکشید که دین شما را تغییر داده و عثمان هنگام محصور بودن در خانه گفت: وای بر طلحه که من او را چنین و چنان رعایت نمودم ولی اکنون در صدد ریختن خون من برآمده است و ناگهان عایشه بی تأمل و اندیشه درباره او خشم گرفت برای اینکه عثمان بیت المال را به خویشاوندان خود اختصاص می داد، برآشفت و مردم را به کشتن عثمان وادار نمود و می گفت: قتلوه نعثلا قتل الله نعثلا ،نعثل یک پیرمرد یهودی ریش بلندی در مدینه بود که عثمان را به او تشبیه می کردند.
🔻 بنابراین طلحه و زبیر و عایشه خودشان مردم را به کشتن عثمان ترغیب کردند اگرچه بعداً ادعای خونخواهی عثمان را داشتند. این ماجرا را ببینید ؛ خود معاویه در این داستان چه نقشی دارد؟ حضرت علی (علیه السلام) در نامه های خودش به معاویه انگار دارند می فرمایند تو این وسط داری چه میگویی؟! در حالی که دست نامرئی تو تا آرنج از خون عثمان آلوده است، بازهم دم از خون عثمان میزنی؟ یعنی علی(علیه السلام) پرده از رازی بر می دارد که تا عصر ما کمتر محقّقی به آن دستیابی داشت و باور میکرد طلحه و زبیر و عایشه و معاویه، سردمداران اصلی قتل عثمان باشند. چرا خیلی ها باور نمیکردند؟ چون معاویه و عثمان هر دو اموی بودند.
🔻 پس اولاً پیوند قبیله ای داشتند، از طرف دیگر اُمویان همانطور که در نهج البلاغه هم هست، بنی امیه بالخصوص چنان پیوند محکم بر اساس اهداف حساب شده و روشهای مشخص داشتند، که مورخین امروز معتقدند پیوند بنی امیه با هم، از نوع پیوندهای حزبی دنیای امروز بود. یعنی فقط احساسات نژادی و قبیله ای نبود که اینها را به هم پیوند می داد، بلکه اینها اهداف مادی بزرگتری داشتند که ناگزیر می دانستند که اتصالشان به همدیگر قوی باشد. بنابراین اینها خیلی به یکدیگر تظاهر به دوستی و محبت و کسی نمی توانست باور کند معاویه قاتل عثمان است.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
نامه ۵۳ بند ۷ تا بند۸.mp3
4.29M
🔈 نهج البلاغه گویا
🌹سهم روزانه نهج البلاغه
✅ نامه ۵۳ از بند ۷ تا بند ۸
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
سهم #روز_شصت_وسوم مطالعه نهج البلاغه نامه ۵۳ از بند ۷ تا بند ۸
┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄
📜 #نامه53 : نامه به مالک اشتر
(قسمت سوم )
7⃣ اصول روابط اجتماعی رهبران
♦️تا می توانی با پرهيزكاران و راستگويان بپيوند و آنان را چنان پرورش ده كه تو را فراوان نستايند و تو را برای اعمال زشتی كه انجام نداده ای تشويق نكنند كه ستايش بی اندازه خود پسندی می آورد و انسان را به سركشی وا ميدارد. هرگز نيكو كار و بدكار در نظرت يكسان نباشند زيرا نيكوكاران در نيكوكاری بی رغبت و بدكاران در بد كاری تشويق می گردند پس هر كدام از آنان را بر أساس كردارشان پاداش ده. بدان ای مالك هيچ وسيله ای برای جلب اعتماد والی به رعيّت بهتر از نيكوكاری به مردم و تخفيف ماليات و عدم اجبار مردم به كاری كه دوست ندارند نمی باشد، پس در اين راه آنقدر بكوش تا به وفاداری رعيّت، خوشبين شوی كه اين خوشبينی رنج طولانی مشكلات را از تو بر می دارد، پس به آنان كه بيشتر احسان كردی بيشتر خوشبين باش و به آنان كه بد رفتاری كردی بد گمان تر باش و آداب پسنديده ای را كه بزرگان اين امّت به آن عمل كردند، و ملّت اسلام با آن پيوند خورده، و رعيّت با آن اصلاح شدند بر هم مزن و آدابی كه به سنّتهای خوب گذشته زيان وارد می كند، پديد نياور، كه پاداش برای آورنده سنّت و كيفر آن برای تو باشد كه آنها را در هم شكستی. با دانشمندان فراوان گفتگو كن و با حكيمان فراوان بحث كن كه مايه آبادانی و اصلاح شهرها و برقراری نظم و قانونی است كه در گذشته نيز وجود داشت.
8⃣ شناخت اقشار گوناگون اجتماعی
♦️ای مالك بدان مردم از گروههای گوناگونی می باشند كه اصلاح هر يك جز با ديگری امكان ندارد و هيچ يك از گروهها از گروه ديگر بی نياز نيست. از آن قشرها لشكريان خدا و نويسندگان عمومی و خصوصی قضات دادگستر، كارگزاران عدل و نظم اجتماعی جزيه دهندگان، پرداخت كنندگان ماليات، تجّار و بازرگانان، صاحبان صنعت و پيشه وران و نيز طبقه پايين جامعه، يعنی نيازمندان و مستمندان می باشند، كه برای هر يك خداوند سهمی مقرّر داشته و مقدار واجب آن را در قرآن يا سنّت پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) تعيين كرده كه پيمانی از طرف خداست و نگهداری آن بر ما لازم است. پس سپاهيان به فرمان خدا پناهگاه استوار رعيّت و زينت و وقار زمامداران شكوه دين و راههای تحقّق امنيّت كشورند. امور مردم جز با سپاهيان استوار نگردد و پايداری سپاهيان جز به خراج و ماليات رعيّت انجام نميشود كه با آن برای جهاد با دشمن تقويت گردند و برای اصلاح امور خويش به آن تكيّه كنند و نيازمنديهای خود را برطرف سازند. سپس سپاهيان و مردم جز با گروه سوم نمی توانند پايدار باشند و آن قضات و كارگزاران دولت و نويسندگان حكومتند كه قراردادها و معاملات را استوار می كنند، و آنچه به سود مسلمانان است فراهم می آورند و در كارهای عمومی و خصوصی مورد اعتمادند. و گروههای ياد شده بدون بازرگانان و صاحبان صنايع نمی توانند دوام بياورند، زيرا آنان وسائل زندگی را فراهم می آورند، و در بازارها عرضه می كنند و بسياری از وسايل زندگی را با دست می سازند كه از توان ديگران خارج است. قشر ديگر طبقه پايين از نيازمندان و مستمندانند كه بايد به آنها بخشش و ياری كرد. برای تمام اقشار گوناگون ياد شده در پيشگاه خدا گشايشی است و همه آنان به مقداری كه امورشان اصلاح شود بر زمامدار، حقّی مشخصّ دارند و زمامدار از انجام آنچه خدا بر او واجب كرده است نميتواند موفّق باشد جز آن كه تلاش فراوان نمايد و از خدا ياری بطلبد و خود را برای انجام حق آماده سازد و در همه كارها آسان باشد يا دشوار، شكيبایی ورزد.
┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح کلی و ساختاری نامه ۵۳ بند ۷ و ۸.mp3
4.5M
🔈 شرح کلی و ساختاری نامه ۵۳
(بند ۷ و بند ۸)
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
🌹 پویش « با علی تا مهدی »
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
•┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈•
🔴 پنج گنج
💠 شما را به پنج چيز سفارش می كنم كه اگر برای آنها شتران را پرشتاب برانيد و رنج سفر را تحمل كنيد سزاوار است. كسی از شما جز به پروردگار خود اميدوار نباشد و جز از گناه خود نترسد و اگر از يكی سوال كردند و نمی داند، شرم نكند و بگويد نمی دانم و كسی در آموختن آن چه نمی داند شرم نکند و بر شما باد به شكيبايی كه شكيبايی ايمان را چون سر است بر بدن كه ايمان بدون شكيبايی چونان بدن بی سر ارزشی ندارد.
📒 حکمت۸۲ نهج البلاغه
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت چهل و هفتم
« دوران خلافت »
❇️ امتناع از پذیرش خلافت
🔸خدا میداند که علاقهای به حکومت نداشتم
🔻[ بعد از کشته شدن عثمان، تنها نام من بود که برای خلافت مطرح میشد؛ ولی ]
🔻خداوند سبحان میداند که من [ از روی تمایل شخصی] علاقهای به زمامداری و حکومت در میان امت محمّد نداشتم؛ زیرا از آن بزرگوار شنیده بودم که می فرمود: " هر زمامداری بعد از من کار امت مرا بر عهده گیرد، روز قیامت دستهایش را بر گردنش می بندند و در مقابل دیدگان مردم برای حساب احضار میکنند. سپس نامه عمل او باز می شود. اگر با عدالت حکومت کرده باشد نجات می یابد و اگر ستم روا داشته باشد، هلاک میشود."
❇️ افقهای تاریک و فتنههای پیشِ رو
🔻[ در مقابل درخواست مردم برای پذیرش خلافت به آنها گوشزد کردم: ]
🔻 مرا وا گذارید و سراغ فرد دیگری بروید؛ زیرا ما به استقبال حوادثی میرویم که رنگارنگ و فتنهآمیز است و چهرههای گوناگون دارد. دلها بر این بیعت ثابت نمیماند و عقلها بر این پیمان، استواری نشان نمی دهد! کران تا کران را ابرهای فتنه پوشانده و چهره افق را ابرهای تیره فساد گرفته و راه مستقیم حق ناشناخته مانده است.
🔻آگاه باشید! اگر درخواست شما را بپذیرم، بر اساس آنچه میدانم با شما رفتار میکنم و به گفته این و آن و سرزنش ملامت کنندگان گوش فرا نمیدهم. اما اگر مرا رها کنید، همچون یکی از شما هستم که شاید شنواتر و مطیعتر از شما باشم در برابر کسی که کار خود را به او میسپارید. در هر حال، من وزیر شما باشم، بهتر است تا امیر و رهبر شما به شمار آیم.
❇️ من به امیر شدن نیازی ندارم
🔻[ اصرار مردم زیاد شده بود. طلحه و زبیر و مهاجران و انصار نزد من آمدند و درخواست کردند خلافت را بپذیرم. به آنها گفتم: ]
🔻من به امیر شدن نیازی ندارم. ببینید چه کسی را برای این کار انتخاب میکنید، من هم با شما همراهی خواهم کرد.
🔻شما به دنبال امیر شدن من نباشید! در این وضع، وزیر شما باشم، بهتر است تا امیر شما شوم. من به شما نیازی ندارم و در عین حال همراه شما هستم. هر کس را که شما برای خلافت بپسندید، من نیز به او رضایت خواهم داد. شما به سراغ فرد مد نظر خویش بروید.
❇️ اصرار بیش از حد مردم
🔻[ در مقابل پاسخ منفی من، مردم اصرار می کردند و اگر به یاد داشته باشید: ]
🔻شما مردم به من میگفتید بیعت ما را قبول کن و من میگفتم نمیپذیرم. شما میگفتید چارهای جز این نیست و من زیر بار نمی رفتم. من دست خود را بسته بودم و شما آن را باز می کردید. دستم را عقب میکشیدم و شما با اصرار، دستانم را میگرفتید و میگفتید: ما به کسی غیر از تو راضی نمیشویم و جز تو بر کسی اتفاق نظر و اجماع نداریم. چنان برای بیعت هجوم آوردید که گویی شتران تشنه به آب رسیده باشند و بر همدیگر فشار آورند تا زودتر از آن آب بنوشند!
📚منابع:
۱. شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۳۰۹
۲.الجمل، ص۲۶۷
۳. شیخ طوسی، الأمالی، مجلس۴۴، ح۵، ص۷۲۸
۴. نهج البلاغه، کلام۹۲، ص۱۳۶
۵.تاریخ طبری، ج۳، ص۴۵۶
۶. الکامل، ج۲، ص۳۰۴
۷.خوارزمی، المناقب، ص۱۷۸، رقم۲۱۶
۸.تذکرةالخواص، ص۵۷
۹. أنساب الأشراف، ج۲، ص۲۰۹
۱۰. الفصول المهمه، ص۶۳
۱۱. الإرشاد، ج۱، ص۲۴۴
۱۲. الإحتجاج، ج۱، ص۱۶۱
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی