شرح حکمت 420
امام علیه السلام فرمود:
چشمان اين مردان، طغيانگر است و آنچه نظرشان بر آن افتاد مايه تحريک و هيجان آن هاست.
هرگاه يكى از شما نظرش به زنى افتاد كه زيبا و صاحب جمال بود، برود و با همسر خود آميزش كند زيرا او هم زنى است مانند همسرش!
در اين هنگام مردى از خوارج گفت: خداوند اين كافر را بكشد چقدر دانا و فقيه است!! هنگامى كه حاضران اين سخن را شنيدند از جاى پريدند تا او را به قتل برسانند، ولى امام(عليه السلام) فرمود:
آرام باشيد جواب دشنام، بدگويى است و يا گذشت از گناه (نه كشتن مرد بدزبان).
درست است كه زن ها از نظر زيبايى و جاذبه جنسى با هم متفاوت اند ولى نتيجه نهايى ارتباط با آن ها كه آميزش جنسى است كم و بيش يكسان است و مى تواند جلوى تحريكات و انحرافات را بگيرد. و اين درسى است از سوى امام(عليه السلام) به همه جوانان كه براى نجات از انحرافات جنسى و آلودگى به گناه اقدام به ازدواج كنند زيرا يك همسر مناسب مى تواند جلوى همه اين هيجانات را بگيرد و اگر كسى هوى پرست و شهوت پرست نباشد مشكل جنسى خود را با همسرش به هر صورت حل خواهد كرد.
شرح حکمت 421
مى دانيم عقل شاخه هاى متعدد و آثار فراوانى دارد و حتى گاهى شيطنت با عقل اشتباه مى شود. امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه نشانه عقلى را كه مايه نجات انسان است به روشنى بيان مى كند ... البته درمورد عقل مراحل بالاترى نيز وجود دارد كه انسان به وسيله آن دقايق معانى و مسائل عميق علمى را درك مى كند و مى تواند نوآورى ها و ابتكارات فراوانى در علوم مختلف از خود به يادگار بگذارد. اين مرحله از عقل، بسيار خوب است و مهم و تأثيرگذار ولى براى نجات انسان كافى نيست و چه بسيار عالمان بزرگى در فنون مختلف بودند كه گرفتار انحرافاتى شدند.
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اش انگشت روى آن شاخه از عقل گذاشته كه مايه نجات انسان در دنيا و آخرت است و هدف اصلى از آفرينش عقل همان مى باشد.
شرح حکمت 422
بسيارند اشخاصى كه وقتى به كارهاى نيك كوچك برخورد مى كنند بى اعتنا از كنار آن مى گذرند در حالى كه گاهى همين كارهاى كوچك، سرنوشت ساز است; ممكن است جرعه آبى تشنه اى را از مرگ نجات دهد يا مقدار كمى دوا مايه نجات انسانى از مرگ شود. اضافه بر اين اگر همه مردم حتى به كارهاى نيك كوچك اهميت دهند، قطره قطره جمع مى شود و تبديل به دريايى از خير و خيرات مى گردد. از اين گذشته هرگاه كار خير به نيت اطاعت فرمان خدا انجام گيرد بزرگ خواهد بود همان گونه كه گناه، هرقدر كوچك باشد به دليل جايگاه عظيم پروردگار، بزرگ خواهد بود. اضافه بر اين، رفتن به سوى كارهاى خير كوچك انسان را به تدريج آماده براى خيرات بزرگ مى كند و اين خود نكته مهمى است.
شرح حکمت 423
البته رابطه وثيق ميان ظاهر و باطن، روح و جسم، و سريره و علانيه ايجاب مى كند كه حسن باطن تأثير در حسن ظاهر بگذارد ولى از اين گفتار امام(عليه السلام) استفاده مى شود كه خداوند نيز در اين امر امداد و كمك مى كند و به يقين با امداد الهى ظاهر چنين انسانى نيز اصلاح خواهد شد... عمل به دستورات دينى تنها منحصر به نماز و روزه و عبادات نيست بلكه سعى و تلاش و كوشش براى تحصيل روزى حلال و زندگى آبرومند نيز جزء آن است و به يقين دستورات دينى چنان است كه اگر كسى به آن عمل كند دنياى او نيز آباد مى شود و خداوند متعال براى رسيدن به اين هدف به او كمك خواهد كرد... كسى كه پيوند خود را با خدا محكم سازد به يقين خيانت نمى كند، راستگو و درست كردار است، داراى سخاوت و محبت دربرابر خلق خداست و امر به معروف و نهى از منكر مى كند و به يقين اين اعمال سبب حسن ظن مردم به او و حسن رابطه آنها با وى مى گردد.
شرح حکمت 424
انسان براى حفظ خود دربرابر خطرات مادى و معنوى احتياج به دو چيز دارد: يكى وسيله اى كه خود را دربرابر خطرات بپوشاند ...امام(عليه السلام) اين دو وسيله حياتى را به حلم و عقل تفسير كرده است.
حلم چگونه عيوب انسان را مى پوشاند؟ روشن است كه وقتى انسان عصبانى شد هم سخنان زشتى ممكن است بر زبان او بيايد و هم حركات نادرستى انجام دهد و خوى حيوانى خود را ظاهر و آشكار سازد و اضافه بر اين بر آتش خشم سفيه و نادانى كه در برابر او به درشت گويى وپرخاشگرى برخاسته افزوده مى شود و ناسزاهاى ديگرى مى گويد و اى بسا عيوب پنهانى انسان را نيز آشكار سازد. بنابراين حلم تمام اين ها را مى پوشاند و از ضايعات حاصل از آن جلوگيرى مى كند... و براى دفع خطرات هواى نفس دستور مى دهد كه با شمشير عقل با آن مبارزه كن... تنها چيزى كه مى تواند در مقابل اين دشمن بسيار خطرناك بايستد همان عقل است; عقلى كه زيان هاى هوى پرستى را براى انسان تشريح مى كند و عاقبت كار هوس بازان را به او نشان مى دهد. هرقدر اين عقل قوى تر باشد بازدارندگى آن بيشتر است و اگر ضعيف و ناتوان گردد هواى نفس بر آن غلبه مى كند و او را به گوشه اى مى راند و محصور مى سازد و خودش يكه تاز ميدان وجود انسان مى شود.
شرح حکمت 425
بندگان ضعيفى پيدا مى شوند كه توانايى مديريت اموال خود را ندارند خداوند اين مديريت را به افرادى مى سپارد كه توان آن را دارند و در واقع سهم بندگان ضعيف را در اختيار بندگان قوى قرار مى دهد تا آن را مديريت كنند و به هنگام نياز به آن ها بپردازند. در واقع آن ها وكيلان خداوند درآن اموال هستند
...اين كلام در واقع اخطار شديدى به افراد متمكن و ثروتمند است كه گمان نكنند همه آنچه را خداوند به آن ها ارزانى داشته متعلق به خود آن هاست بلكه خداوند سرپرستى اموال مورد نياز نيازمندان را نيز به آن ها سپرده است.
اگر به وظيفه خود در اين سرپرستى و مديريت عمل نكنند از آن ها مى گيرد و به افرادى كه وظيفه شناس اند مى دهد.
شرح حکمت 426
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به نكته اى درباره ناپايدارى نعمت هاى دنيا اشاره كرده و مخصوصاً دو نعمت بزرگ سلامتى و بى نيازى را مورد توجه قرار داده.مقصود امام(عليه السلام) از اين گفتارهاى حكيمانه هشدارى است به همه انسان ها كه در زندگى دنيا گرفتار غفلت و غرور نشوند. هيچ چيز از دنيا براى هيچ كس در هيچ زمانى پايدار نيست و همه چيز در معرض زوال است آنچه باقى و پايدار مى ماند ذات پاك خداست و تمام كارهايى كه براى او انجام مى شود.
شرح حکمت 427
روشن است كسى كه نزد برادر ايمانى خود مى رود و از گرفتارى ها و مشكلات خويش سخن مى گويد هرگز تعبيراتى را كه دليل بر ناشكرى و ناسپاسى باشد به كار نمى برد بلكه هدفش اين است كه با طرح مشكل خود از آن برادر كمك بطلبد و پناه بردن برادران ايمانى به يكديگر در مشكلات، كار خلافى نيست بلكه مفهوم تعاون و همكارى همين است كه هر كس در مشكلات به يارى ديگرى برخيزد. امروز اين برادر از آن برادر كمك مى طلبد، فردا به عكس...ولى اگر انسان مؤمنى نزد دشمنان اسلام حاجت خود را بازگو كند و يا درددل نمايد قطعاً كلمات ديگرى را به كار مى برد كه خوشايند نيست و از اين گذشته دشمن را خوشحال مى كند و اى بسا دشمن سنگدل لب به ملامت او بگشايد و مشكلات را ناشى از مسلمان بودن او بداند.
شرح حکمت 428
روز عيد فطر عيد براى كسانى است كه روزه و طاعات آن ها قبول شده، يك واقعيت است. كسانى كه خداى نكرده اصلاً روزه نگرفته اند و يا روزه هاى آن ها آلوده به گناهان و نافرمانى ها بوده و به همين دليل مقبول درگاه حق واقع نشده نمى توانند شاد و خوشحال باشند; شادى از آن كسانى است كه طاعاتشان مقبول درگاه حق شده است. بر اساس اين منطق هر روزى كه انسان در آن گناه نكند و از صبحگاهان تا آخر شب از معصيت پروردگار بپرهيزد آن روز، روز عيد او محسوب مى شود و به اين بيان، ما مى توانيم تمام ايام سال را ايام عيد خود قرار دهيم.
شرح حکمت 429
گاه مى شود كه انسان مالى به دست مى آورد ولى نمى تواند از آن استفاده كند و از دست مى رود. چنين كسى واقعاً گرفتار حسرت مى شود كه چرا از اين مال براى دنيا و آخرتم استفاده نكردم ولى از آن فراتر حسرت كسى است كه مال حلالى را به دست آورده ولى خودش از آن به نفع آخرتش بهره نگرفته و وارثان از آن بهره گرفته اند و در قيامت مى بيند آن ها با اموالى كه او با تلاش و زحمت به دست آورده بود به جايى رسيده اند و خودش محروم مانده است. ولى از همه اين ها بدتر حسرت كسى است كه مال حرامى را با تلاش و زحمت به چنگ آورده و براى وارثانش گذاشته و وارثان بى آن كه از حرام بودن آن باخبر باشند آن را در راه خدا انفاق كرده اند و ذخيره يوم المعاد آن ها شده است. در حالى كه آن كس كه مال را به دست آورده در آن روز گرفتار مجازات الهى مى شود. چنين حسرتى اعظم حسرت هاست.
شرح حکمت 430
حاصل كلام امام(عليه السلام) اين است كه گروهى از انسان ها را به معامله گرانى تشبيه مى كند كه در اين دنيا تمام نيروهاى خود را براى رسيدن به آمال و آرزوها به كار مى گيرند و در عين حال، مقدرات به آن ها اجازه رسيدن به مقصود را نمى دهد و هنگامى كه از دنيا خارج مى شوند چيزى نيندوخته اند در حالى كه تمام نيروهاى خود را از دست داده اند و با دست خالى و كوشش هاى بيهوده وارد عرصه محشر مى شوند; كفه حسنات آن ها بسيار سبك و كفه سيئاتشان سنگين است. چراكه براى رسيدن به آمال و آرزوها علاوه بر هدر دادن نيروهاى خدادادى، سيئاتى در نامه اعمال خود ثبت كرده و بار سنگينى بر دوش خود نهاده اند.
شرح حکمت 431
كسى كه دنيا را بطلبد، مرگ، او را مى طلبد تا او را از دنيا خارج كند (و به تمام خواسته هايش نخواهد رسيد) و كسى كه طالب آخرت باشد دنيا در طلب او برمى آيد تا وى روزى اش را به طور كامل از دنيا برگيرد.
اشاره به اين كه دنياپرستان غالباً به اهداف خود نمى رسند به خصوص اين كه هرقدر از دنيا را به دست آورند عطش آن ها فزون تر مى شود تا زمانى كه مرگ گلوى آن ها را مى فشارد و با حسرت آنچه به دست نياورده اند و حسرت عدم استفاده از آنچه به دست آورده اند با زندگى وداع مى گويند. به عكس، طالبان آخرت به وسيله تلاش آميخته با تقوايى كه دارند به زندگى ساده مطلوبى مى رسند و خداوند منان روزى آن ها را تأمين مى كند و زمانى كه از دنيا مى روند نه حسرت و آه دارند و نه نگرانى.