پندهای مولا علی علیه السّلام
دندان و لب مبارک رسول خدا (صلی الله علیع و آله) مجروح شد. در جنگ احد، ۱۴ زن از جمله فاطمه (سلام الله
#شــــابـــــاش_عــروســـــــ😍ــــی
جابرين عبدالله انصاري مي گويد : نزد ام ايمن از بانوان بسيار پاک و با فضيلت عصر پيامبر (ص) رفتم ديدم گريه مي کند پيامبر (ص) در آنجا بود به او فرمود : چرا گريه مي کني ؟ خدا چشمانت را نگرياند . ام ايمن گفت : گريه ام از اين روست که به خانه يکي از انصار که عروسي دخترش بود رفتم گردو شيريني بر سر عروس شاباش مي کردند ولي در عروسي فاطمه و علي که ساده برگزار شد چيزي شاباش نشد . پيامبر فرمود : ام ايمن گريه نکن ! سوگند به خداوندي که مرا به کرامت مبعوث نمود و مخصوص رسالت گردانيده ، من فاطمه را همسر علي نکردم بلکه خداوند در بالاي عرش اين کار را کرد و من راضي نشدم مگر بعد از رضايت علي و علي راضي نشد مگر بعد از رضايت فاطمه و فاطمه راضي نشد مگر بعد از رضايت پروردگار جهانيان . اي ام ايمن ! هنگامي که خداوند فاطمه را به ازدواج علي در آورد به جبرئيل و ميکائيل و اسرافيل همراهشان بودند به گردشان اجتماع کردند . خداوند به حوري هاي بهشت فرمان داد خود را بيرايند و فرمان داد بهشت آراسته گردد. خواستگار حضرت زهرا خداست وگواهان ازدواج او ، آنچه دارد بر سر فرشتگان فرو ريزد و شاباش کند درخت طوبي مورواريد تازه و در سبز و ياقوت سرخ با در سفيد بر آنها شاباش کرد . فرشتگان براي چيدن آن جواهرات درخشان از همديگر پيش مي گرفتند و مي گفتند : اين از شاباش عروسي فاطمه دختر محمد است .
#من_نـهـج_البلاغہ_میخوانمـ
🌺 @nahjolbalaghekhani🌺
پندهای مولا علی علیه السّلام
#هـفــت_فـضـيـلـت_مـهـم_اخـلاقـى امام(عليه السلام) در اين گفتار نورانى به هفت نكته مهم از فضايل اخل
البته همه اینها مربوط به سخنانى است که به اصطلاح فضول الکلام یا آلوده به گناه است; ولى سخن حق و تعلیم دانش و امر به معروف و نهى از منکر و امثال آن به یقین از آن مستثناست و همان گونه که سابقاً در حکمت 182 گفتیم در روایات آمده است که اگر کلام از آفات خالى باشد به یقین از سکوت برتر است، زیرا انبیا دعوت به کلام شدند نه به سکوت حتى اگر ما در فضیلت سکوت سخن مى گوییم از کلام کمک مى گیریم.(5)
سپس در دومین نکته مى فرماید: «انصاف مایه فزونى دوستان است»; (وَبِالنَّصَفَةِ یَکْثُرُ الْمُوَاصِلُونَ).
«نَصَفَة» به معناى «انصاف» و «مُواصلون» جمع «مواصل» در اینجا به معناى دوست است.
حقیقت انصاف آن است که انسان، نه حق کسى را غصب کند و نه سبب محرومیت کسى از حقش شود، نه سخنى به نفع خود و زیان دیگران بگوید و نه گامى در این راه بردارد، بلکه همه جا حقوق را رعایت کند حتى در مورد افراد ضعیف که قادر به دفاع از حق خویش نیستند. بدیهى است کسى که این امور را رعایت کند دوستان فراوانى پیدا مى کند و جاذبه انصاف بر کسى پوشیده نیست.
در روایات اسلامى درباره اهمیت انصاف بحث هاى گسترده اى دیده مى شود از جمله تنها در اولین باب از ابوابى که در کتاب میزان الحکمه درباره اهمیت انصاف ذکر شده 20 حدیث کوتاه و پرمعنا از امیرمؤمنان على(علیه السلام) آمده است; از جمله مى فرماید: «الإنْصافُ أفْضَلُ الْفَضائِلِ; برترین فضیلت ها انصاف است».(6)
در حدیث دیگرى از آن حضرت مى خوانیم: «إنَّ أعْظَمَ الْمَثُوبَةِ مَثُوبَةُ الاْنْصافِ; برترین ثواب الهى ثواب انصاف است».(7)
نیز در حدیث دیگرى مى فرماید: «الاْنْصافُ یَرْفَعُ الْخِلافَ وَیُوجِبُ الاْئْتِلافَ; انصاف اختلافات را برطرف مى سازد و موجب اتحاد صفوف مى شود».(8)
بالاخره در حدیثى دیگرى مى فرماید: «عامِلْ سائِرَ النّاسِ بِالاِْنْصافِ وَعامِلِ الْمُؤْمِنینَ بِالاْیثارِ; با سایر مردم به انصاف رفتار کن و با مومنان به ایثار».(9)
از حدیث اخیر مفهوم انصاف نیز روشن مى شود; انصاف آن است که منافع خود و دیگران را با یک چشم ببینیم و ایثار آن است که دیگران را با بزرگوارى بر خود مقدم بشماریم.
از حدیث ذیل نیز مفهوم «انصاف» آشکارتر مى شود. امام صادق(علیه السلام) در این حدیث که شرح جنود هفتاد و پنج گانه عقل و جهل را بیان مى کند، مى فرماید: «وَالاْنْصافُ وَضِدُّهُ الْحَمِیَّةَ; یکى دیگر از لشکریان عقل انصاف است و ضد آن تعصب (درباره حقوق خویشتن) است».(10)
گاه بعضى تصور مى کنند که اگر در بعضى از موارد انصاف را درباره دیگران رعایت کنند و به خطا و اشتباه اعتراف نمایند مقامشان در نظر مردم پایین مى آید در حالى که قضیه عکس است. امام باقر(علیه السلام) در حدیثى از امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل مى کند که فرمود: «ألا إنَّهُ مَنْ یُنْصِفِ النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ لَمْ یَزِدْهُ اللهُ إلاّ عِزّاً; کسى که انصاف را در برابر مردم نسبت به خویش رعایت کند خدا بر عزت او مى افزاید».(11)
#تفسیر_حڪمت_۲۲۴
#نــــهـــج_الــبـلاغــہ
#ادامہ_دارد... ✍
🔮 @nahjolbalaghekhani🔮
پندهای مولا علی علیه السّلام
البته همه اینها مربوط به سخنانى است که به اصطلاح فضول الکلام یا آلوده به گناه است; ولى سخن حق و تعلی
در سومین نکته مى فرماید: «با بذل و بخشش قدر انسان ها بالا مى رود»; (وَبِالاِْفْضَالِ تَعْظُمُ الاَْقْدَارُ).
«افضال» منحصر به بذل مال نیست، بلکه همان گونه که مرحوم مغنیه در شرح نهج البلاغه خود آورده است هر کمکى که آلام و اندوه ها را کم کند و بارهاى سنگین را از دوش مردم بر دارد مصداق آن است.
در خطبه معروف امیرمؤمنان(علیه السلام) که به خطبه «وسیله» مشهور شده است مى خوانیم: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ مَنْ قَلَّ ذَلَّ وَمَنْ جَادَ سَادَ; کسى که در احسان کوتاهى کند ذلیل مى شود و کسى که جود و بخشش پیشه کند بزرگ مى شود».(12)
شک نیست که هرقدر انسان، به دیگران بیشتر بذل و بخشش کند دل ها مجذوب او مى شوند و سیل محبت مردم به سوى او سرازیر مى گردد و همین امر باعث عظمت و شخصیت انسان مى شود.
همان گونه که در حدیثى در غررالحکم مى خوانیم: «بِالاْفْضالِ تَسْتَرِقُّ الاْعْناقُ; به وسیله بذل و بخشش مردم تسلیم انسان مى شوند».(13)
حتى اگر چنین شخصى داراى عیوبى باشد، احسان و بخشش مى تواند پرده بر عیب او بیفکند، چنان که در حدیث غررالحکم آمده است: «بِالاْحْسانِ تَسْتُرُ الْعُیُوبُ».
سپس در چهارمین نکته مى فرماید: «با تواضع نعمت (الهى) کامل مى گردد»; (وَبِالتَّوَاضُعِ تَتِمُّ النِّعْمَةُ).
رابطه تواضع با اتمام نعمت از اینجاست که هم خداى متعال کسانى را که از نعمت هایش برخوردار مى شوند و گرفتار کبر و غرور نمى گردند، بلکه در برابر خلایق تواضع بیشترى مى کنند مشمول لطف و رحمت خاصش مى گرداند و بر نعمتش مى افزاید و هم بندگان خدا وقتى چنین حالتى را در او ببینند که کثرت نعمت باعث فزونى تواضع او شده او را لایق سربلندى و سرپرستى و پیشوایى جامعه مى بینند و عظمت او در چشم مردم بیشتر مى شود.
در حدیثى در اصول کافى آمده است که امام صادق(علیه السلام) فرمود: «خداوند متعال به موسى(علیه السلام) خطاب کرد: اى موسى! آیا مى دانى چرا تو را مخاطب خود ساختم و با تو تکلم کردم و دیگران را چنین افتخارى ندادم؟ موسى عرض کرد: پروردگارا براى چه بود؟ خداى متعال وحى فرستاد که اى موسى! من تمام بندگانم را بررسى کردم احدى را از تو متواضع تر نیافتم تو هنگامى که نماز مى خوانى صورت خود را بر خاک مى نهى (از این حدیث شریف روشن مى شود که در نمازهاى قبل از اسلام به هنگام نماز و عبادت صورت بر خاک نمى گذاردند، موسى بن عمران براى ابراز نهایت تواضع این کار را انجام مى داد)».(14)
در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «إنَّ أفْضَلَ النّاسِ عَبْداً مَنْ تَواضَعَ عَنْ رِفْعَة; برترین بندگان خدا کسى است که در عین بزرگى و عظمت تواضع کند».(15)
در حدیثى از امام امیرمؤمنان مى خوانیم: «التَّواضُعُ زَکاةُ الشَّرَفِ; زکات مقام و شرافت تواضع است».(16)
اصولا یکى از فلسفه هاى عبادات اسلامى مخصوصاً نماز و زیارت خانه خدا پرورش روح تواضع در انسان است.
در حدیثى از رسول خدا مى خوانیم: روزى به یارانش فرمود: «مالی لا أَرى عَلَیْکُمْ حَلاوَةَ الْعِبادَةِ; چرا شیرینى عبادت را در شما نمى بینم؟ قالوا وما حلاوة العبادة; عرض کردند: شیرینى عبادت چیست؟ «قالَ: التَّواضُعُ; فرمود: تواضع است».(17)
#تفسیر_حڪمت_۲۲۴
#نــــهـــج_الــبـلاغــہ
#ادامہ_دارد... ✍
🔶 @nahjolbalaghekhani🔶
پندهای مولا علی علیه السّلام
در سومین نکته مى فرماید: «با بذل و بخشش قدر انسان ها بالا مى رود»; (وَبِالاِْفْضَالِ تَعْظُمُ الاَْق
در بحارالانوار آمده است که حضرت مسیح(علیه السلام)مى فرمود: «بِالتَّواضُعِ تُعْمَر الْحِکْمَةُ لا بِالتَّکَبُّرِ وَکَذلِکَ فِى السَّهْلِ یَنْبُتُ الزَّرْعُ لا فِی الْجَبَلِ; بوسیله تواضع علم و دانش آباد مى شود نه با تکبر، همان گونه که زراعت در زمین نرم و هموار مى روید نه بر کوه هاى (بلند)».(18)
در روایات اسلامى نشانه هایى براى تواضع ذکر شده است; از جمله در حدیثى از امام باقر(علیه السلام)مى خوانیم: «التَّواضُعُ الرِّضا بِالْمَجْلِسِ دُونَ شَرَفِهِ وَأنْ تُسَلِّمَ عَلى مَنْ لَقیتَ وَأنْ تَتْرُکَ الْمِراءَ وَإنْ کُنْتَ مُحِقّاً; تواضع آن است که به کمتر از جایگاه شایسته خود در مجلس قانع باشى و هر کس را ملاقات کردى به او سلام کنى و مشاجره را با دیگران رها سازى، هر چند حق با تو باشد».(19)
این سخن را با حدیثى از رسول خدا پایان مى بریم آنجا که فرمود: «إنَّ أحَبَّکُمْ إلَىَّ وَأَقْرَبَکُمْ مِنّی یَوْمَ الْقِیامَةِ مَجْلِساً أَحْسَنُکُمْ خُلُقاً وَأشَدُّکُمْ تَواضُعاً وَإنّ أبْعَدَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ مِنّی الثَّرْثارُونَ وَهُمُ الْمُسْتَکْبِرُونَ; محبوب ترین شما نزد من و نزدیک ترین شما به من در روز قیامت کسى است که از همه اخلاقش بهتر و از همه متواضع تر باشد و دورترین شما از من روز قیامت مستکبرانند».(20)
در پنجمین نکته حکیمانه مى فرماید: «با پذیرش هزینه ها (و رنج ها ومشکلات) عظمت وسرورى حاصل مى گردد»; (وَبِاحْتِمَالِ الْمُؤَنِ یَجِبُ السُّؤْدَدُ).
«مُؤَن» جمع «مؤنه» به معناى هزینه و «سُؤْدَد» به معناى بزرگى و سرورى است.
زندگى دنیا آمیخته با انواع مشکلات است مخصوصاً براى رسیدن به مقامات والا مشکلات بیشترى را باید تحمل کرد و نازپروردگان متنعم به جایى نمى رسند.
نازپرورده تنعّم نبرد راه به دوست *** عاشقى شیوه رندان بلاکَش باشد
مرحوم مغنیه در شرح این جمله مى گوید: کسى که بارهاى سنگین مردم را بر دوش کشد مردم او را بر سر خود مى نشانند و او را اهل رهبرى و ریاست مى بینند، دین و رنگ و نَسَبش هر چه باشد ولى کسانى که مردم از آنها بهره مند نمى شوند به آنها همانند موجودى نگاه مى کنند که هیچ ثمره اى ندارد، هر چند دنیا را از علم و دانش خود پر کند.(21)
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کانَ سَیِّداً کَظْمُ الْغَیْظِ وَالْعَفْوُ عَنِ الْمُسیءِ وَالصِّلَةُ بِالنَّفْسِ وَالْمالِ; سه چیز است در هر کس باشد ریاست و سرورى پیدا مى کند: فرو بردن خشم و عفو خطاکاران و خدمات و جانى و مالى به دیگران».(22)
در حدیث مشروحى که امام کاظم(علیه السلام) خطاب به «هشام بن حَکَم» مسائل مهمى را بیان فرموده و مرحوم کلینى آن را در صدر جلد اول کتاب کافى قرار داده است در بخشى از آن مى خوانیم که امام(علیه السلام) مى فرماید: «یَا هِشَامُ إِنَّ الْعَاقِلَ نَظَرَ إِلَى الدُّنْیَا وَإِلَى أَهْلِهَا فَعَلِمَ أَنَّهَا لاَ تُنَالُ إِلاَّ بِالْمَشَقَّةِ وَنَظَرَ إِلَى الاْخِرَةِ فَعَلِمَ أَنَّهَا لاَ تُنَالُ إِلاَّ بِالْمَشَقَّةِ فَطَلَبَ بِالْمَشَقَّةِ أَبْقَاهُمَا; اى هشام! عاقل نظرى به دنیا و اهلش افکند و دانست آن را جز با مشقت نمى توان به دست آورد و نگاهى به آخرت کرد و دانست آن نیز جز با مشقت به دست نمى آید از این رو با تحمل مشقت، آن را که بقاى بیشترى داشت (آخرت) طلب نمود».(23)
در حدیثى که در مستدرک الوسائل از امام صادق(علیه السلام) نقل شده، آمده است: «طَلَبْتُ الرِّیاسَةَ فَوَجَدْتُها فِی النَّصیحَةِ لِعبادِ اللهِ; به سراغ سرورى رفتم آن را در خیرخواهى به بندگان خدا یافتم».(24)
این بحث را با حدیث دیگرى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) پایان مى دهیم: «أرْبَعُ خِصال یَسُودُ بِهَا الْمَرْءُ: الْعِفَّةُ وَالاْدَبُ وَالْجُودُ وَالْعَقْلُ; چهار خصلت است که انسان به وسیله آن به سرورى و بزرگى مى رسد: خویشتن دارى در برابر گناه و ادب و بخشش و عقل».(25)
#تفسیر_حڪمت_۲۲۴
#نــــهـــج_الــبـلاغــہ
#ادامہ_دارد... ✍
🍄 @nahjolbalaghekhani🍄