#حڪمت_۲۳۴ نـهــج الـبـلاغـہ
وَ قَالَ [عليه السلام] خِيَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ الزَّهْوُ وَ الْجُبْنُ وَ الْبُخْلُ فَإِذَا كَانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِهَا وَ إِذَا كَانَتْ بَخِيلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مَالَ بَعْلِهَا وَ إِذَا كَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَيْ ءٍ يَعْرِضُ لَهَا.
#تفاوت_اخلاقى_مردان_و_زنان (اخلاقى، علمى)
و درود خدا بر او ، فرمود
✍برخى از نيكوترين خلق و خوى زنان، زشت ترين اخلاقى مردان است، مانند تكبر ، ترس ، بخل : هرگاه زنى متكبر باشد، بيگانه را به حريم خود راه نمى دهد ، و اگر بخيل باشد اموال خود و شوهرش را حفظ مى كند، و چون ترسان باشد از هر چيزى كه به آبروى او زيان رساند فاصله
مى گيرد.
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃
پندهای مولا علی علیه السّلام
#حڪمت_۲۳۴ نـهــج الـبـلاغـہ وَ قَالَ [عليه السلام] خِيَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الر
#تــفــاوت_صــفــات_مــردان_و_زنـــان:
امام(عليه السلام) در اين كلام پربار به نكاتى از تفاوت فضايل اخلاقى در زن و مرد اشاره كرده مى فرمايد: «خصلت هاى نيك زنان، خصلت هاى بد مردان است (اين خصلت ها عبارتند از:) تكبر و ترس و بخل (زيرا) هنگامى كه زن متكبر باشد بيگانه را به خود راه نمى دهد و اگر بخيل باشد مال خود و همسرش را حفظ مى كند و اگر ترسو باشد از هر چيزى كه ممكن است به آبرو و عفت او صدمه بزند مى ترسد (و از آن فاصله
مى گيرد)»; (خِيَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ: الزَّهْوُ، وَالْجُبْنُ، وَالْبُخْلُ; فَإِذَا كَانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً (1) لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِهَا، وَإِذَا كَانَتْ بَخِيلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَمَالَ بَعْلِهَا، وَإِذَا كَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَيْء يَعْرِضُ لَهَا).
«خيار» به معناى بهترين ها و «شرار» به معناى بدترين هاست. «زَهْو» به معناى تكبر و «فَرِقَت» از ريشه «فَرَقَ» بر وزن «ورق» به معناى ترس است. آنچه امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى فرموده امورى براى حفظ عفت زن و دور نگه داشتن او از تعرض مردان آلوده و كثيف و حفظ جايگاه او در خانواده است. روشن است اگر زن در برابر مردان بيگانه تواضع و فروتنى كند ممكن است در او طمع ورزند، همچنين اگر به اصطلاح نترس باشد و به جاهاى خطرناك و يا بيابان هاى دوردست و خالى از سكنه برود و يا در شب هاى تاريك تنهايى بيرون برود و يا دعوت افراد مشكوك را براى سوار شدن به اتومبيل و مجالس مختلف آنها بپذيرد، ممكن است در معرض خطرات ناموسى قرار گيرد. اين جاست كه ترس براى او فضيلت خواهد شد و پاسدار و نگاهبان عفت اوست.
همچنين اگر زن نسبت به هزينه كردن اموال شوهر بخيل باشد مى تواند حافظ و نگاهبان ثروت او گردد; اما به عكس اگر دست بذل و بخشش او گشاده گردد ممكن است اموال شوهر و حتى اموال خودش را در مدت كوتاهى بر باد دهد و همين امر سبب اختلاف او با همسرش گردد و منجر به حوادثى شود كه بسيار ناخوشايند است.
اين صفاتِ به ظاهر مذموم جبران ضعف هايى را مى كند كه در بسيارى از زنان هست; جاذبه جنسى در برابر نامحرمان نقطه ضعفى براى او محسوب مى شود كه تكبر آن را جبران مى كند و ضعف جسمانى در برابر مهاجمان بيگانه نقطه ضعفى است كه ترس جبران كننده آن است و موقعيت آسيب پذير او در امانت دارى خانه چيزى است كه بخل آن را جبران مى كند.
بديهى است آنچه را امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى بيان فرموده به صورت مطلق و فراگير نيست، به بيان ديگر منظور امام(عليه السلام) اين نيست كه در همه جا متكبر، يا ترسو و يا بخيل باشد، بلكه منظور مواردى است كه در صورت نداشتن اين صفات به عفت يا امانت او لطمه مى زند وگرنه زنان نبايد به بستگان، محرمان و دوستان زن خود تكبر ورزند يا از همه چيز حتى سايه خود بترسند يا در بخشش از اموال خود بخل به خرج دهند.
در حالات فاطمه زهرا(عليها السلام) مى خوانيم كه او در پايان جنگ احد به ميدان آمد و پيشانى و دهان پدر بزرگوارش را از خون شست و يا در شب زفاف پيراهن عروسى خود را به سائل بخشيد و همچنين دختر شجاعش زينب كبرى در كوفه و شام خطبه هايى خواند كه پشت دشمنان را به لرزه درآورد و پايه هاى كاخ آنها را متزلزل ساخت. نيز روشن است كه آنچه امام
(عليه السلام) فرموده شامل تمام صفات فضيلت نمى شود; بسيارى از صفات برجسته است كه در زن و مرد هر دو يكسان است; مانند تقوا و پرهيزگارى و عبادات و اطاعات و امر به معروف و نهى از منكر، عشق و علاقه به علم، محبت به زيردستان و امثال آنها. اين نكته نيز قابل توجه است كه ممكن است اين صفات در زن وجود نداشته باشد كه بايد به صورتى كه در بالا آمد براى خود فراهم سازد و در پناه آنها عفت خويش را حفظ كند و از شر مردان هوس باز در امان بماند و نيز حافظ اموال خود و همسرش باشد.
#تفسیر_حڪمت_۲۳۴
#نهج_البلاغہ
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃
پندهای مولا علی علیه السّلام
#تــفــاوت_صــفــات_مــردان_و_زنـــان: امام(عليه السلام) در اين كلام پربار به نكاتى از تفاوت فضايل
📙(1). در نسخه علامه مجلسى از نهج البلاغه «ذاتَ زَهْو» آمده است. (بحارالانوار، ج 100، ص 238، ح 42).
#تفسیر_حڪمت_۲۳۴
#نهج_البلاغہ
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃
#رسیــدگــى_بــه_محــرومــان
امـام عـلى عـلیـه السـّلام رسـیـدگـى بـه مـحـرومـان را تـنـهـا بـا دستورالعمل و فرمان انجام نمىداد، بلكه شخصا به رفع مشكلات مردم مىپرداخت .نـان و خـرمـا را درون زنـبـیـل مـى گـذاشـت و بـا دوش مـبـارك حمل مى كرد و به فقراء مىرساند
اصحاب و یاران مى گفتند: یا اَمیرالمُؤمِنین، نَحنُ نَحمِلهُ؛ یا امیرالمؤ منین علیه السّلام ما این بار را بر مى داریم.
حضرت پاسخ مى داد كه :رَبُّ العَیالِ اَحَقُّ بِحَملِهِ؛ رهبر امّت سزاوارتر است كه بردارد(۱)
#پرهیز_از_اخلاق_پادشاهان
امام على علیه السّلام به تنهائى در بازار قدم مى زد، و مردم را ارشاد مى فرمود.
هـرگـاه عـدّهاى در اطـراف آن حـضـرت یـا پشت سر او راه مىرفتند یا جمع مىشدند، مىایستاد و مىفرمود: كارى دارید؟
مى گفتند :دوست داریم با شما باشیم و با شما راه برویم .
حضرت امیرالمؤ منین على علیه السّلام مىفرمود :اِنصَرِفُوا وَ ارجِعُوا؛ بروید و به راه خود بازگردید زیرا اینگونه رفتارها "مَفسَدَةً لِلقُلُوب" قلب ها را فاسد مى كند(۲)
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
📚 ۱) کوکب دری ج ۲، ص ۱۳۲
📚 ۲) مناقب ابن شهر آشوب
#من_نهج_البلاغه_می_خوانم
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃
#چگونگی_نام_گذاری_امــیـرالـمـؤمنـیـن_علی (ع)
#نــام_عــلی_در_لــوح_زبــرجــد!
اسامی و نام ها گاهی اوقات فلسفه ها و ماجراهایی در پشت خود دارند! اسامی بایستی به نوعی بر مسّمای خود دلالت داشته باشند، در غیر این صورت و اگر میان اسم مسّمی ارتباط و دلالتی نباشد، اسم گذاری چه معنا و هدفی خواهد داشت؟! بعضی از اسمها و نام ها مخصوص برخی از مسّماها هستند که شاید تنها برازنده ی خود آنها باشند و بر غیر آنها دلالت روشنی نداشته باشند. نام گذاری کودکی که متولد می شود یکی از این موارد است که بایستی نهایت دقت در انتخاب اسم انجام شود. اما بعضی از کودکان و نوزادان را کسانی برتر از انسان های معمولی برایشان اسم انتخاب می کنند. بعضی از نوزادان اسم شان از جانب خدا و عالم غیب برگزیده می شود!
#نــامــ_گــذارے_از_عــالــمــ_غـــیـــب
از جمله ویژگی های مختص امیرالمومنین(علیه السلام) که تنها در مورد ایشان صادق است و مزید شرافت آن حضرت است موضوع نام گذاری حضرت امیر(علیه السلام) است که از عالم غیب برایشان این نام یعنی ((علی)) برگزیده شد.
در واقع قبل از ولادت حضرت علی(علیه السلام) نام او در تمام کتب آسمانی بوده است و هزاران سال قبل از خلقت او در تمام آسمان ها و ابواب جنت و عرض حق تعالی نام ((علی)) ثبت شده بود. نام مبارک امیرالمومنین(علیه السلام) همراه با نام گرامی رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) به عنوان نبی و امام نزد پروردگار عالم و نیز همه کتب آسمانی ثبت و ضبط بوده است و بر این مطلب فریقین از شیعه و اهل سنن گواهی داده اند!
✍ #ادامہ_دارد...
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃
#حڪمـت_۲۳۳نـهـج الـبـلاغـہ
وَ قَالَ [عليه السلام] لِابْنِهِ الْحَسَنِ ع لَا تَدْعُوَنَّ إِلَى مُبَارَزَةٍ وَ إِنْ دُعِيتَ إِلَيْهَا فَأَجِبْ فَإِنَّ الدَّاعِيَ إِلَيْهَا بَاغٍ وَ الْبَاغِيَ مَصْرُوعٌ.
#پرهيز_از_آغاز_گرى_ در_مبارزه(اخلاقى،اجتماعى، سياسى)
و درود خدا بر او ، فرمود :
✍ (به فرزندش امام مجتبى (ع) فرمود) كسى را به پيكار دعوت نكن ، اما اگر تو را دعوت به نبرد خواندند بپذير، زيرا آغازگر پيكار تجاوزكار شكست خورده است.
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃
#آغازگر_جنگ_نباش!
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اندرز مهمى به فرزندش مى دهد و مى فرمايد: «هرگز كسى را به مبارزه دعوت مكن (و آغازگر جنگ مباش) ولى اگر كسى تو را به مبارزه فراخواند اجابت كن (و سستى در جهاد با دشمن مكن) زيرا دعوت كننده به مبارزه ستمكار و ستمكار در هر حال مغلوب است»; (لاَ تَدْعُوَنَّ إِلَى مُبَارَزَة، وَإِنْ دُعِيتَ إِلَيْهَا فَأَجِبْ، فَإِنَّ الدَّاعِيَ إِلَيْهَا بَاغ، وَالْبَاغِيَ مَصْرُوعٌ).
«مبارزة» به معناى جنگ تن به تن است و «باغى» به معناى ستمگر و «مصروع» به معناى شكست خورده بر زمين افتاده است. شايد بعضى از شارحان چنين پنداشته اند كه اين سخن اشاره به جنگ هاى تن به تن در بيرون از دايره جهاد است در حالى كه هرگز چنين نيست. هرگاه كسى ما را در غير ميدان جهاد به مبارزه طلبد نه تنها پذيرش دعوت او مطلوب نيست بلكه حرام است، زيرا القاى نفس در تهلكه است تنها جايى كه مى توان دعوت به مبارزه را پذيرفت ميدان جهاد است، زيرا در بسيارى از ميدان هاى جهاد در آغاز، جنگ هاى تن به تن انجام مى شد; كسى از لشكر دشمن بيرون مى آمد و مبارز مى طلبيد، ديگرى در برابر او قرار مى گرفت و سرانجام يكى از آن دو بر خاك مى افتاد.
مسلمانان دستور داشتند آغازگر مبارزه در ميدان هاى جنگ نباشند; ولى در صورتى كه كسى از لشكر دشمن در وسط ميدان قرار گرفت و مبارز طلبيد، سكوت در برابر او جايز نيست، زيرا چنين سكوتى مساوى با شكست به شمار مى آيد و مى دانيم اميرمؤمنان(عليه السلام) كرارا در ميدان هاى جنگ با دشمنان اسلام به مبارزه طلبيده شد و امام(عليه السلام) در برابر حريف خود قرار گرفت و او را از پاى در آورد كه بارزترين نمونه آن ميدان جنگ خندق و قرار گرفتن در مقابل «عمرو بن عبدود» است، زيرا او بارها در وسط ميدان مبارز طلبيد و هيچ كس جرأت نكرد در مقابل او ظاهر شود و اميرمؤمنان(عليه السلام) بارها از پيغمبر(صلى الله عليه وآله) تقاضا كرد كه اجازه دهد در برابر او قرار گيرد و پيامبر(صلى الله عليه وآله) براى اين كه ديگران را آزمايش كند رخصت نمى داد; ولى آخرين بار اجازه داد و آن حضرت در برابر عمرو قرار گرفت و با مبارزه اى قهرمانانه او را بر خاك افكند و حديث معروف «لَضَرْبَةُ عَلِىّ يَوْمَ الْخَنْدَقِ أفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَيْنِ; ضربه اى كه على(عليه السلام) در روز خندق (بر پيكر عمرو بن عبد ود) وارد كرد از عبادت جن و انس بالاتر است» (1) را بيان فرمود.
#تفسیر_حڪمت_۲۳۳
#نهج_البلاغہ
✍ #ادامہ_دارد...
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃
🌳 #نڪـــتــہ
⚔ #جـنــگ_هـاے_تـن_بــہ_تــن_در_تــاريـخ:
آنچه در حديث پربار بالا آمد اشاره به جنگ هاى تن به تنى بود كه در ميدان هاى جهاد واقع
مى شد و در واقع ضرورتى اجتناب ناپذير بود و گاه اين جنگ هاى تن به تن از جنگ هاى مغلوبه كه همه لشكريان دو طرف به پيكار مى پرداختند جلوگيرى مى كرد، همان گونه كه در نبرد عظيم خندق صورت گرفت كه با كشته شدن عمرو بن عبدود در جنگ تن به تن با اميرمؤمنان على(عليه السلام) روحيه دشمن شكست خورد و با عوامل ديگرى از قبيل طوفان دست به دست هم داد و لشكر عظيم قريش از ميدان عقب نشينى كردند. ولى در تاريخ اروپا جنگ هاى تن به تن به صورت بسيار زشتى انجام مى گرفت به اين معنا كه دو نفر كه با هم خصومت داشتند يكديگر را به مبارزه فرا مى خواندند و با استفاده از سلاح هاى مرگبار به هم حمله مى كردند و تا يكى كشته مى شد مبارزه آنها تمام مى گشت كه در كتب مختلف آنها شرح آن آمده است.
آنچه را در ذيل مى خوانيد عصاره اى است كه از سه دائرة المعارف معروف غربى گرفته شده است:
مبارزه تن به تن يا همان دوئل واژه اى است كه از زبان لاتين گرفته شده است به اين شكل كه دو تن كه با يكديگر خصومت داشتند با استفاده از شمشير و يا اسلحه اى مرگبار به مبارزه بر
مى خواستند. اين عمل در ابتدا در قرون وسطى و در اروپاى شرقى مرسوم بود و حتى گفته شده است كه به دوران قبل از مسيح باز مى گردد. بعد از مدتى اين عمل از سوى دادگاه جنبه قانونى يافت و به عنوان وسيله اى براى رفع خصومت معرفى شد و در مواردى دادگاه حكم به انجام دوئل مى كرد. در زمان چارلز نهم در فرانسه انجام اين عمل تا جايى شدت يافت كه او در سال 1566 مجازات اعدام را براى كسانى كه دست به اين عمل مى زدند مقرر كرد. با اين وجود در تواريخ نوشته شده است كه بعداً در زمان لوئى چهارم در فرانسه در عرض هجده سال بيش از چهار هزار نفر در اين نبرد تن به تن كشته شدند و يا در زمان لوئى سيزدهم تعداد كشتگان در عرض بيست سال به هشت هزار نفر بالغ شد. دامنه اين نوع نبرد تا جايى گسترش يافته بود كه به محض كوچك ترين توهين و يا صرف احتمال وجود توهين، فردى كه مورد اهانت قرار گرفته بود زمان و مكان دوئل را تعيين مى كرد و انجام اين عمل نوعى دفاع از آبرو و حفظ شرافت تلقى مى شد و حتى گفته شده كه همه افراد به انجام دادن اين كار مجاز بودند و فقط زنان، افراد زير بيست سال و يا بالاتر از شصت سال و يا كسانى كه بيمارى داشتند از اين عموميت مستثنا بودند. با اين وجود همواره در جواز اين عمل بحث بود و آن را مخالف قوانين مى دانستند و سرانجام در اوائل قرن بيستم ممنوعيت جهانى آن اعلام شد و يكى از عوامل ممنوعيت آن را افول طبقه اشراف دانسته اند، زيرا دوئل غالباً در ميان آنها و به اصطلاح براى حمايت از آبرو و شرافت خانوادگى انجام مى گرفت. نوع ديگرى از دوئل نيز وجود داشت كه محدود به خصومت هاى شخصى نبود و در جنگ ها و نبردها به شكل مبارزه تن به تن نمودار مى شد و حتى در كتاب تاريخ اثراتى از آن در سده هفتم پيش از ميلاد به چشم مى خورد و نبردهاى شواليه ها و يا به مبارزه طلبيدن هاى مرسوم در نبردهاى اسلامى از اين قبيل است. امروزه اين نوع نبرد در ميادين جنگ منسوخ شده و سلاح هاى كشتار جمعى جايگزين آن گرديده است.[۲]
#تفسیر_حڪمت_۲۳۳
#نهج_البلاغہ
✍#ادامہ_دارد...
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃