🗓 #تقویم_تاریخ
پنچشنبه
۱شهریور۱۳۹۷
۱۱ذیالحجه ۱۴۳۹
۲۳ آگوست ۲۰۱۸
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
°°|••نَـحـنُ الْـحُـسَـیـنـیـون°°|••
ٺمــام ࢪنگـ🌈ـہای دنیــا🌍
ࢪو سیــاھ مےشوند...
وقٺے☝️🏻 سیــاهے "چادࢪم" ؛
قــد علـ🕴ـم مےڪند
چہ خوب👌🏻 مےدانسٺــند قدیمےٺࢪها🙂:
” بالاٺࢪ از سیــاهے ࢪنگے🌈 نیسٺ ”
بانو!..
دخٺࢪے👧 ڪہ دࢪ پس پࢪده
حجابـ مخفے مےشود
ممڪن اسٺ دࢪ زمیـ🌏ـن
گــمنام باشد،
اما مطمــئنم دࢪ آسمانــ🌤 مشہــوࢪ اسٺ
#ٺو_با_چادࢪٺ_بہ_عࢪش_میࢪسے💚
•{}•
#صبحونه
خداونـ🙏ـدا
•|| تـو را دارمـ
غمے نیـسـتـ❤️ـ
•|| خدا را داشتـن
ڪار ڪمے نیستـ🍃
•||در آن وقتے ڪه
زخمے در دلـ•{💔}• آید
بجز لطفـ خدایمــ✋
مرهمے نیستـــ•{😍}•
#دلتـونبایـادخــداآرووومــ 💚
🍃💖
🌹 خاطـــرات آزادگــان 🌹
#پیشنهاد_مطالعه ✌️
از صلیب سرخ آمده بودند اردوگاه اسرا گفتند:
در اردوگاه شما را شڪنجهتان میڪنند یا نه ؟
همه به آقا سید نگاه ڪردند
ولی آقا سید چیزی نگفت
مأمور صلیب سرخ گفت:
آقا شما را شڪنجه میکنند یا نه؟
ظاهراً شما ارشد اردوگاه هستید .
آقا سید باز هم حرفی نزد.
پس شما را شڪنجه نمیڪنند؟
آقا سید با اون محاسن بلند و ابهت خاص خودش سرش پایین بود و چیزی نمی گفت .
نوشتند اینجا خبری از شڪنجه نیست .
افسر عراقی ڪه فرمانده اردوگاه بود ، آقای ابوترابی را برد تو اتاق خودش گفت :
تو بیشتر از همه ڪتڪ خوردی ، چرا به اینها چیزی نگفتی ؟
آقای ابوترابی برگشت فرمود :
ما دو تا مسلمان هستیم با هم درگیر شدیم ، آنها ڪافر هستند
دو تا مسلمان هیچ وقت شڪایت پیش ڪفار نمیبرند .
فرمانده اردوگاه ڪلاه نظامی ڪه سرش بود را محڪم به زمین ڪوبید و صورت آقا سید را بوسید بعدش هم نشت روی دو زانو جلو آقا سید و تو سر خودش می زد
می گفت شما الحق سربازان 🌷 خمینی 🌷 هستید .
روایت در مورد
سید آزادگان 🌷 " حاج آقای ابوترابی" 🌷
سلام بر آنهایی ڪه از همه چیز گذشتند تا ما به هر چه میخواهیم برسیم
سلام بر آنهایی ڪه قامت راست ڪردند تا قامت ما خم نشود
سلام بر آنهایی ڪه به نفس افتادند تا ما از نفس نیافتیم
یارااااااان چه غریبانـه رفتند از این خانه
@nahnollhusseinyon
هدایت شده از ❤#چالش-کده#❤
وای دخترا 🙈🙈🙈
یه کانال براتون پیدا کردم کانالا عالیه فقط کافیه دست مبارکتونو رو لینکش بزنین 🙅🙅💁🙋🙋🙋🌻🌺🌸🌸🌸🌸💐💐💐💐🌼🌼🌷🌷🌷🌷✍✍✍✍
اینم لینک کانال 🙋کاملا دخترونه 🙋
@dokhtaroneheeeee