eitaa logo
نجوای عاشقانه(کانال تخصصی روانشناسی و تربیت خانواده ).
328 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
10 فایل
💞 آرامش 💖 💌 این کانال مختص تمام مردان و بانوان سرزمینم ایران است که دنبال آرامش الهی هستند. 👪👪 آرامش در خانه ای است که با یاد خدا مملو شده باشد و اهل خانه به هم عشق بورزند و نماز کلید این آرامش‌ است.😍
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام جعفر صادق علیه السلام می فرمایند : غیبت آن است که در مورد برادرت آنچه را خدا پوشانده بیان کنی و بهتان آن است که آنچه در او نیست را به او نسبت دهی. کانال تربیتی نجوای عاشقانه( نمازوتربیت ومباحث روانشناسی خانواده) 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 @najva14
✅ پدر و مادر حرفه ای بچه با عرضه بار می آورند نه شاگرد اول 👈برایشان مهم است بچه راحت بتواند زیپ کاپشنش را بالا بکشد و بند کفشش را ببندد. 👈وقتی سر جلسه ی امتحان خودکارش ننوشت اشکش در نیاید و راهی پیدا کند. 👈میوه هایی که مادر برایش می‌گذارد توی کیفش نگندد. 👈وقتی معلمش یا ناظمش دنبال داوطلبی می گردند زیر میز قایم نشود. 👈 غذا خوردنش که تمام شد دل آدم به هم نخورد از دیدن ظرف غذايش 👈 وقتی از خواب بیدار شد جایش را جمع کند ، تختش را مرتب کند. و . . . کانال تربیتی نجوای عاشقانه(نمازوتربیت ومباحث روانشناسی خانواده) 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 @najva14
💎💎💎 📡 قال رسول اللَّه صلى الله عليه و آله: أَكثِروا الـوَلَـد أُكاثِرُ بِكُم الاُممَ غَداً. 📡✅ زیاد فرزند آورید تا من فردای قیامت به کثرت شما بر امت‌های دیگر مباهات و افتخار کنم. بحار الانوار ، ج56 🌷ازدواج و فرزندآوری، مایه افتخار رسول گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله ی وسلم) است👏👏👏 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 کانال تربیتی نجوای عاشقانه(نمازوتربیت ومباحث روانشناسی خانواده) 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 @njva14
قاعده ۹۹ چیست؟ پادشاهی به وزیرش گفت: دقت کردی، همیشه خدمتکارم از من خوشحال‌تر است در حالی که او هیچ چیز ندارد!! و منِ پادشاه که همه چیز دارم، حال و روزِ خوبی ندارم!!؟ وزیر گفت: سرورم شما باید قاعده ۹۹ را امتحان کنید !! پادشاه گفت: قاعده ۹۹ چیست؟!! وزیر گفت: ۹۹ سکه طلا در کیسه‌ای بگذارید و شب، هنگام رفتن خدمتکار به او بدهید و بگویید این ۱۰۰ سکه طلا هدیه‌ای است برای تو و ببینید فردا چه اتفاقی رخ می‌دهد !! پادشاه نقشه را آن‌طور که وزیر به او گفته بود، انجام داد.... خدمتکار پادشاه، آن کیسه را برداشت و از پادشاه بخاطر این انعام گرانبها تشکر فراوان کرد، موقعی که به خانه رسید سکه‌ها را شمرد، متوجه شد یکی کم دارد!! پیش خود فکر کرد که شاید آن را در مسیر راه گم کرده است!! همراه با خانواده‌اش، کل شب را دنبال آن یک سکه طلا گشتند و هیچی پیدا نکردند!! ناراحت و ناامید به خانه برگشتند!! هزار فکر و پریشانی به سراغش آمد که این یک سکه را کجا گم کرده، با آنکه آن‌ همه سکه‌های دیگر را در اختیار داشت!! تمام فکرش معطوف به آن یک سکه بود... روز بعد خدمتکار پریشان حال بود چرا؟! چون شب نخوابیده بود، وقتی که پیش پادشاه رسید چهره‌ای درهم و ناراحت داشت، مثل روزهای قبل شاد و خوشحال نبود!! پادشاه آن موقع فهمید که معنی قاعده ۹۹ چیست!! آری ، قاعده ۹۹ آن است که ما داشته های خود را نمی بینیم و تمرکز ما بر روی نداشته هاست ... و در تمام ادوار زندگیمان دنبال آن یک گمشده می‌گردیم و خودمان را به خاطر آن ناراحت می‌کنیم و فراموش کرده‌ایم که شاید داشته های ما بسیار بیشتر از نداشته هایمان است. قاعده ۹۹ همان تمامیت خواهی و کمال گرایی افراطیست. قاعده ۹۹، زیستن در فضای ناهوشیاریست. قاعده ۹۹، عدم پذیرش واقعیت و شرایط زندگیست. پس به داشته هایمان بیاندیشیم و قدر آنها را بدانیم. آسایش و آرامش و رشد در فضای شکرگذاری و افکار مثبت حاصل میشود. دنیا یک خانه بزرگ است و آدمها هر کدام مانند یکی از وسایل خانه هستند: بعضی کارد هستند تیز ، برنده و بیرحم. بعضی کبریت هستند و آتش به پا میکنند. بعضی کتری هستند و زود جوش میآورند. بعضی تابلوی روی دیوار هستند، بود و نبودشان تاثیری در ماهیت خانه ندارد. بعضی قاشق چایخوری هستند، و فقط کارشان بر هم زدن است. بعضی رادیو هستند و فقط باید بهشان گوش کرد. بعضی تلویزیون هستند، و بدجور نمایش اجرا میکنند. اینها را فقط باید نگاه کرد. بعضی قابلمه هستند، برایشان فرقی نمیکند محتوای درونشان چه باشد ، فقط پر باشند کافیست. بعضی قندان هستند، شیرین و دلچسب. بعضی دیگر نمکدان، شوخ و بامزه. بعضی یک بوفه شیک هستند، ظاهری لوکس و قیمتی دارند ، اما در باطن تکه چوبی بیش نیستند. بعضی سماور هستند، ظاهرشان آرام ، ولی درونشان غوغایی برپاست. بعضی یک توپ هستند، مانند طرفداران چشم و گوش بستۀ حاکمیت ظالم، از خود اختیاری ندارند و به امر دیگران این طرف و آن طرف میروند. بعضی یک صندلی راحتی هستند، میشود روی آن لم داد ، ولی هرگز نمیتوان به آنها تکیه کرد. بعضی کلاه هستند، گاهی گذاشته و گاهی برداشته میشوند ولی در هر دو صورت فریبکارند. بعضی چکش هستند، و کارشان کوبیدن و ضربه زدن و خرد کردن است. و اما..‌‌‌. بعضی ترازو هستند، عادل و منصف ، حرف حق را میزنند ، حتی اگر به ضررشان باشد. « ببینیم ما در زندگی نقش کدام یک از این وسائل خانه هستیم کانال تربیتی نجوای عاشقانه(نمازوتربیت ومباحث روانشناسی) 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 @najva14
" زود رنجی " در کودکان حاصل یک زخم روحی است ! زخم های کودکان از چهار ( ت ) آسیب رسان حاصل می شود: 👈 تهدید 👈 تحقیر 👈 توهین 👈 تمسخر کانال تربیتی نجوای عاشقانه(نمازوتربیت ومباحث روانشناسی خانواده) 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 @najva14
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤 🏴 سلام لطمه دیده..... 🏴شروع ایام عزاداری شهادت 🖤حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🏴را به قلب داغدار امام جهان 🖤حضرت بقية الله الاعظم (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف ارواحنافداه ...) 🏴تسليت عرض مي كنيم! @najva14
دمنوش‌های مناسب فصل پاییز (👆) + فراموش نکنید که نوشیدن بیش از حد دمنوش عوارض جانبی به همراه دارد کانال تربیتی نجوای عاشقانه(نمازوتربیت ومباحث روانشناسی خانواده) 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 @nakva14
فاجعه ای به نام دگزامتازون💉 ◽️افزایش دوره ی سرماخوردگی، تضعیف سیستم ایمنی بدن رسوب کلسیم وایجاد پوکی استخوان،تشدید عفونت، افزایش فشار و کاهش بینایی تنها بخشی از مضرات این آمپول است! + لطفا خودسرانه مصرف نکنید کانال تربیتی نجوای عاشقانه(نمازوتربیت ومباحث روانشناسی خانواده) 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 @najva14
: « ببخشید مامان! من اصلاً نفهمیدم چه شد » ✍️ آزمایش‌های خدا با فرزندان، شاید سخت‌ترین آزمایش‌ها باشد! از وقتی که به خطا می‌افتند تا وقتی که بفهمند و برگردند، جان به لب پدر و مادر می‌آید و صدای درد از سلول به سلول قلبشان شنیده می‌شود! • اما وقتی می‌فهمند و می‌خواهند جبران کنند؛ انگار که هرگز به بیراهه نزده بودند، عزیز می‌شوند باز... شاید حتی عزیزتر از قبل. • از دردش پیچ می‌خوردم به خودم! یعنی نفهمید؟ یعنی نخواست؟ یعنی فهمید و باز رفت ؟ یعنی .... و هزار و یکی از این یعنی‌ها که درد از سر و رویش می‌بارید! ولی آنچه طلب وجود من بود (که هر مادر یا پدری آنرا می‌فهمد) فقط یک چیز بود : بیاید و بگوید که نفهمید و خطا کرد! که دیگر تکرار نمی‌کند! که این عشق را با هیچ چیز عوض نمی‌کند! و اگر فرزندی این عشق را بفروشد جایی؛ حتماً در تمام مراتب عشقها و ارتباطاتش خیانت خواهد کرد... و من نگران بعد از اینش نیز بودم! این درد در قلبم می‌دوید... تا هواپیمایش نشست تهران! آمد و گفت: «مامان نمیدانم چه شد، من نفهمیدم»... «راستش را بخواهی من اصلاً نفهمیدم چه شد» و ... • جمله‌هایش یکی پس از دیگری شبیه یک آتش‌نشان از حرارت قلبم می‌کاستند! تا آنکه به سینه چسباندمش و گویی می‌خواستم که در جانم حلش کنم، گفتم: «لا اله الا الله» .... شریک ندارد آن الهی که وقتی نفهمیدی و از آغوشش گریختی، آنقدر درد می‌کشد و چشم‌براه می‌ماند تا بفهمی که نفهمیدی! تا برگردی از همان راهی که رفته بودی... تا بگویی «نفهمیدم چه شد»... «راستش را بخواهی من اصلا نفهمیدم چه شد». • آنوقت است که سرت را به سینه می‌چسباند و تو را چنان در خویش حل میکند که گویی اینهمه خطا را تو نکرده بودی، و این همه درد را تو به جانش نینداخته بودی! لا اله الا الله .... شریک ندارد خدایی که بی‌بهانه می‌بخشدت و حتی به رویت نیز نمی‌آورد! شب‌های جمعه هواپیماهای توبه می‌نشینند زمین و ما را تا حل شدن در آغوش او بالا می‌برند! شرط سوار شدنش همین یک جمله است: «ببخشید خدا، من اصلاً نفهمیدم چه شد که رفتم... من عشق فروش نیستم! » کانال تربیتی نجوای عاشقانه( نمازوتربیت ومباحث روانشناسی خانواده) 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 @najva14
پروردگارا ظرف ظرفیت ما اندک و رحمت تو وسیع است پس نه به قدرظرفیت ما ڪه به اندازه ے قدرے ازلطف بے ڪرانت ما را ببخش و راهمان را روشن ڪن🤲 @najva14
اگر روزی ازم بپرسن چه آدمایی رو بیشتر دوس داری، می گم اون‌هایی که توی زندگی بیشتر از همه رنج کشیدن. رنج نه به منزله غم. که غم هم می‌تونه شکلی از رنج باشه. رنجی که به معنی رشد و رسیدن به نورِ امید وسط تاریک ترین روزهای زندگیشون باشه. اون آدم‌ها شاید زیاد کتاب نخونده باشن. شاید سواد زیادی نداشته باشن. شاید پولدار نباشن. ولی عمیقن. انسان های عمیق رو دوس دارم. اینکه حتی با سکوتشون هم حرف های زیادی دارن. اگه ی روزی ازم بپرسن چه آدمایی رو بیشتر دوس داری، می‌گم اون آدمایی که با رنج قد کشیدن ... کانال تربیتی نجوای عاشقانه(نمازوتربیت ومباحث روانشناسی خانواده) 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 @najva14
گریه کنید مادر ما بی گناه بود گریه کنید مادر ما پا به ماه بود😭 حوریه‌ای که برگ‌گل آسیب می زدش در قتل او مشارکتِ یک سپاه بود یک مرد هم نبود بگوید در آن میان نامرد، این زنی که زدی بی‌پناه بود دیگر کسی به چهرهء قبلش نمی‌شناخت پایین پلک فاطمه از بس سیاه بود😭 از شدّت خجالت از هم در این سه ماه راه کلام این زن و شوهر، نگاه بود جای تمام شهر برایش علی گریست جای تمام شهر علی غرق آه بود نگذاشت تا که فاطمه نفرینشان کند ورنه به آه فاطمه عالم تباه بود هم صحبتی نداشت دگر بعد فاطمه تنها کسی که گوش به او داد چاه بود رغبت نداشت پا بگذارد به خانه‌اش راه عبورش از وسط قتلگاه بود آجرک‌الله‌یاصاحب‌الزمان کانال تربیتی نجوای عاشقانه(نمازوتربیت ومباحث روانشناسی خانواده) 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 @najva14