eitaa logo
نخل مدیا
807 دنبال‌کننده
39 عکس
7 ویدیو
1 فایل
«گروه هنری گرافیکی نخل» پیشنهادات انتقادات تبلیغات ✨سفارش تولیدات گرفیکی (لوگو،پوستر،تدوین...) ⬇️ 🟩 @nakhldesign
مشاهده در ایتا
دانلود
صفحهٔ پنجم قرآن کریم. @meshkatnour |
امام محمد باقر(ع): اَلحِلمُ لِباسُ العالِمِ فَلا تَعرَینَّ مِنهُ. بردبارى لباس عالم است، پس تو خود را از آن عریان مدار. کافى، ج ۸، ص ۵۵ @meshkatnour |
میلاد باسعادت سیدالساجدین مبارک باد. @meshkatnour
۱۲۹۵- تشکیل حزب دمکرات آذربایجان به رهبری شهید محمد خیابانی ۱۳۵۸- تولد سید حسن آقامیری ۱۳۶۲- شهادت محمدابراهیم همت ۱۳۶۳- بمباران هوایی پیرانشهر در جریان جنگ ایران و عراق و شهادت ۹۰ تن از مردم این شهر @meshkatnour |
صفحهٔ ششم قرآن کریم. @meshkatnour |
حضرت صادق(ع): من أحب لله و أبغض لله و أعطي لله فهو ممن كمل إيمانه. هر كه براي خدا دوست دارد و براي خدا دشمن دارد و براي خدا عطاء كند، از كساني است كه ايمانش كامل است. @meshkatnour |
صفحهٔ هفتم قرآن کریم. @meshkatnour |
امام حسین(ع): مَنْ عَبَدَ اللّهَ حَقّ عِبَادَتِهِ آتاهُ اللّهُ فَوْقَ اَمَانِيهِ وَ كِفَايَتِهِ. هركس حق معبوديت خدا را به‏جا آورد، خداوند بيش از حدّ انتظار و كفايتش به او عطا مى‏ كند. @meshkatnour |
1) هوا سرد است و برف آهسته بارد ز ابری ساکت و خاکستری رنگ زمین را بارش مثقال، مثقال فرستد پوشش فرسنگ، فرسنگ سرود کلبه‌ی بی‌روزن شب سرود برف و باران است امشب ولی از زوزه‌های باد پیداست که شب مهمان توفان است امشب دوان بر پرده‌های برف‌ها، باد روان بر بال‌های باد، باران درون کلبه‌ی بی‌روزن شب شب توفانی سرد زمستان آواز سگ‌ها زمین سرد است و برف آلوده و تر هوا تاریک و توفان خشمناک است کشد - مانند گرگان - باد، زوزه ولی ما نیک‌بختان را چه باک است ؟ کنار مطبخ ارباب، آنجا بر آن خاک اره‌های نرم خفتن چه لذت‌بخش و مطبوع است، و آنگاه عزیزم گفتم و جانم شنفتن وز آن ته‌مانده‌های سفره خوردن و گر آن هم نباشد استخوانی چه عمر راحتی دنیای خوبی چه ارباب عزیز و مهربانی ولی شلاق! این دیگر بلایی‌ست بلی، اما تحمل کرد باید درست است این‌که الحق دردناک است ولی ارباب آخر رحمش آید گذارد چون فروکش کرد خشمش که سر بر کفش و بر پایش گذاریم شمارد زخم‌هامان را و ما این محبت را غنیمت می‌شماریم 2) خروشد باد و بارد همچنان برف ز سقف کلبه‌ی بی‌روزن شب شب توفانی سرد زمستان زمستان سیاه مرگ‌مَرکَب آواز گرگ‌ها زمین سرد است و برف آلوده و تر هوا تاریک و توفان خشمگین است کشد - مانند سگ‌ها - باد، زوزه زمین و آسمان با ما به کین است شب و کولاک رعب‌انگیز و وحشی شب و صحرای وحشتناک و سرما بلای نیستی، سرمای پر سوز حکومت می کند بر دشت و بر ما نه ما را گوشه‌ی گرم کُنامی شکاف کوهساری سر پناهی نه حتی جنگلی کوچک، که بتوان در آن آسود بی‌تشویش گاهی دو دشمن در کمین ماست، دائم دو دشمن می‌دهد ما را شکنجه برون: سرما، درون: این آتش جوع که بر ارکان ما افکنده پنجه دو .. اینک .. سومین دشمن .. که ناگاه برون جست از کمین و حمله‌ور گشت سلاح آتشین ... بی‌رحم ... بی‌رحم نه پای رفتن و نی، جای برگشت بنوش ای برف! گلگون شو، برافروز که این خون، خون ما بی‌خانمان‌هاست که این خون، خون گرگان گرسنه‌ست که این خون، خون فرزندان صحراست درین سرما، گرسنه، زخم خورده، دویم آسیمه‌سر بر برف چون باد ولیکن عزت آزادگی را نگهبانیم، آزادیم، آزاد ✍مهدی اخوان ثالث @meshkatnour |
صفحهٔ هشتم قرآن کریم. @meshkatnour |
امام حسن عسکری(ع): إنَّ مُداراهَ أَعْداءِاللهِ مِنْ أفْضَلِ صَدَقَهِ الْمَرْءِ عَلی نَفْسِهِ و إخْوانِهِ. مدارا و سازش با دشمنان خدا و دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) در حال تقیّه بهتر است از هر نوع صدقه‌ای که انسان برای خود بپردازد. @meshkatnour |
۱۲۹۰- انتشار روزنامه بخارای شریف نخستین روزنامهٔ فارسی آسیای میانه در بخارا ۱۳۳۵- زادروز سردار شهید قاسم سلیمانی، فرمانده سابق نیروی قدس سپاه ۱۳۷۹- تخریب تندیس‌های بودا در بامیان توسط رژیم طالبان در افغانستان. @meshkatnour |
یک دروغ ممکن است دنیا را دور بزند و به جای اولش برگردد؛ اما در همین مدت، یک حقیقت هنوز دارد بند کفش‌های خود را می‌بندد تا حرکت کند. ✍مارک توآین @meshkatnour |
بی تو، مهتاب‌شبی، باز از آن کوچه گذشتم، همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم، شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم، شدم آن عاشق دیوانه که بودم. در نهانخانه جانم، گل یاد تو، درخشید باغ صد خاطره خندید، عطر صد خاطره پیچید: یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی نشستیم. تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت. من همه، محو تماشای نگاهت. آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان رام خوشه ی ماه فرو ریخته در آب شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ یادم آید، تو به من گفتی: از این عشق حذر کن! لحظه‌ای چند بر این آب نظر کن، آب، آیینi عشق گذران است، تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است، باش فردا، که دلت با دگران است! تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن! با تو گفتم:‌ حذر از عشق!؟ ندانم! سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم، نتوانم! روز اول، که دل من به تمنای تو پر زد، چون کبوتر، لب بام تو نشستم تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم، باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم حذر از عشق ندانم، نتوانم! اشکی از شاخه فرو ریخت مرغ شب، ناله ی تلخی زد و بگریخت اشک در چشم تو لرزید، ماه بر عشق تو خندید! یادم آید که : دگر از تو جوابی نشنیدم پای در دامن اندوه کشیدم. نگسستم، نرمیدم. رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌های دگر هم، نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم، نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم بی تو، اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم! ✍فریدون مشیری @meshkatnour |
صفحهٔ نهم قرآن کریم. @meshkatnour |
امام رضا(ع): صَديقُ كُلِّ امْرِء عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ. دوست هر كس عقل او، و دشمنش جهل اوست. @meshkatnour |
۴ ه.ق- عقیقهٔ امام حسین(ع) @meshkatnour |
۵۱۵ ق.م– ساخت معبد سلیمان به پایان رسید. ۱۸۰۹– امضای پیمان مودت در تهران میان ایران قاجاری و بریتانیا. ۱۲۹۷ ش- شهر مسکو، بار دیگر به عنوان پایتخت کشور روسیه، معرفی شد. ۱۳۰۹ - ماهاتما گاندی، راه‌پیمایی ۲۰۰ مایلی‌ای، معروف به راه‌پیمایی نمک را، در اعتراض به حق انحصاری انگلستان در تصفیه و فروش نمک، رهبری کرد. ۱۳۳۹- صادق لاریجانی، فقیه و سیاستمدار بدنیا آمد. ۱۳۶۳ پرتاب اولین موشک بالستیک ایران از کرمانشاه به‌ سوی پالایشگاه کرکوک در عراق. ۱۳۷۸ سه عضو دیگر پیمان ورشو، یعنی کشور‌های جمهوری چک، مجارستان و لهستان، به سازمان ناتو پیوستند. ۱۳۹۹-ولین واکسن کرونا در جهان با اسم اسپوتنیک وی که توسط روسیه ساخته شده بود تایید شد. @meshkatnour |
۲۱ اسفند، روز بزرگداشت نظامی گنجوی گرامی باد. @meshkatnour
نخستین بار گفتش کز کجائی بگفت از دار ملک آشنائی بگفت آنجا به صنعت در چه کوشند بگفت انده خرند و جان فروشند بگفتا جان فروشی در ادب نیست بگفت از عشقبازان این عجب نیست بگفت از دل شدی عاشق بدینسان؟ بگفت از دل تو می‌گوئی من از جان بگفتا عشق شیرین بر تو چونست بگفت از جان شیرینم فزونست بگفتا هر شبش بینی چو مهتاب بگفت آری چو خواب آید کجا خواب بگفتا دل ز مهرش کی کنی پاک بگفت آنگه که باشم خفته در خاک بگفتا گر خرامی در سرایش بگفت اندازم این سر زیر پایش بگفتا گر کند چشم تو را ریش بگفت این چشم دیگر دارمش پیش بگفتا گر کسیش آرد فرا چنگ بگفت آهن خورد ور خود بود سنگ بگفتا گر نیابی سوی او راه بگفت از دور شاید دید در ماه بگفتا دوری از مه نیست در خور بگفت آشفته از مه دور بهتر بگفتا گر بخواهد هر چه داری بگفت این از خدا خواهم به زاری بگفتا گر به سر یابیش خوشنود بگفت از گردن این وام افکنم زود بگفتا دوستیش از طبع بگذار بگفت از دوستان ناید چنین کار بگفت آسوده شو که این کار خامست بگفت آسودگی بر من حرام است بگفتا رو صبوری کن درین درد بگفت از جان صبوری چون توان کرد بگفت از صبر کردن کس خجل نیست بگفت این دل تواند کرد دل نیست بگفت از عشق کارت سخت زار است بگفت از عاشقی خوشتر چکار است بگفتا جان مده بس دل که با اوست بگفتا دشمنند این هر دو بی دوست بگفتا در غمش می‌ترسی از کس بگفت از محنت هجران او بس بگفتا هیچ هم خوابیت باید بگفت ار من نباشم نیز شاید بگفتا چونی از عشق جمالش بگفت آن کس نداند جز خیالش بگفت از دل جدا کن عشق شیرین بگفتا چون زیم بی‌جان شیرین بگفت او آن من شد زو مکن یاد بگفت این کی کند بیچاره فرهاد بگفت ار من کنم در وی نگاهی بگفت آفاق را سوزم به آهی چو عاجز گشت خسرو در جوابش نیامد بیش پرسیدن صوابش به یاران گفت کز خاکی و آبی ندیدم کس بدین حاضر جوابی ✍ نظامی گنجوی - بخشی از مناظرهٔ خسرو و فرهاد. @meshkatnour |
ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان مثل تیری که رها می شود از دست کمان خسته از ماندن و آماده رفتن شده بود بعد یک عمر رها از قفس تن شده بود مست از کام پدر بود و لبش سوخته بود مست می آمد و رخساره برافروخته بود روح او از همه دل کنده ، به او دل بسته بر تنش دست یدالله حمایل بسته بی خود از خود ، به خدا با دل و جان می آمد زیر شمشیر غمش رقص کنان می آمد یاعلی گفت که بر پا بکند محشر را آمده باز هم از جا بکند خیبر را آمد ، آمد به تماشا بکشد دیدن را معنی جمله در پوست نگنجیدن را بی امان دور خدا مرد جوان می چرخید زیرپایش همه کون و مکان می چرخید بارها از دل شب یک تنه بیرون آمد رفت از میسره از میمنه بیرون آمد آن طرف محو تماشای علی حضرت ماه گفت:لاحول ولاقوه الابالله مست از کام پدر، زاده لیلا ، مجنون به تماشای جنونش همه دنیا مجنون آه در مثنوی ام آینه حیرت زده است بیت در بیت خدا واژه به وجد آمده است رفتی از خویش ، که از خویش به وحدت برسی پسرم! چند قدم مانده به بعثت برسی نفس نیزه و شمشیر و سپر بند آمد به تماشای نبرد تو خداوند آمد با همان حکم که قرآن خدا جان من است آیه در آیه رجزهای تو قرآن من است ناگهان گرد و غبار خطر آرام نشست دیدمت خرم و خندان قدح باده به دست آه آیینه در آیینه عجب تصویری داری از دست خودت جام بلا می گیری زخم ها با تو چه کردند ؟جوان تر شده ای به خدا بیش تر از پیش پیمبر شده ای ✍ حمیدرضا برقعی @meshkatnour |
🔹گروه گرافیکی نخل @nahklmedia
پیشنهادات انتقادات سفارش تولیدات گرفیکی(لوگو،پوستر و...) ⬇️ ✨@ozve_teammelli 🔹@nakhlmedia
🌿یک اردیبهشت، روز بزرگداشت سعدی شیرازی 🔹@nakhlmedia
Negar_1713560157374.png
628.8K
✨فایل کیفیت بالا 🔹@nakhlmedia
السَّلامُ علیٰ قتیل ألأدعیا . . .💔 زیارت ناحیه مقدسه | | @nakhlmedia