eitaa logo
نمکتاب
16.3هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
770 ویدیو
187 فایل
💢نمکتاب: نهضت ملی کتابخوانی💢 『ارتــــباط بــــا نمکتاب🎖』 💌- @p_namaktab 『سفارش کتاب نمکتاب』 🛒 @ketab98_99 『قیمت + موجودی کتب』 『📫- @sefaresh_namaktab 『مشاوره کتاب نمکتاب』 📞 @alonamaktab 『سایت جامع نمکتاب』 🌐- https://namaktab.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
#عکسنوشت_تولد_در_لس_آنجلس 📚نذری کتاب👇 بانک رسالت: 5041721039933271
📚 مترسک مزرعه آتشین: 📚 اگر دلت می‌خواهد نوجوانی متفاوتی داشته باشی، از همه دوستانت سر شوی و همه حسرت تورا بخورند ،   از توسری خوردن بیرون بیایی وبرای خودت آقایی کنی،   دست از سر این کتاب برندار... 📖خلاصه: داستان بچه‌های یک محله است که بینشان اتفاقاتی می‌افتد و قهرمان داستان پسر 15 ساله‌ای که درگیری‌ها و خواسته‌ها و قلدری‌ها و شیطنت‌های خاصی دارد. ترس‌ها و مبارزه‌ها و تو سری خوردن‌ها و دعواها، قد علَم کردن‌ها و سرآخر دور شدن از خانواده و بسیجی سمج و تخسی که در جبهه به زور خودش را جا می‌دهد و کل خلقش عوض می‌شود. ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
📢توجه. توجه📢 سلام دوستان.طاعات قبول این کانال یه کانال معرفی کتاب هست، هدفمون به اشتراک گذاشتن، کتاب های خوب و جذاب و مفیدی که میخونیم و البته کتاب هایی که برای فروش موجود داشته باشیم رو با هشتگ مشخص می کنیم، پس لطفا در سفارش کتاب هاتون دقت کنید☺ از طریق👇 @sefaresh_namaktab
تور کردن یک کتابخوان از بیرون می آمدم، دنبال کلید تو کیفم می گشتم .  به کلید که دستم خورد تا در بیارم نگاهم به پیاده رو افتاد، دختری با یک پلاستیک سیب زمینی داشت از جلوی خانه مان رد می شد .  شال رنگی روی سرش انداخته بود، اما شلوارش تنگ بود،  جورابی هم نپوشیده بود؛  تا حالا توی محل ندیده بودمش .  گفتم باید تورش کنم!!! دو سه قدم مانده بود تا بهم برسه، که با لبخند سلام کردم. خوبی ؟  👇👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆 نگاهم کرد و جواب داد: سلام، بله.  گفتم: دوست داری کتاب بخونی؟  اینجا ما یک کتابخونه داریم. در رو باز کردم و رفتم داخل، اون هم دنبالم اومد. گفتم اسمت چیه ؟  گفت : فاطمه، پرسید الان در کتابخونه رو باز کردی؟  گفتم: نه خاله اینجا خونه ماست، این گوشه هم قفسه کتاب گذاشتم که بچه ها بیان و کتاب ببرند، خیلی خوشحال شد. گفتم: اگر خوب بخونی جایزه هم می گیری!  گفت: واقعا خاله؟ پرسیدم : کلاس چندمی؟  گفت: چهارم.  دو تا کتاب سبک بهش دادم. برای مامانت هم می تونی ببری!  گفت: خاله سواد نداره.  گفتم باشه پس اگر خوندی بیار و جایزه ات رو بگیر!  گفت: کِی هستی؟  گفتم معمولا بعد از نماز ظهر هستم.  نفس عمیقی کشیدم و گفتم: خدایا شکر، یعنی می شه یک نفر دیگر را هم کتاب خوان کنم! بهترین لذت زندگی گاهی می تواند تور کردن یک کتابخوان باشد. 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙‌ ‌ الهـی بـه خوبـان عالم قسم به هفتاد و دو اسم اعظم قسم به عالم به آدم به خاتم قسم ز پا اوفتادم تو دستم بگیر اجرنا من النارِ یا مجیر‌ ‌ ‌دلم گشته بیمار و خواهم دوا که جز تو کند حاجتم را روا؟ به زنجیر نفس و به بنـد هوا اسیرم اسیرم اسیرم اسیر اجرنا من النّار یا مجیر ‌ ‌ ‌
📚 حاء سین نون: علیه السلام 🌸«حسن» را تا به حال زیاد برایت معنا کرده اند: ...نیکو،پسندیده،کریم،مظلوم ... اما یک جور همه چیز تمامش را کسی به تو نچشانده ...طعم «امام» بودن را زیر زبان یکایک کلمات این کتاب حس میکنی...قدر بدان ! ✏بریده ای از کتاب : حسن علیه السلام قنوتش را بلند می‌خواند.به ناگاه از جایی که نمی‌بینم و نمی دانم تیری  از برابر چشمانم می گذرد و بر پهلوی حسن علیه السلام می‌نشیند و بر سجاده اش می اندازد.عدی ناخواسته نمازش را رها می‌کند و می‌شتابیم که او را دریابیم.حضرتش از زیر عبا و ردا زره پوشیده ....بازی پیچیده تر از تصور من است.حسن علیه السلام در نماز هم آسوده نیست گویا و این یعنی دشمن تا صف جماعت هم آمده. ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
کتاب سکوی پنهان : معما گونه و پر امید نقد کتاب سكوی پنهان نویسنده: مترجم: سید مهدی نورانی سکّو ، یک سکوی پرتاب است از وحشت به آرامش و حرکت. سکو نترسیدن از تهدیدها و زدن به دل تاریکی و تسلط بر بدی ها و نابود کردن آن است. سکّو کتابی است و پر از امیدواری. همیشه هستند کسانی که برای مهار و کنترل دیگران، خودشان را چنان پر هیمنه و پر هیبت نشان می دهند که هر کس در مقابلشان است ناگزیر شود سر تعظیم فرو بیاورد. اما فقط باید در مقابل این افراد نترسید و تکیه بر داشته های عظیم فردی و گروهی کرد و با توکل پیش رفت و قطعا پیروزی در دسترس خواهد بود. این کتاب، معمای وحشت را توسط چند جوان به سادگی حل می کند. اسرائیل می خواهد سکویی در صحرای سینا نصب کند و را برای خودش استخراج کند. جوانان مصری در یک تعقیب و گریز نفس گیر و پیچیده و پر هیجان با این سکو را منهدم می کنند. خواندن این داستان واقعی برای جوانان پر از هیجان و امیدواری است و ایمان به توانمندی ها را پررنگ تر می کند. 💠namaktab.ir 🔶naghdbook.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
در موقع مهاجرت جذابیت‌هایی ایجاد می‌شود. آدم وارد یک محیط جدید می‌شود. وارد فعالیت‌های جدیدی می‌شود. انسان‌ها اهدافی دارند و هر کاری انجام می‌دهند در راستای آن اهداف است. برای پیشرفت زندگی‌شان است. ولی بعد از اینکه این مراحل پشت سر گذاشته می‌شود، یک خستگی با خودش دارد. ایرانی‌هایی که به خارج از ایران رفته‌اند، در این بازی می‌افتند و یک هیجان هم برایشان ایجاد می‌شود؛ ولی در نهایت توام با خستگی است. حالا باید ببینیم اصلا ارزش دارد یا ندارد؟ چون در این بازی شما یک چیزهایی را هم از دست می‌دهید؛ مثلا من در این شرایط، حیا و غیرتم را از دست داده بودم. آیا ارزش دارد که آدم وارد یک چنین بازی‌هایی می‌شود؟ ص 47 از طریق👇 @sefaresh_namaktab 📚نذری کتاب👇 بانک رسالت: 5041721039933271
📚 من دیگر ما: 📚فرزند ما از ما جدا نیست، او خود ماست: اما در اندازه‌ای کوچک‌تر. بدون تردید، پدر و مادر، پیشوای تربیتی فرزندان هستند، پس باید برای تربیت خود و توجه به رفتارهایی که دارند، تلاش ویژه¬ای داشته باشند. 📖خلاصه: «منِ دیگرِ ما» تلاش می کند با تکیه بر مبانی دینی، مهارت های تربیت فرزند در دنیای امروز را با قلمی ساده و روان به پدران و مادران آموزش دهد. ✏بریده کتاب: خداوند برای کسانی که اهل تلاش هستند و به آنچه که میدانند، راه هدایت را گشوده و زمینه ی فهم بهتر را فراهم میکند [(سوره عنکبوت، آیه ۶۹). و سخنی را از امام باقر علیه السلام، «هر کس بدانچه که میداند عمل کند، خداوند آنچه را که نمیداند به او خواهد آموخت.»] پس از همین حالا تصمیم بگیریم، آنچه را در مسیر تربیت فرزند آموخته ایم، بدون از دست دادن فرصت عمل کنیم تا خداوند راه آموختن مهارتهای تربیت فرزند را برای ما هموار کند. ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
دانشجویی؟میخوای مهاجرت کنی؟ پس حتما این کتابو بخون رمانی جذاب درباره یک دانشجو و نخبه ایرانی که دانشگاه‌های اروپایی او را دعوت به همکاری می‌ کنند @namaktab_ir
📚یادگاران (بروجردی) ✏دیده بود بروجردی فرمانده منطقه است، آمده بود پیشش. گفته بود «دشمن داره میآد جلو، هیچ امکاناتی هم نیست.» بروجردی هم که همیشه ی خدا می خندید. این بارهم خندیده بود. طرف عصبانی شده بود؛ زده بود زیر گوشش. برای چندمین بار بود که یکی میزد توی گوش بروجردی. بلند شده بود، صورتش را بوسیده بود، گفته بود «شما خسته شده ای. بیا بشین. درست میشه» ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
#عکسنوشت_پدر #سفارش از طریق👇 @sefaresh_namaktab
میرانا و ۷ جن بدبخت (هفت جن)   / #۷جن _چی کتاب مبارزه آخر الزمانی بین اجنه و انسان ها را ترسیم کرده است.# اجنه دخالت زیادی در زندگی انسان ها می کنند و انسان ها را تحت فشار و سختی می گذارند. فردی دست به کار می شود و با کمک اذکار و اوراد و علوم غریبه به مبارزه با اجنه می رود. او برای نجات جان دختری به نام #میرانا سیطره ی اجنه است با ۷ جن مبارزه می کند و البته از اجنه ی مسلمان هم کمک می گیرد. در این مبارزه و نجات جان دختر، او موفق می شود و در آخرین مرحله نزدیک است که انسان پلیدی به نام درویش (فودی اسرائیلی) که اجنه ی کافر را تسخیر کرده تا به رموز مدفون در قدس شریف دست یابد تا دنیا را به نابودی بکشاند، را از پا در بیاورد؛ که #امام_زمان به د و تمام شیاطین را نابود می کند و دنیا نجات می یابد. داستان از کشش بالایی برای همراه کردن مخاطب برخوردار است. 
ارسال شده از سروش: 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 فقط چند نکته می ماند: فردی که به مبارزه با اجنه می رود، ترک دنیا کرده است، امری که در اسلام مذموم است. ما زندگی تارکانه نداریم. او برای به دست آوردن یکی از علوم غریبه دست به دامان درویشی صهیونیست میشود و جالب است که در آخر امام زمان به او که علم مذموم دارد کمک هم می کند. (دشمن انسانها) در اسلام کمک گرفتن از اجنه و تسخیر آنها حرام است حال آن که این فرد توفیق یاری امام زمان را هم پیدا می کند… روی آوردن به رهبانیت او در حالی است که او با خانواده اش قطع ارتباط کرده است در حالی که در اسلام گناه توفیق عمل خوب را از انسان می گیرد…. قهرمان این داستان هم، راه های عجیب و غریب را طی می کند و اذکار و اوراد و دعاهایی را به کار می برد و تشویق می کند به رو آوردن سمت این کارها، به همین خاطر هم برای نسل امروز که اهل خواندن کتب هری پاتر است جذابیت داستان زیاد است. کسی که در انجام واجباتش کمی لنگ می زند چنان توانمند است که کارهای بزرگی انجام می دهد فراتر از حد تصور… جادو، تسخیر، علوم غریبه امری نیست که در زندگی روزمره ی مردم ما ضرورتی داشته باشد چه برسد که به درد یاری امام زمان بخورد و مورد تایید ایشان باشد…. بهر حال نویسنده کتاب ۷ جن با دست گذاشتن روی موضوعی که برای خواننده اش عجیب و مجهول است ظاهرا توانسته موفقیت خوبی به دست آورد اما ایا تولید کنندگان این کتاب می دانند که چه اشتباهی مرتکب شده اند..   این که آیا پرداختن به چنین موضوعاتی آن هم در جامعه ی کنونی ما که رویکرد بسیاری از افراد ناآگاه به سمت این اذکار و اوراد بسیار زیاد شده است چقدر ضرورت دارد؟ دیگر اینکه پرداختن به جزئیات و بیان راه ها و کارهایی که نقش اول داستان انجام می دهد مخاطب را به توهم رو آوردن به این موضوعات وا می دارد هر چند نویسنده تلاش کرده است که ظاهرا همه را مستند نشان دهد. 💠namaktab.ir 🔶naghdbook.blog.ir 🔷@namaktab_ir
🌸 ﷽ 🌸 کشیش کتاب را در دستش گرفت، جلدش را به سرگئی نشان داد و گفت: « است؛ سخنان و نامه‌های علی است. کتاب بسیار عجیبی است؛ پُر از مضامین بکر و راه‌گشا.» سرگئی گفت: «لابد به من توصیه می‌کنی که آن را بخوانم.» کشیش گفت: «حتماً؛ کاری که پدرت باید در جوانی می‌کرد. مثل که می‌گفت از ۱۲ سالگی مطالعه را شروع کرده و هنوز هم ادامه می‌دهد. (علیه السلام) شخصیتی است مثل اقیانوس؛ هرچه در عمق آن شنا کنی، شگفتی‌هایش آشکارتر می شود.» سرگئی روی کاناپه نشست و پرسید: «اگر چنین است که شما می‌گویید، پس چرا کشورهای مسلمان که علی امام آنهاست، جزو کشورهای جهان سوم و عقب‌مانده‌اند؟» کشیش گفت: «ملّت‌ها و دولت‌های اسلامی مانند کسانی هستند که گرانبهایشان را دفن کرده‌اند یا اساساً از آن خبر ندارند. گمان می‌کنم آنها هم علی را نمی‌شناسند. من هنگامِ مطالعه این کتاب و چند کتاب دیگر، به همین مسئله فکر می‌کردم. در آن دوران، خلیفه مسلمانان بود و مردی هم به نام معاویه خود را خلیفه مسلمانان نامیده بود. هردوی اینها، داعیه داشتند، امّا علی کجا و معاویه کجا! فکر کنم اکثر رهبران کشورهای اسلامی، حکومتشان از جنس حکومت معاویه باشد، نه علی. اگر حاکمی از حاکمان مسلمان، یک بار نهج‌البلاغه را با دقّت می‌خواند و به آن عمل می‌کرد، امروز روزگارشان این نبود که هست.» سرگئی لبخند زد و گفت: «ما باید کم کم مراسم مسلمان شدن شما را فراهم کنیم پدر...!» کشیش گفت: «ادیان الهی، شکل، قالب و پوسته روح الهی است سرگئی. مهم مغز و درون آن است که یکی است و فرق چندانی با هم ندارند. کسی که مسلمان است یا مسیحی، اگر به ذات و جوهره الهیِ دین خود دست نیابد، می‌خواهد روحانی مسلمان باشد یا کشیش مسیحی، به یک اندازه از مسیر خدا جدا شده است. در زمان علی دشمنانش و آنهایی که با او می‌جنگیدند، از حافظان و مبلّغان قرآن و اسلام بودند و در عبادت و زهد و تقوا چنان بودند که زانوهایشان بر اثر سجده پینه بسته بود. آنها به نام همان اَللهی با علی جنگیدند که علی به نام همان الله می‌خواست هدایتشان کند.» 📚 ناقوسها به صدا در می آیند. ابراهیم حسن بیگی نشر
#شب_قدر #کتاب #پدر خدایا ما را از یاران حضرت ولیعصر ارواحنا فداه قرار بده‌؛ و این شب‌ها فقط او را از تو می‌خواهیم. یا صاحب الزمان
گفت: «بیا از زیر قرآن ردت کنم. برای اینکه محافظت باشد. برزیل خیلی دور است.» از زیر قرآن رد شدم و گفتم: «فریبا قرآن را بده همراهم باشد.» با خودم فکر کردم دختره خرافاتی خجالت هم نمی‌کشد. آمده اینجا، در امریکا، توی مرکز علم و دانش، مثل امریکایی‌ها می‌خورد، می‌گردد و می‌رقصد؛ اما هنوز دست از این خرافات برنداشته. بگذار سر فرصت چند صفحه‌اش را بخوانم و چند مطلب غیرعلمی و خرافاتی‌اش را پیدا کنم تا وقتی برگردم، توی صورتش بزنم. ... صفحه اولش را باز کردم: «به نام خدای بخشاینده مهربان. اینک آن کتاب که در آن هیچ شبهه‌ای نیست و راهنمای پرهیزکاران است»... . برای همین چند خط چند لحظه مکث کردم. فکر کردم: اوووه! چه اطمینانی هم به خودش دارد... چند آیه دیگر خواندم و جلو رفتم. یک دفعه با خودم گفتم معنی این آیه هایی که خواندم چه بود؟ همان اول کار می گوید: «این است کتابی که راهنمای پرهیزکاران است.» و برای آنها توصیفاتی را می‌گوید.... ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
◼ اگر ۲۰ یاور داشتی پس بجنگ… این را پیامبر خدا به امیرالمؤمنین فرموده بود؛ وقتی که همه مدینه در یک چرخش عجیب حرف خدا و رسول را زمین گذاشتند. علی را کنار زدند و با دیگری بیعت کردند. پیامبر در غدیر فریاد زده بود که خدا علی را انتخاب کرده است، در موقعیت های دیگر هم، وصی و جانشین را او معرفی کرده بود… اما حالا مردم با اختیار خودشان به علی گفتند: نه. به دنیا رأی «آری» دادند. علی گفت: خدا در قرآن فرموده اگر ۲۰ نفر باشید و صبر کنید، بر ۲۰۰ نفر غلبه می کنید. بار خدایا ۲۰ نفر هم پیدا نشد. به خدا سوگند اگر به اندازه این گوسفندان، مردانی خیرخواه خدا و رسول می داشتم، او را از حکومت خلع میکردم… و به خدا پیدا نشده بود… امام این را ۳ بار فرمودند و… به خانه بازگشتند. ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
سلام اي آخرين اميد مادر سلام اي وارث غم هاي حيدر کجايي آشناي نيمه شبها غريب هر سحر موعود دلها اللهم عجل لولیک الفرج💗
مادربزرگ ها هم عالمی دارند برای خودشان. دستت را می گیرند و می گذارند وسط قصه هایشان. 🕶عینک مادر بزرگ را برمی دارم!ها می کنم! با گوشه لباسم شفاف شفاف می شود. گونه ی آویزان و سرخش را می بوسم و عینک را قاب چشمانش می کنم. ـ مادر جون. ـ جان دلم. ـ این همه سال شما قصه ها رو به ما رسوندی حالا من می خوام قصه برسونم به شما. می خندد از همان خنده های دوست داشتنی که صدایش را فقط خودش می شنود. 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 🤔 راستش خیلی فکر کردم، دیدم شما چشماتون ضعیفه باید کتابی بخونین که خطش درشت باشه، پر رنگ هم باشه. تمام تشکرش را در نگاهش می ریزد و نگاهم می کند. 😘پیشانی ام  را می بوسد. کتاب را می گیرد. با جدیت مشغول می شود. جدیت مادر بزرگ یعنی؛ تمرکز، کمی اخم و لبخندی که صورتش را نقاشی می کند. به بقیه فامیل هم کتاب می دهم. یکی ، یکی ، یکی کم حجم، آن یکی… برای هر کس کتاب باب میلش سرو می شود. همه می گیرند بجز دختر عمو نازنین که می گوید فرصت نمی کند، سه تا بچه دارد ومشغول کار است.این بار نمی دانم چرا؛ ولی اصرار نمی کنم. همه از روزیشان خوشحال اند و راضی.😊 جمع خداحافظی می کند تا دورهمی یک ماه دیگر. یک هفته نگذشته که مجلس برپا می شود. این بار آن ها پیش قدم می شوند کتابها را تحویل می دهند و می گویند تمام شد. 📚مسلح رفته ام! مثل همیشه! دوره ی بعد… پلاستیک کتابها را روی زمین می گذارم درجا چند کتاب سمتم می آید. ـ این هارا خواندیم. بفرمایید. زن عمو می نشیند و مشغول خواندن «» می شود. بقیه، حرف از کار عید و دغدغه هایشان می زنند. برایم جالب است؛ دختر عمویم با سه بچه مشغول خواندن کتاب«سرود سرخ انار» مادرش می شود. به این می گویند تبلیغ غیر مستقیم. اشتیاق دیگران او را زرنگ کرد. قلبم از ته ته دلش لبخند می زند دور همی تمام می شود. شب با فکر چه کتابی را به چه کسی بدهم خوابم می برد. خاطره ای از ن.ص از قم 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir