📚در جستجوی خواهر: داستان دخترکی جسور و بی باک
#در_جستجوی_خواهر
#نویسنده_غلام_محمدپور
#نوجوان
#رمان
✴#معرفی:
این کتاب داستان دختری است زیبا با چارقدی گل گلی بر سر، سوار بر اسب و خنجری در پر شالش که از قتل و تجاوز و بی رحمی #مغول به سوی گل های پاک دشت ها می گریزد
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
namaktab.ir
@namaktab_ir
بادبادک باز: تصویری منفی و غیر واقعی از مردم افغانستان
#‼‼ #نقد_کتاب💥💥
#بادبادک_باز
#نویسنده_خالدحسینی
چرا افغانستان به این روز در آمد؟
طالبان را چه کسی سوار برمردم افغانستان کرد؟
ریشه اختلافات چه بود؟
الان افغانی ها برای کشورشان چه باید بکنند؟
در این کتاب دنبال این حرف ها نگردید.نویسنده از زاویه یک پسر مرفه مسلمان داستانی می نویسد که در آن شخصیت های اول و اصلی داستان همگی اهل یک بدی سنگین هستند اما شجاع ومقاوم…
تجاوز می کند پدر، هرزه است مادر، حرام زاده است بچه، تجاوز می شود و …
این ها همه در #افغانستان قبل از جنگ بوده، بعد از طالبان وحشی گری هم اضافه شده. طالبانی که ثمره ی آمریکای جنایتکار است؛
ویرانی افغانستان را کنار آبادی و راحتی آمریکا ببینید.
در آمریکا آسایش و آرامش برای همه است. امنیت و پول هم هست.
ادامه نقد👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇💥💥💥💥
#نمکتاب
💥💥💥
ادامه نقد👇
اینکه #آمریکا #طالبانی بوجود آورده و افغانستان را با خاک یکسان کرده و همه را آواره کرده اصلا بیان نمی شود و خیلی مجهولات دیگر…
فقط نویسنده با قلم فرسایی مسلط خود زندگی از کودکی تا بزرگسالی پسری را بیان می کند که در رفاه بوده و بعد هم در امریکا به رفاه می رسد…
دین بدون تلاش و مجاهدت.
اسلام بدون سیاست و مقاومت.
مسلمانی تنها با مهربانی و عدم مبارزه با استکبار. زندگی در آرامش در آغوش عامل ویرانی کشورها…
خالد حسینی به کشورش، دینش و مردمش مدیون شده است…
تصویری که از مسلمانان افغانستان نشان می دهد افرادی بی قید و خوش گذران سطحی و بدون انگیزه مبارزه و مقاومت، عوام اهل فرار از سختی ها، راحت طلب…
در حالی که این دروغی بیش نیست.
namaktab.ir
@namaktab_ir
#نمکتاب
📚شاهین و بشکه باروت
#شاهین_و_بشکه_ی_باروت
#نویسنده:محمد_رضا_اصلانی
#نوجوان_رمان
#نوجوان
📚#معرفی: محسن و مرتضی اعضای تیم دو نفره ای هستند که به دستور برادر بزرگتر #عملیات_سری را انجام می دهند.
با خواندن کتاب عضو سوم این تیم شده و در تعقیب و گریزهای آنها شریک باش…
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
namaktab.ir
@namaktab_ir
📚 گل فروش مسلمان : مجموعه شعر سپید و سفید
#گل_فروش_مسلمان
#نویسنده_مجید_سعدآبادی #انتشارات_شهرستان_ادب
#جوان
#شعر
🔹بریده ای از کتاب🔸
می دانم شب ها را بیشتر دوست داری
دوست داری خورشید هرگز طلوع نکند.
و نبینی
چهره ی کثیف مردانی که
تنها روسری خواهرت را
برای پاک کردن کفش هایشان برداشتند.
می خواهی صبح دیگر نیاید.
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
namaktab.ir
@namaktab_ir
📚 بنین : مجموعه داستانی امروزی و شیرین
#بنین
#نویسنده:_فرشته_امیری
#نشر:_انجمن_قلم_ایرانیان_امروز
#نوجوان
#داستان_نوجوان
🔹#بریده ای از کتاب:
اول کلی خندیدم بعد مرتضی گفت بیا حالشون رو بگیریم و ایستاد کنار در و شروع کرد به اذان گفتن. من هم کم نیاوردم و داد زدم یالا یالا پاشین، عمله های فوق لیسانس! نماز صبحه پاشین، پاشین، قضا شد.
امید چشم هایش را مالید و ساعتش را نگاه کرد و عربده کشید خدا لعنتتون کنه! نصف شبی. آخه به تو هم میگن مسئول اردو لامصب. (صفحه ۵۵)
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
namaktab.ir
@namaktab_ir
📚مجموعه پیامبر عزیز ما
#مجموعه_پیامبر_عزیز_ما
#کودک۷تا۹سال
#کودک
پیامبر عزیز ما یک #مجموعه_داستان شیرین است که «#میهمان_دخترک» یکی از کتاب های این مجموعه است.
در این کتاب به رابطه #پیامبر با #کودکان اشاره شده و میتواند معرف خوبی از اخلاق و رفتار این حضرت با کودکان باشد.
البته یک نکته مهم : داستان های این کتاب انقدر زیباست که نه تنها برای کودکان بلکه برای بزرگسالان نیز درس آموز می باشد.
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
namaktab.ir
@namaktab_ir
📚 ریشه ها : قصه ای جذاب و واقعی درباره ۱۰ نسل، از آفریقا تا آمریکا
#ریشه_ها
#الکس_هیلی
#ترجمه_علیرضا_فرهمند
#نشر_امیرکبیر
#جوان_و_نوجوان
#رمان_خارجی
📚#معرفی:با خوندن کتاب یه چیز دستگیرم شد، من خودمم یه کونتا کینته هستم. خیلی از ما ها #کونتا_کینته هستیم!
شروعِ هیجان انگیز، پایانِ شگفت انگیز، پایان هیچ رمانی تاکنون ، این همه باشکوه نبوده است.
هرطور دلشان می خواست رفتار می کردند.
هروقت دلشان می خواست شکنجه می کردند.
هرجا دلشان می خواست را به زور می گرفتند.
این یک داستان زیباست، داستان آدمهایی که رنگ ما نیستند و ما همیشه با دیدنشان پوزخندی می زنیم و نگاهی طولانی به آنها می اندازیم.
اما برای یک بار هم که شده از آنها نمی خواهیم و نمی دانیم…
📖#خلاصه: در ابتدا با فرهنگ غنی مردم #آفریقا که #مسلمان هستند آشنا می شویم و همزمان ترس آنها از #سفیدپوستانی که #سیاهان رو می دزدند و می خورن! بعد از ربوده شدن قهرمان داستان توسط سفید ها، با #ستمی که به سیاهان می شد و به عنوان کالا حمل می شن. در کشتی های باربری و فضای #برده_داری روبرو می شیم.
ادامه👇👇👇👇👇
قهرمان که حد اعلای نویسنده کتاب است.
داستان زندگی خود را برای دخترش تعریف می کند و این داستان نسل به نسل منتقل شده و به نویسنده می رسد. نویسنده هم با تحقیق بسیار داستان ریشه ها که زندگی #واقعی اجداد اوست می نویسد.
امیدی که برده ها به آزادی دارن، ظلم و ستمی که #ارباب ها به آنها می کنند و کمترینش گرفتن حق #آزادی از اونهاست.
🌺رهبر انقلاب اسلامی درسال ۹۲ در دیدار با فرماندهان بسیج سراسر کشور: «یکی از شاخصهای دیگر #استعمار و #استکبار این است که #جنایت را نسبت به ملتها و نسبت به آحاد بشر مجاز میشمرند و اهمیت نمیدهند. این یکی از بلایای بزرگ استکبار در دوران جدید است.» بعد یک مثال روشن و مصداق معین هم بیان کردند که برخورد #مستکبرین با بومیان آمریکا بود سپس از یک کتاب خارجی اسم بردند و خواندن آن را مغتنم دانستند: رمان «ریشهها» نوشتهی آلکس هیلی.
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
namaktab.ir
@namaktab_ir
‼‼همه نوکرها: تحریف داستان کربلا و کوچک نشان دادن جایگاه امام حسین(ع)
نقد کتاب
همه نوکرها
#نقد_کتاب
#همه_نوکرها
#نویسنده:_محمد_رضا_حدادپور_جهرمی
کتاب همهی نوکرها ، داستانی زاییدهی تخیل نویسندهای است که گرایش قلمش، به سمت نگارش ادبیات #پلیسی – #جاسوسی است. استفاده از کنشهای هیجانی و چیدن معماهای ریز و درشت برای رساندن شخصیت و داستان به انتهای مقصد. نویسنده چند سالی است با این ژانر، مخاطبان بسیاری را جذب کرده است.
او این بار در داستان «همهی نوکرها» ماجرای حرکت #امام_حسین(علیه السلام) از #مکه به #کربلا را از ذهن و بیان یکی از همراهان کاروان بازسازی میکند.
کتاب همه نوکرها #امام را در حد یک فرماندهای نظامی نشان میدهد که ناچار است به دلیل تحریمها و تهدیدهای موجود، طبق پازل دشمن پیش رود و تنها به عملیاتهای ایذایی و حساس بپردازد! امام معصوم(ع) از نگاه این نویسنده، فرمانده یک گروه شبهنظامی و چریکی است که به فکر عملیات خاص و نظامی نفوذ و شناسایی در کشور یا کشورهای دیگر است!
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
نگرشی کاملا منحرف و محرّف به واقعهی عظیم #عاشورا که متاسفانه برای نخستینبار آنهم به قلم یکی از طلاب حوزهی علمیه به نگارش درآمده است.
فرماندهای نفوذی و تحت تهدید است که ناچار برای زنده ماندن، باید عکسالعملی نشان دهد و هیچ برنامه و هدفی برای انجام و هیچ حرفی برای گفتن ندارد! در این داستان، امام حتی برای یاران خود هم هدف و چرایی حرکت را روشن بیان نمیکند. راوی داستان که کسی است به نام #ضحاک و در آخرین لحظه امام را تنها میگذارد، او از خواننده میخواهد منصفانه قضاوت کند که حق داشته امام را رها و تنها بگذارد و از کربلا بگریزد یا نه؟!
با توجه به اینکه مخاطبان داستان، عموما جوانان و نوجواناناند و داستان جای مناسبی برای طرح مباحث تاریخی و تحلیلهای وابسته به آن نیست، آیا نمیتوان این داستان را تحریف مویرگی واقعهی عاشورا و خدشه در باورهای اعتقادی عموم مردم دانست؟
مطابق روایات و زیارات وارده، امام، ولایت تکوینی و تشریعی بر کل عالم خلقت دارد و همهی موجودات تحت امر او فرمان میبرند. گرچه امام در ظاهر خانهنشین باشد و به مسند حاکمیت هم نرسد، اما #امامت او بر جهان وجود سیطره دارد. تمام گفتار و رفتار و حرکاتش برای شیعیانش حجت است و کار بیهوده نمیکند و در تمام امور و حرکات و سکنات، مأمور خدای یگانه است.
آیا جز این است که حرکت امام از #مدینه تا #مکه و از مکه تا کربلا، حرکتی برنامهریزیشده برای افشای ماهیت اسلام تحریفشده و جداشده از ریشه بود؟ هر دانشآموز دبستانی نیز در روضهها و پای منبرها شنیده و یا خوانده که حرکت امام برای پرهیز از تن دادن به بیعت اجباری با خلیفهی خودخواندهی فاسقی بود که جامعه را با عنوان «جانشینی پیامبر خدا» فریب داده بود. حرکت امام آنگونه که خود فرموده، حرکتی بوده آگاهانه و عالمانه برای اصلاح دین جدش رسول خدا و احیای دوبارهی اسلامی که رو به نابودی رفته بود و از آن جز نام و نشانی هیچ نمانده بود.
امام، امام هدایت عالمیان است و اینگونه نیست که تحت امر کس دیگری باشند وبدون اذن الهی، بیاراده و تدبیر کاری انجام دهد و تحت حکومت مقتدری ناچار به انجام ماموریتهای مختلف باشد!
جدای از همهی اینها، چرا در داستانی که مدعی است واقعهی کربلا را روایت کرده، هیچ اثری از حضور بنیهاشم و همراهان همیشگی یا حتی تازهرسیده نیست؟! حضرت اباالفضل العباس، آیا تنها سقای این کاروان کوچک بوده است؟ کجاست نافذالبصیره بودن عباس؟ کجاست کنشهای الهی این قهرمان همیشهی تاریخ که برای ماندن در رکاب ولیّ معصوم، اماننامهی دشمن را زیر پا میگذارد و ماندن و قطعهقطعه شدن را بر رفتن و زیستن ترجیح میدهد؟ کجاست خطبههای غرای امام، روشنگریها و سخنان مسیر و مقصد امام که چراغ روشن همیشهی تاریخ است؟ کجاست تلاشهای خستگیناپذیر امام تا آخرین لحظات برای نجات اخروی لشکریانی که برای ریختن خونش صف کشیدهاند و با هم رقابت میکنند؟
خوانندهای که جملات امام را میخواند و او را در حد یک یاغی میبیند، چگونه در پایان داستان قضاوت کند که حق با یزید نبوده است؟
تاریخ و سیره و روایات شیعی و سنی، حادثهی کربلا را عمیق و دقیق توصیف کردهاند. حادثهای که با مدیریت الهی امام روندی جانپرور و تاریخساز دارد. حادثهای که پس از عاشورا نیز فاز دیگری از عمل امامت در آن آغاز میشود که با آن، دشمنان دین رسوا میشوند و دوباره ندای اسلام راستین در پایتخت انحراف(شام) طنینانداز میشود. و همهی اینها در نگاه نویسندهی کتاب، هم مغفول مانده و هم تحریف شده است!
ادامه نقد👇👇👇👇👇👇👇‼‼
#نمکتاب
قسمت سوم نقد
گذشته از ضعفهای تاریخی کتاب، خواننده در مواجههی با این نوشته از خود میپرسد: بهراستی امام حسین و یارانش گروهی چریکی بودهاند که خلافت و قانون خلافت را نادیده گرفته بودند و مدام لباس نظامی و کلاهخود تنشان بوده تا در فرصت مناسب ضربهای سهمگین به یزید ملعون بزنند؟ پس همهی این حرفها که پس از عاشورا از زبان امویان و یزیدیان میشنویم که امام حسین خارجی بوده و علیه حکومت خروج کرده، درست بوده؟
نویسنده وقتی چهارچوب خطای ذهنی خودش را بخواهد در قالب داستان پلیسی و معماگونه و هیجانی به مخاطبش نیز تحمیل کند، خروجی آن چیزی جز همراهی با بنیامیه و یزیدیان در نگرش به نهضت امام حسین(ع) درنیامده است.
گذشته از همهی اینها، مگر نه این است که طبق اعتقادات شیعه، انتساب قول و کلام به معصوم گناه کبیرهی مبطل روزه است؟ پس چگونه است که یک طلبهی حوزهدیده اینگونه بیمحابا هم نسبتهای ناروای کلامی به سیدالشهدا داده و هم نسبت فعل و رفتار؟! و در این نسبت دادنش با بنیامیه همراهی کرده است. این کتاب مشکلات تاریخی بسیاری دارد. نویسنده روایت وارده از معصوم را کنار گذاشته است و دنبال از نو بافتن یک ماجرای مسلّم و روشن تاریخی است که اهلبیت زوایای آن را به دقت بیان کردهاند. کافی است مقتل ابیمخنف و لهوف را بخوانید تا عمق تحریف در کلام این نویسنده را دریابید.
امام، امام است فرمانده نیست.
این رمان در شان یک فرمانده نظامی هم نیست.
مخلص کلام اینکه نویسنده مفهوم امامت و ولایت را یا نفهمیده یا نادیده گرفته است.
namaktab.ir
@namaktab_ir
#نمکتاب
📚خادم ارباب کیست؟
#خادم_ارباب_کیست؟
#کتب_محرم
#جوان
#اهل_بیت
بهترین کتاب درباره راه و چاه #خادم #امام_حسین (ع) شدن
✏#بریده ای از کتاب:
اقای خادم! اگر تورا قبول نکنند آن وقت چه؟ کجا می خواهی بروی؟
اصلا کجا داری بروی؟
اگر مثل جون امتحان بشوی احتمال قبولی می دهی؟
«بی امتحان مرا به غلامی قبول کن
من خود قبول دارم از این امتحان ردم»
اگر به تو گفتند راحت باش، آزادی، می توانی بروی، برو… چه؟!
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
namaktab.ir
@namaktab_ir
#نمکتاب
📚مجموعه شکرستان
#مجموعه_شکرستان
#کودک_۹_تا۱۱_سال
#کودک
#انتشارات:_سوره_مهر
همه مان کارتون های طنز شکرستان را بارها دیده ایم و پایش حسابی خندیده ایم، این کارتون ها با هوشمندی تمام در قالب طنز انتقال دهنده بهترین مفاهیم است، گروه سنی هم ندارد از کودک ۵ ساله تا پیرمردش با علاقه به تماشایش می نشینند،
اما…
کارتون کجا و کتاب کجاااااا ؟؟؟؟
این کتاب با همان سبک به بیان داستان های جدید پرداخته و مدل تصویرگری اش به سبک همان کارتون اش است برای همین در ذهن کودک یادآور خاطرات خوبی است
این مجموعه میتواند بهترین هدیه برای کودک دلبندتان باشد.
namaktab.ir
@namaktab_ir
#نمکتاب
📚خط تماس
#خط_تماس_با_شهید_احد_کاظمیان
#ستاره_درخشان
📖#خلاصه: زندگی شهید احمد کاظمی را از ابتدایی که وارد جبهه های جنگ شده توضیح میدهد و تمام کارهای خارقالعادهای که در دوران جنگ انجام دادند و روحیات خاص این آدم تا آخرین لحظه پروازش.
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
namaktab.ir
@namaktab_ir
#جوان
#نمکتاب
📚محبت و رحمت: بهترین کتاب درباره ی مهربانی و محبت خدا
#محبت_و_رحمت
#جوان
#اعتقادی
📚#بریده ی از کتاب:
خدای متعال از کسانی که دلّال محبت اند ، خیلی خشنود است. تا می توانید راهی پیدا کنید و بین خلق را با #خدا آشتی بدهید. #پیامبر می گفت خدایا ، اگر ممکن است حساب این امّت را به من وا گذار که پیش امّت های دیگر رسوا و شرمنده نشوند. خداوند فرمود خودم حسابشان را می رسم که پیش تو هم شرمنده نشوند اگر تو خیرخواهی من از تو خیرخواه ترم اگر دلسوزی من از تو دلسوزترم . #حدیث قدسی (صفحه ۲۱۰)
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
namaktab.ir
@namaktab_ir
#نمکتاب
نگهبانان:شبیه سازی جامعه امروز جهان
نقد کتاب
نگهبانان
#نقد_کتاب
#نگهبانان
#جان_کریستوفر
#ترجمه_حسین_ابراهیمی_الوند
شنیدن واقعیت از زبان بعضی ها خیلی شیرین و عجیب است. این کتاب داستان واقعیت امروز جهان است.
گوسفند را دیده اید. گرگ را چه، شیر و میمون و روباه و فیل و ….
جنگل و داستان هایش همیشه برای کودکان جذابیت خاصی دارد. برای ما بزرگترها اسمش می شود حیات وحش؛ در داستان ها شیر سلطان جنگل است با کمک گرگ و روباه. بقیه حیوانات هم آرام سرگرم زندگی شان هستند. هیچ اعتراض، هیچ تغییر، هیچ تحول، هیچ رشد، هیچ هیچی اتفاق نمی افتد. شیر و روباه داستان هم همینطور همه را برّه وار می خواهند و الا می درندشان.
جان کریستوفر جامعه امروز جهان را به دو دسته تقسیم می کند. کسانی که خواستار #آرامش و رفاهند و دسته دوم خواستار #توسعه مادی و هیجان هستند. هر کس می تواند در یکی از این دو بخش فعالیت کند و نه در دو قسمت.
بین این دو حصار است و از هم بی خبرند. رفت و آمد بسیار نادر اتفاق می افتد.
در هر دو قسمت قوانین و مقررات سخت و لازم الاجرایی حاکم است.
ادامه نقد👇👇👇👇👇💥💥💥
👇👇👇👇👇💥💥💥
ادامه نقد:
افراد آزادی شان تحت سیطره شدید حکومتشان است تا جایی که حتی برای درس و زندگی آنها تصمیم می گیرند. کسی که بخواهد تخطی کند مجازات سخت می بیند. افرادی که به فکر رشد و تغییر باشند از طریق عملی پزشکی فکرشان را عوض می کنند و مانند گوسفندی آرام می شوند که سرشان فقط در آخورشان است.
#اعتراض و …. ممنوع است …
در حقیقت جان کریستوفر در قالب یک رمان دارد شرایطی که مردم #اروپا دارند در آن زندگی می کنند را به دنیا اعلام می کند.
یادم می آید دهه قبل که در اخبار جهان منتشر شد که تمام خیابان و کوچه و بازار و مکان های عمومی اروپا و امریکا با دوربین های مداربسته کنترل می شود، حساب ها کنترل می شود، تلفن ها شنود میشود،…. نگذاشتند به گوش جهان برسد.
اما انسان ها نه با شعور انسانی، بلکه با کنترل آدمخوارها ،توسعه وار زندگی می کنند.
در داستان مردم شهر را با هالوژن ها و جشن ها و خشونت ها و هیجانات راضی نگه می دارند و مردم شهرستان ها را با رسم و رسومات و اداب های متمولانه و ….
هر چند که نویسنده خودش هم سردرگم است که قهرمان داستان بر علیه چه چیزی قیام می کند چه باید بخواهد چه نباید بخواهد … اما دلش می خواهد که نخواهد…
namaktab.ir
@namaktab_ir
#نمکتاب
قهوه استانبول نیکو می سوزد : #استانبول به روایت مسافران قاجار
نقد کتاب
قهوه استانبول نیکو می سوزد
#نقد_کتاب
#قهوه_استانبول_نیکو_میسوزد
#اثر_علی_اکبر_شیروانی
قهوه استانبول نیکو می سوزد ، داستان یک سفر به استانبول #ترکیه و شرح شرایط و امکانات زندگی در شهر استانبول هم عصر با قاجار است.
متن قدیمی و سنگینی دارد. اینکه هر صحنه را خیلی دقیق و ریز روایت می کند جذاب است اما انقدر طرز بیان و نگارش و جمله سازیها به سبک دوره قاجار است که جذابیت این سفرنامه را برای نسل امروز رمانخوان کم می کند. شاید چنین متنی را در کتاب های دورۀ دبیرستان خوانده باشیم و حتی از بیان جزئیات و فضاسازی ها لذت برده باشیم امّا به نظر من خواندن این سبک نوشتار در حد یک کتاب واقعاً خسته کننده و طاقت فرساست.
namaktab.ir
@namaktab_ir
📚فریادرس: کتابی با داستان های کوتاه، زبانی دلنشین و واقعی درباره امام زمان (عج)
#فریادرس
#انتشارات_جمکران
#جوان
#مهدویت
📚معرفی:
گاهی نگاهت مضطرب و غمگین است؛
دستانت نیازمند دستگیری کسی است؛
روحت گرفته و رنجور …
دنبال همراهی می گردی که به فریاد دلت برسد.
کتاب فریادرس نقطه ی نورانی دلت می شود، ان شاء الله
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
namaktab.ir
@namaktab_ir
#نمکتاب
سربلند : به یاد داشته باشیم پاکیزه نوشتن، هنر است.
نقد کتاب
سربلند
#نقد_کتاب
#سربلند❗❗❗
#نویسنده:محمد_علی_جعفری
سرم را انداختم پایین وقتی کتاب #عارفانه را خواندم یا #شاهرخ و #سلام_بر_ابراهیم را …
هم به احترام سر پایین گرفتم و هم از شرمندگی …
اما کتاب سربلند را که خواندم سرم را تکان دادم به تاسفی که وجودم را فرا می گرفت…
این کتاب داشت چه می گفت؟ نویسنده چه هدفی داشت؟ خواننده چه دستگیرش می شد؟
این سوال ها را من جواب نمی دهم…
نیاز نبود که #حججی را کسی برایمان کتاب کند، خودش کفایت می کرد اما قطعا نیاز است که کسی از نویسنده و ناشر بپرسد که چرا این کار را به وجهه ی خوب این شهید عزیز انجام دادید.
واگویه های خیالی و ذهنی همسرش و حرف های خالی از محتوای بعضی از خاطراتش یک الگوی نامناسب از ایشان در ذهن می تراشید که خاصیت ثبت را نداشت.
ما هم قبول داریم که #شهدا تمام و کمال نبودند، انسان بودند و در مسیر پر پیچ و خم زندگی حتما اشتباهاتی داشتند اما آنقدر عمیق و فکور و عابد بودند که دست به ریسمان الهی زدند و خودشان را تا مقام #شهادت بالا کشیدند.
ادامه نقد👇👇👇👇👇💥💥💥
ادامه نقد کتاب سربلند👇👇👇👇👇💥💥💥
اما نویسنده محترم چه اصراری دارد که خطاهای از کودکی تا بزرگی را طوری بنویسد که خواننده پر از خش و خدشه بشود و بعد فقط تاسفی بشود از کتابی که خوانده.
کتاب سربلند تلاش کرده از نگاه آدم های مختلف و از جهات متفاوت شخصیت شهید حججی را به تصویر بکشد و تلاشش ظاهرا بر این بوده که زندگی اجتماعی واقعی شهید حججی را در قالب متن به تصویر بکشد.
اما متاسفانه در رسیدن به این هدف موفق نیست.
شهید حججی امروز یک حجت و #اسطوره و شخصیت ویژه در بین شهدای ماست و پرداختن به ایشان از زاویه ی نگاه انسان #متعالی و انسانی که طریق را طی می کند تا به مقامات برسد برای ما قیمت دارد.
اما متاسفانه کتاب در وادی عامی نگری و عوامی گری افتاده و با اینکه از نگاه های مختلفی به شخصیت ایشان نگاه کرده، این نگاه های متفاوت برای شناخت این شخصیت به درد ما نمی خورند،
مثلا در بعضی خاطرات که از شرایط زندگی و اتفاقات محسن می گوید، اتفاقاتی هست که ظاهر موجهی ندارد و محسن در مقابل آن سکوت کرده است.
درصورتیکه باید دید از درون چطور بوده، واقعا محسن آن لحظه چه حسی داشته و واقعیت وجودیشان چطور با اتفاق برخورد می کرده؟ و چطور نقش آفرینی می کرده اند؟ و علت این سکوت چه بوده. اما کتاب نتوانسته این ها را کشف و روشن کند.
از طرف دیگر آدم فکر می کند کتاب می خواهد یک انسان معمولی و یک الگوی معمولی را به جوان ها معرفی کند اما متاسفانه از داستان ها و وقایع و گاهی لحن هایی استفاده کرده(متناسب با مخاطبی که با او مصاحبه شده) که متاسفانه شخصیت شهید را به شدت سخیف کرده!
و به جای اینکه آدم ها را بالا بکشد و برساند به شهید، شخصیت شهید حججی را پایین کشیده.
آدم وقتی به این نوشته ها نگاه می کند حس می کند که می توان انواع و اقسام مکروه ها، اشتباه ها و گناه ها را انجام داد و بعد به این رتبه از شهادت رسید زیرا این کتاب حال محسن بعد از انجام عمل نادرست، پشیمان شدن یا …. را بروز و ظهور نمی دهد.
البته در روایات ما آمده که ممکن است انسان ها بدترین گناه ها را بکنند و بعد مورد بخشش خداوند قرار بگیرند.
و اگر این اتفاقات در زندگی شهید حججی افتاده دو سال آخر زندگی شهید حججی بعد از سربازی و کمی بعدتر، آن اواخر و قبل از رفتن به سوریه و ورودش به #سپاه (و تاثیر شگرفی که سفر اول سوریه روی ایشان گذاشته است) زندگی ایشان را متحول کرده است.
ادامه نقد کتاب👇👇👇👇👇💥💥💥
#نمکتاب
بخش سوم نقد کتاب سربلند👇👇👇👇👇💥💥💥
آرزو و پشت کاری که ایشان داشته در کنار #اخلاص و اعتقاد به مسیری که درحال طی آن است قرار گرفته و در انتها شهید حججی را رسانده به آن آرزو.
و حتی شهید حججی فراتر از این است،
یعنی اتفاقات، گفتگوهای ایشان و تکه هایی که از ایشان در چند ماه آخر زندگی نقل شده است نشان از شخصیت والای ایشان دارد که آدم احساس می کند به او الهام می شود و بعضی موارد را از عالم بالا به او گفته اند و نشان داده اند و البته بخاطر توداری زیادشان، این موارد را کمتر بروز و ظهور داده اند.
ولی متاسفانه کتاب جلوه ی منفی از ایشان می سازد،
اما کتابی مثل کتاب شهید هادی که با همین سبک جمع آوری خاطرات نوشته شده به قدری زیبا و هنرمندانه خاطرات انتخاب و کنارهم چیده شده اند که شما همیشه شهید را در اوج می بینید در عین رفتارهای معمولی انسانی.
یعنی با خواندن کتاب بنظر نمی آید شهید هادی یک انسان خارق العاده است و یا از کره ی مریخ افتاده پایین، نه، او یک انسانی است مثل سایر آدم ها اما خصلت های انسانی را در خودش تعالی داده و از تمام توانش در راه خدا استفاده کرده.
بخاطر همین وقتی کتاب را می خوانی در صفحات طولانی می توانی خصلت های خوب شهید را از خاطرات استخراج کنی و بنویسی و می بینی این خصلت های زمینی است که انسان را به آسمان نزدیک می کند.
ما حق نداریم یک شهید را طوری نامناسب بررسی کنیم بخاطر اینکه به دیگران بفهمانیم او هم یک انسان عادی است، این اجازه را نداریم.
بخصوص در مورد شهیدی که خداوند این گونه تمام گذشته او را تطهیر می کند و چنین #عزت، #شرف و جایگاهی به او می دهد و تاج عزت بر سرش می گذارد.
به همین خاطر نوع ورود و خروج ما به بحث تقدسی پیدا می کند.
این درست نیست که شهدا را در اوجی قرار بدهیم که انسان فکر کند نمی توان به آنجا که اینها رسیده اند،رسید.بلکه باید سیر صعودی او به همه نشان داد و همه دائما حس کنند دارند از شهید عقب می افتند و باید خودشان را به شهید برسانند.
این کتاب متاسفانه نتوانسته این کار بکند. حتی بعضی جاها بسیار کلیشه ای شده وقتی نگارنده خواسته از شهید تعریف کند آنقدر او را در اوج نشان داده که بسیار میزان اثردهی را کم کرده. و آنجایی که خواسته شهید را یک انسان عادی جلوه بدهد متاسفانه کار را خراب کرده.
شاید کسانی مثل آقای خلیلی که با شهید دمخور و همراه بودند این صحنه ها و شهادت ایشان برایشان طبیعی و عادی بوده ولی برای کسانی که با شهید حججی آشنایی چندانی ندارند و وقتی کتاب شهید حججی را می خوانند می خواهند تازه با این شخصیت آشنا شوند، طوری خاطرات نوشته و چیده شده اند که نوشته های این کتاب مثل آب یخی است که روی انسان می ریزند با آشنایی بیشتر با این شهید،
حتی توجیهاتی از زبان شهید حججی آمده که اصلا اینها را نمی شود فهمید، اصلا معلوم نیست خاطرهگو درست متوجه منظور شهید شده یا نه؟ و درست نقل کرده یا نه؟ آنجا که شهید حججی « داستان گوسفند را نقل می کند» این مدل تحلیل یعنی چه؟ آیا واقعیت می تواند این باشد؟
کتاب حس خوبی از شهید حججی به انسان نمی دهد و فرد را با شهید رفیق نمی کند. البته اثرش را روی کسانی که شهید را خیلی بیشتر میشناسند میگذارد اما به عنوان یک منتقد و برای کسانی که با این کتاب با شهید آشنا می شوند باید گفت: ای کاش این کتاب می توانست به عنوان اولین کتاب در مورد شهید حججی ایشان را به عنوان الگو برای انسان حفظ کند و جایگاه حجت بودن او را نگه دارد.
«ولی خدا» می گوید که شهید حججی، «حجت» است و تابوت اوست که ولی خدا بر آن بوسه زده است. باید حواسمان باشد همه این اتفاقات نشانه این است که او در آسمان جایگاه والایی دارد و تاج عزت دارد.
شاید آقای جعفری باید در مدل کاریش تجدید نظر کند… قطعا باید کمی قلم را زمین بگذارند و فکر کنند که چرا بعضی از مطالب نوشتن ندارد و ایشان می نویسند، مثل کتاب #قصهی_دلبری که مطالب غیر قابل شنیدن و خواندن را نوشته اند و شاید ناشر محترم هم باید از خودش بپرسد چرا این کتاب را چاپ کرده است.
و فراموش نکنیم که : پاکیزه نوشتن یک هنر است.
namaktab.ir
@namaktab_ir
#نمکتاب
📚جای خالی خاکریز
#جای_خالی_خاکریز
#جوان
#ستاره_درخشان
📚#بریده از کتاب:
نفری دو تا نارنجک آماده کردیم، ضامن ها را کشیدیم و در یک آن با هم پرتشان کردیم داخل آسایشگاه عراقی ها و پا گذاشتیم به فرار. همین که اولین نارنجک عمل کرد، ازصدایی که شنیدم کم مانده بود برجا میخکوب شوم!
حرف های باقری به این جا که رسید، رو کرد به من و پرسید: فکر می کنی صدای چی شنیدیم؟ خندیدم و گفتم: حتما صدای ناله و فریاد بعثی ها را شنیدین.
خنده خنده گفت:حدست درسته با یه دنیا تفاوت!
وقتی موضوع راگفت بی اختیار صدای شلیک خنده ام به هوا برخواست بچه هام نتوانستند جلو خودشان رابگیرند. آسایشگاهی را که آنها می گفتند در واقع یک طویله بوده، چند تا گاو بخت برگشته تاوان ظلم بعثی ها را پس داده بودند! البته به قول یکی از بزرگان: «گاو پیش آنها افلاطون بوده» (صفحه۳۱)
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
namaktab.ir
@namaktab_ir
#نمکتاب