🏴 نمونهای از اثرات شهادت امام حسین علیهالسلام در #عالم_وجود!
💧گریۀ جمیع مخلوقات
⚫️ عنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: «بَكَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ وَ الطَّيْرُ وَ الْوَحْشُ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ علیهماالسلام حَتَّى ذَرَفَتْ دُمُوعُهَا.»
◼️ ابى بصير از حضرت ابوجعفر علیهالسلام نقل كرده كه آن جناب فرمودند:
«انس و جن، پرنده و وحوش بر #حسين_بن_على علیهماالسلام #گريستند حتّى اشک هایشان جارى گشت.»
📚 کامل الزیارات، ص۱۶۵؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۲۰۵.
◼️ #روایت #امام_حسین #عاشورا
Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313
هدایت شده از هیئتزینبـــیونلارستان
🔹 *مــراسم عــــزاداری شهــادت*
*حضــرت رقیـه (سلام الله علیــها)*
زمان و مکان :::
یکشنـــبه و دوشنــبه شـــب ، مـورخ
۲۲و ۲۳ مهرماه ؛ رأس ســـاعت ۲۰:۳۰
شهرقـــدیم ، حسیــنیه حـاج مــحمد
جهـــــانشاه (اســــــتوار)
🔹هیئـــــــت امـــــــنا حــــسیــنیه
حــاج محــمد جهانـــشاه (استـــوار)
🔸هیــــئت زینـــــبیون لارســـــتان
eitaa.com/zainabiun ایتا#
Sapp.ir/zainabiun سروش#
مُـبلِـغِ مَجـٰازے
❣﷽❣ 🌴 *#هفت_شهر_عشق* 🌴 🏴*همراه با کاروان از مدینه تا شام *🏴 #قسمت2⃣5⃣ واى بر من! سخن برادرم بوى ر
❣﷽❣
🌴* #هفت_شهر_عشق* 🌴
🏴*همراه با کاروان از مدینه تا شام *🏴
#قسمت3⃣5⃣
هر كدام به زبانى خاص، وفادارى خود را اعلام مى كنند، امّا سخن همه آنها يكى است: به خدا قسم ما تو را تنها نمى گذاريم و جان خويش را فداى تو مى كنيم.288
همسفر خوبم! بيا ما هم به گونه اى وفادارى خود را به مولايمان حسين(ع) بيان كنيم و قول بدهيم كه تا پاى جان در راه هدف مولايمان بايستيم.
امام نگاهى پر معنا به ياران با وفاى خود مى كند و در حقّ همه آنها دعا مى كند.289
اكنون امام مى فرمايد: "خداوند به شما جزاى خير دهد! بدانيد كه فردا همه شما به شهادت خواهيد رسيد و هيچ كدام از شما زنده نخواهيد ماند".290
همه خدا را شكر مى كنند و مى گويند: "خدا را ستايش مى كنيم كه به ما توفيق يارى تو را داده است".291
تاريخ با تعجّب به اين راد مردان نگاه مى كند. به راستى، اينان كيستند كه با آگاهى از مرگ، خدا را شكر مى كنند؟!
آرى! وفا، از شما درس آموخت. اين كشته شدن نيست، شهادت است و زندگى واقعى!292
* * *
اكنون تو فقط نگاه مى كنى!
مى بينى كه همه با شنيدن خبر شهادت خود، غرقِ شادى هستند و بوى خوش اطاعت يار، فضا را پر كرده است، امّا هنوز سؤالى در ذهن تو باقى مانده است.
سر خود را بالا مى گيرى و به چهره عمو نگاه مى كنى. منتظر هستى تا نگاه عمو به تو بيفتد.
و اينك از جا برمى خيزى و مى گويى: "عمو جان! آيا فردا من نيز كشته خواهم شد؟" با اين سخن، اندوهى غريب بر چهره عمو مى نشانى.
و دوباره سكوت است و سكوت. همه مى خواهند بدانند عمو و پسر برادر چه مى گويند؟ چشم ها گاه به امام حسين(ع) نگاه مى كند و گاه به تو.
چرا اين سؤال را مى پرسى؟ مگر امام نفرمود همه كشته خواهيم شد.
اما نه! تو حق دارى سؤال كنى. آخر كشتن نوجوان كه رسم مردانگى نيست.
تو تنها سيزده سال سن دارى. امام، قامت زيباى تو را مى بيند. اندوه را با لبخند پيوند مى زند و مى پرسد:
ــ پسرم! مرگ در نگاه تو چگونه است؟
ــ مرگ و شهادت براى من از عسل هم شيرين تر است.
چه زيبا و شيرين پاسخ دادى!
همه از جواب تو، جانى دوباره مى گيرند و بر تو آفرين مى گويند. تو اين شيوايى سخن را از پدرت، امام حسن(ع) به ارث برده اى.
امام با تو سخن مى گويد: "عمويت به فدايت! آرى، تو هم شهيد خواهى شد".293
با شنيدن اين سخن، شادى و نشاط تمام وجود تو را فرا مى گيرد. آرى! تو عزيز دل امام حسن(ع) هستى! تو قاسم هستى! قاسم سيزده ساله اى كه مايه افتخار جهان شيعه است
به راستى كه شما از بهترين ياران هستيد. چه استوار مانديد و از بزرگ ترين امتحان زندگى خويش سر بلند بيرون آمديد. تاريخ همواره به شما آفرين مى گويد.
اكنون امام حسين(ع) نگاهى به ياران خود مى كند و مى فرمايد: "سرهاى خود را بالا بگيريد و جايگاه خود را در بهشت ببينيد".294
همه، به سوى آسمان نگاه مى كنند. پرده ها كنار مى رود و بهشت نمايان مى شود. خداى من! اين جا بهشت است! چقدر با صفاست!
امام تك تك ياران خود را نام مى برد و جايگاه و خانه هاى بهشتى آنها را نشانشان مى دهد. بهشت در انتظار شماست. آرى! امشب بهشت، بى قرار شما شده است.295
براى لحظاتى سراسر خيمه غرق شادى و سرور مى شود. همه به يكديگر تبريك مى گويند، بهترين جاى بهشت! آن هم در همسايگى پيامبر! فرشتگان با تعجّب از مقام و جايگاه شما، همه صف بسته اند و منتظر آمدن شمايند. شما مى رويد تا نام خود را در تاريخ زنده كنيد.
@namazi_313
به راستى كه دنيا ديگر يارانى به باوفايى شما نخواهد ديد.
* * *
هنوز ياران در حضور امام هستند و از هم نشينى با امام و شنيدن رضايت خدا و زيبايى هاى بهشتى كه در انتظار آنهاست، لذت مى برند.
اكنون امام حسين(ع) برنامه هاى امشب را مشخّص مى كند. ايشان همراه با ياران خود از خيمه بيرون مى آيد.
شب از نيمه گذشته است. سپاه كوفه پس از ساعت ها رقص و پايكوبى به خواب رفته اند. اوّلين دستور امام اين است كه فاصله بين خيمه ها كم شود و خيمه زنان و كودكان در وسط قرار گيرد.
چرا امام اين دستور را مى دهد؟ بايد اندكى صبر كنيم.
خيمه ها با نظمى جديد و نزديك به هم بر پا مى شود. امام دستور مى دهد تا سه طرف خيمه ها، خندق ( چاله عميق ) حفر شود.
همه ياران شروع به كار مى كنند. كارى سخت و طاقت فرساست، فرصت هم كم است.
در تاريكى شب همه مشغول كاراند. عدّه اى هم نگهبانى مى دهند تا مبادا دشمن از راه برسد.کار به خوبی پیش می رود و سرانجام سه طرف اردگاه 'خندق حفر می شود.
#ادامه_دارد...
✨🌺الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌺✨
جهت پیگیری #داستان_عاشورایی #هفت_شهر_عشق به کانال #مُـبلِغِ_مَجـٰازے در پیام رسان #ایتا مراجعه نمائید.👇
http://eitaa.com/namazi_313
❀🍃✿🍃❀🌴❤️🌴❀🍃✿🍃❀
مُـبلِـغِ مَجـٰازے
#گام_به_گام_باکاروان_حسینی #گزارشگر_قافله 🏴امروز اول ماه صفر است. آیا می دانید در چنین روزی، کاروان
#گام_به_گام_باکاروان_حسینی
#گزارشگر_قافله
🏴دوم صفر سال ۶١ هجری قمری
⛺️منزلگاه شهر شام
اسرای كربلا را پس از ورود به شام در پله كان مسجد (محلی كه توقف گاه اسیران بود) نگه داشتند، پیرمردی از اهل شام نزد اسرا آمد و گفت: حمد، خدا را كه شما را كشت و نابود كرد و آشوب را خاموش كرد... چون سخنش تمام شد، امام سجاد(ع) به او فرمود: آیا قرآن خدا را خواندهای؟
گفت: آری
فرمود: این آیه را خواندهای:
«قل لا اسئلكم علیه اجراً الا المودةَ فی القربی»
«بگو من بر اجر رسالتم چیزی از شما جز مودت و دوستی با اهل بیتم و خویشانم نمیخواهم»؟
گفت: آری.
فرمود: ما خویشان پیامبریم... سپس حضرت فرمود: این آیه را خواندهای:
«انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا»
«خداوند میخواهد رجس و پلیدی را از شما اهل بیت دور سازد و شما را پاكیزه گرداند»؟
گفت: بله خواندهام.
حضرت فرمود: اهل بیت ما هستیم.
بعد از سخنان امام، مرد شامی سخت متاثر شد و دستانش را به سوی آسمان بلند كرد و گفت:
خدایا من از دشمنان آل محمد و كشندگان آنان بیزاری میجویم.
📖منابع:
۱. معجم البلدان ۲. مدینة المعاجز۳. معالی السبطین۴. مقتل الحسین (ع) عبدالرزاق مقرم۵. مقتل ابی مخفف ۶. اللهوف ۷. بحارالانوار ۸. الارشاد ۹. آینه در کربلاست ۱۰. کامل بهایی
#لطفا_نشردهید
#مُـبلِغِ_مَجـٰازے
Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313
مُـبلِـغِ مَجـٰازے
❣﷽❣ 🌴* #هفت_شهر_عشق* 🌴 🏴*همراه با کاروان از مدینه تا شام *🏴 #قسمت3⃣5⃣ هر كدام به زبانى خاص، وفادار
❣﷽❣
🌴* #هفت_شهر_عشق* 🌴
🏴*همراه با کاروان از مدینه تا شام *🏴
#قسمت4⃣5⃣
كار به خوبى پيش مى رود و سرانجام سه طرف اردوگاه، خندق حفر مى شود.
امام از چند روز قبل دستور داده بود تا مقدار زيادى هيزم از بيابان جمع شود. اكنون دستور مى دهد تا هيزم ها را داخل خندق بريزند.
با آماده شدن خندق يك مانع طبيعى در مقابل هجوم دشمن ساخته شده و امام از اجراى اين طرح خشنود است.
امام به ياران خود مى گويد: "فردا صبح وقتى كه جنگ آغاز شود، دشمن تلاش مى كند كه ما را از چهار طرف مورد حمله قرار دهد، آن هنگام اين چوب ها را آتش خواهيم زد و براى همين دشمن فقط از روبرو مى تواند به جنگ ما بيايد".296
حالا مى فهمم كه امام از اين طرح چه منظورى دارد.
برنامه بعدى، آماده شدن براى شهادت است. امام از ياران خود مى خواهد عطر بزنند و خود را براى شهادت آماده كنند.297
فردا روز ملاقات با خداست. بايد معطّر و آراسته و زيبا به ديدار خدا رفت.
* * *
نگاه كن! امشب، برير، چقدر شاداب است! او زبان به شوخى باز كرده است.
همه شگفت زده مى شوند. هيچ كس بُريَر را اين چنين شاداب نديده است. چرا، امشب شورِ جوانى دارد؟ چرا از لبخند و شوخى لب فرو نمى بندد؟
او نگاهى به دوست خود عبد الرّحمان مى كند و مى گويد: "فردا، جوان و زيبا، در آغوش حُور بهشتى خواهى بود". آرى، زلف حوران بهشتى در دست تو خواهد بود. از شراب پاك بهشتى، سرمست خواهى شد. البته تو خود مى دانى كه وصال پيامبر و حضرت على(ع) براى او از همه چيز دلنشين تر است!
عبد الرحمان با تعجّب به بُرَير نگاه مى كند:
ــ بُرَير، هيچ گاه تو را چنين شوخ و شاداب نديده ام. همواره چنان با وقار بودى كه هيچ كس جرأت شوخى با تو را نداشت. ولى اكنون...
ــ راست مى گويى، من و شوخى اين چنينى! امّا امشب، شب شادى و سرور است. به خدا قسم، ما ديگر فاصله اى با بهشت نداريم. فردا روز وصال است و بهشت در انتظار ما است. از همه مهمتر، فردا روز ديدار پيامبر است، آيا اين شادى ندارد؟
عبد الرحمان مى خندد و بُرَير را در آغوش مى گيرد. آرى اكنون هنگامه شادمانى است. اگر چه در عمق اين لحظات شاد، امّا كوتاه غصه تنهايى حسين(ع) و تشنگى فرزندانش موج مى زند.298
نافِع بن هلال از خيمه بيرون مى آيد، او مى خواهد قدرى قدم بزند.
ناگهان در دل شب، سايه اى به چشمش مى آيد. خدايا، او كيست؟ نكند دشمن است و قصد شومى دارد. نافع شمشير مى كشد و آهسته آهسته نزديك مى شود. چه مى بينم؟ در زير نور ماه، چقدر آشنا به چشم مى آيد:
ــ كيستى اى مرد و چه مى كنى؟
ــ نافع، من هستم، حسين!
ــ مولاى من، فدايت شوم. در دل اين تاريكى كجا مى رويد. نكند دشمن به شما آسيبى برساند.
ــ آمده ام تا ميدان نبرد را بررسى كنم و ببينم كه فردا دشمن از كجا حمله خواهد كرد.
آرى! امام حسين(ع) مى خواهد براى فردا برنامه ريزى كند و نيروهاى خود را آرايش نظامى بدهد. بايد از ميدان رزم باخبر باشد. نافع همراه امام مى رود و كارِ شناسايى ميدان رزم، انجام مى شود. اكنون وقت آن است كه به سوى خيمه ها بازگردند.
امام حسين(ع) دست نافع را مى گيرد و به او مى فرمايد:
ــ فردا روزى است كه همه ياران من كشته خواهند شد.
ــ راست مى گويى. فردا وعده خدا فرا مى رسد.
ــ اكنون شب است و تاريكى و جز من و تو هيچ كس اين جا نيست. آنجا را نگاه كن! نقطه كور ميدان است، هر كس از اين جا برود هيچ كس او را نمى بيند; اينك بيا و جان خود را نجات بده، من بيعت خود را از تو برداشتم، برو.
عرق سردى بر پيشانى نافع مى نشيند و اندوهى غريب به دلش چنگ مى زند. پاهايش سست مى شود و روى زمين مى افتد.
ناگهان صداى گريه اش سكوت شب را مى شكند.
ــ چرا گريه مى كنى. فرصت را غنيمت بشمار و جان خود را نجات بده.
ــ اى فرزند پيامبر! به رفتنم مى خوانى؟ من كجا بروم؟ تا جانم را فدايت نكنم، هرگز از تو جدا نخواهم شد. شهادت در راه تو افتخارى است بزرگ.299
امام دست بر سر نافع مى كشد و او را از زمين بلند مى كند و با هم به سوى خيمه ها مى روند. آنها به خيمه زينب(س) مى رسند. امام وارد خيمه خواهر مى شود و نافع كنار خيمه منتظر امام مى ماند.
صدایی به گوش نافع می رسد که دلش را به درد می آورد.
این زینب (س) است که با برادر سخن می گوید:" برادر ! نکند فردا' یارانت تو را تنها بگڌارند؟؛
نافع تاب نمی اورد و اشک در چشم های او حلقه می زند.عجب!عمه سادات در اضطراب است. چنین شتابان کجا می روی ؟ صبر کن من هم می خواهم با تو بیایم. آنجا ؛ خیمه حبیب بن مظاهر'بزرگ این قوم است .
#ادامه_دارد...
✨🌺الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌺✨
جهت پیگیری #داستان_عاشورایی #هفت_شهر_عشق به کانال #مُـبلِغِ_مَجـٰازے در #ایتا مراجعه نمائید.👇
http://eitaa.com/namazi_313
❀🍃✿🍃❀🌴❤️🌴❀🍃✿🍃❀
🗓سالروز شهادت دلخراش
🏳امامزادهانقلابی، زیدبنعلی
💠رهبرانقلاب:
از گناهان بزرگ مورخان،نویسندگان و گویندگان تاریخ آلمحمد، خیانت به این گوهر درخشان اهلبیت یعنی زیدبنعلی است،شهیدی که ائمه معصومین از او تمجیدکرده و برمظلومیتش گریستند درحالیکه خیلی از شما اسمش راهم نشنیدهاید! ۵۱/۱/۲۵
⚠️توجه؛
📓جهت مطالعه بیشتر مراجعه شودبه کتاب زیر وگفتار نهم کتاب همرزمان حسین!
⬇️نسخهpdf
Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313
✨﷽✨
🔰پيامبراكرم (صلّي الله عليه و آله و سلم) ميفرمايند:
الصّدقه على وجهها و اصطناع المعروف و برّ الوالدين و صله الرّحم تحوّل الشّقاء سعاده و تزيد في العمر و تقي مصارع السّوء
💬صدقه به موقع
💬و نيكوكارى
💬و نيكى به پدر و مادر
💬و پيوستگى خويشاوند
🌸بدبختى را به خوشبختى مبدل كند
🌸و عمر را افزايش دهد
🌸و از مرگ هاى بد جلوگيرى كند.
📚نهج الفصاحه
☑ @namazi_313