eitaa logo
مُـبلِـغِ مَجـٰازے
488 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
136 فایل
بصیرتی، تربیتی، فرهنگی،مذهبی،تاریخی و سیاسی
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ تسویف و تأخیر استاد علی صفایی حائری قيس بن مسهر و عبدالله بن يقطر...از رسولان امام براى مسلم هستند كه در قادسيه به وسيله حصين بن نمير دستگير مى‌شوند و به كوفه روانه مى‌شوند و براى لعن بر حسين عليه السلام بر منبر فرستاده مى‌شوند و مردم را به يارى حسين و جدايى از حرامزاده‌اى مثل ابن زياد مى‌خوانند و از بالاى قصر پرتاب مى‌شوند و سر از بدن شكسته‌شان جدا مى‌شود. طرماح بن عدى هم از طايفه طى است كه از كوفه بيرون آمده و آن لشكر عظيم نخيله را ديده و هنگامى كه به حسين مى رسد، به جاى نصرت به نصيحت مى پردازد و از حسين عليه السلام مى خواهد كه به كوه‌هاى طى روى بياورد و تا بيست هزار شمشيرزن را در ركاب خود ببيند كه تا جان در بدن دارند از او دفاع مى كنند. حضرت مى فرمايد كه من با حرّ عهدى دارم و نمى پذيرد و طرماح به خاطر رساندن آذوقه عيال، از حسين عليه السلام جدا مى شود تا خود براى نصرت او بازگردد و حسين عليه السلام مى فرمايد: شتاب كن، چون ممكن است كه ما را نبينى و او مى رود و هنگامى كه باز مىگردد، ديگر در نينوا لاله‌اى نيست و آتش‌ها خاكستر شده‌اند. اين تسويف و تأخيرها به خاطر هر عذر و بهانه اى كه باشد، از ترجيح آن بهانه حكايت دارد. چرا ما تكليف‌ها را به عقب مى‌اندازيم؟ آيا امكان بيشتر و يا قدرت زيادتر و يا رفع موانع و يا رفعت همتى را انتظار داريم؟ مادامى كه حسين، به تبليغ و دگرگون كردن تلقى مردم از خويش و از حكومت محتاج است، مادام كه او به مهره هاى كارساز و جايگزين آنها از مهره‌هاى موجود نياز دارد، چگونه تأخير مى‌كنيم و براى تأمين چند ماه آذوقه مى‌رويم و فرصت‌ها را از دست مى‌دهيم در حالى‌كه زمان تنگ و هدف دور و موانع بسيار و راه‌زنها در كمين هستند. ما براى فرار از تكاليف، تكاليف را سنگين مى‌شماريم و توان خود را نفى مى‌كنيم تا عذر تأخير و تسويف را فراهم كنيم. ما مى‌گوييم: «لَو استَطَعنا لَخَرَجنا مَعَكم يُهلِكون انفُسَهُم».(توبه:۴۲) و خدا مى‌ گويد: «لَو ارادوا الخُروج لا عدوا له عدةً».(توبه:۴۶) ما مى‌گوييم: اگر مى‌توانستيم مى‌آمديم و خدا مى‌فرمايد: اگر مى‌خواستند آماده مى‌شدند. آنچه خدا مى‌خواهد شتاب و سبقت است كه: «سارعوا الى مَغفِرة مِن رَبِّكم»،(آل عمران: ۱۳۳) و «اغتَنمواالفرص» و «اغتنموا المهل».( نهج‌البلاغه، خطبه۷۶) و آنچه شيطان مى خواهد وعده و وعيد و تسويف و تأخير است كه: «يعدهم و يمنيهم و مايعدهم الشيطان الا غروراً».(نساء:۱۲۰) ✅ ما اگر مى خواهيم كه حسرت نصرت معصوم و حسرت غنيمت همراهى او را نداشته باشيم و همچون طرماح به جاى خالى نرسيم، بايد تمرين كنيم و هيچ تكليفى را به خاطر بهانه‌اى به عقب نيندازيم و الان مى‌روم و رفتم را با عمل جايگزين كنيم كه تا به خود بجنبيم، ديگران رفته‌اند و كارها را برده‌اند و ما را با لهو و لعب‌ها گذاشته‌اند. 📚 وارثان عاشورا، ص۲۷۶ Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313
اگر امام حسین قیام نمی‌کرد روحیه تنبلی و گریز از مسئولیت تبدیل به روحیه ظلم‌ستیزی و مسئولیت‌پذیری نمی‌‌شد. بعد از قیام امام حسین این روحیه زنده شد. این، آن درس بزرگی است که در ماجرای عاشورا، در کنار درس‌های دیگر باید بدانیم. کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۱۸۸ Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313 #مُـبَلِـغِ_مَجـٰازے
❣﷽❣ 🌴 ** 🌴 🏴*همراه با کاروان از مدینه تا شام*🏴 ⃣3⃣ هنگامى كه مأمور ابن زياد به سوى اردوگاه سپاه حركت مى كند، يك نفر را مى بيند كه از اردوگاه به سوى شهر مى آيد، امّا در اصل او اهل كوفه نيست. اين از همه جا بى خبر به كوفه آمده است تا طلب خود را از يكى از مردم كوفه بگيرد و وقتى مى فهمد مردم به اردوگاه رفته اند، به ناچار براى گرفتن طلب خود به آنجا مى رود. مأمور ابن زياد با خود فكر مى كند كه او مى تواند وسيله خوبى براى ترساندن مردم باشد. پس اين بخت برگشته را دستگير مى كند و نزد ابن زياد مى برد. او هر چه التماس مى كند كه من بى گناهم و از شام آمده ام، كسى به حرف او گوش نمى دهد. ابن زياد فرياد مى زند: ــ چرا به كربلا نرفتى؟ چرا داشتى فرار مى كردى؟ ــ من هيچ نمى دانم. كربلا را نمى شناسم. من براى گرفتن طلب خود به اين جا آمده ام. او هر چه قسم مى خورد، ابن زياد دلش به رحم نمى آيد و دستور مى دهد او را در ميدان اصلى شهر گردن بزنند تا مايه عبرت ديگران شود و ديگر كسى به فكر فرار نباشد.195 همه كسانى كه نامشان در دفتر سپاه نوشته شده و اكنون در خانه هاى خود هستند، با وحشت از جا برخاسته و به سرعت به اردوگاه برمی گردند. ابن زياد لحظه به لحظه از فرماندهان خود، در مورد حضور نيروهاى مردمى در اردوگاه خبر مى گيرد. هدف ابن زياد تشكيل يك لشكر سى هزار نفرى است و تا اين هدف فاصله زيادى دارد. سياست او بسيار دقيق است. او مى داند كه مردم را فقط به سه روش مى توان به جنگ با حسين فرستاد: فريب، پول و زور. امروز سپاه كوفه از سه گروه تشكيل شده است: گروه اول، كسانى هستند كه با سخنان عمرسعد به اسم دين، فريب خورده و به كربلا رفته اند. گروه دوم نيز از افرادى تشكيل شده كه شيفته زرق و برق دنيايى هستند و با هدف رسيدن به دنيا، براى جنگ آماده شده اند و سومين گروه هم از ترس اعدام و كشته شدن به سپاه ملحق مى شوند. همسفرم! حالا ديگر زمان دلهره و نگرانى است. حتماً سخنرانى قبلى ابن زياد را به ياد دارى كه چقدر با مهربانى سخن مى گفت، امّا اين سخن را بشنو: "من به اردوگاه سپاه مى روم و هر مردى كه در كوفه بماند به قتل خواهد رسيد".197 آن گاه به يكى از فرماندهان خود مأموريّت داد تا بعد از رفتن او به نُخَيْله، در كوچه هاى كوفه بگردد و هر كس را كه يافت مجبور كند تا به اردوگاه برود و اگر قبول نكرد او را به قتل برساند.198 با اين اوصاف، ديگر مردم چاره اى ندارند جز اينكه گروه گروه به سپاه ابن زياد ملحق شوند. آنها كه از يارى امام حسين(ع) دست كشيدند، حالا بايد در مقابل آن حضرت هم بايستند. ابن زياد به اردوگاه نُخَيْله مى رود و در آنجا نيروها را ساماندهى مى كند. او هر روز يك يا دو لشكر چهار هزار نفرى به سوى كربلا مى فرستد. آخر مگر امام حسين(ع) چند ياور دارد؟ ابن زياد مى داند كه تعداد آنها كمتر از صد نفر است. گويا او مى خواهد در مقابل هر سرباز امام، سيصد نفر داشته باشد.199 او هفت فرمانده معيّن مى كند و با توجّه به شناختى كه از قبيله هاى كوفه دارد، نيروهاى هر قبيله را در سپاه مخصوصى سازماندهى مى كند. * * * به ابن زياد خبر مى دهند كه عدّه اى از دوستان امام حسين(ع)، براى يارى امام به سوى كربلا حركت كرده اند. او به يكى از فرماندهان خود به نام زَجْر، مأموريّت مى دهد تا همراه با پانصد سوار به سوى "پل صَراه" برود و در آنجا مستقر شود.200 زيرا هر كس كه بخواهد از كوفه به كربلا برود، بايد از روى اين پل عبور كند. اين پل در محاصره نيروها درمى آيد و از عبور كردن افرادى كه بخواهند به يارى امام حسين(ع) بروند، جلوگيرى مى شود. آيا كسى مى تواند براى يارى امام حسين(ع) از اين پل عبور كند؟ آرى، هر كس مثل عامِر شجاع و دلير باشد مى تواند از اين پل عبور كند. او براى يارى امام حسين(ع) به سوى كربلا مى رود و به اين پل مى رسد. او مى بيند كه پل در محاصره سربازان است، امّا با اين حال، يك تنه با شمشير به جنگ اين سربازان مى رود وسربازان ابن زياد چون شجاعت او را مى بينند، فرار مى كنند. آرى عامِر براى عقيده مقدّسى شمشير مى زد و براى همين، همه از او ترسيدند و راه را براى او باز كردند و او توانست از پل عبور كند.201 خبر عبور عامِر به ابن زياد مى رسد. او دستور مى دهد تا نيروهاى بيشترى براى مراقبت از پل فرستاده شوند و در مسير كربلا هم نگهبانان زيادترى قرار گيرند تا مبادا كسى براى يارى امام حسين(ع) به كربلا برود و يا كسى از سپاهيان كوفه فرار كند. ... ✨🌺 *الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج* 🌺✨ جهت پیگیری به کانال مراجعه نمائید.👇 http://eitaa.com/namazi_313 ❀🍃✿🍃❀🌴❤️🌴❀🍃✿🍃❀
✅خدایا تورابه خاطرمصیبت هایم شاکرم..... 🔶استادعلی صفایی حائری Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313
مُـبلِـغِ مَجـٰازے
❣﷽❣ 🌴 *#هفت_شهر_عشق* 🌴 🏴*همراه با کاروان از مدینه تا شام*🏴 #قسمت8⃣3⃣ هنگامى كه مأمور ابن زياد به
❣﷽❣ 🌴 ** 🌴 🏴*همراه با کاروان از مدینه تا شام*🏴 ⃣3⃣ امروز يكشنبه و پنجم محرّم است. لحظه به لحظه بر تعداد سربازان عمرسعد افزوده مى شود. هر گروه هزار نفرى كه به كربلا مى رسد، جشن و سرورى در لشكر عمرسعد بر پا مى شود، امّا آيا كسى به يارى حق و حقيقت خواهد آمد؟ راه ها بسته شده و اطراف كربلا نيز كاملا محاصره شده است. آنجا را نگاه كن! سه اسب سوار با شتاب به سوى ما مى آيند. آنها كه هستند؟ سه برادر كه در جنگ صفيّن و نهروان در ركاب حضرت على(ع) شمشير زده اند، اكنون مى آيند تا امام حسين(ع) را يارى كنند. شجاعت آنها در جنگ صفيّن زبانزد همه بوده است. كُرْدوس و دو برادرش! آنها شيران بيشه ايمان هستند كه از كوفه حركت كرده اند و حلقه محاصره دشمنان را شكسته و اكنون به كربلا رسيده اند.202 دوستان به استقبال آنها مى روند و به آنها خوش آمد مى گويند. پيوستن اين سه برادر، شورى تازه در سپاه حق آفريد. خبر آمدن اين جوانان به همه مى رسد. زنان و كودكان هم غرق در شادى مى شوند. خدا به شما خير دهد كه امام حسين(ع) را تنها نگذاشتيد. آنها نزد امام حسين(ع)مى آيند. سلام عرضه مى دارند و وفادارى خويش را اعلام مى كنند. اما در طرفى ديگر كسانى نيز، هستند كه روزى در ركاب حضرت على(ع) شمشير زدند و در صفيّن رشادت و افتخار آفريدند، امّا اكنون براى كشتن امام حسين(ع)، لباس رزم پوشيده و در سپاه كوفه جمع شده اند. به راستى كه در اين دنيا، هيچ چيزى بهتر از عاقبت به خيرى نيست. بياييد همواره دعا كنيم كه خدا عاقبت ما را ختم به خير كند. به هر حال، هر كس كه مى خواهد به يارى امام حسين(ع) بيايد، فقط امروز را فرصت دارد. از فردا حلقه محاصره بسيار تنگ تر، و راه رسيدن به كربلا بسيار پرخطر مى شود. من نگاه خود را به راه كوفه دوخته ام. آيا ديگر كسى به يارى ما خواهد آمد؟ اين در حالى است كه يك لشكر هزار نفرى به كربلا مى رسد. آنها براى كشتن امام حسين(ع)مى آيند. يك نفر هم براى يارى او نمى آيد. در سپاه كوفه هياهويى بر پا شده است. همه نيروها شمشير برهنه به دست، منتظرند تا دستور حمله صادر شود. خدايا! چه شده و مگر آنها چه بدى از امام حسين(ع) ديده اند كه براى كشتن او، اين همه بى تابى مى كنند. من ديگر طاقت ندارم اين صحنه ها را ببينم. آنجا را نگاه كن! آنجا را مى گويم، راه بصره، اسب سوارى با شتاب به سوى ما مى آيد. او كيست كه توانسته است حلقه محاصره را بشكند و خود را به ما برساند. او حَجّاج بن بَدْر است كه از بصره مى آيد. او نامه اى از خوبان بصره در دست دارد. او فرستاده مردم بصره است و آمده تا جواب نامه را براى آنها ببرد. حَجّاج بن بَدْر خدمت امام حسين(ع) مى رسد. اشك امانش نمى دهد. و به اين وسيله، اوج ارادتش را به امام نشان مى دهد. نامه را به امام مى دهد. امام آن را باز مى كند و مشغول خواندن نامه مى شود. اكنون حجّاج بن بدر رو به من مى كند و مى گويد: "وقتى امام حسين(ع) هنوز در مكّه بود براى شيعيان بصره نامه نوشت و از آنها طلب يارى كرد. هنگامى كه نامه امام به دست ما رسيد، در خانه يزيد بن مسعود جمع شديم و همه براى يارى امام خود، اعلام آمادگى كرديم. يزيد بن مسعود اين نامه را براى امام حسين(ع) نوشت و از من خواست تا آن را براى امام بياورم. چه شب ها و روزهايى را كه در جستجوى شما بودم. همه بيابان ها پر از نگهبان بود. من در تاريكى شب ها به سوى شما شتافتم و اكنون به شما رسيدم".203 همسفرم! حتماً شما هم مثل من مى خواهيد بدانيد كه در اين نامه چه نوشته شده است. گوش كن: "اى امام حسين! پيام تو را دريافت كرديم و براى يارى كردن تو آماده ايم. باور داريم كه شما نماينده خدا در روى زمين هستيد و تنها يادگار پيامبرمى باشيد. بدان كه همه دوستان شما در بصره تا پاى جان آماده يارى شما هستند".204 امام بعد از خواندن نامه در حقّ يزيدبن مسعود دعا مى كند و از خداوند براى او طلب خير مى كند.205 .. ✨🌺الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌺✨ جهت پیگیری داستان عاشورایی به کانال مراجعه کـنـیدـ👇 http://eitaa.com/namazi_313 ❀🍃✿🍃❀🌴❤️🌴❀🍃✿🍃❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چرخید شمر تعزیه، شاعر دلش شکست یک قطره اشک آمدو پای غزل نشست مردم گریستند و <<لب تشنه>> روی خاک... دور امام نعره زد و خنجری به دست این بار کاش حرف روایت عوض شود این بار کاش... کاش ببینیم آب هست باران برای تشنگی عشق گل کند یا کاش بشنویم کسی آب را نبست چرخید شمر، مردم محزون گریستند ....... Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313 #مُـبَلِـغِ_مَجـٰازے
مُـبلِـغِ مَجـٰازے
چرخید شمر تعزیه، شاعر دلش شکست یک قطره اشک آمدو پای غزل نشست مردم گریستند و <<لب تشنه>> روی خاک...
🔻وقتی که شمر تعزیه هم گریه می کند. چرخید شمر تعزیه، شاعر دلش شکست یک قطره اشک آمدو پای غزل نشست مردم گریستند و <<لب تشنه>> روی خاک... دور امام نعره زد و خنجری به دست این بار کاش حرف روایت عوض شود این بار کاش... کاش ببینیم آب هست باران برای تشنگی عشق گل کند یا کاش بشنویم کسی آب را نبست چرخید شمر، مردم محزون گریستند انگار بند از دل یک طفل میگسست دیدند دختری که به غم گریه میکند دارد برای اهل حرم گریه میکند در دست قمقمه ودر آغوش عروسکی از پله ها قدم به قدم... گریه میکند مولای من نبود پدر این چنین! آقا ببخش تاج سرم... گریه میکند آورده ام برای شما آب را، بنوش یکباره مشک ودست و علم گریه میکند پس روبروی شمر چنین داد میزند: <<بابای بد!>>...نگاه قلم گریه میکند این بار جمعیت همه بر سینه میزنند این بار شمر تعزیه هم گریه میکند... Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313
✅ مادام كه ما خود را با اصحاب حسين مقايسه نكنيم و... ✍ استاد علی صفایی حائری(ره): حرف من امشب اين است كه ما چه مى‌خواهيم و براى اين خواسته تا چه قدر غرامت مى‌دهيم و بار برمى‌داريم. حرف من اين است كه اگر ما به ضرورت دين رسيده‌ايم و از مذهب حداقل گذشته‌ايم و دين را تنها راه مى‌دانيم و حكومت را جز براى خدا نمى‌شناسيم كه «إِنِ‌ الْحُكْمُ‌ إِلاّ لِلّهِ‌»، ١ اگر ما به حكومت محمد و على و حكومت اسلام معتقديم آيا اين اعتقاد، صف و قتال با شرق و غرب و اژدهاى زرد را به دنبال نمى‌آورد؟ و آيا اين درگيرى تهيه مقدمات و تحمل تبعاتش را نمى‌خواهد؟ مى‌خواهند كه مرا راه بدهند و مى‌خواهند كه مرا بپذيرند. من از چه كسى دستور گرفته‌ام و با چه اعتقادى گره خورده‌ام‌؟ آيا مى‌توانم به خاطر دروغ،به خاطر ضعف،به خاطر انحراف و گرفتارى‌هاى مسؤولان و غيرمسؤولان از راه چشم بپوشم و آيا مى‌توانم به خاطر شكست اين‌ها،به زمين بچسبم و از مكر آمريكا و قدرت او از ولى بمانم و حتى در برابر او صف بكشم. مادام كه ما نگاه تطبيقى برخويش نداشته باشيم، حقايقى تاريخى هرچند كه احساس ما را سرشار كند و يا ما را مشغول كند و سرگرم نمايد،براى ما عبرت و آموزگار نخواهد بود. مادام كه ما خود را با اصحاب حسين مقايسه نكنيم و رنج‌هاى حقير و ترس‌هاى حقير و آرزوهاى حقير و عذرهاى بدتر از گناه و توجيه‌هاى حقير خود را با آن‌ها نقادى نكرده باشيم و از آن حجت‌ها درس نگرفته باشيم، نه آن‌ها و عظمت شان را مى‌شناسيم و نه خود و حقارت‌مان را. 📚 وارثان عاشورا، صفحه 140 Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است عصر فردا بدنش زیر سُم اسبان است مکن ای صبح طلوع... Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313
لَبْ تِشْنِه زِ عَلقَمِه گُذَشْتِی آرِیْ دَرْیَا کِه بِه رُودْخَانِه هَا رُو نَزَنَدْ! Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313
🏴عاشورای حسینی 💠رهبرمعظم انقلاب ✍سیدبن‌طاووس در اول کتاب لهوف جمله‌ای دارد که خیلی مهم است، میگوید اگر این فجایع دلخراش کربلا نبود، باید روز عاشورا لباس نو میپوشیدیم و عید میگرفتیم چراکه عاشورا روز احیای اسلام است؛ واقعش هم همین است! ۵۲/۱۱/۲۴ Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313 #مُـبَلِـغِ_مَجـٰازے
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 اوَّلین تیر! از سعدبن ابی وقاص تا عُمـــربن ســـعد در کربلا. آقا زاده ها در ۶۰ سالگیِ انقلابِ نبوی #از_بَدر_تا_عاشورا #مُشکل_آقازاده_ها! بخشی از مباحث محرم ۱۳۹۷ بیت العباس (ع) بیـــرم لارستان Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313 #مُـبَلِـغِ_مَجـٰازے
🔑اَلّلهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَینِ علیه السلام ◼️اعمال روز عاشورا: 1- خواندن زیارت عاشورا 2-سعى کنند در نفرین و لعن بر قاتلان آن حضرت و یکدیگر را تعزیت گویند در مصیبت آن جناب و بگویند: اَعْظَمَ اللّهُ اُجُورَنا وَاُجورَکمْ بِمُصابِنا بِالْحُسَینِ عَلَیهِ السَّلامُ بزرگ گرداند خدا پاداش ما و شما را در سوگواریمان براى حسین علیه السلام وَجَعَلَنا وَاِیاکمْ مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَعَ وَلِیهِ الاِْمامِ الْمَهْدِىِّ مِنْ الِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِمُ السَّلامُ و قرار دهد خداوند ما و شما را از خون خواهانش به همراه ولیش امام مهدى از خاندان محمد علیهم السلام 3-شایسته است در این روز مقتل بخوانند و یکدیگر را بگریانند 4-خواندن هزار مرتبه توحید در این روز فضیلت دارد و روایت شده که خداوند رحمان نظر رحمت بسوى او کند . 5-خواندن دعای عشرات 6- اگر کسى در این روز نزد قبر امام حسین علیه السلام باشد و مردم را آب دهد مثل کسى باشد که لشکر آن حضرت را آب داده باشد و با آن جناب در کربلا حاضر شده باشد . 7-شایسته است که شیعیان در این روز امساک کنند از خوردن و آشامیدن بى آنکه قصد روزه کنند و در آخر روز بعد از عصر افطار کنند به غذایى که اهل مصیبت مى خورند مثل ماست یا شیر و امثال آنها نه مثل غذاهاى لذیذه و آنکه جامه هاى پاکیزه بپوشند و بندها را بگشایند و آستین ها را بالا کنند به هیئت صاحبان مصیبت و علاّمه مجلسى در زادالمعاد فرموده و بهتر آنست که روز نهم و دهم را روزه ندارند زیرا که بنى امیه این دو روز را براى بَرکت و شماتت بر قتل آن حضرت روزه مى داشتند و احادیث جعلی بسیار در فضیلت این دو روز و روزه آنها بر حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله وارد کرده اند و از اهل بیت عَلیهمُ السلام در مذمّت روزه این دو روز خصوصا روز عاشورا وارد شده است و ایضا بنى امیه علیهم اللَّعْنَةُ از براى برکت آذوقه سال را در روز عاشورا در خانه ذخیره مى کرده اند . 8-در آن روز آذوقه در خانه ذخیره نکند و نخندد و مشغول لهو و لعب نگردد . 9-هزار مرتبه بر قاتلان آن حضرت لعنت کند و بگوید: اَلّلهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَینِ علیه السلام 10-شایسته است که شیعیان در این روز خود را مشغول کار های دنیا نکنند و مشغول گریه و نوحه و مصیبت باشند و در آخر روز عاشورا سزاوار است یادآوری از حال حرم امام حسین علیه السلام و دختران و اطفال آن حضرت که در این وقت در کربلا اسیر دشمنان و مشغول به حزن و گریه بودند و مصیبت هایی که بر آن ها گذشت که در خاطر هیچ آفریده ای خطور نکند و قلم را تاب نوشتن نباشد 📚منبع مفاتیح الجنان Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313
♦️ ♦️نامش «شرحبیل» و کنیه اش «ابوالسابغه» بود؛خیلی دیر و پس از فتح مکه مسلمان شد ♦️ ما بیشتر از رذالت دشمنان امام حسین(ع) شنیده ایم ؛ اما در وصف عبادات شمر نوشته اند که شانزده بار با پای پیاده به سفر حج رفته است. فکر نکنید شمر اهل نماز و روزه نبوده و یا از آن دسته آدم هایی بوده که عرق می خوردند، عربده می کشیدند؛ شمر و بسیاری دیگر که آن طرف ایستاده اند، آدم هایی هستند که پیشانی‌شان پینه بسته بود. بسیاری از آن ها اهل تهجد بودند.حتی تعدادی از این افراد با پیغمبر(ص) هم دیده شده اند.  🔴شمر افتخاری دارد که ما آرزویش را می کنیم ؛یار و یاور امیرالمؤمنین در جنگ صفین. حتی او در مبارزه با ادهم ابن محرز باهلی (از سپاهیان معاویه) شمشیر خورد و زخمی شد؛؛پس به زبان امروزی او جانباز جنگ صفین است! ◼️اما عاقبتش چه شد؟ واقدی می گوید که شمر سر سیدالشهدا(ع) را برید،بر بدنش اسب تاخت ، خیمه اهل بیت(ع) را آتش زد و حتی گستاخی را به حدی رساند که قصد شهادت امام سجاد(ع) را کرد. 👿از جمله افرادی بود که «عبیدالله بن زیاد» حاکم کوفه، او را برای پراکنده کردن مردم کوفه از اطراف مسلم بن عقیل، به دارالاماره فرستاد. 🔻زمانی که عمر بن سعد، فرمانده لشکر کوفه در نامه‌ای برای حاکم کوفه نوشت که امام حسین علیه السلام  حاضر شده برگردد «عبیدالله حاکم کوفه» نظر داد که باید پذیرفت ولی وقتی شمر از این نامه مطلع شد، او را منع کرد و گفت که اگر امام حسین علیه السلام  خود را تسلیم نکند و برود، بعداً قدرتمند می‌شود. پس بهتر است نگذارید برود. عبیدالله هم نظر شمر را قبول کرد او را فرمانده سپاه با ۴۰۰۰ جنگجو کرد و همراه با نامه‌ای به طرف عمربن سعد فرمانده کوفه در کربلا فرستاد، تا از حسین بخواهد که یا تسلیم شود یا به جنگ تن در دهد و به دنبال این نامه، گفت ای عمر سعد، اگر اینکار را انجام نمی‌دهی از لشکر ما کناره بگیر و لشکر را به شمربن ذی الجوشن واگذار. 🔹در روز عاشورا او فرمانده پیاده‌های لشکر کوفه بود.در آخرین ساعتهای روز دهم محرم، زمانی که امام حسین علیه السلام جراحت‌های زیادی در سر و بدن داشت، شمر، با چکمه و خنجر برهنه بر سینه او نشست و سر او را از تن جدا کرد. ♦️در قیام مختار برخی نوشته اند كه جسم او را نزد سگان انداختند و بعضي می گويند كه او را دستگير كردند، گردنش را زدند و بر بدنش اسب تاختند و سر او را، نزد محمد بن حنفيه فرستادند. ⚠️شمر امام را می شناخت. در کنارش در جنگ صفین جنگیده بود؛اما راه باطل را می گزیند چرا که بین حقیقت و منفعت ، لحظه ای تفکر لازم است، البته تفکری که آن را از هفتاد سال عبادت برتر می دانند. 👌لحظه ای تفکر ما در کجای تاریخ ایستاده ایم: با حق و حقیقت اخروی یا با سود و منفعت دنیوی. •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 eitaa.com/namazi_313
🔹طلوعی دوباره🔹 آن شب که آسمان خدا بی‌ستاره بود مردی حضور فاجعه را در نظاره بود سهم کبوتران حرم، از حرامیان بالِ شکسته، زخمِ فزون از شماره بود در سوگ خیمه‌های عطش، زار می‌گریست مشکی که در کنار تنی پاره پاره بود زخمی که تا همیشه به نای رباب بود از شور نینوایی یک گاهواره بود می‌دوخت چشم حسرت خود را به قتلگاه انگشتری که همسفر گوشواره بود از کوچه‌های شب‌زدهٔ کوفه می‌گذشت پیکی روان به جانب دارالاماره بود از دشت لاله‌پوش خبرهای تازه داشت مردی که نعل مرکب او خون‌نگاره بود فریاد زد: امیر! در آن گرم‌گاه خون آیینه در محاصره سنگِ خاره بود خون بود و شعله بود و عطش بود و خیمه‌ها، در معرض هجوم هزاران سواره‌ بود خورشید سربریده غروبی نمی‌شناخت بر اوج نیزه، گرمِ طلوعی دوباره بود روزی که رفت این خبر شوم تا به شام چشم فرشته‌های خدا پرستاره بود بانگ اذان بلند نمی‌شد ز مأذنی آن روز شهر، شاهد بغض ستاره بود با ضربه‌ای که حادثه بر طبل می‌نواخت فریاد «یا حسین» بلند از نقاره بود راه گریزِ اغلب «قاضی شُریح»‌ها آن روز در بد آمدن استخاره بود شهر فریب و وسوسه تا دیرگاه شب میدان پایکوبی هر باده‌خواره بود یک لحظه از ترنم شادی تهی نماند گویی که در تدارک عیشی هماره بود! تعداد زخم گرچه ز هفتاد می‌گذشت اما شمار زخم زبان بی‌شماره بود... 📝 📗 Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از تجارت آنلاین
⭕️ وقتی مترجم وزارت خارجه اینچنین شیفته‌ی شخصیت یزید است و ملت ایران را گروگان "سپاه" و "روحانیت شیعه" میداند باید هم شاهد انعقاد انواع قراردادهای ذلت بار خارجی باشیم!! 🇮🇷افسران جنگ نرم eitaa.com/afsaran113
✍اولاد الحره های ۱۴۴۰ هر ساله احمق هایی پیدا می شوند که به ما گوش زد کنند یزید، شمر ومخصوصا زیاد بن ابیه ها نمرده اند ؛ ودر هر زمانه ای چه بسا قُطام هایی سر بیرون بیاورند و آخَرُ تابعٍ لَهُ عݪےٰ ذلک را تفسیری عینی و روشن بکنند. وقتی مترجم وزارت خارجه را شیفته‌ی شخصیت یزید ملعون در لسان خدا ، رسول و ائمه می یابیم که ملت ایران را گروگان "سپاه" و "روحانیت شیعه" میداند گذشته از اینکه باید شاهد انعقاد انواع قراردادهای ذلت بار خارجی ، بسته های ارزی فقر آفرین ، چاله های توچالی و... باشیم ، انسان را به این فکر می اندازد که هنوز کربلا و عاشورا تمام نشده و عاشورا روزی است که پایان ندارد! نوشته های این بانوی مترجم ما را به یاد این می اندازد که عده ای از مدینه تا شام رفتند برای اینکه بدانند آیا یزید فاسق است یا نه؟؟ بعد از بازگشت اعتراف کرده اند که او اهل گناهان عجیبی از جمله نکاح با محارم وـ.. است. اینان همانی اند که توفیق تشیع میمون یزید را پیدا کردند! ما تعجب نمی کنیم چه بسا که او هم شیفته پذیرش ذلت و ننگ باشد. ما از شیفتگان یزید سگ باز ،میمون باز و اهل قمار وشراب انتظاری بیش از این نداریم و چه بسا اینان از همان اولادُ الحره های نسل لشکریان یزید و مسلم بن عقبه باشند. ما را با شما چکار! میدانم از دل تفکراتے که درس بزرگ عاشورا را برخلاف همه ی عقلائی که درس شهادت ، آزادگی ، مقاومت و انسانیت میدانستند ، مُذاکره بیان کردند چیزی بهتر از این بیرون نخواهد آمد. تقاضا داریم که این اولاد الحره های ۱۴۴۰ سرنوشت امثال خود در سالهای ۶۳ و ۶۴ هجری را مطالعه کنند و بدانند عمو یزیدشان تا چه اندازه شهر مدینه را آباد کردند! یا اگر نیاز هست که همانند دختران و زنان بی گناه ایزدی و... شب تاصبح و صبح تاشب فعال باشند نیازی به به چالش کشیدن سپاه ، روحانیت شیعه ومردم عزیز ایران نیست . می توانید با دلار ۴۲۰۰ به جای سفر به مالزی و آنتالیا به نزد عموهای یزیدی و داعشی خود بروید و اسباب زحمت مردم و ناراحتی خود را هم فراهم نکنید. اَجر و حَشرِشُما بامُسلم(مُسرف) بن عُقبه ولشکریانش و آنانکه شیفته یشان هستید مخصوصا اوبامای باهوش و مؤدب! Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313
💢 حق سنگین است و باطل سبک اما... #اندکی_تامل عضویت در #مُبَـلغِ_مَـجـٰازے 👇 🔹 eitaa.com/namazi_313
🏴صلی الله علیک یا اباعبدالله🏴 ▪️ ویژه محرم الحرام ۱۳۹۷ 🌴بیت العباس (ع) بیرم لارستان ❓ هرثمه یا حرّ؟ 🤔 🐎 یک شخصیتی در تاریخ اسلام و به نام هرثمة بن سليم است. این یک کمی قبل از اینکه جنگ شروع شود، اسبش را هِی می‌کند و طرف (ع) می‌آید و می‌گوید: من آمده‌ام و پشیمانم. (مانند حرّ؛ منتهی داستان حرّ وسط جنگ بود و این ماجرا یک خرده قبل از جنگ بود.) خلاصه خدمت امام حسین (ع) می‌آید. 🍁 حضرت به او می‌گویند: چرا آمدی؟ می‌گوید من یاد خاطره‌ای افتادم. بیست سال پیش پدرتان از از همین‌جا رد می‌شد؛ آمد مشتی از خاک اینجا را برداشت و گفت: هاهُنا مَصارِعُ عُشّاقٍ، هاهُنا مُناخُ رِكابٍ، هاهُنا مَذبَح اطفال، هاهُنا ... من یاد این افتادم و الآن دارم فکر می‌کنم این مصارع عشاق این طرف است که ما بودیم یا آن طرف است؟ دیدم عشاق که این طرف نیستند و اینجا عده‌ای دارند عرق‌خوری می‌کنند. لابد پس عشاق آن طرفند. من هم آمدم. ببینید تمام می‌شود و طرف می‌فهمد که هاهُنا مَصارِعُ عُشّاقٍ، عشاق این طرف نیستند و آن طرفند... حضرت می‌فرمایند: خوش آمدی. می‌جنگی؟ می‌گوید: نه، من زن و بچه دارم! بعد حضرت او را کنار می‌آورند و به او می‌گویند: آن کوه را می‌بینی؟ برو پشت آن کوه‌ها که فریاد من را نشنوی. 🍀 این نمونه‌ای است از اینکه انسان یک چیزی را می‌فهمد، اما خلاف آن عمل می‌کند. حال شما این را با مقایسه کنید. حرّ هم فهمید، اما خودش را به واسطه الهی از قعر جهنم در آورد. حرّ در یک لحظه وقتی که فهمید، متناسب با و درک خودش عمل کرد. 🤔 حالا چرا هرثمه اینگونه می‌کند و حرّ آنگونه می‌کند؟ اینها به واقع مالِ گرایشات قلب است. آن چیزی که مهم است، است و کشش و تمایلات_قلب و . اگر قلب، سالم شد و از تبدیل به شد، سبب می‌شود. Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313
⚫*مراسم دهه دوم ماه محرم*⚫ 🎤 *سخنرانان:* حجت الاسلام میری حجت الاسلام نمازی حجت الاسلام رحیمی 🎤 *مداحان:* کربلایی غلام عسجدی کربلایی حسین مصلحی کربلایی خسرو جوانمرد کربلایی حسن خوش لقا کربلایی هادی دلبری کربلایی سیدمحمدواعظ کربلایی سجاد ارفع 🕖 *زمان:* از جمعه مورخ ۹۷/۶/۳۰ به مدت ده شب همزمان با نماز مغرب وعشا 🕌 *مکان:* لار، شهرقدیم ،فلکه موشکی،مسجد امام حسن عسکری علیه السلام. Ⓜ️eitaa.com/namazi_313
خیمه گاه سیدالشهداء(ع) سنتی دیرینه درعـزای سرور وسالار شهیدان #امام_حسین علیه السلام در بیرم لارستان. حمل نماد خیمه گاه بانوان واهلبیت اباعبدالله الحسین(ع) آنهم بر شانه ی بانوان عزادار حسینی. این حرکت بر می گرددبه پیشینه ی زن ، خانه ،خانواده و ارزشی که ازقدیم الایام برای حُجب وحیای زن درفرهنگ این منطقه آنهم از سیره اهلبیت علیهم السلام گرفته شده است. Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313 #مُبلغِ_مَجــٰازی
مُـبلِـغِ مَجـٰازے
خیمه گاه سیدالشهداء(ع) سنتی دیرینه درعـزای سرور وسالار شهیدان #امام_حسین علیه السلام در بیرم لارست
⛺️خیمه گاه سیدالشهداء(ع) سنتی دیرینه در عـزای سرور و سالار شهیدان علیه السلام در بیرم لارستان. حمل نماد خیمه گاه بانوان واهلبیت اباعبدالله الحسین(ع) آنهم بر شانه ی بانوان عزادار حسینی. این حرکت بر می گردد به پیشینه ی زن ، خانه ،خانواده و ارزشی که از قدیم الایام برای حُجب و حیای زن در فرهنگ این منطقه آنهم از سیره اهلبیت علیهم السلام گرفته شده است. یک حرکت به ظاهر ساده و نمادین اما با دنیایی حرف ، عقبه ، اصالت ، ارادت و محبت به اهلبیت عصمت و طهارت (ع). Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313
پدرم گفت اگر خادم این خانه شوی... همه ی زندگی و آخرتت تضمین است #اباعبدالله @namazi_313 #مُبلغِ_مَجــٰازی
مُـبلِـغِ مَجـٰازے
❣﷽❣ 🌴 *#هفت_شهر_عشق* 🌴 🏴*همراه با کاروان از مدینه تا شام*🏴 #قسمت9⃣3⃣ امروز يكشنبه و پنجم محرّم است
❣﷽❣ 🌴 ** 🌴 🏴*همراه با کاروان از مدینه تا شام *🏴 ⃣4⃣ امام بعد از خواندن نامه در حقّ يزيدبن مسعود دعا مى كند و از خداوند براى او طلب خير مى كند.205 من نگاهى به صورت پيك بصره مى كنم. در صورت او ترديد را مى خوانم. آيا شما مى توانى حدس بزنى در درون او چه مى گذرد؟ او بين رفتن و ماندن متحيّر است؟ هزاران نفر به جنگ امام حسين(ع) آمده اند. آرى! او فهميده است كه ديگر فرصتى نيست تا به بصره برود و دوستانش را خبر كند. تا او به بصره برسد، اين نامردان امام حسين(ع) را شهيد خواهند كرد. آرى! ديگر خيلى دير است. راه ها بسته شده و حلقه محاصره هر لحظه تنگ تر مى شود. او مى داند كه اگر دوستانش هم از بصره حركت كنند، ديگر نمى توانند خودشان را به امام برسانند. او تصميم خود را مى گيرد و مى ماند. نگاه كن! او به سجده شكر رفته و خدا را شكر مى كند كه در ميان همه دوستانش، تنها او توفيق يافته كه پروانه امام حسين(ع) باشد.206 او از صحراى كربلا رو به بصره مى كند و با آنها سخن مى گويد: "دوستانم! عذر مرا بپذيريد و در انتظارم نمانيد. ديگر كار از كار گذشته است. اكنون امام، غريب و بى ياور در ميان هزاران نامرد گرفتار شده است. من نمى توانم غربت امام خود را ببينم. من مى مانم و جان خود را فداى او مى كنم". همسفرم! راستش را بخواهيد پيش از اين با خود گفتم كه كاش او به بصره مى رفت و براى امام نيروى كمكى مى آورد، امّا حالا متوجه شدم كه تصميم او بهترين تصميم بوده است. زيرا عمرسعد دستور داده اگر او خواست به سوى بصره حركت كند، تيربارانش كنند. در حال حاضر بهترين كار، ماندن در كربلا است. البته شيعيان بصره وقتى از آمدن فرستاده خود نا اميد شوند، مى فهمند كه حتماً حادثه اى پيش آمده است. بدين ترتيب، آنها لباس رزم مى پوشند و آماده حركت به سوى كربلا مى شوند. (گرچه آنها زمانى به كربلا خواهند رسيد كه ديگر امام حسين(ع) شهيد شده است ).207 * * * غروب دوشنبه، ششم محّرم است و يك لشكر چهار هزار نفرى ديگر به نيروهاى عمرسعد افزوده مى شود. آمار سپاه او به بيست هزار نفر رسيده است. صداى قهقهه و شادى آنها دل حَبيب بن مظاهر را به درد مى آورد.208 آخر، اى نامردان، به چه مى خنديد؟ نماز مى خوانيد و در نماز بر پيامبر و خاندان او درود مى فرستيد، ولى براى جنگ با فرزندِ دختر او، شمشير به دست گرفته ايد؟ نگاه كردن و غصّه خوردن، دردى را دوا نمى كند. بايد كارى كرد. ناگهان فكرى به ذهن حبيب مى رسد. او خودش از طايفه بنى اَسَد است و گروهى از اين طايفه در نزديكى كربلا منزل دارند. حبيب با آنها آشنا است و پيش از اين، گاهى با آنها رفت و آمد داشته است. در ديدارهاى قبلى، آنها به حبيب احترام زيادى مى گذاشتند و او را به عنوان شيخ و بزرگ قبيله خود مى شناختند. اكنون او مى خواهد پيش آنها برود و از آنها بخواهد تا به يارى امام حسين(ع) بيايند. حبيب به سوى خيمه امام حسين(ع) حركت مى كند و پيشنهاد خود را به امام مى گويد. امام با او موافقت مى كند و او بعد از تاريك شدن هوا به سوى طايفه بنى اَسَد مى رود.209 افراد بنى اَسَد باخبر مى شوند كه حبيب بن مظاهر مهمان آنها شده است. همه به استقبال او مى آيند، امّا تعجّب مى كنند كه چرا او در دل شب و تنها نزد آنها آمده است. حبيب صبر مى كند تا همه جمع شوند و آن گاه سخن مى گويد: "من از صحراى كربلا مى آيم. براى شما بهترين ارمغان ها را آورده ام. امام حسين(ع) به كربلا آمده و عمرسعد با هزاران سرباز، او را محاصره كرده است. من شما را به يارى فرزند پيامبر دعوت مى كنم.210 نمى دانم سخنان اين پيرمرد با اين جوانان چه كرد كه خون غيرت را در رگ هاى آنها به جوش آورد. زنان، شوهران خود را به يارى امام حسين(ع) تشويق مى كنند. در قبيله بنى اَسَد شور و غوغايى بر پا شده است. جوانى به نام بِشر جلو مى آيد و مى گويد: "من اوّلين كسى هستم كه جان خود را فداى امام حسين(ع) خواهم نمود".211 تمام مردان طايفه از پير و جوان ( كه تعدادشان نود نفر است )، شمشيرهايشان را برمى دارند و با خانواده خود خداحافظى مى كنند. نود مرد جنگجو! اشك در چشم همسرانشان حلقه زده است. كاش ما هم مى توانستيم بياييم و زينب(س) را يارى كنيم. در دل شب، ناگهان سوارى ديده مى شود كه به سوى بيابان مى تازد. خداى من او كيست؟ واى، او جاسوس عمرسعد است كه از كربلا تا اين جا همراه حبيب آمده و اكنون مى رود تا خبر آمدن طايفه بنى اَسَد را به عمرسعد بدهد و با تأسف او به موقع خود را به عمرسعد مى رساند. .... ✨🌺 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌺✨ جهت پیگیری به کانال در پیام رسان مراجعه نمائید.👇 http://eitaa.com/namazi_313 ❀🍃✿🍃❀🌴❤️🌴❀🍃✿🍃❀
🏴امروز سیزدهم محرم است، آیا می دانید این روز در کوفه چه اتفاقی افتاد؟ حضرت زینب و امام سجاد علیهماالسلام چه کردند؟   ⛺ کوفه زمان: سیزدهم محرم ۶۱ هجری قمری ۱. اسرای اهل بیت(ع) در مجلس ابن زیاد: پس از آن‌که اسرا و سرهای مقدس شهدای کربلا را در شهر کوفه گردانیدند، ابن زیاد در کاخ خود نشست و دستور داد سر مطهر امام حسین (ع) را در برابرش گذاشتند. آن‌گاه زنان و کودکان آن حضرت را به همراه حضرت زینب( س) و امام سجاد(ع)، در حالی که به طناب بسته بودند وارد مجلس کرده، در برابر تخت آن ملعون ایستاده نگه داشتند. وقتی حضرت زینب(س) در حالی که مندرس‌ترین لباس خود را به تن داشت و به صورت ناشناس وارد مجلس ابن زیاد شد زنان او را احاطه کردند. ابن زیاد پرسید: «این کیست که در آنجا با گروهی از زنان نشست؟» زینب(س) پاسخ نداد. عبیدالله برای بار دوم و سوم سخن خود را تکرار کرد . یکى از آن زنان جواب داد: «این زن زینب دختر فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) است.» ابن زیاد رو به زینب(س) کرده، گفت: «خدای را سپاس که شما را رسوا کرد و کشت و در آن چه که گفته بودید دروغ‌تان را آشکار ساخت» زینب(س) فرمود: «سپاس خداوندى را که ما را به وسیله پیغمبرش محمد(ص) گرامى داشت و ما را از پلیدی‌ها پاک کرد. فاسق است که رسوا می‌شود و نابکار است که دروغ می‌گوید و الحمدللَّه این شخص ما نیستیم، بلکه دیگری است.» عبیدالله گفت: «کار خدا را با برادرت و اهل بیت(ع) خود چگونه دیدی؟» زینب(س) فرمود: «من چیزی جز نیکی و شایستگی از جانب خداوند ندیدم. اینان گروهی بودند که خداوند شهادت را برایشان مقدر کرده بود و به سوی جایگاه ابدی خود شتافته و در آن آرمیده‌اند و خداوند و روز قیامت میان تو و آنان داوری خواهد کرد.» پسر زیاد از این سخنان به خشم آمد و گویی تصمیم بر قتل زینب(س) گرفته بود، عمرو بن حریث به عبیدالله گفت: «او زن است و زن را بر سخنانش ملامت نکنند.» پاسخ امام سجاد( ع) به ابن زیاد: پس ابن زیاد رو به علی بن الحسین(ع) کرد و گفت: این کیست؟ گفته شد: علی بن الحسین است. گفت: مگر علی بن الحسین را خدا نکشت؟ حضرت فرمود: برادری داشتم که نام او نیز علی بود، مردم او را کشتند. گفت: بلکه خدایش او را کشت. امام سجاد این آیه ۴٢ سوره زمر را تلاوت کرد:«خداوند جان ها را به هنگام مرگ می گیرد.» ابن زیاد در خشم شد و گفت: هنوز جرئت پاسخگویی به من را داری؟! این را ببرید و گردنش را بزنید. عمه اش زینب به او چسبید و گفت: ای پسر زیاد، تو که کسی برای من باقی نگذاشتی، اگر تصمیم کشتن این یکی را هم گرفته ای مرا نیز با او بکش. حضرت به عمه اش فرمود: عمه جان آرام باش تا من با او سخن بگویم، رو به آن ملعون کرده و فرمود: ای پسر زیاد، مرا از مرگ می ترسانی؟ مگر ندانستی که کشته شدن عادت ما و شهادت مایه سربلندی ماست. ۲. اسرای اهل بیت (ع) در زندان کوفه: پس از مجلس سوم ابن زیاد، اهل بیت (ع) را با غل و زنجیر وارد زندان کوفه کردند. ۳. خبر شهادت امام حسین (ع) در مدینه و شام: ابن زیاد به مدینه و شام، نامه نوشت و خبر شهادت امام حسین (ع) را منتشر ساخت. 📖منابع: ۱. آینه داران آفتاب۲. مدینة المعاجز۳. معالی السبطین۴. مقتل الحسین (ع) عبدالرزاق مقرم۵. مقتل ابی مخنف۶. اللهوف۷. بحارالانوار۸. آینه در کربلاست  Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313
ناموسِ منافقین،خائنان و دشمنان این خاک رو باید بدی دست داعش و گروه های تروریستی، بعد به مَردای نفهمشون بگی: حالا برو با تروریستا با زبان مذاکره صلح کن!😊 خشن و جنگ طلب نباش😂 #امنیت_اتفاقی_نیست Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313 #مُـبـلغ_مجازی