eitaa logo
مُـبلِـغِ مَجـٰازے
475 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
138 فایل
بصیرتی، تربیتی، فرهنگی،مذهبی،تاریخی و سیاسی
مشاهده در ایتا
دانلود
مُـبلِـغِ مَجـٰازے
#گام_به_گام_باکاروان_حسینی #گزارشگر_قافله 🏴امروز اول ماه صفر است. آیا می دانید در چنین روزی، کاروان
🏴دوم صفر سال ۶١ هجری قمری ⛺️منزلگاه شهر شام اسرای كربلا را پس از ورود به شام در پله كان مسجد (محلی كه توقف گاه اسیران بود) نگه داشتند، پیرمردی از اهل شام نزد اسرا آمد و گفت: حمد، خدا را كه شما را كشت و نابود كرد و آشوب را خاموش كرد... چون سخنش تمام شد، امام سجاد(ع) به او فرمود: آیا قرآن خدا را خوانده‌ای؟ گفت: آری فرمود: این آیه را خوانده‌ای: «قل لا اسئلكم علیه اجراً الا المودةَ فی القربی» «بگو من بر اجر رسالتم چیزی از شما جز مودت و دوستی با اهل بیتم و خویشانم نمی‌خواهم»؟ گفت: آری. فرمود: ما خویشان پیامبریم... سپس حضرت فرمود: این آیه را خوانده‌ای: «انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا» «خداوند می‌خواهد رجس و پلیدی را از شما اهل بیت دور سازد و شما را پاكیزه گرداند»؟ گفت: بله خوانده‌ام. حضرت فرمود: اهل بیت ما هستیم. بعد از سخنان امام، مرد شامی سخت متاثر شد و دستانش را به سوی آسمان بلند كرد و گفت: خدایا من از دشمنان آل محمد و كشندگان آنان بیزاری می‌جویم. 📖منابع: ۱. معجم البلدان ۲. مدینة المعاجز۳. معالی السبطین۴. مقتل الحسین (ع) عبدالرزاق مقرم۵. مقتل ابی مخفف ۶. اللهوف  ۷. بحارالانوار  ۸. الارشاد ۹. آینه در کربلاست ۱۰. کامل بهایی Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مُـبلِـغِ مَجـٰازے
❣﷽❣ 🌴* #هفت_شهر_عشق* 🌴 🏴*همراه با کاروان از مدینه تا شام *🏴 #قسمت3⃣5⃣ هر كدام به زبانى خاص، وفادار
❣﷽❣ 🌴* * 🌴 🏴*همراه با کاروان از مدینه تا شام *🏴 ⃣5⃣ كار به خوبى پيش مى رود و سرانجام سه طرف اردوگاه، خندق حفر مى شود. امام از چند روز قبل دستور داده بود تا مقدار زيادى هيزم از بيابان جمع شود. اكنون دستور مى دهد تا هيزم ها را داخل خندق بريزند. با آماده شدن خندق يك مانع طبيعى در مقابل هجوم دشمن ساخته شده و امام از اجراى اين طرح خشنود است. امام به ياران خود مى گويد: "فردا صبح وقتى كه جنگ آغاز شود، دشمن تلاش مى كند كه ما را از چهار طرف مورد حمله قرار دهد، آن هنگام اين چوب ها را آتش خواهيم زد و براى همين دشمن فقط از روبرو مى تواند به جنگ ما بيايد".296 حالا مى فهمم كه امام از اين طرح چه منظورى دارد. برنامه بعدى، آماده شدن براى شهادت است. امام از ياران خود مى خواهد عطر بزنند و خود را براى شهادت آماده كنند.297 فردا روز ملاقات با خداست. بايد معطّر و آراسته و زيبا به ديدار خدا رفت. * * * نگاه كن! امشب، برير، چقدر شاداب است! او زبان به شوخى باز كرده است. همه شگفت زده مى شوند. هيچ كس بُريَر را اين چنين شاداب نديده است. چرا، امشب شورِ جوانى دارد؟ چرا از لبخند و شوخى لب فرو نمى بندد؟ او نگاهى به دوست خود عبد الرّحمان مى كند و مى گويد: "فردا، جوان و زيبا، در آغوش حُور بهشتى خواهى بود". آرى، زلف حوران بهشتى در دست تو خواهد بود. از شراب پاك بهشتى، سرمست خواهى شد. البته تو خود مى دانى كه وصال پيامبر و حضرت على(ع) براى او از همه چيز دلنشين تر است! عبد الرحمان با تعجّب به بُرَير نگاه مى كند: ــ بُرَير، هيچ گاه تو را چنين شوخ و شاداب نديده ام. همواره چنان با وقار بودى كه هيچ كس جرأت شوخى با تو را نداشت. ولى اكنون... ــ راست مى گويى، من و شوخى اين چنينى! امّا امشب، شب شادى و سرور است. به خدا قسم، ما ديگر فاصله اى با بهشت نداريم. فردا روز وصال است و بهشت در انتظار ما است. از همه مهمتر، فردا روز ديدار پيامبر است، آيا اين شادى ندارد؟ عبد الرحمان مى خندد و بُرَير را در آغوش مى گيرد. آرى اكنون هنگامه شادمانى است. اگر چه در عمق اين لحظات شاد، امّا كوتاه غصه تنهايى حسين(ع) و تشنگى فرزندانش موج مى زند.298 نافِع بن هلال از خيمه بيرون مى آيد، او مى خواهد قدرى قدم بزند. ناگهان در دل شب، سايه اى به چشمش مى آيد. خدايا، او كيست؟ نكند دشمن است و قصد شومى دارد. نافع شمشير مى كشد و آهسته آهسته نزديك مى شود. چه مى بينم؟ در زير نور ماه، چقدر آشنا به چشم مى آيد: ــ كيستى اى مرد و چه مى كنى؟ ــ نافع، من هستم، حسين! ــ مولاى من، فدايت شوم. در دل اين تاريكى كجا مى رويد. نكند دشمن به شما آسيبى برساند. ــ آمده ام تا ميدان نبرد را بررسى كنم و ببينم كه فردا دشمن از كجا حمله خواهد كرد. آرى! امام حسين(ع) مى خواهد براى فردا برنامه ريزى كند و نيروهاى خود را آرايش نظامى بدهد. بايد از ميدان رزم باخبر باشد. نافع همراه امام مى رود و كارِ شناسايى ميدان رزم، انجام مى شود. اكنون وقت آن است كه به سوى خيمه ها بازگردند. امام حسين(ع) دست نافع را مى گيرد و به او مى فرمايد: ــ فردا روزى است كه همه ياران من كشته خواهند شد. ــ راست مى گويى. فردا وعده خدا فرا مى رسد. ــ اكنون شب است و تاريكى و جز من و تو هيچ كس اين جا نيست. آنجا را نگاه كن! نقطه كور ميدان است، هر كس از اين جا برود هيچ كس او را نمى بيند; اينك بيا و جان خود را نجات بده، من بيعت خود را از تو برداشتم، برو. عرق سردى بر پيشانى نافع مى نشيند و اندوهى غريب به دلش چنگ مى زند. پاهايش سست مى شود و روى زمين مى افتد. ناگهان صداى گريه اش سكوت شب را مى شكند. ــ چرا گريه مى كنى. فرصت را غنيمت بشمار و جان خود را نجات بده. ــ اى فرزند پيامبر! به رفتنم مى خوانى؟ من كجا بروم؟ تا جانم را فدايت نكنم، هرگز از تو جدا نخواهم شد. شهادت در راه تو افتخارى است بزرگ.299 امام دست بر سر نافع مى كشد و او را از زمين بلند مى كند و با هم به سوى خيمه ها مى روند. آنها به خيمه زينب(س) مى رسند. امام وارد خيمه خواهر مى شود و نافع كنار خيمه منتظر امام مى ماند. صدایی به گوش نافع می رسد که دلش را به درد می آورد. این زینب (س) است که با برادر سخن می گوید:" برادر ! نکند فردا' یارانت تو را تنها بگڌارند؟؛ نافع تاب نمی اورد و اشک در چشم های او حلقه می زند.عجب!عمه سادات در اضطراب است. چنین شتابان کجا می روی ؟ صبر کن من هم می خواهم با تو بیایم. آنجا ؛ خیمه حبیب بن مظاهر'بزرگ این قوم است . ... ✨🌺الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌺✨ جهت پیگیری به کانال در مراجعه نمائید.👇 http://eitaa.com/namazi_313 ❀🍃✿🍃❀🌴❤️🌴❀🍃✿🍃❀
🗓سالروز شهادت دلخراش 🏳امامزاده‌انقلابی، زیدبن‌علی 💠رهبرانقلاب: از گناهان بزرگ مورخان،نویسندگان و گویندگان تاریخ آل‌محمد، خیانت به این گوهر درخشان اهلبیت یعنی زیدبن‌علی است،شهیدی که ائمه معصومین از او تمجیدکرده و برمظلومیتش گریستند درحالیکه خیلی از شما اسمش راهم نشنیده‌اید! ۵۱/۱/۲۵ ⚠️توجه؛ 📓جهت مطالعه بیشتر مراجعه شودبه کتاب زیر وگفتار نهم کتاب همرزمان حسین! ⬇️نسخهpdf Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313
1_29873670.pdf
2.15M
شخصیت و قیام زیدبن عݪے
✨﷽‌✨ 🔰پيامبراكرم (صلّي الله عليه و آله و سلم) مي‌فرمايند: الصّدقه على وجهها و اصطناع المعروف و برّ الوالدين و صله الرّحم تحوّل الشّقاء سعاده و تزيد في العمر و تقي مصارع السّوء 💬صدقه به موقع 💬و نيكوكارى 💬و نيكى به پدر و مادر 💬و پيوستگى خويشاوند 🌸بدبختى را به خوشبختى مبدل كند 🌸و عمر را افزايش دهد 🌸و از مرگ هاى بد جلوگيرى كند. 📚نهج الفصاحه ☑ @namazi_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴سوم صفر سال ۶١ هجری قمری ⛺️منزلگاه شهر شام تقریبا در این روز اسراي اهل بیت را در حالي كه به ريسمان بسته شده بودند، به مجلس يزيد وارد كردند، وقتي بدان حال در پيش روي يزيد ايستادند، سر امام حسین علیه السلام را در برابر يزيد مي‌گذارند و اين صحنه از سوزناك‌ترين صحنه‌هايي است كه براي امام سجاد و خانم زینب علیهما السلام اتفاق مي‌افتد. چرا كه يزيد ملعون بر سر امام توهين كرده و شماتت مي‌كند و با گفتن اشعاري خود را پيروز ميدان مي‌داند و به مردم اجازه حضور مي‌دهد و در آن مجلس به لب‌هاي مقدس امام جلوي چشم اسرا خيزران مي‌زند. گويا در اين مجلس است كه يك مرد شامي به خود اجازه مي‌دهد و اين جسارت بزرگ را مي‌كند. دختر امام حسين به نام فاطمه را از يزيد به كنيزي مي‌خواهد اما با پاسخ تند دختر امام و خانم زينب روبرو می‌شود. بعد از گفتگوئي ميان حضرت زينب و يزيد، خانم زينب خطبه‌اي در مجلس يزيد ايراد مي‌كنند و شجاعانه به اعمال پليد يزيد اشاره مي‌كند و يزيد را در مجلس خود رسوا و خار مي‌كند. آن حضرت بدون اینکه اعتنایی به هیبت و پادشاهی یزید داشته باشد و یا توجهی به شکوه و سلطنتش نماید درحالی‌که جبروت پادشاهی و پیروزی خیالی او را به سخره می‌گیرد و در مرحله نخست ریشه افکار فاسد او را مورد هدف قرار می‌دهد. حضرت زینب (س) تعریفی دیگر از عزت و کرامت را ارائه می‌دهد و تصویری متفاوت را از ذلت و حقارت به نمایش می‌گذارد و با ویران نمودن بنیان‌ها افکار مادی یزید که بر پرتگاه آتش نهاده شده بود، زمینه را برای ایجاد بنیانی بر اساس تقوا و ارزش‌های اسلامی آماده می‌سازد. زینب (س) با سخنانش دمشق را به‌شدت منقلب کرد. او نگذاشت یزید شهد پیروزی را بچشد و آنچه را که یزید، مایه شیرینی کام خود می‌دانست، در دهانش تلخ‌تر از زهر ساخت. زینب (س) در سخنانی کوتاه به مجلسیان فهماند که چه کسی بر آنان حکومت می‌کند و به نام که حکومت می‌کند و اینان که زنجیر بر گردن نهاده و پیش تخت او ایستاده‌اند، چه کسانی هستند. 📖منابع: ۱. معجم البلدان ۲. مدینة المعاجز۳. معالی السبطین۴. مقتل الحسین (ع) عبدالرزاق مقرم۵. مقتل ابی مخفف ۶. اللهوف  ۷. بحارالانوار  ۸. الارشاد ۹. آینه در کربلاست ۱۰. کامل بهایی Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313
مُـبلِـغِ مَجـٰازے
❣﷽❣ 🌴* #هفت_شهر_عشق* 🌴 🏴*همراه با کاروان از مدینه تا شام *🏴 #قسمت4⃣5⃣ كار به خوبى پيش مى رود و سر
❣﷽❣ 🌴* * 🌴 🏴*همراه با کاروان از مدینه تا شام *🏴 5⃣5⃣ چنين شتابان كجا مى روى؟ صبر كن من هم مى خواهم با تو بيايم. آنجا، خيمه حبيب بن مظاهر، بزرگ اين قوم است. نافع وارد خيمه مى شود. حبيب در گوشه خيمه مشغول خواندن قرآن است. نافع، سلام مى كند و مى گويد: "اى حبيب! برخيز! دختر على نگران فرداست؟ برخيز بايد به او آرامش و اعتماد بدهيم، برخيز حبيب!". حبيب از جا برمى خيزد و با شتاب به خيمه دوستانش مى رود. همه را خبر مى دهد و از آنها مى خواهد تا شمشيرهاى خود را بردارند و بيايند. مى خواهى چه كنى اى حبيب؟ همه در صف هاى منظم دور حبيب جمع شده اند. به سوى خيمه زينب(س)مى رويم. ايشان و همه زنانى كه در خيمه ها بودند، متوجّه مى شوند كه خبرى شده است. آنها سراسيمه از خيمه ها بيرون مى آيند. ياران حسين(ع) به صف ايستاده اند: ــ سلام، اى دختر على! سلام اى يادگار فاطمه! نگاه كن، شمشيرهايمان در دستانمان است. ما همگى قسم خورده ايم كه آنها را بر زمين نگذاريم و با دشمن شما مبارزه كنيم. ــ اى جوانمردان! فردا از حريم دختران پيامبر دفاع كنيد. همه ياران با شنيدن سخن حبيب اشك مى ريزند.300 قلب زينب(ع) آرام شده و به وفادارى شما يقين كرده است. اكنون به سوى خيمه هاى خود باز گرديد! ديگر چيزى تا اذان صبح نمانده است. كم كم شب عاشورا به پايان نزديك مى شود. آنجا را نگاه كن! سياهى هايى را مى بينم كه به سوى خيمه ها مى آيند. خدايا، آنها كيستند؟ ــ ما آمده ايم تا حسينى شويم. آيا امام ما را قبول مى كند؟ ما تاكنون در سپاه ظلمت بوديم و اكنون توبه كرده ايم و مى خواهيم در سپاه روشنى قرار بگيريم. ما از سر شب تا حالا به خواب نرفته ايم. دنبال فرصت مناسبى بوديم تا بتوانيم خود را به شما برسانيم. زيرا عمرسعد نگهبانان زيادى را در ميان سپاه خود قرار داده است تا مبادا كسى به شما بپيوندد.301 ــ خوش آمديد! امام با لبخند دلنشينى از آنها استقبال مى كند.302 خوشا به حالتان كه در آخرين لحظه ها، به اردوگاه سعادت پيوستيد. اين توبه كنندگان در ساعت هاى پايانى شب و قبل از آنكه هوا كاملا روشن شود به اردوگاه امام مى پيوندند. هر كدام از آنها كه مى آيند، قلب زينب(س) را شاد مى كنند. بعضى از آنها نيز، از كسانى هستند كه براى گرفتن جايزه به جنگ آمده بودند، امّا يكباره دلشان منقلب شد و حسينى شدند. و به راستى كه هيچ چيز، بهتر از عاقبت به خيرى نيست. اين شيشه سبز چيست كه در دست آن فرشته است؟ براى چه او به زمين آمده است؟ او آمده تا خون سرخ حسين(ع) را در اين شيشه سبز قرار دهد. امام حسين(ع) مهمان جدّش رسول خدا(صلى الله عليه وآله) است. اين پيامبر است كه با حسينش سخن مى گويد: "فرزندم! تو شهيد آل محمّد هستى! تمام اهل آسمان منتظر آمدن تواند و تو به زودى كنار من خواهى بود. پس به سوى من بشتاب كه چشم انتظار توام".303 آن فرشته مأمور است تا خون مظلوم و پاك تو را به آسمان ببرد.304 چرا كه خون تو، خون خداست. تو ثارالله هستى! امام از اين خواب شيرين بيدار مى شود. او بار ديگر آغوش گرم پيامبر را در خواب احساس مى كند. امروز دشمنان مى خواهند اسلام را نابود كنند، امّا تو با قيام خود دين جدّت را پاس مى دارى. تو با خون خود اسلام را زنده مى كنى و اگر حماسه سرخ تو نباشد، اثرى از اسلام باقى نخواهد ماند. خون سرخ تو، رمز بقاى اسلام است. آرى! تو خون خدايى! السلام عليك يا ثارالله! الله اكبر، الله اكبر! صداى اذان صبح در دشت كربلا طنين انداز مى شود. امام حسين(ع) همراه ياران خود به نماز مى ايستد. نماز تمام مى شود و امام دست به دعا برمى دارد: "خدايا! تو پناه من هستى و من در سختى ها به يارى تو دل خوش دارم. همه خوبى ها و زيبايى ها از آن توست و تو آرزوى بزرگ من هستى".305 سپس ايشان برمى خيزد و رو به ياران خود مى گويد: "ياران خوبم! آگاه باشيد كه شهادت نزديك است. شكيبا باشيد و صبور، كه وعده خداوند نزديك است. ياران من! به زودى از رنج و اندوه دنيا آسوده شده و به بهشت جاودان رهسپار مى شويد". همه ياران يك صدا مى گويند: "ما همه آماده ايم تا جان خود را فداى شما نماييم".306 با اشاره امام، همه برمى خيزند و آماده مى شوند. امام نيروهاى خود را به سه دسته تقسيم مى كند. دسته راست، دسته چپ و دسته ميانه. زُهير فرمانده دسته راست و حَبيب بن مظاهر فرمانده دسته چپ لشكر مى شوند و خود حضرت نيز، در قلب لشكر قرار مى گيرد.307 پروانه ها آماده اند تا جان خود را فداى شمع وجود امام حسين(ع) كنند. امام پرچم لشكر را به دست برادرش عبّاس مى دهد. او امروز علمدار دشت كربلاست.308 امام، اكنون دستور مى دهد تا هيزم هاى داخل خندق را آتش بزنند.309 ... ✨🌺الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌺✨ http://eitaa.com/namazi_313 ✿🍃❀🌴❤️🌴❀🍃✿
🗓سالروزتصویب قرارداد برجام 🏴توسط مجلس شورای اسلامی 💠رهبرمعظم انقلاب مامسئله نفوذ راقبل و بعداز برجام مطرح کردیم؛ این خیلی مسئله مهم و عجیبى است،کسانی که در مسائل گوناگون دسترسی به اطّلاعات دارند خوب میدانندکه چه دامی برای کشور گسترده‌اندبرای نفوذ کردن درتصمیم ملت ایران،عنصر نفوذی به شکلی وارد مجلس شورای اسلامی یا در ارکان دیگر نفوذبکند نظام فرومیریزد! ۹۴/۱۰/۱۴ ⬇️نسخهpdf Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313