زندگی مثل نقاشی کردنه،
خطوط رو با امید بکشیم،
اشتباهات رو با آرامش پاک و قلم مو رو در صبر غوطه ور کنیم و با عشق، زندگی رو رنگ بزنیم.
🪶 #مُبلغ_مجازی
🆔 @eitaa.com/namazi_ir
🌼 #حدیث_روز
🦋امام على عليه السلام:
الغَفلَةُ أضَرُّ الأَعداءِ
غفلت، زيانبارترين دشمن است.
📚غررالحكم حدیث۴۷۲
🪶 #مُبلغ_مجازی
🆔 eitaa.com/namazi_ir
گمان نکن که فقط عاشورائیان را به آن بلا آزمودهاند
صحرای بلا به وسعت همه تاریخ است
🌷#شهید_آوینی
🪶 #مُبلغ_مجازی
🆔 @namazi_ir
🧡 وقتی الگو زینب است.
📝 حضرت آیتالله خامنهای: «اگر الگوی زن، زینب و فاطمهی زهرا سلامالله علیها باشند، کارش عبارت است از فهم درست، هوشیاری در درک موقعیتها و انتخاب بهترین کارها؛ ولو با فداکاری و ایستادن پای همه چیز.» ۷۰/۰۸/۲۲
🌷 ولادت #حضرت_زینب (س) و #روز_پرستار مبارک باد.
🪶 #مُبلغ_مجازی
🆔 eitaa.com/namazi_ir
☑️تصویری از تظاهرات خانوادههای زندانیان صهیونیست در مقابل دفتر نخستوزیر رژیم صهیونیستی و مطالبه آزادی اعضای خانوادهشان
🇯🇴 #طوفان_الاقصی
🪶 #مُبلغ_مجازی
🆔 eitaa.com/namazi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 مکث
میان واقعیت تاحقیقت
چرا باید ازفلسطین در برابر صهیونیست باید حمایت کرد.
🔰مکرر دیدیم که زنان بزرگواری زینب گونه فریاد میزنند که فرزندان خود را از دست داده و مفتخرند به این امر؛ و میدانند آنچه به دست آوردهاند بالاتر از جنات نعیم است، چه رسد به متاع ناچیز دنیا.
📅 امام خمینی(ره) | ۲۶ بهمن ۱۳۶۱
🌺 ولادت با سعادت حضرت زینب کبری(س) و روز پرستار مبارک
🪶 #مُبلغ_مجازی
🆔 eitaa.com/namazi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 #ریل | روایت جدید رهبر انقلاب درباره تنظیم شجرهنامه ایشان توسط علامه طباطبائی
💻 Farsi.Khamenei.ir
🌼 #حدیث_ناب
🦋امام على عليه السلام:
بِدَوامِ ذِكرِ اللّهِ تَنجابُ الغَفلَةُ
با مداومت بر ياد خداست كه غفلت، زدوده مى شود
📚غررالحكم حدیث۴۲۶۹
🌼 #حدیث_روز
🪶 #مُبلغ_مجازی
🆔 eitaa.com/namazi_ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 #ریل | عصبی از شکست
✏️ رهبر انقلاب: الان رژیم صهیونیستی بشدّت عصبی است، ناراحت است، لذا دارد این جنایات را انجام میدهد؛ بیمارستان را میزند، مریض را میزند، کودک را میزند، زن را میزند، چون شکست خورده... ۱۴۰۲/۰۸/۲۸
💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از ریحانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧡 ویژه میلاد حضرت زینب سلام الله علیها و #روز_پرستار
🎙 بشنوید | زخمهای ناشناخته
📖 بیان خاطرات متفاوت و خواندنی از رشادتها و دلسوزیهای بانوان پرستار در دوران جنگ در جبهههای غرب و جنوب در گفتگوی رسانه ریحانه با خانم شمسی سبحانی از پرستاران دفاع مقدس
👈 فروردین ۶۳ بود. عید گذشته بود و خواهران پرستار بعضیها مدتی بود که خانواده را ندیده بودند و بعضی تازه اعزام شده بودند. ما باید در کنار رسیدگی به مجروحها، مادرانه هوای پرستاران را هم نگه میداشتیم. یک روزی گفتیم یک اتوبوس بگذارند تا خواهران را ببریم شهر اهواز، هوایی بخورند و از بازار خریدی چیزی دارند انجام بدهند. وقتی به بیمارستان برگشتیم، چشمتان روز بد نبیند. دیدیم تمام محوطهی بیمارستان پر از مجروح است آن هم نه زخمیهای عادی، شیمیایی. آنجا ما با یک معضلی روبرو شده بودیم که اصلاً هیچ کس مشابهش را ندیده بود و نحوهی درمان و مراوده با آن نوع جانبازی را بلد نبود از طرف دیگر به ما گفته بودند که این زخم ها مسری است و شما از طریق شیمیاییها آلوده میشوید. آنجا بیمارستان مثل بیمارستان اقدسیه، طبقه بالا و پایین داشت. باید مجروح را میبردیم بالا، میآوردیم پایین. از آنجایی که پرستار مرد نداشتیم، دیگر همه کارها را خودمان میکردیم. یکی از شیمیاییها جوان ۱۸-۱۹ سالهی قد بلندی بنام مصطفی بود که سه نوع گاز به او اصابت کرده بود گاز تاولزا، گاز تخریب اعصاب و یک گاز دیگر. تمام بدنش تاول زده بود. این تاولها مثل قارچ در جاهای مرطوب رشد میکنند. زیر بغل، زیر گلو، داخل بینی و گوش و کشالههای ران...
❤️ @khamenei_reyhaneh
هدایت شده از ریحانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ ویژه میلاد حضرت زینب سلام الله علیها و #روز_پرستار
🎙 بشنوید | معروف ماندگار
📗بیان خاطرات متفاوت و خواندنی از رشادتها و دلسوزیهای بانوان پرستار در دوران جنگ در جبهههای غرب و جنوب در گفتگوی رسانه ریحانه با خانم شمسی سبحانی از پرستاران دفاع مقدس
👈 یک بار یک پسر نحیف بسیجی از سپاه اصفهان را به بیمارستان آورده بودند. نامش علی باقری بود و شدت ترکشها حسابی درب و داغانش کرده بود. وقتی از اتاق عمل بیرون آمد، در سالنهای بزرگی که با مهتابیهای زیادی، روشن شده بود و به عنوان بخش عمومی بیمارستان استفاده میشد، بستری شد. سالن آنقدر روشن بود که مثلاً چهار صبح حس میکردی وسط روز است. علی را که آوردند، بالای سرش بودم و پنج دقیقه به پنج دقیقه علائم حیاتیش مثل فشار خون، نبض، تنفسش را کنترل میکردم. سه، چهار تا سرم خون و دارو به او وصل بود و رزمندهها میآمدند آنجا تن به تن خون میدادند. او یکی از کلیههایش را به طور کامل از دست داده بود و کلیهی دیگرش هم آسیب دیده بود. به همین خاطر، اورهاش دفع نمیشد و او را بیقرار میکرد. برای اینکه صدایش در نیاید، از درد زبانش را میجوید آنقدر که با گوشهی ملحفه کف و خون را از دهانش پاک میکردیم. نیمه شب بود که یک دفعه دیدم با آن حال انگار میخواهد بلند شود. گفتم برادر علی چرا میخواهی بلند شوی؟ گفت: دیر است نماز من قضا شد. گفتم: نه، هنوز اینجا اذان نشده. گفت: نه، اینجا خیلی روشن است، روز شده. دغدغهاش برای نماز در آن حال بسیار من را به فکر فرو برد...
❤️ @khamenei_reyhaneh