eitaa logo
کانال رسمی امام جمعه خورزوق
271 دنبال‌کننده
9هزار عکس
734 ویدیو
69 فایل
🙏از همراهی شما سپاسگزارم 💢در این کانال احکام شرعی، سخنرانی های کوتاه امام جمعه و فعالیتهای فرهنگی دفتر امام جمعه خورزوق استان اصفهان انعکاس داده میشود ارتباط با مدیر https://eitaa.com/emamjomekhorzuq
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از رسول حق شناس
✨﷽✨ 💠آیت الله جوادی آملی: ⚠️راه نجات از شیطان ♦️هنگامی كه شیطان به خداوند گفت: من از چهار طرف (جلو، پشت، راست و چپ) انسان را گرفتار و گمراه میكنم. 🔸فرشتگان پرسیدند: شیطان از چهار سمت بر انسان مسلّط است، پس چگونه انسان نجات مییابد؟ ♦️خداوند فرمود: راه بالا و پایین باز است؛ راه بالا نیایش و راه پایین سجده و بر خاك افتادن است. 🔸بنابراین، كسی كه دستی به سوی خدا بلند كند یا سری بر آستان او بساید میتواند شیطان را طرد كند. 📚تفسیر موضوعی قرآن،مراحل اخلاق در قرآن، ج 11، ص 108 https://eitaa.com/namazjoe_khorzuq
هدایت شده از رسول حق شناس
💠 امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند: ✨ استغفار درجه والا مقامان است و داراى شش معنا است: 1️⃣ پشیمانى از آنچه گذشت 2️⃣ تصمیم به عدم بازگشت 3️⃣ پرداختن حقوق مردم چنان که خدا را پاک دیدار کنى که چیزى بر عهده تو نباشد 4️⃣ تمام واجب هاى ضایع ساخته را به جا آورى 5️⃣ گوشتى که از حرام بر اندامت روییده، با اندوه فراوان آب کنى، چنان که پوست به استخوان چسبیده و گوشت تازه بروید 6️⃣ رنج طاعت را به تن بچشانى چنان که شیرینى گناه را به او چشانده بودى، پس آن گاه بگویى، استغفراللَّه 📚 نهج البلاغه، حکمت 417 https://eitaa.com/namazjoe_khorzuq
هدایت شده از رسول حق شناس
‼️بدگویی از مؤمن برای شخص مطلع 🔷س 1981: به معنای بیان نزد کسی که او نیز از آن عیب مطلع است، حرام است؟ ✅ج: اگر به گونه ای باشد که محسوب شود یا موجب انتشار آن در میان کسانی که از عیب اطلاع ندارند شود، جایز نیست. 🆔 @namazjoe_khorzuq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از امیر علی .
مشاوره رایگان باحضور وكيل دادگستری خانم كيساری فردا ساعت 11 صبح در نمازجمعه خورزوق برگزار ميگردد ، به افرادی كه مشكل حقوقی دارند اطلاع رسانی شود تارايگان مشاوره شوند. پايگاه بسيج ال طاها حوزه بسيج حضرت زهرا (س)
‼️خشک شدن رطوبت وضو 🔷س 1985: اگر موقع مسح پا، برای مسح، رطوبتی در کف دست نمانده باشد، آیا می توان دست را با آب تر کرد و مسح پا را کشید؟ ✅ج: فقط می توان دست را با رطوبتی که در ریش یا ابرو باقی مانده است، تر کرد و مسح کشید. 📕منبع: leader.ir @namazjoe_khorzuq
✨﷽✨ 💠داستان کوتاه و پندآموز💠 ✍️زن زیبایی به عقد مرد زاهد و مومنی در آمد.مرد بسیار قانع بود و زن تحمل این همه ساده زیستی را نداشت. روزی تاب و توان زن به سر رسید و با عصبانیت رو به مرد گفت: حالا که به خواسته های من توجه نمی کنی، خود به کوچه و برزن می روم تا همگان بدانند که تو چه زنی داری و چگونه به او بی توجهی می کنی، من زر و زیور می خواهم! مرد در خانه را باز کرد و روبه زن می گوید: برو هرجادلت می خواهد!زن با نا باوری از خانه خارج شد، زیبا و زیبنده!غروب به خانه آمد .مرد خندان گفت: خوب! شهر چه طور بود؟ رفتی؟ گشتی؟ چه سود که هیچ مردی تو را نگاه نکرد .زن متعجب گفت: تو از کجا می دانی؟ مرد جواب داد: و نیز می دانم در کوچه پسرکی چادرت را کشید!زن باز هم متعجب گفت : مگر مرا تعقیب کرده بودی؟مرد به چشمان زن نگاه کرد و گفت: تمام عمر سعی بر این داشتم تا به ناموس مردم نگاه نیاندازم، مگر یکبار که در کودکی چادر زنی را کشیدم! هرکه باشد نظرش در پی ناموس کسان ... پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسان @namazjoe_khorzuq
🔹هرچه زمان میگذرد مردم افسرده تر میشوند....این خاصیٺ دل بستن به «زمانه» اسٺ 🔹خوشا بحال ڪسیڪه به جای «زمان» به 🍃صاحب الزمان 🍃 دل می بندد.. 🌙•°اللهم عجل لولیک الفرج @namazjoe_khorzuq
یک صلوات تبدیل به چنان نوری در عالم برزخ برای مردگان می شود که آنها را از گرفتاریهای آن عالم نجات میدهد. تا می توانید برای اموات خود صلوات بفرستید که چشم انتظارند. 👈 @namazjoe_khorzuq
آنگاه ڪــه براے دیدار " #حضرت_یار" با سر شتاب ڪنے مےشود همیـن... سر بہ راه عشق دادن ڪـــارمستان خــــداست🌷 @namazjoe_khorzuq
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ با کدام غسل می‌توان نماز خواند... نظر همه مراجع ╭─═ঊঈ🔻🔻ঊঈ═─╮ @namazjoe_khorzuq عضویت ╰─═ঊঈ🔺🔺ঊঈ═─╯
🌸🍃 🍃 🔹آیت الله شبیری زنجانی: مرتاضی از هند به قم آمده بود و ادعاهای عجیبی داشت. از جمله اینکه می گفت می توانم انسان ها را با نیروی روحم از زمین بلند کنم و راست می گفت چون تعدادی از مردم را بلند کرده بود. روزی در مجمع ما آمد. دوستم سید موسی صدر - بعدها : امام موسی صدر- گفت: اگر می توانی مرا از زمین بلند کن. مرتاض گفت درون آن سینی بنشین. ما با خود فکر کردیم سید موسی حالا وردی ذکری چیزی می گوید و جادوگری این مرتاض را باطل می کند. اما مرتاض کمی تلاش کرد و آقا موسی را با سینی حدود یک متر به هوا برد. وقتی قضیه تمام شد ما سید موسی صدر را سرزنش کردیم که این چه کاری بود کردی؟ چرا آبروی ماها را بردی. سید گفت: می خواستم طلسمش را بشکنم. ولی هر چه تلاش کردم گویی مرا بسته بودند و نمی توانستم از روی سینی به زمین بپرم.  🔸مرتاض را نزد استاد خود علامه طباطبایی بردیم. ما نگران بودیم که آبرویمان نرود و به استادمان گفتیم که این مرتاض از هند آمده و کارهای خارق العاده می کند و برخی نمونه هایش را هم ما دیده ایم. علامه فرمود: مثلا چه کارهایی؟ گفتیم مثلا انسان را روی هوا بلند می کند. هیچ تعجبی در علامه بر انگیخته نشد و فرمودند خب نشان دهد. مرتاض گفت: به ایشان بگویید می خواهد تا ایشان را بلند کنم؟ وقتی به علامه گفتیم ایشان فرمود انجام دهد. من همینطور که مشغول نوشتن بودم به نوشتنم ادامه می دهم و او کار خودش را بکند ... 🔹مرتاض مقداری دم و دستگاهش را در آورد و اورادی خواند و مدتی کارهایش طول کشید. علامه هم کماکان سرش روی کاغذ بود و کنار دیوار نشسته بود و مشغول نوشتن . مدتی گذشت یک دفعه علامه سر خود را بالا آورد و نگاهی به مرتاض کرد و دوباره سرش را پایین انداخته و مشغول نوشتن شد. مرتاض در هم شد اما دوباره ادامه داد. اوراد و اذکاری می خواند که ما نمی فهمیدیم و اداها و اطواری هم در می آورد. مدتی گذشت دوباره علامه سرش را لحظه ای بالا آورده و نظری به چشمان مرتاض انداخت و دوباره مشغول نوشتن شد. 🔸مرتاض که آثار ناراحتی در چهره اش موج می زد و عصبی هم شده بود که نتوانسته بود علامه را از زمین بلند کند باز هم ادامه داد و این بار کارهایش بیشتر طول کشید. علامه در مرحله سوم نگاهش را به او دوخت و اندکی طول داد. مرتاض پا شد و وسایل خود را جمع کرد و با سراسیمه گی و التهاب بیرون رفت . برخی از ماها پی اش رفتیم و از وی پرسیدیم چه شد؟ نتوانستی؟ با عصبانیت گفت من تمام نیرو و توان خود را بکار گرفتم تا روح وی را تسخیر کنم و بعد او را از زمین بلند کنم ونهایتا ایشان نگاهی به من کردند و تمام اورادم باطل شد و کارهایم نقش بر آب . به علاوه نفوذ نگاهشان جوری بود که کم مانده بود قبض روح شوم. مثل اینکه کسی گلوی مرا گرفته و کم مانده بود خفه شوم. دفعه ی دوم سعی بیشتری کردم ولی ایشان با یک نگاه کوتاه دوباره کم مانده بود جان مرا بگیرد. دفعه ی سوم نهایت درجه ی تلاشم را و هر چه بلد بودم به کار بردم تا تسخیرش کنم ولی این بار هم جوری نگاه کرد که احساس خفگی و اینکه کسی گلوی مرا می فشرد از دو دفعه ی قبل بیشتر شد و این بود که فهمیدم این روح را نمی توان تسخیر کرد و خیلی عظمت دارد... @namazjoe_khorzuq 🍃 🌸🍃