eitaa logo
💌نامه ای برای پدر بنویسیم😢✏📄
426 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
606 ویدیو
42 فایل
🌻السلام آقا،می دونی واجبه جواب #سلام🌻 فقط یک #جمله به امام زمانت بنویس💕 کانالهای دیگر ما @alafvalafv👈 @leilajafarabadi_teb ارسال نامه به 👈 @Armita7 #تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃یوسف فاطمه گاهی فکر می‌کنم که خودمان به دست خودمان تو را زندانی کردیم تا کسی نشناسدت. انگار بدمان می‌آید مردم با تو آشنا شوند. وقتی بناست خودمان محور حق باشیم، شناختن تو از سوی مردم برای ما دردسر می‌شود. ما به دنبال هر دردسری بگردیم، از این دردسر استقبال نمی‌کنیم. شاید هم قصدمان زندانی کردنت نباشد، ولی آنچه اتفاق افتاده جز این نیست. راستش تو اگر شناخته شوی، بازار ما کساد می‌شود و دیگر کسی دور و برمان نمی‌چرخد؛ چون همه یکصدا دنبال تو خواهند گشت. از کجا معلوم شاید همین نگرانی ناخودآگاه، ما را به سوی زندانی کردن تو کشانده. قصۀ یوسف اگر در تاریخ، یک بار تکرار شده باشد، در زندانی کردن تو از سوی ما تکرار شده. تو به هر حکمتی غایب از نظرها شدی، از سوی ما دانسته یا نادانسته، غایب از اندیشه‌ها شدی. ما برای جلو انداختن ظهور تو باید معرفتت را در اندیشه‌ها عیان کنیم. ما را ببخش برای این همه کوتاهی! شبت بخیر یوسف فاطمه! 🖋 @namebepedar
🍃 خیر ترین عاقبتم چشم هایت را بده به من تا از پشت شیشهٔ اشک هایی که برای حسین می ریزم، دنیا را نگاه کنم‌‌؛ دنیایی که همه در دست قدرت خداست. می خواهم با چشم های تو ببینم خدای حسینی که جا در آغوش پیامبر داشت با خدای حسینی که سرش در تشت طلا بود یکی است و او همان خدای کربلایی است که تا قیام قیامت قلب تپنده زمین و آسمان است. می خواهم دلم را به خدای حسین بسپارم اما حال و روز ایمانم خوب نیست. باید چند لحظه ای با چشم های تو تدبیر خدا را ببینم. آقا! تو که بهتر از من می دانی اگر تدبیرم را به دست او ندهم، جز شر، هیچ عاقبتی در انتظارم نیست. پس منت بگذار بر سرم و زودتر چشم هایت را چند لحظه ای به من بده. شبت بخیر خیرترین عاقبتم. 🖋 @namebepedar
🍃زائر حسین چشم هایت را بده به من. التماس می کنم. می خواهم با چشم های تو یک شب به زیارت مزار حسین بروم. با چشم های تو زیارت رفتن، حال دیگری دارد. حال زیارت یک سو ولی من می خواهم حرم حسین را یک بار با چشم های تو ببینم. می دانم در هیچ کجای زمین به اندازه حرم حسین خدا دیدنی نیست. کربلا زیارتگاه خداست و من تا امروز خدا را در کربلا زیارت نکرده ام. کسی اگر کربلا رفت و خدا را ندید، زیارتش را به تعب افتادن تنش بداند. در کجای زمین بیشتر از کربلا فرشته ها میان زمین و آسمان در آمد و شد هستند؟ چرا من هر بار که کربلا رفتم، تصویر فرشته ای بر نگاهم ننشست؟ من اگر یک بار با چشم هایت به زیارت حسین در کربلا بروم برای همه عمرم کافی است. منتظر می مانم تا چشم هایت را یک شب به من بدهی شبت بخیر زائر حسین. 🖋 @namebepedar
🍃امام غریب چشم‌هایت را بده به من. می‌خواهم لحظه‌های تنهایی حسین را ببینم. باورم نمی‌شود حسین باشد و دشمن داشته باشد و کسی به یاری اش نرود. حسین یار و یاور طلبید و کسی به یاری اش برنخاست؟ باید ببینم لحظه ای را که حسین با تن زخم دیده فریاد می‌کشید «هل من ناصر ینصرنی» و کسی به او جواب نمی‌داد. سال‌هاست که از غربت و تنهایی حسین شنیده ام اما باید ببینم این همه تنهایی را تا باور کنم که می‌شود تو باشی و یار بخواهی ولی من تنهایت بگذارم. مگر همین حالا تو ندای هل من ناصرت بلند نیست؟ چرا نمی‌شنوم؟ مگر نباید به یاری ات برخیزم؟ چرا نشسته ام؟ مگر دلت زخم خورده بی وفایی‌های ما نیست؟ پس چرا هنوز هم لبخند می‌زنم؟ معلوم است باور نکرده ام تنهایی حسین را. به فریادم برس من از عاقبتی مثل عاقبت مردم کوفه می‌ترسم شبت بخیر امام غریب. 🖋 @namebepedar
🍃صاحب دلم دلم را بگذار در کوله‌ات و مرا با خودت به زیارت اربعین ببر. قول می‌دهم مزاحمت نباشد! دلم کوچک است، در کوله‌ات جایی نمی‌گیرد. آقا! التماس می‌کنم به هق هق گریه‌اش گوش کن و یک بار او را با خودت به کربلا ببر. با خودت اگر به کربلا بردی، همان جا بگذار بماند. دلی که با تو به کربلا رفته باشد، اگر برگردد، می‌میرد. امشب دلم را می‌گذارم دم در خانه‌ام. صبح که بلند شدم، کاش نبینمش! شبت بخیر صاحب دلم! 🖋 @namebepedar
🍃 بهانه زندگی با خودم مرور می‌کنم یاد کسانی را که برای تو خرج شدند. غبطه‌برانگیزتر از عاقبت این قبیله، عاقبت دیگری هم هست؟ برای کشیدن آه حسرتی که عالمی را به آتش بکشد، فکر کردن به فاصله‌ای که میان ما و آنهاست، کافی است. خودشان را خرج تو کردند و ابدیت را خریدند، و ما ترسیدیم از خرج شدن برای تو و در گنداب دنیا غرق شدیم. ما مرده‌ایم در حالی که نفس می‌کشیم و آنها زنده ماندند در حالی که پرکشیدند. کدام واژه توان ترسیم این همه فاصله را دارد؟ تا وقت باقی است، ما را برای خودت خرج کن! شبت بخیر بهانۀ زندگی! 🖋 @namebepedar
مراقب امیدمان باشیم.mp3
2.52M
‼️مهم و فوری 🎧 حتمافایل رو تا آخر گوش کنید و نشر بدید.... ❌ مراقب امیدمان باشیم 🎙نظر استاد درباره اتفاقی که در خبر سیما افتاد. @abbasivaladi
🍃قشنگ ترین دغدغه زندگی دل گرفتگی‌هایم این روزها رنگ و بوی دیگری گرفته است. کاش همیشه دل‌گرفتگی‌هایم از همین جنس باشد. دلم برای خرج شدن در راه تو پر می‌زند و نگرانم که نکند روزی بیاید که این دغدغه در دلم رنگ ببازد. آقا! من اگر تا عمر دارم خرج تو نشوم؛ ولی با دغدغۀ خرج شدن برای تو بمیرم، باز هم عاقبت بخیر از دنیا رفته‌ام. عاقبتم را بخیر کن و این دغدغه را از من نگیر. شبت بخیر قشنگ‌ترین دغدغۀ زندگی! 🖋 @namebepedar
🍃بهشت من اگر یک روز از عمرم باقی مانده باشد و فرصت یک دعای مستجاب داشته باشم، از خدا می‌خواهم که مرا خرج تو کند و بعد از آن، هر چه می‌خواهد بر سرم بیاورد. کسی که خرج تو نشود و بمیرد، نفله شده است. وای به حالم اگر نفله شوم! آقا! می‌شود از قول من به خدا بگویی! من چنان از جهنمِ نفله شدن می‌ترسم که ترس از دوزخش را از یاد می‌برم. بگو مرا اگر از جهنم نفله شدن نجات دهد، قول می‌دهم که از او، سکونت در بهشت و خلاصی از دوزخ را نخواهم. تو بهشتی و هر کسی خرج تو شود، بهشت می‌شود. بهشت پا به جهنم که بگذارد، جهنم را بهشت می‌کند. شبت بخیر بهشت من! 🖋 @namebepedar
🍃محبوب با وفا من در میان همهمۀ مشکلات و در کشاکش سختی‌ها تا وقتی که دست رد همه به سینه‌ام نخورده باشد، سراغ تو نمی‌آیم. می‌خواهم بدانم آیا وقتی که از همه ناامید می‌شوم و سوی تو می‌آیم، دلت از من می‌گیرد؟ مرا قبول می‌کنی در حالی که دلت پر از گلایه از من است؟آقا! بگو که در لحظۀ استقبال از من فراموش می‌کنی بی‌وفایی‌ام را تا لبخندهایت به دلم بچسبد. بگو اگر گله داشته باشی، بی‌پرده بیان می‌کنی تا در میان آغوش بازت، خیالم آسوده شود. باوفا باشم یا بی‌وفا دوستت دارم. این را تو خوب می‌دانی. شبت بخیر محبوب باوفا! 🖋 @namebepedar
🍃گل نرگس چه قدر حیف! تو همۀ ذهنم را مشغول نکرده‌ای! به اندازه‌ای که مشغول تو نیستم ذهنم را فکرهایی اشغال کرده‌اند که هر کدامشان خاری است بر قلب آرامشم. این خارها هر کدامشان به قدر چند شمشیر دو دم برای دریدن قلب آرامشم کار می‌کنند با این تفاوت که شمشیر وقتی می‌درد، آرام آرام کند می‌شود ولی این خارها هر چه می‌درند تیزتر می‌شوند. من که ذهنم خارستانی شده برای خودش باید چه کار کنم با خارهایی که دم به دم تیزتر می‌شوند؟! تک تک این خارها وقتی به گل یاد تو می‌رسند، محو می شوند گلبرگ‌های یاد تو هر چند لطیف ولی در برابر این خارها سخت و محکم‌اند. دلم را با گلبرگ‌های یاد خودت برَهان از دست این خارهای شمشیری شبت بخیر گل نرگس! 🖋 @namebepedar
🍃ذکر مدام فرشته‌ها گاهی وقت‌ها وقتی به چیزی زیاد فکر می‌کنم در بارۀ هر چیزی که حرف می‌زنم بی‌اختیار نام همان را به زبان می‌آورم. حتی وقتی که حرف‌هایم هیچ ربطی به آن چیز نداشته باشند. گاهی وقت‌ها وقتی به کسی زیاد فکر می‌کنم با هر کسی که حرف می‌زنم دوست دارم در بارۀ او حرف بزنم و گاهی بی‌اختیار نام او بر زبانم جاری می‌شود حتّی اگر مخاطبم او را نشناسد. چرا گاهی وقت‌ها به تو زیاد فکر نمی‌کنم در اندازه‌ای که بی‌اختیار نام تو بر زبانم جاری شود؟ کدام یک از این چیزها و کسانی که به آنها زیاد فکر می‌کنم، از تو بزرگ‌ترند؟ هیچ کدامشان. کی بناست تو فکر بی‌اختیارم شوی و نامت واژه‌ای که بدون اجازه‌ام بر زبانم جاری شود؟ از این همه غفلت لبریز درمانده و خسته‌ام آقا! شبت بخیر ذکر مدام فرشته‌ها! 🖋 @namebepedar
🍃آقای من برای آمدنت مهیا نشده‌ایم. چقدر بارِ روی زمین مانده داریم و چقدر کار انجام نشده مانده. اگر همین امروز و فردا بیایی، کسی که آمادۀ آمدنت نیست، چه کار خواهد کرد؟ می‌شود بعد از آمدنت در گوشه‌ای از این جهان فارغ از هر اتفاقی که در عالم می‌افتد، مشغول ساختن خویش برای جنگیدن در رکاب تو شویم؟ یا وقتی که آمدی، باید صفمان را معلوم کنیم؟ یا با تو یا در برابر تو. یعنی صف سومی در کار نیست؟ چقدر فکر کردن به دوراهی هنگامۀ ظهور تو ترسناک است! من اگر بر سر این دوراهی گیر کردم، خودت نجاتم بده! شبت بخیر آقای من! 🖋 @namebepedar
🍃حضرت منجی گاهی چه خوب معلوم است که دنبالم می‌دوی تا مرا رها کنی از چنگال شیطان و چه بد که من می‌دوم با سر به دنبال شیطان. صدای تو را می‌شنوم؛ ولی خودم را به نشنیدن می‌زنم. چنگال‌های شیطان را می‌بینم؛ اما خودم را به ندیدن می‌زنم. بین این نشنیدن‌ها و ندیدن‌ها می‌ترسم آخرش به جای آغوش تو، در میان چنگال‌های شیطان بمیرم. از خیال این عاقبت هم می‌ترسم. مرا از این عاقبت برهان آقا! شبت بخیر حضرت منجی! 🖋 @namebepedar
🍃فریادرس بیچاره ها ما را چه می‌شود که بدون تو می‌توانیم نفس بکشیم و دنیا را تاب بیاوریم؟ مگر تپش قلب ما نباید بند تو باشد؟ و اگر بند تو باشد، می‌شود بدون تو مثل ساعت کار کند و از تپش‌هایش، فریاد فراق شنیده نشود؟ چرا کسی در صورت ما قیاقۀ آدم فراق زده را نمی‌بیند؟ این عاشق نبودن بناست تا کی امتداد پیدا کند؟ خودمان هم از دست خودمان خسته‌ایم. تو به فریادمان برس! شبت بخیر فریادرس بیچاره‌ها! 🖋 @namebepedar
🍃پدر ترینم پدرتر از تو برای من کسی زیر این گنبد کبود پیدا نمی‌شود و ناخلف‌تر از من آیا فرزندی برای تو پیدا می‌شود؟ فرزندهای ناخلف هر چه قدر هم که بد باشند، پدرشان را دوست دارند و این دوستی همان رشته‌ای است که می‌شود حتی در میان پلی که از روی جهنم رد می‌شود به آن دل خوش کرد. من دوستت دارم پدر! بیشتر از آن که واژه‌ها توان بیانش را داشته باشند و خجلت زده‌ام از تو بیشتر از آن که بشود بار آن را تاب آورد. هدیه‌ای برای روز پدر ندارم؛ جز قول شکسته‌ای که بارها و بارها آن را به رسم هدیه به تو دادم و بعد از آن شکستم؛‌ ولی به قدری کریمی که می‌دانم قول چند بار شکسته را هم به رسم هدیه می‌پذیری. قول می‌دهم آدم شوم پدر! شبت بخیر پدرترینم! 🖋 @namebepedar
🍃دل مشغول خدا من غرق دنیا هستم و دنیا هم جز بازی و سرگرمی چیز دیگری نیست. می‌ترسم از این که در قیامت نامۀ عملم را به دستم دهند و جز بازی و سرگرمی، چیزی در آن نیابم. می‌شود مرا مشغول خودت کنی، مشغول عشق بازی با خودت، مشغول غمِ نبودنت، مشغول فکر کردن به آرزوی آمدنت. بگذار به چیزی جز تو فکر نکنم. کاش همۀ‌ دل مشغولی من می‌شدی آقا! شبت بخیر دل‌مشغول خدا! 🖋 @namebepedar
🍃صاحب الزمان چشم باز کردیم و دیدیم ما زندگی را برای سرگرمی‌هایش می‌خواهیم، با خیالات انس گرفته و از حقایق فراری شده‌ایم. آقا! حقیقت‌ترین حقایق روی زمین هم کسی جز تو نیست. ما تو را هم کنار زدیم و به جای انس گرفتن با یادت،‌ سرمان را گرم بازی کردیم. حالا که داریم به پوچ بودن سرگرمی‌های خیالی می‌رسیم، خودمان را خسر الدنیا و الآخرة یافته‌ایم و تو بگو حالا چه کار کنیم با حس خسران که چون خنجری امیدمان را سر می‌بُرد و زندگی‌مان را پر از وحشت می‌کند؟! ما را خلاص کن از حس خسران شبت بخیر یاصاحب الزمان! 🖋 @namebepedar
🍃موعود جمعه ها خوش به حال جمعه‌ای که تو در آن ظهور می‌کنی و خوش به حال هر کسی که در آن جمعه زنده و بیدار باشد! کاش اگر بنا نیست در جمعۀ ظهور تو بیدار باشیم، پیش از آمدنت بمیریم. شبت بخیر موعود جمعه‌ها! 🖋 @namebepedar
🍃طبیب دل ها دلم را می‌دهم به دست تو، معاینه‌اش کن و به من بگو چرا این قدر هواییِ دنیا شده این دل!؟ دنیا چگونه باید بی‌وفایی خودش را ثابت کند که از او کنده شود و به سوی تو بیاید. به من بگو چه بر سر دلم آمده که هر چه مهربانی از تو می‌بیند، باز هم به تو وابسته نمی‌شود. این درد، درمان ندارد آقا!؟ این بیمارِ رو به موت محتاج نگاه توست. نفس الهی‌ات را بدم بر دل بیمارم تا بیدار شود از این خواب مرگ‌گونه! شبت بخیر طبیب دل‌ها! 🖋 @namebepedar
🍃 راضی به رضای خدا تو سال‌هاست به انتظار نشسته‌ای تا حکم ظهورت را خدا امضا کند. مشتاق‌تر از تو به ظهور تو کسی نیست. پس چرا کاسۀ صبرت لبریز نمی‌شود و به خدا گلایه نمی‌کنی؟ کاش آن گونه که تو تدبیر زندگی‌ات را به خدا سپرده‌ای، ما هم خودمان را به خدا سپرده بودیم! نسپردیم و با زندگی درگیر شدیم و نتیجۀ این جنگ بی‌پایان، بی‌قراری‌های مدام و ممتدمان شد. کمی از ایمانت را به ما بچشان آقا که سخت به آن محتاجیم. شبت بخیر راضی به رضای خدا! 🖋 @namebepedar
🍃حضرت آسمان کسی که به تو تعلق نداشته باشد، به هر چه تعلق داشته باشد، میان زمین و آسمان رهاست. او همیشه در حال سقوط است و خودش بی خبر است. وقتی که به زمین خورد، ‌بیدار نه،‌ می‌میرد. عجب مرگ زجرآوری! من از این سقوط وحشت دارم، دلم را به دلت ببند! شبت بخیر حضرت آسمان! 🖋 @namebepedar
🍃چشم خدا چشم تو، چشم خداست. بالاتر از نگاه تو را کسی در دنیای ما ندارد. کسی که دلش را به دل تو گره می‌زند، نگاهش مثل تو از بالاترین نقطۀ هستی به عالم دوخته می‌شود. برای پیدا کردن چنین نگاهی، جز عاشق شدن راه دیگری نیست. باز هم رسیدیم به پیچ عاشق بودن و نبودن و من وامانده هنوز گرفتار خم کوچه عاشق شدنم. فکری به حال دلم کن، سنگ شرف دارد به دلی که بهره‌ای از عشق تو ندارد. شبت بخیر چشم خدا! 🖋 @namebepedar
🍃لطف خدا روی زمین به این باور رسیده‌ام که چتر نگاه لطف تو همیشه بر سرم گسترده است و یقین دارم که هیچ گاه اندازۀ لطف تو به خودم را نفهمیده‌ام. گاهی که لطف تو برایم کمی ملموس‌تر می‌شود و می‌خواهم بگویم که امروز لطف تو بیشتر ازروزهای دیگر بوده، خجالت می‌کشم. مگر من می‌دانم که تو روزهای قبل چه اندازه لطف داشته‌ای در حق من که این گونه بگویم؟ کاش هیچ گاه یادم نمی‌رفت که حتی نفس‌کشیدن‌های من هم در هوای لطف تو انجام می‌شود. شبت بخیر لطف خدا روی زمین! 🖋 @namebepedar
🍃مهربان من خواستم بگویم مرا به جای فراق با عتاب، عقاب کن؛ اما تردید کردم که عتاب تو را تاب می‌آورم یا نه. تو اگر به من عتاب کنی، خیال نمی‌کنم بیش از چشم بر هم زدنی دوام بیاورم؛ اما از طرفی فراق تو سنگدلم کرده. با این همه فراق، باید از داغ دوری تا به حال، بارها و بارها جان داده بودم؛ اما هنوز زنده‌ام و نفس می‌کشم. چه کنم با این همه قساوت!؟ آقا!‌ مرا ببر پیش خودت رسم عاشقی بیاموز تا دیگر نیازی به عقاب نباشد. شبت بخیر مهربان من! 🖋 @namebepedar