امروز رفته بودم آینه شمعدون💚
دیگه فکر کنم هرکی اینجاست میدونه آینه شمعدون داستانش چیه...
اینجا یه عالمه لباس عروس، لباس مجلسی، کیف، کفش و ... اهدایی هست تا آدما استفاده کنن (هم خرجاشون کمتر میشه، هم از اسراف، جلوگیری!)
همه ی بچه هایی که اینجا هستن، داوطلبانه کار میکنن، لباسا واقعا سنگینن و زحمت زیاد داره🥲
اگه دوست دارید کمکشون کنید ( مجازی یا حضوری) یا بهشون لباس اهدا کنید، بهشون پیام بدید.
https://eitaa.com/ayneh_shamdon
امیرحسین هم کفشای خودشو درآورد و این کفشو انتخاب کرد😕 با همین کفشا هم رفت سر یخچال ، شیرینی به دست برگشت🙄
یه ذره هم طی و جارو کشید تا همه چی رو طبیعی و نرمال جلوه بده🥸
@naneebrahim
😲😲😲😲😲😲😲😲
هرجا صحبت از "کم صبری" و "عجله" هست، نام دهه هشتادی ها می درخشد😑
خب دختر خوبِ متولد ۱۳۸۴!
فرمت کنتور نمیندازه که😐
بابت هر روزی که اینجاست، ازت کارمزد نمیگیرن که!😬
اینو من همیشه به همه میگم:
اجازه بده فرمت دست معرف ها باشه، با کوچکترین ناراحتی، اشتباه، یا طولانی شدنِ معرفی، عملیاتِ "پاک کن، پاک کن" راه نندازید.😕
حقیقتا ما نمیدونیم قراره خیرمون از دستِ کی جاری بشه!!
در دوران مجردی، یکی از دوستان پدرم، واسطه گر ازدواج بود و بسیار موردهای بی ربطی معرفی میکرد!
واقعا مخم سوت میکشید از اینکه موردی معرفی میکرد که حتی نمازم نمیخوند!😐
یا دفعه ی بعد، طلبه ای معرفی میکرد که همسرِ پوشیه دار میخواست!🤐
همینقدر شرق و غرب!
هربار به پدرم میگفتم: کاش به ایشون بگی دیگه معرفی نکنه!🙄
و بابا میگفت واقعا روم نمیشه!
عیبی نداره، بذار زنگ بزنن، اگه متناسب نبودید، ما رد میکنیم!🤭
و نهایتا چی شد؟
نهایتا همسرمو همین واسطه گر به ما معرفی کرد و اونجا من این درسِ مهم رو گرفتم که نباید درِ خیر رو ببیندیم!
میتونیم پشت تلفن، تناسبِ اولیه رو بررسی کنیم و اگه متناسب نبود، خداحافظی کنیم!
قاطی کردن نداره دیگه!😏
#داستان_آموزنده
#درس_عبرت
@naneebrahim
فردا ۱۷ ربیعه... همون روزیه که از استوری یا سایر دوستای مُخبرت میفهمی دوستت یاعلی گفته و عشقو آغاز کرده😏حالا یا بله برون، یا عقد!
و در حالی که داری میسوزی که ملت چقدر شانس دارن
و با این اخلاقاشون چجوری شوهر گیرشون میاد🤧
براش ازین چشم قلبیا 😍😍 میذاری و مینویسی:
واااااااااااای😍
خیلییییییییی خوشحال شدم.
ببین کی عروس شده🥳
چققققققققدم به هم میاید🤗
اشکی شدم اصن🥲
چقد وایبِ خوبی از عکستون گرفتم.🥺
عروس هم ۵ روز بعد سین میزنه ( یعنی مثلا خیلی درگیر بوده و فرصت نداشته😌) و فقط میگه:
ممنون!
به نظرم تو روزای اول ازشون نپرسید شوهرتون کیه و چند سالشه و چیکاره است؟
حساسیتشون رو شوهرشون زیاده😂
بعدا خودشون میان همه چی رو تعریف میکنن🤣
پ.ن: تا قبل از آشنایی با دهه هشتادی ها، نمیدونستیم وایب چیه!🥸
@naneebrahim
پرسیدید "وایب" چیه؟
دهه هشتادیا بگن👇😌
وایب یعنی حس و انرژی ای که به آدم منتقل میشه.
وایب خوب= حس خوب
اوایل که واسطه گری ازدواج میکردم، توقع داشتم وقتی محرم میشن اطلاع بدن، تاریخ عقد رو بهم خبر بدن، عکس دو نفره بفرستن و خوشحال میشدم اگه خبرای فرعیِ دیگه رو هم بهم میگفتن🥸
بعد از یه مدت، فقط توقع داشتم خبرِ عقد رو بدن و یه عکس دونفره بفرستن...
از دیدن عکس دونفره، بی نهایت خوشحال میشدم💖
کم کم دیدم بعضی زوجا دوست ندارن عکس دونفره بفرستن، با اینکه بعضا عکس تکی رو قبلا فرستاده بودن، اما عکسِ دونفره نه!
درکشون نمیکردم، یه حسِ بدی هم داشتم که انگار بعد از ازدواج، دیگه تو رو آدم حساب نمیکنن!🙄
خیلی با خودم کلنجار رفتم...
عیدِ قربانِ امسال، فکر کردم چیو میتونم قربانی کنم که این مسیر خالص تر باشه💘
به تمام معرف های تیم اعلام کردم که دیگه از زوج ها، عکس دونفره نخواید!🤝 تصمیم گرفتم این علاقه رو قربانی کنم تا تو این مسیر، دیگه هیچ علاقه ی شخصی ای نباشه.
فقط خبر عقد رو بدن که فرمشون پاک شه، ولی اونم نگفتن، مهم نیست...😶🌫️
پ.ن: تو این مسیر، هیچ و هیچ و هیچ توقعی نباید داشت.
#واسطه_گری
@naneebrahim
چرا از پیام بالا برداشت کردید که من غصه میخورم یا دلم گرفته؟؟؟؟😐😐
و دارید دلداری می دیدید که من حتما عکس میفرستم🤣
من دارم از یک بلوغ و پختگیِ عاطفی تو این مسیر حرف میزنم.
@naneebrahim
سال ۹۸ که با جاریم رفته بودم کربلا....
تو موکب نجف، یکی از خانم ها حالش بد شد و افتاد زمین.... خانما دورش جمع شدن.
جاریم سریع رفت بین جمعیت و گفت: من پزشکم👩⚕️
همینجوری که داشت به حالِ بیمار رسیدگی میکرد، یه خانمی با عجله اومد
دستشو گرفت، گفت: دخترم😶...
اونجوری که مستاصل دویده بود، دلمون سوخت و گفتیم لابد بنده خدا، بدحاله یا مشکلی داره، دنبالِ پزشک بوده!
اما در ادامه هممون رو پودر کرد و گفت: مجردی؟😶🌫️😶🌫️😶🌫️
وقتی فهمید مجرد نیست، خودش و آرزوهاش پودر شد🥸
البته یه ننه ی ایرانی هیچوقت ناامید نمیشه🙏 و شماره جاریم رو گرفت تا به اطلاعاتِ دوستای پزشکِ مجردش دسترسی پیدا کنه🦦🤝
وقتی هم پرسیدیم چرا پسرت، پزشک دوست داره؟!
گفت آخه دوست داره یه پزشکِ مَحرم تو خانواده داشته باشیم😐
#ننه_نوشت
@naneebrahim
دیشب عروسی یکی از دوستای صمیمیم رفتم، چند تا نتیجه ی اخلاقی گرفتم:
👈 آرایشگری که داشت شینیون میکرد، به بغلدستیش گفت: اون قبلیه، انقد گفت موهاشو پف بدم که تهش قیافش مثل قارچ شد!🍄🟫🍄🟫
گفتم: الان من برم میگید شبیه چی شدم؟🙄 الان جلوی روم بگید!
گفتن نه بابا، تو که خوب شدی!☺️
گفتم آخه به قبلیه هم، جلوش همینو گفتید😕
نکته اخلاقی ۱ : کسی که جلوی تو، غیبت یه نفر دیگه رو میکنه، غیبت تو رو هم جلوی بقیه میکنه!😶🌫️
#ادامه_دارد
@naneebrahim
👈 تو سالن، رفتم کنار عروس نشستم و گفتم: تو تنها دوستی هستی که براش هزینه کردم و رفتم آرایشگاه😌
منتظر بودم تشکر کنه، ولی گفت:
باشه، میشه از روی تورم بلند شی؟😕
نکته ی اخلاقی ۲: وقتی میخواید منتِ چیزی رو رویِ سر عروس بذارید؛ مراقب باشید رویِ تورش ننشسته باشید وگرنه یه چیزی هم بدهکار میشید!🥸
عکس: گیفت عروسی+ پول هایی که روی سر عروس ریختن و افتاد جلوی پام، منم دامنمو انداختم روش تا دختر بچه هایی که مثلِ قرقی پولا رو جمع میکردن، نبینن😏 و در موقعیتِ مناسب خم شدم برداشتم.💰💰
به عروس گفتم: خداروشکر یه بخشی از پول آرایشگاه در اومد!😏
ایندفعه رو تورش ننشسته بودم، ولی بازم توجه نکرد🙏
پس نکته ی اخلاقی ۲ کنسله!
فعلا نکته ی اخلاقی یک رو داشته باشید تا ببینم دیگه چی پیدا میکنم براتون😕
@naneebrahim۴
🧐🧐🧐🧐🧐🧐🧐
#ننه_های_زرنگ_جذاب
بعد فکر کردید پسرا هم انقد ساده ان که همون اول داراییشون رو بگن؟😶🌫️
@naneebrahim
69.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من یه نکته خدمتِ دخترانِ فانتزی بازِ سرزمینم بگم و رفع زحمت کنم👩🦽
اگه از پسری پرسیدید شغلت چیه و گفتم شغلمو نمیتونم بگم...😎😎
یا امنیتی نیست...
یا اگه هست، اصولِ رازداریِ شغلش رو رعایت نکرده و باید به حفا (حفاظت اطلاعات) معرفیش کنید!🤣
چون افرادی که شغل امنیتی دارن، براشون یه پوششی تعریف شده:
مثلا حکمِ استخدامشون، تو شهرداری خورده، یا استانداری، آموزش پرورش، یا هر شغلِ دیگه ای...
پس با خوشحالی نیاید به من بگید که پسره گفته شغلمو نمیتونم بگم و فکر کنم امنیتی هست😩😩
اون پسر، فقط اُسکلت کرده با احترام🙏
پ.ن: مشخصا وقتی میگی "نمیتونم شغلمو بگم" یعنی شغلی دارم که باید مخفی بمونه ولی من بلد نیستم مخفیش کنم و با گفتن همین جمله، دارم همه چی رو لو میدم!😂
@naneebrahim